Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • بازگرداندن اعتماد جهانیان به سازمان ملل، رسالت سنگین بان کی مون بازگرداندن اعتماد جهانیان به سازمان ملل، رسالت سنگین بان کی مون
    سه‌شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵ ساعت ۹:۰۸

    بان کی مون هشتمین دبیر کل سازمان ملل کار خود را در حالی از ابتدای سال میلادی جدید آغاز کرده که شعار اصلی و رسالتش را بازگرداندن اعتماد جهانیان به این سازمان معرفی نموده است. کی مون ‪ ۶۲‬ساله با بهره‌گیری از ‪ ۴۰‬سال تجربه فعالیت سیاسی خود، در حقیقت با قرار دادن شعار بازگرداندن اعتماد به سازمان ملل، نشان داده که به شکل شایسته‌ای بیماری کهنه این سازمان را درک کرده است. او در عین حال در کمتر از دو هفته از فعالیتش در تمامی سخنرانی‌ها اعتراف کرده که

    بان کی مون هشتمین دبیر کل سازمان ملل کار خود را در حالی از ابتدای سال میلادی جدید آغاز کرده که شعار اصلی و رسالتش را بازگرداندن اعتماد جهانیان به این سازمان معرفی نموده است. کی مون ‪ ۶۲‬ساله با بهره‌گیری از ‪ ۴۰‬سال تجربه فعالیت سیاسی خود، در حقیقت با قرار دادن شعار بازگرداندن اعتماد به سازمان ملل، نشان داده که به شکل شایسته‌ای بیماری کهنه این سازمان را درک کرده است. او در عین حال در کمتر از دو هفته از فعالیتش در تمامی سخنرانی‌ها اعتراف کرده که "در دوره هولناکی در عرصه جهانی" کار خود را به عنوان دبیر کل آغاز کرده است. نکته‌ای کاملا آشکار این است که دبیر کل کره‌ای سازمان ملل، بیماری این سازمان را خوب شناخته اما به نظر می‌رسد که در علت بروز این بیماری، هنوز در یک کشمکش سیاسی و سازمانی قرار دارد. "دوره هولناکی در عرصه جهانی آغاز شده است"، نگاهی گذرا به تحولات جهانی این واقعیت را آشکارتر می‌کند اما چرا و چگونه این وضعیت هولناک مملو از ناامنی و بی‌اطمینانی بر آینده جهان سایه افکنده، نکته‌ای است که دبیر کل جدید باید به آن بپردازد. کی مون بارها و بارها از کره شمالی و خطر آن صحبت کرده، از وضعیت دارفور ابراز نگرانی کرده و از وضعیت فلسطین، عراق، لبنان و حتی ایران سخن به میان آورده، اما اینها نیز در حقیقت قربانیان همان جهان هولناکی هستند که او پیوسته بر آن تاکید کرده است. او احتمالا تعمدا به این موضوع اشاره ندارد که عمده مسایل جهان و ریشه اصلی نزاع‌های منطقه‌ای و محلی ناشی از رقابت قدرتها و یا فزون خواهی‌های قدرتهایی است که پیوسته سهم بیشتری از جهان می‌خواهند. اگر در عراق، گروههای قومی که سالها در کنار هم زندگی می‌کردند امروزه قادر به تحمل یکدیگر نیستند نه به خاطر اختلافات احتمالا قومی بلکه به دلیل تلاش قدرتها و بویژه آمریکا جهت سیطره بر این کشور است. آمریکا امید داشت که با به راه انداختن یک بحران کنترل شده تحت عنوان درگیریهای قومی، حضور خود را در عراق تثبیت کند، اما دیر زمانی نگذشت که این بحران از کنترل واشنگتن خارج شد. شرایط در فلسطین نیز بدین گونه است. اگر آمریکا دولتی را که تحت نظارت بین‌المللی و به رای فلسطینی‌ها در یک انتخابات آزاد پذیرفته شده بود، به رسمیت می‌شناخت و تمام قدرت مادی و تفرقه افکنانه خود را در جهت تضعیف آن بکار نمی‌گرفت، امروز احتمالا در فلسطین نیز آرامش بیشتری در مقایسه با وضع کنونی حاکم بود. کره شمالی نیز عملا به نوعی قربانی سیاستهای آمریکا شده است. تلاش مداوم واشنگتن برای سرنگونی یک دولت و اعمال تحریم‌های مرگبار و تحت فشار قرار دادن کشورها برای محدود کردن روابط پیونگ یانگ با جهان خارج، ثمره‌ای جز دست زدن کره شمالی به اشتباهی بزرگتر از اشتباه واشنگتن در پی نداشته است. داستان دارفور نیز شاید اگر دخالتهای واشنگتن و سوء استفاده سیاسی از یک موضوع انسانی نبود، سالها قبل حل و فصل شده بود. دنیا اکنون شاهد است که ایران به عنوان یک عضو