-
تلاش امریکا در جهت غربیسازی نظام آموزش اسلامی
دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۴ ساعت ۱۳:۲۴
با افزایش حضور استعماری آمریکا در جهان اسلام که با جنگ سال 1991 علیه عراق آغاز و به دنبال حملات 11 سپتامبر سرعت گرفت و منجر به اشغال عراق وافغانستان شد، تلاشهایی به منظور اصلاح برنامه آموزشی مدارس و بازنویسی کتاب های درسی انجام شده است. مقامات آمریکایی بر دولت های محلی – ازعربستان سعودی گرفته تا اندونزی – فشار می آورند تا هر چیزی را که به گفته آمریکایی ها «تقویت کننده خشونت و تروریسم» است، محو کنند. طی جلسه شورای همکاری خلیج فارس در سال 1993، ا
با افزایش حضور استعماری آمریکا در جهان اسلام که با جنگ سال 1991 علیه عراق آغاز و به دنبال حملات 11 سپتامبر سرعت گرفت و منجر به اشغال عراق وافغانستان شد، تلاشهایی به منظور اصلاح برنامه آموزشی مدارس و بازنویسی کتاب های درسی انجام شده است. مقامات آمریکایی بر دولت های محلی – ازعربستان سعودی گرفته تا اندونزی – فشار می آورند تا هر چیزی را که به گفته آمریکایی ها «تقویت کننده خشونت و تروریسم» است، محو کنند. طی جلسه شورای همکاری خلیج فارس در سال 1993، اعضای اپوزیسیون مجلس کویت این پیشنهاد را در قالب اصطلاح «دین جدید آمریکایی» تعریف کردند. در کابل پایتخت افغانستان مشاوران آمریکایی و اروپایی زیادی در حال اصلاح برنامه آموزشی مدارس طبق آخرین الگوهای آموزشی موردنظر امریکا هستند. در عراق نیز اقدامات مشابهی صورت گرفته، گرچه روند تلاشهای مشاوران به دلیل جنگ و اشغال کندتر پیش میرود. در کل جهان اسلام چنین فشارهایی در جریان است و به واسطه تهدیدات نظامی آمریکا تشدید میشود. به این قبیل تلاشها «غربیسازی آموزش و پرورش اسلامی» لقب داده شده است که اقدام تازهای نیست. در حقیقت، برای درک جدی این موضوع، باید به نمونه های پیشین استعمار غربی در جهان اسلام بازگردیم که تأثیر عمیقی بر آموزش اسلامی بر جای گذاشته و علاوه بر اشغالگران خارجی بازیگران منطقهای نیز در آن نقش داشتند. آموزش اسلامی پیش از استعمار به منظور درک مفهوم غربیسازی، لازم است به اختصار بررسی کنیم که آموزشهای اسلامی پیش از استعمار به چه شکل بوده است. نخستین نکته قابل توجه در این زمینه غیررسمی بودن آموزش – چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ شکل – است. یک عامل مهم در نظام غیررسمی، روابط معلم – دانشآموز بود. تا پیش از نهادینه شدن آموزش، معلمان در استخدام دولت نبودند بلکه از راه فعالیتهای آموزشی ارتزاق میکردند. همچنین مدرک تحصیلی در کار نبود و در عوض دانشآموزان توصیه نامهای غیررسمی از استاد خود دریافت میکردند. روند آموزش عمدتاً براساس منابع و انتقال شفاهی دروس بود، گرچه از کتاب نیز استفاده میشد. درچنین نظامی کتاب تنها یک رسانه ارزشمند مطالعاتی بود که از سوی استاد تدریس می شد، اما دانش آموزان باید براساس درک و فهم خود از توضیحات استاد یادداشت برمیداشتند. بنابراین معانی از راه شنیدن آنها منتقل میشد، این ویژگی دیگر آموزش پیش از استعمار است: اولویت به خاطر سپردن. دانشآموزان پس از حفظ کردن نکات مهم مواد درسی، تشویق میشدند که توانایی به کارگیری مطالب حفظ شده را برای حل مسائل علمی