Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • بهای سنگین سیاست آمریکا در منطقه خاورمیانه بهای سنگین سیاست آمریکا در منطقه خاورمیانه
    یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۵ ساعت ۵:۱۰

    سایت عملیات روانی _با افزایش خشونت ها در لبنان و نوارغزه، بار دیگر ثابت می‌شود که سیاست و دکترین امنیت مطلق و انتقام گسترده اسراییل بی‌نتیجه است و نه تنها برای امنیت خود آنها، بلکه برای ثبات کل منطقه آثاری سوء در پی خواهد داشت.این دکترین مبتنی بر دادن پاسخ بسیار قاطع به هر گونه حمله و یا تهدید علیه اسراییل است. نابود کردن زیر ساخت های شهری لبنان و فلسطین و تضعیف هر چه بیشتر دولت های آنها در قبال ربودن سربازهای اسراییلی هیچ منطقی در پی ندارد به

    سایت عملیات روانی _با افزایش خشونت ها در لبنان و نوارغزه، بار دیگر ثابت می‌شود که سیاست و دکترین امنیت مطلق و انتقام گسترده اسراییل بی‌نتیجه است و نه تنها برای امنیت خود آنها، بلکه برای ثبات کل منطقه آثاری سوء در پی خواهد داشت.این دکترین مبتنی بر دادن پاسخ بسیار قاطع به هر گونه حمله و یا تهدید علیه اسراییل است. نابود کردن زیر ساخت های شهری لبنان و فلسطین و تضعیف هر چه بیشتر دولت های آنها در قبال ربودن سربازهای اسراییلی هیچ منطقی در پی ندارد به خصوص که اسراییل این حکومت های ناتوان شده را مسئول کنترل گروهها و شبه نظامیانی می‌داند که در واقع از حیطه توانایی آنها خارج است.` به نوشته این هفته نامه آمریکایی ،این انتقامجویی گسترده از لبنانیها و فلسطینیها نه تنها غیرانسانی و مستحق تقبیح است،بلکه منجر به تندروی و نابسامانی بیشتر در منطقه خواهد شد. در واقع این درسی است که اسراییل باید از محاصره حکومت خودگردان در سال ‪ ۲۰۰۲‬گرفته باشد.در پی این محاصره قدرت حکمرانی دولت خودگردان بسیار کاهش یافت و راه برای پیروزی حماس در انتخابات هموار شد، اکنون نیز خشونت‌ها در لبنان نتیجه ای غیر از این به همراه نخواهد داشت. در واقع عمده خسارتهای این آخرین انتقامجویی اسراییلی‌ها بر پیکر صلح داخلی ناپایدار و حکومت دموکراتیک لبنان وارد خواهد آمد.جالب اینجاست که انقلاب سرو در لبنان تنها پیروزی نمایان در دکترین بوش است که نومحافظه کاران بسیار به آن می‌بالند؟حال این نقطه‌درخشان به دست سیاستهای حزب پیشرو که بسیار مورد حمایت دولت بوش است ،در حال سقوط است. پس‌از آخرین یورش سراسری اسراییل، لبنان ‪ ۲۰‬سال وقت صرف کرد تا به اندک ثبات و آرامش داخلی برسد و تا حدودی ویرانیها را بازسازی کند`. این بار چقدر وقت باید صرف بازسازی لبنان پس از به اصطلاح ثبات و آرامشی شود که آمریکا و اسراییل قرار است برای منطقه به ارمغان آورند؟ با اشاره به سیاست آمریکا در قبال گروه ها و کشورهای منطقه می توان به وضوح دریافت که این سیاست ها که برای منزوی کردن حماس و حزب اله از یک سو و ایران و سوریه از سوی دیگرطراحی شده، تا کنون نتیجه ای عکس به همراه داشته است. سوال اینجاست که اگر آمریکا،اروپا و اسراییل حاضر به همکاری با دولت منتخب مردم یعنی حماس می‌شدند، آیا شرایط در نوار غزه تا این حد از کنترل خارج می‌شد؟ و آیا حزب اله به خود اجازه این حرکت زشت - پرتاب راکت به شهرکهای اسراییلی-را می‌داد؟ همانطور که جوان کول ‬اظهار نظر کرده است: لبنانی که در آن سوریها و در کابینه آن حزب الله حضور ندارد، ذاتا لبنانی بی‌ثبات است. کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا گفته است سوریه یکی از عوامل اصلی بروزبحران کنونی در خاورمیانه می باشد، در حالی که در دو سال گذشته تمام سیاست های آمریکا روی خروج بدون قید و شرط سوری ها از لبنان متمرکز بوده است. حال باید پرسید دولت بوش با استناد به کدام منطق سوریه را مسئول عمل حزب اله می‌داند؟ باید گفت برندگان اصلی سیاست کنونی آمریکا حماس و حزب الل هستند و روز به روز فلسطینیان بیشتری به دیده قهرمان به اعضای این گروه می‌نگرند. بازندگان این بحران نیز دولت های عربی به اصطلاح میانه رو هستند که بار دیگر خود را در برابر تهاجمات اسراییل ناتوان می‌بینند. بازندگان دیگر غیرنظامیان اسراییلی، لبنانی و فلسطینی هستند که اکنون امید خود برای داشتن زندگی عادی در سایه صلح و آرامش را بر باد رفته می بینند. بازندگان بعدی ایالات متحده و جهان خواهند بود، چراکه هیچکس از بالا گرفتن خشونت نفعی نخواهد برد، بویژه اکنون که شاهد افزایش درگیریهای قومی و مذهبی در عراق هستیم و قیمت نفت روند رو به افزایش خود را ادامه می‌دهد. حوادث دو هفته گذشته باید این نکته را به ما یادآور شود که‌امنیت و صلح در منطقه بسیار مهمتر ازآن است که سرنوشت آن به آمریکا و اسراییل واگذار شود.اکنون زمان آن فرا رسیده است که اتحادیه اروپا و سازمان ملل نقش پررنگ تری در منطقه ایفا کنند و باید همان دیپلماسی اروپا و سازمان ملل در منطقه پیگیری شود که در اواخر دهه ‪ ۸۰‬و اویل دهه ‪ ۹۰‬به تبادل اسرا و مذاکرات صلح اسلو انجامید. سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آمریکا و روسیه تا کنون تنها نظاره گر استراتژی ناموفق بوش -نقشه راه- بوده‌اند و دیگر زمان آن فرارسیده است که سازمان ملل و گروه هشت،دیپلماسی خود را در این منطقه اجرا کنند. اقدام کوفی عنان در ارسال نمایندگانی به منطقه بحران می تواند آغاز خوبی باشد اما این شروع باید با نقش فعال گروه هشت و شورای امنیت برای مهار تمام طرفهای درگیر پیگیری شود. هدف این دیپلماسی باید در ابتدا برقراری آتش بس و تبادل اسرا و سپس به رسمیت شناخته شدن حماس ودر نهایت برگزاری مذاکرات با ایران وسوریه باشد. ایالات متحده نیز باید بلافاصله از این دیپلماسی حمایت و این نکته را برای اسراییلیها روشن کند که آمریکا نمی تواند از اقدامات نظامی اخیر تل آویو حمایت کند در غیر این صورت ، بهایی که آمریکا مجموعا در عراق و کل منطقه مجبور به پرداخت آن می‌شود، بسیار سنگین خواهد بود.



    خبر
    نام منبع: Nation
    شماره مطلب: 4695
    دفعات دیده شده: ۷۰۶ | آخرین مشاهده: ۳ هفته پیش