قدیمی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که سالها است معاهده "ان پی تی" را پذیرفته و مدتها پروتکل الحاقی را نیز داوطلبانه به اجرا گذاشته، تحت فشار واشنگتن قرار می‌گیرد. در مقابل همین جامعه بین‌المللی شاهد است که اسرائیل رسما اعلام می‌کند که زرادخانه‌ای اتمی در اختیار دارد و به همین دلیل با پذیرش ان پی تی علنا مخالفت می‌کند اما در این میان واشنگتن صراحتا اعلام می‌کند که هر گونه بحث در سازمان ملل و شورای امنیت در خصوص اسرائیل و زرادخانه آن رژیم را وتو خواهد کرد. این وضعیت باعث شده تا اعتماد جهان به سازمان ملل به عنوان نهادی که یکی از مسوولیت‌های اصلی آن حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است، سلب شود. شورای امنیت بویژه در سالهای اخیر آشکار کرده که تصمیماتش صرفا با هدف تامین منافع قدرتهایی است که بخش عمده‌ای از نابسامانهای جهان ناشی از اقدامات خود آنها است. "کوفی عنان" دبیر کل پیشین با مخالفت صریح خود در حمله به عراق و شمار دیگری از موضوعات جهانی نشان داد که درد و ریشه اصلی بیماری سازمان ملل را درک کرده، هر چند که به دلیل مخالفت همان قدرتها نتوانست به مداوای این بیماری بپردازد. کی مون در این مقطع اگر به دنبال بازگرداندن اعتماد جهانی به این سازمان است، باید به عنوان دبیر کلی مستقل از منافع کشورهای مستقل جهان دفاع کند و اجازه ندهد که چند قدرت، این سازمان را عملا در گروگان خود داشته باشد. عملکرد دو هفته‌ای کی مون هر چند باعث اعتراضاتی حتی در رسانه‌های آمریکایی شده، اما بی‌تردید دبیر کل جدید هنوز فرصت اصلاح دارد. دبیر کل سازمان ملل نباید به گونه‌ای عمل کند که روزنامه نیویورک تایمز صریحا به این نتیجه و شاید هم قضاوت بی‌رحمانه برسد که "قدرتهای بزرگ شورای امنیت، به این علت یک مامور اداری سطح پایین را به عنوان جانشین عنان انتخاب کردند تا خواستار ایجاد تغییرات اساسی در این سازمان نشود". این روزنامه در ادامه نوشته بود که "اقدامات اولیه کی مون حاکی از آن است که قدرتهای جهان دقیقا همان شخصی را انتخاب کرده‌اند که انتظار آن را داشته‌اند لذا دیگر نباید انتظار داشته باشیم وی همچون عنان دیگر کشورها را نصیحت کند تا به ارزش‌های منشور سازمان ملل پایبند باشند". نیویورک تایمز تصریح کرده بود: "نباید انتظار داشت افرادی لایق، سمت‌های کلیدی این سازمان را برعهده گیرند، بخصوص که سمت‌های کلیدی در زمینه حفظ صلح، امور سیاسی و کمک‌های انساندوستانه بین نامزدهای لندن، پاریس و واشنگتن که از حامیان اصلی وی بوده‌اند، در حال تقسیم شدن است". نکته‌ای که شایسته است کی مون به آن توجه داشته باشد این است که بی‌اعتمادی کنونی به سازمان ملل که او بارها از آن صحبت کرده در شرایطی ایجاد و به قوت خود باقی مانده که تقریبا قریب به اتفاق هفت دبیر کل پیش این سازمان کوشیده‌اند تا حدامکان از حقوق حقه عمده کشورها دفاع کنند و شدیدا از این موضوع پرهیز داشته باشند که به سخنگوی شماری از قدرتهای دارنده حق وتو تبدیل نشوند. طبیعی است که هر دبیر کل برای کسب چنین جایگاهی به رای مثبت پنج قدرت دارنده حق وتو نیاز داشته و دارد اما باید پیوسته این نکته را نیز مدنظر داشته باشد که ‪ ۱۸۷‬کشور دیگر عضو سازمان ملل نیز به او اعتماد و برای رسیدن به چنین جایگاهی رای داده‌اند. کی مون زمانی می‌تواند اعتمادسازی کند که دریابد دیگر وزیر خارجه کره‌جنوبی نیست، او دبیر کلی است که ‪ ۱۹۲‬کشور به وی رای داده‌اند تا مدافع منافع و سخنگوی همه کشورها و نه پنج عضو دایمی باشد. تنها در این شرایط است که اعتماد به سازمان ملل بازمی‌گردد و به احتمال قریب به یقین بخشی از مشکلات جهان نیز حل می‌شود.



    گزارش
    نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
    شماره مطلب: 8391
    دفعات دیده شده: ۲۲۴۸ | آخرین مشاهده: ۱ روز پیش