-
دروغ پردازی و ارائه اطلاعات غلط، بارزترین ویژگی پنتاگون
سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱۵:۵۲
از روزهای آغازین جنگ عراق، مقامات پنتاگون برای حفظ اعتبار و آبروی خود از اشاعه اطلاعات نادرست و کذب به عنوان اصلیترین حربه خود در این جنگ استفاده کردند. مهمترین قربانیان این حربه نیز مردم و رسانههای گروهی آمریکا بودند که به خوبی از این واقعیت آگاه هستند. اما رسانههای مهم آمریکا (که از اهداف واقعی دولت برای اشاعه اطلاعات کذب از سوی خبرنگاران و روزنامهنگاران آگاهی کامل نداشتند)، همچنان از بیان این واقعیت که اشاعه اطلاعات دروغین هنوز یکی از سیا
از روزهای آغازین جنگ عراق، مقامات پنتاگون برای حفظ اعتبار و آبروی خود از اشاعه اطلاعات نادرست و کذب به عنوان اصلیترین حربه خود در این جنگ استفاده کردند. مهمترین قربانیان این حربه نیز مردم و رسانههای گروهی آمریکا بودند که به خوبی از این واقعیت آگاه هستند. اما رسانههای مهم آمریکا (که از اهداف واقعی دولت برای اشاعه اطلاعات کذب از سوی خبرنگاران و روزنامهنگاران آگاهی کامل نداشتند)، همچنان از بیان این واقعیت که اشاعه اطلاعات دروغین هنوز یکی از سیاستهای اصلی دولت آمریکا و ایادی و رسانهای جیرهخوار آن به شمار میرود، خودداری میکنند. ارتش آمریکا به دنبال یافتن راهی آسان برای دستیابی به اهداف خود و اشاعه هر چه بیشتر اطلاعات و اخبار کذب درباره جنگ عراق، به طور موقت یک ایستگاه رادیویی عربی در نزدیکی بغداد تأسیس کرد و خبرنگاران و روزنامهنگاران عربی را اجیر کرد. در عین حال میلیونها اعلامیه در کشور عراق و بین مردم خسته از دیکتاتوری صدام پخش شد. در این اعلامیهها از مردم عراق خواسته میشد در صورتی که به دنبال آیندهای بهتر برای فرزندان خود و استقرار آزادی و دموکراسی و پایان دادن به رنج و عذاب خود هستند، تسلیم نیروهای آمریکایی شوند. در حالی که سه سال پس از حمله آمریکا به عراق دستیابی به امکانات اولیه زندگی همانند برق و آب از دغدغههای اصلی مردم این کشور به شمار میرفت، اصحاب رسانهای آمریکا به طور پنهانی، اما کاملاً رسمی ایستگاه تلویزیونی عراق را که در خدمت حزب بعث بود در عرض چند هفته تغییر داده و به خدمت تبلیغات آمریکایی درآوردند. مقامات ارتش آمریکا اشاعه اخبار و اطلاعات ساختگی را یکی از تاکتیکهای قابل توجیه هر جنگی تلقی میکنند و مدعی هستند این تاکتیک در جنگ عراق بسیار مفید بوده است. در حالی که باید گفت استفاده از این حربه نه تنها باعث پایان دادن به جنگ نشد، بلکه با پنهانکاری و اشاعه اطلاعات غلط، مدت این جنگ را طولانیتر کرد. ارتش آمریکا حتا درباره شمار کشته شدگان سربازان آمریکایی نیز به این حربه متوسل شد و آمار کشته شدگان و زخمیها را کمتر از میزان واقعی اعلام کرد. با بررسی دقیق تبعات منفی ماجراجوییهای ارتش آمریکا و سیاستهای نادرست بوش در عراق میتوان به خوبی فهمید که زمان شفافیت و صداقت در اطلاعرسانی وقایع این جنگ فرا رسیده است و نیاز به ارائه اطلاعات درست در این زمینه، بیش از گذشته احساس میشود. علاوه بر این دیگر در عراق دشمنی وجود ندارد که آمریکا به بهانه غافلگیر کردنش به اشاعه اطلاعات نادرست و کتمان حقایق بپردازد. صدام حسین در حبس به سر میبرد و نیروهای مقاومت و به اصطلاح آمریکاییها، شورشیان، دیگر فرماندهی واحدی ندارند. بنابراین بیش از این به دروغپردازی رسانهای و آنچه پنتاگون تاکتیک جنگی می نامد، نیازی نیست و این