و حقوقی تقویت کنند. چنین توانایییی محققان مسلمان را قادر میساخت که پاسخهای مقابلهای برای متون باستانی و معاصر بیابند. رسمیت ملوک الطوایفی با وجود غیررسمی بودن آموزش در کشورهای اسلامی، منصفانه نخواهد بود اگر بگوییم نهادینه شدن نظام آموزشی رسمی فقط پیامد استعمار غرب است. نظام ملوکالطوایفی در مصر با ایجاد شبکهای از مؤسسات آموزشی که بسیاریشان از سوی دولت مقرری دریافت میکردند، آغاز کننده آموزش دینی رسمی بود. با وجود تلاش ها جهت نهادینه کردن، مراکز اسلامی تنها مختص طبقه خاصی از نخبگان نبود، بلکه بسیاری از مردم عادی نیز از مدارس مقرری می گرفتند از قبیل موعظین، مداحان رسول اکرم (ص) و اهل بیت یا معلمان زبان و کاتبان. در این مدارس تعداد زیادی قاری به قرائت قرآن می پرداختند و در مواقع خاصی از سال حدیث نقل می کردند . بنابراین مدارس تنها مراکز آموزشی نبودند، بلکه مراکز عبادت جمعی نیز محسوب میشدند. مهیا شدن مقدمات با اشغال مصر از سوی ناپلئون در سال 1798 و در خلال رقابت فرانسه و بریتانیا جهت استعماراین کشور،محمد علی پاشا حاکم مصر بنا به توصیه غربی ها دست به تاسیس مدارس نظامی زد. در این مدارس افسران و استادان فرانسوی و مصری آموزش می دادند. اما محمدعلی که نگران بود نخبگان تربیت یافته در مدارس فرانسوی برضد او شورش کنند و نیز امکان آموزش عمومی برای همه مردم وجود نداشت به مدارس بریتانیایی روی آورد تا به عنوان وسیله ای برای کنترل مردم از آنها استفاده کند. پاشا تعدادی از دانش آموزان را به انگلستان اعزام کرد تا روش آموزشی لنکاستر را بیاموزند و آن را به مصر بیاورند. یکی از ویژگی های مهم روش لنکاستر توزیع قدرت دربین مجموعه ای از ناظران آموزشی و در نتیجه ایجاد نظم و انضباط در مدارس بود. در سال 1847 ناظران آموزش دیده در غرب طرح هایی برای کلیه مدارس کشور تهیه کردند که طی آن شبکه آموزشی کشوری برقرار شد. در نظام جدید، آموزش براساس فرمانبری و انضباط دانش آموزان و به خاطر سپاری متون آموزشی معین و واحد قرار داشت. بریتانیا و عاملان آن در مصر چنین نظام فرمانبری و انضباطی را عمدتاً جهت تربیت نوکران محلی و تقویت امپراتوری خود در منطقه برقرار کردند. حتّا معدود مصریانی که به پست و مقامی می رسیدند فقط باید مطیع انگلیسی ها بودند بدون هیچ گونه حسی از ابتکار یا رهبری. مدارس جدید به شیوه نظام آموزشی غربی در مصر و نیز در کل جهان اسلام دو وظیفه بر عهده داشتند: 1- تربیت پرسنل نظامی جهت حفاظت از سرمایه گذاری های غربیان که طبقه نوکرمأب و مطیعی را نیز تربیت می کردند؛ 2- تضعیف نظام مند و جایگزینی فرهنگ محلی با نظام سیاسی و نظم اقتصادی نشأت گرفته از غرب. در هردو مورد ، موفقیت استعمارگران به طبقه مطیع محلی بستگی داشت که این فرآیند را به جلو می بردند و ظاهری مشروع و محلی به آن می دادند و در عین حال به تفوق علم و فناوری غربی اعتقاد راسخ داشتند. قیام ملیگرایانه عربی تا زمان قیام ملی خواهانه عربی در سال 1881 ، حتی مقاومت های محلی در برابر استعمارگران در چارچوب روشهای غربی ابراز می شد. یکی از درخواست های قیام کنندگان فراهم شدن امکان آموزش کلیه اقشار مصر در مدارس- فرانسوی یا انگلیسی- بود نه فقط فرهیختگان حاکم . اما این قیام به وسیله