-
جنگ عراق و شکست کامل دکترین جنگ پیشگیرانه بوش
چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۵ ساعت ۲۱:۲۹
سایت عملیات روانی_جنگ عراق، دکترین جنگ پیشگیرانه جورج بوش رییس جمهوری آمریکا را تکه تکه و باعث شکست کامل آن شده است. بوش متعهد شده هرگز هدف خود برای ایجاد دمکراسی در عراق را واگذار نخواهد کرد ولی جهان سیاست خارجی در خارج از کاخ سفید دچار حیرت زدگی شده که چگونه میخواهد جنگ داخلی را که ممکن است به تمامی خاورمیانه نیز کشانده شود، مهار کند. حتی بوش نیز به شرایط بد عراق اعتراف کرده و تحلیلگران تمامی طیفهای سیاسی بر این عقیدهاند که دکترین بوش، ی
سایت عملیات روانی_جنگ عراق، دکترین جنگ پیشگیرانه جورج بوش رییس جمهوری آمریکا را تکه تکه و باعث شکست کامل آن شده است. بوش متعهد شده هرگز هدف خود برای ایجاد دمکراسی در عراق را واگذار نخواهد کرد ولی جهان سیاست خارجی در خارج از کاخ سفید دچار حیرت زدگی شده که چگونه میخواهد جنگ داخلی را که ممکن است به تمامی خاورمیانه نیز کشانده شود، مهار کند. حتی بوش نیز به شرایط بد عراق اعتراف کرده و تحلیلگران تمامی طیفهای سیاسی بر این عقیدهاند که دکترین بوش، یعنی جنگ پیش گیرانه، از بین بردن ریشههای تروریسم از طریق کاشتن دمکراسی شکست خورده و اهداف بزرگ بوش که حتی بسیاری از منتقدان کنونی وی نیز با آنها موافق بودند بخاطر اشغال عراق برای چندین دهه به عقب رانده شدهاست. البته این درحالی است که باوجود تمامی انتقادات موجود، نه حزب دمکرات و نه هیچ یک از نخبگان سیاست خارجی نتوانستهاند راه حل دیگری برای جهان پس از ۱۱سپتامبر ارائه کنند و به این ترتیب سیاست خارجی آمریکا دچار سرگردانی شده زیرا هیچ کس نمیداند چگونه به بازی عراق پایان دهد و هیچ کس نمی داند چگونه با تروریستهایی که هیچ کشوری ندارند و با استفاده از قدرت نظامی متعارف نیز ضعیف نشدهاند یا رژیمهای خطرناکی همچون ایران و کره شمالی که بسیاری معتقدند به دنبال تسلیحات هستهای هستند برخورد کنند. بهنوشته این روزنامه، آمریکا هماکنون با دستهای از گزینههای بد مواجه است. به گفته کارشناسان، از بسیاری جهتها آمریکا نسبت به پیش از آغاز تهاجم به عراق در سال ۲۰۰۳ضعیف تر و دشمنان آن قدرتمندتر شدهاند به گونهای که شاید از نظر آمریکا اگر غیرممکن نباشد، سرنگون کردن یک رژیم دشمن در آینده نزدیک بسیار دشوار خواهد بود زیرا ارتش آن تحلیل رفته و موقعیت اخلاقی آن نیز کاهش یافته است. در حال حاضر حتی خود دمکراسی نیز لکهدار شده و گاهی واژه دمکراسی به جای اینکه یادآور صلح و موفقیت باشد، یادآور خودروهای بمبگذاری شده و هرج و مرج است. دیوید هالووی از مرکز امنیت و همکاری بینالمللی در دانشگاه استندفورد آمریکا میگوید: افراد حاضر در داخل دولت افتخار میکنند که میدانند چگونه از قدرت باید استفاده کرد، ولی در حقیقت استفاده از قدرت دقیقا همان چیزی بود که آنها ثابت کردند توانایی استفاده موثر از آن را بلد نیستند. بهگفته وی ،این درحالی است که حمایتهای داخلی از بوش که عامل مهمی در سیاستهای خارجی آمریکا است به سرعت رو به کاهش است. محافظه کاران در مورد جنگ عراق دچار اختلاف شدهاند و افزایش اختلاف میان جمهوریخواهان ممکن است در صورت شکست این حزب در انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا، باعث طغیان در این کشور شود به گونهای که حتی حامیان اولیه جنگ عراق نیز هم اکنون نسبت به این وضعیت ابراز نگرانی میکنند. مکس بوت از افراد ارشد شورای روابط خارجی آمریکا که از حامیان جنگ عراق بوده است، میگوید: ما در عراق در حال شکست خوردن هستیم.