تاکتیک دیگر تاثیری نخواهد داشت. بعلاوه، مبارزات تبلیغاتی و دروغپردازیهای پنتاگون نمیتواند مردم عراق را که از سال 1991 در اثر تحریم آمریکا به شدت در عذاب بودهاند، فریب دهد. طبق آمارهای موجود، این تحریمها به کشته شدن یک میلیون عراقی منجر شده اشت که اکثر آنها را کودکان بیگناه تشکیل میدهند. قتل عام روزانه، شکنجه و جنایاتی از قبیل فاجعه حدیثه از دیگر دلایل بیفایده بودن تبلیغات دروغ رسانهای پنتاگون در عراق است. بنابراین باید گفت تبلیغات دولت آمریکا که با کمک رسانههای به اصطلاح مستقل و آزاد این کشور صورت میگیرد، تنها یک هدف اصلی دارد و آن نیز مردم آمریکا است. چرا که بدون تأیید و حمایت مردم آمریکا، ماجراجوییهای ارتش این کشور بار عظیم مالی و اقتصادی بر دولت تحمیل خواهد کرد و علاوه بر آن مخالفتهای گستردهای را به دنبال خواهد داشت. این امر نظام سیاسی آمریکا را به شدت دچار بحران خواهد کرد. پنتاگون از مرگ زرقاوی، رهبر القاعده در عراق نیز استفاده و آن را دستاویزی برای توجیه جنگ عراق قلمداد کرد. دولت بوش و حزب جمهوریخواه که به شدت محبوبیت و اعتبار خود را در داخل کشور از دست داده بودند برای بهبود وجهه خود واقعه بیاهمیتی چون مرگ زرقاوی را بزرگترین نقطهی عطف جنگ عراق تلقی کردند و با تبعات وسیع رسانهای پیرامون این موضوع به پیروزی در انتخابات آتی مجلس دل بستند. از دیگر تبلیغات پنتاگون که صرفاً برای توجیه جنایات آمریکا در عراق طراحی شدهاند میتوان به بزرگنمایی وقایعی چون دیدار غیرمنتظره بوش از عراق، اعلام آموزش نیروهای ارتش و پلیس عراقی از سوی نیروهای آمریکایی برای مقابله با شورشیان این کشور، اظهارات دولت عراق مبنی بر پایان فعالیت القاعده در این کشور، فراخوان صلح ملی و آزادی تعداد اندکی از زندانیان و ملاقات بوش با مشاوران خود در کمپ دیوید برای یافتن راه حل پایان بحران عراق، اشاره کرد. با بررسی دقیق این وقایع میتوان به وضوح فهمید که هدف پنتاگون از بزرگنمایی چنین مسائلی فقط بهبود وجهه دولت بوش است. باید پرسید اگر واقعاً مرگ زرقاوی نقطه عطفی در تاریخ جنگ عراق به شمار میرود چرا هنوز شورشها و مقاومتها ادامه دارد. اگر واقعاً زرقاوی عامل تروریسم در عراق بود چرا هنوز روزانه چندین انفجار در این کشور رخ میدهد، اجساد شکنجه شده در خیابانها رها میشوند، مبارزات مسلحانه مرگ عدهی کثیری را به دنبال دارد و شبه نظامیان بیشماری روزانه تحت عناوین و اسامی مختلف پا به عرصه میگذارند؟ مرگ زرقاوی و حتا تشکیل دولت جدید عراق و تکمیل کابینه نیز در وضعیت بحرانی عراق تغییری ایجاد نکرد. هم تبلیغات پنتاگون و اشاعه اطلاعات و اخبار دروغ که پیش از آغاز جنگ عراق برای توجیه حمله آمریکا به این کشور استفاده میشد، هم اکنون به شکلی گستردهتر برای بهبود حیثیت سیاسی دولت بوش و حزب جمهوریخواه به کار برده میشود. این حربه هم اکنون به مبارزهای تبلیغاتی تبدیل شده که کاملاً بر مبنای دروغپردازی و عوامفریبی حرکت میکند. بنابراین باید گفت تنها مسألهای که تغییر پیدا کرده این است که دولت و رسانههای آمریکا تصمیم گرفتهاند این بار برای دستیابی به اهداف سیاسی داخلی خود به دروغپردازی واشاعه اطلاعات نادرست بپردازند. این بار شایعات و دروغپردازیها درباره عراق و منطقه امن منتشر نمیشوند بلکه هدف تبلیغات رسانهای کنگره و سیاستمداران ناراضی آن است.
مقاله
نام منبع: رمزی بارود
شماره مطلب: 4493
دفعات دیده شده: ۳۷۸۸ | آخرین مشاهده: ۳ هفته پیش