-
آمریکا در آستانه سقوط ارزشها
یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۷:۰۶
دولت بوش را باید در حقیقت اولین رژیم نئومحافظه کار آمریکا نامید. (((نئومحافظه کاران طی چند سال اخیر لایحه ی حقوق بشر، موازنه قوا، کنوانسیون ژنو، و سایر اصول اخلاقی که امریکایی ها بدان افتخار می ورزیدند را پایمال کرده و علاوه بر آن زیرساختهای دو کشور مسلمان و صدها هزار شهروند مسلمان را به ویرانی کشانده اند.))) این روزها هم خبر از طرح ها و نقشه ها و توطئه ها برای حمله به سومین کشور اسلامی و حتی شاید سوریه و حزب الله در مرحله ی بعد میآید. چنین تهاجم
دولت بوش را باید در حقیقت اولین رژیم نئومحافظه کار آمریکا نامید. نئومحافظه کاران طی چند سال اخیر لایحه ی حقوق بشر، موازنه قوا، کنوانسیون ژنو، و سایر اصول اخلاقی که امریکایی ها بدان افتخار می ورزیدند را پایمال کرده و علاوه بر آن زیرساختهای دو کشور مسلمان و صدها هزار شهروند مسلمان را به ویرانی کشانده اند.
نئومحافظه کاران طی چند سال اخیر لایحه ی حقوق بشر، موازنه قوا، کنوانسیون ژنو، و سایر اصول اخلاقی که امریکایی ها بدان افتخار می ورزیدند را پایمال کرده و علاوه بر آن زیرساختهای دو کشور مسلمان و صدها هزار شهروند مسلمان را به ویرانی کشانده اند.این روزها هم خبر از طرح ها و نقشه ها و توطئه ها برای حمله به سومین کشور اسلامی و حتی شاید سوریه و حزب الله در مرحله ی بعد میآید. چنین تهاجم بی سابقه ای علیه اصول بنیادین امریکا، قوانین بین الملل، و جهان اسلام یک جنبش نیست بلکه دست پخت مشتی ایدئولوگ جنگ طلب از جمله دیک چنی، دونالد رامسفلد، لوییس لیبی، داگلاس فیث، پل ولفوویتز، ریچارد پرل، الیوت ابرامز، زلمای خلیل زاد، جان بولتون، فیلپ زلیکوف و ژنرال گونزالس می تواند باشد. این نامها سیاست امریکا را در کنترل خویش گرفته اند و برای پیشبرد اهداف خود سپر رسانه ای قدرتمندی را طراحی کرده اند، و با نشریاتی چون ویکلی استاندارد، نشنال ریویو، نیویورک تایمز، سی ان ان، فاکس نیوز، صفحه سردبیری وال استریت ژورنال و همراهی به اصطلاح « گروه محققان» اتاقهای فکری چون انستیتو امریکن اینترپرایز به موفقیت می اندیشند. اساسا موفقیت اینها در به گرداب کشاندن امریکا و تبدیل خاورمیانه به باتلاق مناقشات دایمی متکی بر دروغ پردازی و قدرت تبلیغات است. در ابتدا با وقوع حوادث یازده سپتامبر سر و کله ی القاعده و بن لادن پیدا شد و بعد از آنکه افغانستان به اشغال درآمد و امریکایی شد، حساب القاعده به نام صدام نوشته شد و فرستاده رژیم جنگ طلب، کالین پاول در سازمان ملل با دروغ گویی تمام عیار اعلام کرد که دولتش اسناد غیر قابل انکاری از وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق را دارد! این دولت خائن با فریب سازمان ملل، کنگره، و مردم امریکا با دروغی بزرگ و در جستجوی هدفی دروغ گویانه تر به عراق حمله کرد و این کشور را ویران نمود. و اکنون که در باتلاق عراق گرفتار امده است سعی دارد از شکست خود ، امتیاز استراتژیکی بدست آورد و به همین دلیل با آغاز سال 2007 بوش هم دوباره چرخه ی اتهامات خود را شروع کرد. و اینبار با ابلهی تمام ایران را متهم به دخالت در امور عراق و عامل تلفات امریکایی ها نامید و با چند نشانی ساختگی باز شروع به مستند سازی دروغهایش نمود. به اعتقاد کارشناسان این ادعای بوش نه تنها غیرممکن، بلکه عجیب و شاخدار است. چگونه ایران می تواند از شعله ور شدن آتش در عراق حمایت کند، در حالی که بهترین دوستان و همپیمانانش – شیعیان – در معرض بیشترین خشونتها و کشتارها در عراق قراردارند و خود قربانی درگیری های عراق هستند؟ آیا ایران به دشمنانش خدمت میکند؟ و جالب انکه بر اساس این ادعای کاملا مسخره و ساختگی ، ناوهواپیمابر به منطقه اعزام می کند، هواپیماهای خود را در ترکیه و سایر پایگاههای نظامی همجوار ایران مستقر می سازد و ژست حق طلبی به خود می گیرد! زبیگنیف برژینسکی، مشاور اسبق امنیت ملی، یکم فوریه طی جلسه استماع در کنگره اظهار داشت که به اعتقاد او : « دولت به طور هماهنگی درصدد شعله ور کردن مناقشه با ایران و در مجموع با بخش عمده ای از جهان اسلام است.» وی در ادامه نیز« متهم کردن ایران به یک اقدام تروریستی و تشدید فضا برای اقدام نظامی بازدارنده علیه ایران » را یکی از سناریوهای دولت برشمرد. برژینسکی افزود: مدتهاست ماشین تبلیغاتی نئومحافظه کاران در حال تکرار همان داستان تاریخی خالی و موهوم خود برای گسترش جنگ علیه اسلام است. واقعا دلایل دولت برای بودجه یک تریلون دلاری جنگ بسیار نادرست و ساختگی است. اینها باید همچون پیشینیانشان به خیلی سوالات پاسخ دهند. همچون زاکوبین ها در انقلاب فرانسه، بلشویکها در انقلاب کمونیستی، و سوسیالیستهای ملی دوران هیتلر، نئومحافظه کاران نیز فکر می کنند که تنها صاحبان فضیلت و مالکان حق تحمیل هژمونی خود بر سایر ملل جهان هستند. درگاه نبر نئومحافظه کاران خاورمیانه است، چرا که نفت و اسراییل، هر دو در خاورمیانه اند! غول نفتی امریکا « یونوکال» تصمیم به ایجاد خط لوله نفت و گاز از مسیر افغانستان داشت ، که با مقاومت طالبان مواجه شد، و با تهاجم به افغانستان و ورود زلمای خلیلزاد و کرزای این مشکل حل گردید و دو سال بعد نیز با ورود خلیلزاد به عراق شرکتهای نفتی آمریکا به منابع نفتی عراق هجوم آوردند. آما موضوع اسراییل از نفت هم مهمتر است. در سال 1996 ریچارد پرل و همپالکی های نئومحافظه کارش تا آنجا پیش رفتند که گفتند تمام رزیمهای دشمن اسراییل در خاورمیانه باید سرنگون شوند! و این رژیمها کشورهای اسلامی را شامل می شدند که همپیمان و همدست امریکا نبودند. سالهاست که اسراییل فلسطین را از فلسطینی ها ربوده است تا آنجا که امروز انقدر فلسطین وسعت ندارد که بتواند دولت مستقلی را تشکیل دهد. حالا آمریکا و اسراییل، دولتهای ایران، عراق و سوریه را متهم به کمک به مقاومت فلسطین در برابر اسراییل دزد میکنند! دولت بوش و چنی برای حمله به کشورهای مستقل خاورمیانه به قدرت رسیدند و از نئومحافظه کاری برای پیشبرد طرح هایشان استفاده کردند. اما دستاویزی نیاز داشتند. پس بازتولید ماجرایی شبیه پرل هاربر را روی میز قرار دادند و با طرح عملیات 11 سپتامبر جو روانی و فضای تبلیغاتی مناسب برای توجیه ورود کنگره و ملت به جنگ را ساختند. فیلیپ زلیکوف نئومحافظه کار، مسئول افشای بخشی از حقایق غیرآزارنده 11 سپتامبر شد. نئومحافظه کاران تا آنجا که توانستند از خدمات رسانه های وابسته نیز بهره جستند و ماشین جنگی امریکا را سوخت رساندند. اما این حقیقت باقیست که عملا این چند نفر که نام بردیم پایه های آمریکا را متزلزل کردند و در پوشش « اقدام بازدارنده و جنگ علیه تروریسم» دست به تهاجم نظامی زدند. امروز گرچه ملت امریکا به دموکراتها رای دادند تا ترمز قطار آتش افروزی نئومحافظه کاران کشیده شود، اما آنطور که پیداست اینها نیز از انجام این کار عاجزند و ناتوان. ما شاهد غلبه شیاطین بر مردم امریکا هستیم و دموکراسی امریکایی و مطبوعات آزاد از سوی نئومحافظه کاران تهدید شده است.
گزارش
نام منبع: Anti War
شماره مطلب: 9294
دفعات دیده شده: ۳۷۳۶ | آخرین مشاهده: ۲ روز پیش