انگلیسیها سرکوب شد. در سرتاسر جهان اسلام مدارس و دانشگاه ها که عمدتاً با الگوهای استعماری غربی اداره می شدند با مشکلاتی مواجه شدند. نظام آموزشی غربی فرسوده و ضعیف با پرسنل زیاده از حد ، دستمزدهای اندک، دچار پارتیبازی و در تحقیقات ناکارآمد است. تاثیر فرانسویان اگرچه آمریکا بر کل جهان اسلام در دوران پس از جنگ نفوذ کرده بود، تفکر فرانسوی نیز در سرتاسر قرن بیستم همچنان حکفرما بود؛ در اواسط قرن بیستم متفکران مسلمان به آثار فیلسوفان فرانسوی از قبیل آلکسیس کارل روی آوردند. اما در این قرن تغییری بنیادی در کاربرد تفکر غربی به وجود آمد به این معنا که متفکران و فعالان اسلامی همچون سیدقطب در مصر و علی شریعتی در ایران به جای پذیرش تفکر غربی در کل سیستم، شروع به استفاده از آن بر علیه خودش کردند. چنین حرکتهای اسلامی است که درحال حاضر مورد حمله واقع شده است. روشنگریهای سید قطب در میان سنیها و شریعتی در میان شیعیان به ویژه درایران منجر به موفقیتهایی در زمینه زدون قید و بندهای استعمار شده است که انقلاب اسلامی ایران با رهبری آیت الله خمینی بارزترین نمونه آن است. مدارس در نظم اجتماعی امروزی مدرسه و آموزش بخش مهمی از نظم اجتماعی امروز است تا جایی که این نظم منعکس کننده هنجارها و ساختارهای دنیای امروز است که خود از تجربه غرب از استعمارگری گرفته تا جهانیسازی سرچشمه گرفته است. پس از استقلال کشورهای مسلمان، نظام آموزشی مدارس و دانشگاهها همچنان به همان شکل باقی ماند. با وجود فعالیتهای فراوانی که در زمینه تعریف آموزش اسلامی انجام شده و میشود، درعمل شاهد اقدامات اندکی بودهایم. این امر به دلیل شکست عقیدتی نیست بلکه شاهدی بر قدرت نفوذ دیدگاه غرب نسبت به جهان است . چنین دیدگاهی نسبت به جهان دیدگاهی ملیگرایانه است مبنی بر این که آموزش باید تضمین کننده امنیت ملی باشد. در عین حال دانستن این نکته حایز اهمیت است که نظام آموزشی غربی تضعیف شده است. با مشکلات اقتصادی و زیست محیطی در سطح جهان و افزایش حرکتهای آمریکاییان به سمت عادیسازی جنگ افروزیهای جهانیشان، و تباهی اجتماعی آنها در داخل، نظام غرب درحال فروپاشی از درون است. چالش پیش روی مسلمانان و سایر ملتهای جهان سوم این است که در صورت فقدان چنین نظامی چه بایدکنند. سه گزینه وجود دارد: 1- وانمود کنند که نظام غربی سالم و مترقی است و به زندگی تحت حاکمیت آن ادامه دهند؛ 2- منتظر بمانند که نظام غربی کاملاً از هم بپاشد و سپس به هر کسی متوسل شوند تا برایشان مشخص کند در آینده چه بکنند؛ 3- هم اکنون و پیش از فروپاشی آن از این نظام خارج شوند و در پی ایجاد روش پویاتری باشند که اساس آن بر حرص، ریاکاری و بیعدالتی - مشخصههای دنیای غرب – قرارنگرفته باشد. این روش جدید که در آن شیوههای متفاوت آموزش بخشی حیاتی خواهد بود، احتمالاً به صورت محلی بر پایه فرهنگ و سیستمهای اکولوژیکی محلی شکل خواهد گرفت. این روشی است که آموزش مختص خود را تولید خواهد کرد و در واقع با مد نظر قراردادن نیازهای جامعه ی امروز به احیای فرهنگ غنی اسلامی نیز خواهد انجامید. نویسنده: یوسف پروگلر برگردان: واحد ترجمه فرازسیستم
مقاله
نام منبع: Islamonline
شماره مطلب: 319
دفعات دیده شده: ۲۲۳۰ | آخرین مشاهده: ۲ هفته پیش