این کشور به سمت جنگ داخلی پیش میرود و ظاهرا بوش نیز اقدامی در مورد آن انجام نمیدهد، این مساله پیامدهای بسیار منفی در سراسر منطقه و حتی جهان خواهد داشت زیرا این مساله باعث کبود شدن چشم آمریکا و مشتی بر مدافعان دمکراسی در سراسر جهان بوده است. ولی با گذشت پنج سال از حمله عاملان گروه القاعده به سازمان تجارت جهانی، جهان بیش از پیش خطرناک شده است به گونهای که شروع جنگ داخلی در عراق این خطر را بوجود آورده که این جنگ به کشورهای ایران، ترکیه و عربستان سعودی نیز کشیده و این مساله شوک نفتی بزرگی به غرب وارد کند. جوزف نای، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد عقیده دارد حمایت افکار عمومی جهان از آمریکا بخاطر مقامات ارشد دولت بوش کاهش یافته و این مساله باعث تضعیف توان واشنگتن شده زیرا تاکید بوش بر استفاده از نیروی نظامی در هیچ کجای جهان بیش از کشورهای اسلامی باعث از بین رفتن حسن نیت آمریکا و از بین رفتن احساس همدردیهایی که پس از حملات ۱۱سپتامبر بوجود آمده بود، نشده است. رییس جمهور باید توانایی داشته باشد قدرت قوی نظامی را با قدرت نرم جلب رضایت دیگران ترکیب کند بخصوص در مبارزه با تروریسم که همه چیز به توانایی در جلب افکار و قلوب میانهروها بستگی دارد. کلید موفقیت در دیپلماسی این است که بتوان میان دشمنان اختلاف انداخت ولی بوش باعث متحد شدن آنها شده است. استفاده از انتخابات نیز آن نوشدارویی که بوش قول آن را داده بود نبوده است زیرا در انتخاباتی که در سرزمینهای فلسطینی، مصر و لبنان برگزار شد، گروههای حماس، حزب الله و اخوان المسلمین که همگی از نظر آمریکا گروههای تروریستی هستند به قدرت رسیدند. جهش لبنان به سمت یک دولت دمکراتیک جدید نیز بخاطر حمله اسراییل خسارت دید و باعث افزایش حمایتها از حزب الله شد. سن فرانسیسکو کرانیکل مینویسد: وجهه خارجی آمریکا به اندازهای ساییده شده که اکبر گنجی از برجستهترین فعالان دمکراسی در ایران که از او به عنوان نلسون ماندلای ایران یاد میشود، ماه گذشته دیدار با مقامات کاخ سفید و کمکهای ۷۵میلیون دلاری آمریکا را رد کرد. راند بیرز از مقامات شورای امنیت ملی آمریکا که بخاطر جنگ عراق از سمت خود استعفا کرد با اشاره به اینکه ناتوانی آمریکا در جلب حمایت بینالمللی یکی از پرهزینهترین اشتباهات جنگ عراق بوده است گفت: در پایان ما بخاطر اینکه تعداد اندکی از کشورها از ما حمایت میکنند و نمی- توانیم همه کار را به خودی خود انجام دهیم، ضعیف تر شدهایم. وی تصریح کرد من هیچ شکی ندارم که هر رییس جمهوری که در آمریکا وجود داشت قطعا به افغانستان حمله میکرد زیرا آمریکا در آن زمان از حمایت کامل سازمان ملل متحد برخوردار بود. به گفته بیرز، آمریکا در آن زمان از یک فرصت واقعی برخوردار بود که چگونگی برخورد جهان با مساله تروریسم را تغییر دهد ولی آمریکا از این فرصت استفاده نکرد این درحالی است که هم اکنون عراق به محلی برای جذب و آموزش تروریستها تبدیل شده و افغانستان نیز بار دیگر بخاطر قدرت گرفتن طالبان در جنوب این کشور از کنترل خارج شده است. بیرز گفته است: ایران و کره شمالی نیز که به همراه صدام بخشی از محور شرارت هستند همچنان به تلاش خود برای دستیابی به تسلیحات هستهای ادامه میدهند و علنا به مقابله با غرب پرداختهاند به گونهای که بسیاری معتقدند اشغال عراق باعث قدرت یافتن ایران و تضعیف آمریکا شده است. روزنامه سن فرانسیسکو کرانیکل مینویسد: هرچند نومحافظه کاران خواستار حمله نظامی هوایی پیش گیرانه علیه ایران هستند ولی بسیاری معتقدند چنین مسالهای باعث خشم جهان اسلام خواهد شد. به نوشته این روزنامه ، آنها همچنین معتقدند این افراد به تواناییهای ایران در حمله متقابل و محدودیتهای موجود در حمله نظامی که اخیرا در جنگ اسراییل علیه لبنان شاهد آن بودیم، توجه نمیکنند. مایک مک فال استاد علوم سیاسی در موسسه هوور در دانشگاهاستندفورد میگوید:ترویج دمکراسی که کلید بوش برای تغییر خاورمیانه بود برای چندین دهه به عقب رانده شده است زیرا آمریکا زمانی به عنوان الگوی دمکراسی در جهان بود و برای بسیاری از فعالان دمکراسی در جهان به عنوان یک مشوق تلقی میشد ولی امروزه شرایط تغییر کرده و قطعا در ارتباط بودن با آمریکا یک عامل مثبت برای فعالان دمکراتیک تلقی نمیشود بخصوص که ما در مصر و ایران شاهد این مساله هستیم. لری دایموند مشاور سابق دولت انتقالی آمریکا در عراق نیز که هم اکنون در موسسه هوور فعالیت میکند با این مساله موافق است. بهگفته او، در حال حاضر یک وجهه بسیار گسترده و بد از آمریکا رژیمهای طرفدار آمریکا همچون رژیم اردن، مراکش، مصر، عربستان، قطر و کویت و نیروهای دمکراتیک سکولار در منطقه وجود دارد و این مساله باعث روی کار آمدن و قدرت گرفتن نیروهای اسلام گرا و تقویت غریزه بسیاری از این رژیم ها برای مقاومت شده است. مایکل ماندبام رییس دانشکده سیاست خارجی مطالعات پیشرفته بینالمللی در دانشگاه جان هاپکینز نیز معتقد است مخربترین نتیجه جنگ عراق از بین رفتن حمایت افکار عمومی در داخل آمریکا بوده است. به گفته او، وقتی ما در کاری موفق باشیم میتوانیم مردم را به خود جذب کنیم ولی وقتی موفق نیستیم عکس آن رخ میدهد و در عراق نیز ما هم اکنون موفق نیستیم. سن فرانسیسکو کرانیکل مینویسد: البته این درحالی است که متحدان بوش مدعی هستند آمریکا هنوز میتواند در عراق پیروز شود ولی این اجماع کلی نیز وجود دارد که ادامه شرایط به شکل کنونی جوابگو نخواهد بود زیرا میزان کشتارهایی که طی دو ماه اخیر در عراق صورت گرفته بیانگر کشته شدن سالانه ۴۰هزار نفر است که به گفته دایموند، این تنها حاکی از جنگ داخلی است. وی افزود: من همچنین کسانی را میشناسم که فکر میکنند ما باید کم کم به فکر خروج از عراق باشیم ولی مشکل اینجا است که هیچ کس نمیداند آمریکا چگونه باید از عراق خارج شود. سن فرانسیسکو کرانیکل به نقل از چارلز کوپچان از مقامات پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در دولت بیل کلینتون نوشت: هم اکنون یک سناریوی مشخصی وجود ندارد و این یکی از دلایلی است که جامعه سیاست خارجی آمریکا به یک موضع مشترک دست نیافته است زیرا فقط گزینههای بد زیادی وجود دارد.
مقاله
نام منبع: San Francisco Chronicle
شماره مطلب: 5561
دفعات دیده شده: ۳۴۵۴ | آخرین مشاهده: ۱ روز پیش