گروه جنگ نرم مشرق- شواهد و قرائن نشان می دهند که هالیوود، صنعت فیلم سازی پرزرق و برق آمریکا، هنوز هم به عنوان یکی از اهداف اصلی نفوذ و دستکاری بسیاری از سازمان های دولتی آمریکا، بالاخص سیا، مطرح است. اغلب مباحثی که در مورد تبلیغات سینمایی در جریان هستند به بحث در مورد گذشته ها می پردازند و در حالیکه تعدادی از کارشناسان امر توجهات را معطوف به روابط طولانی مدت و علنی هالیوود با پنتاگون نموده اند اما مطالب کمی در مورد تأثیرگذاری پنهانی بر هالیوود پس از واقعه 11 سپتامبر به رشته تحریر درآمده است. پیش از این 23 قسمت از فصل های کتاب «عملیات هالیوود» در مشرق ترجمه و منتشر شد. آنچه در ادامه می آید بخش بیست و چهارم از این کتاب است.
***
پیوند سیاست با هنر، از واقعیت های غیر قابل انکار ایالات متحده می باشد. کمپانی های رسانه ای و فیلم سازی هالیوود، مسئول تبلیغات برای اقدامات نظامی اند و اینگونه زمینه را در جهت اهداف آنان مهیا می کنند.
در هنر سیاسی، هنر صرفا به عنوان ابزار قرار گرفته و از آن استفاده ایدئولوژیک می شود تا باوری را به کرسی نشاند، احساساتی را برانگیزد و در یک کلام، بر کنش اجتماعی و یا بر اعتقادات ذهنی کنشگران اجتماعی تاثیر گذارد. هنر سیاسی(سینمای هالیوود)، از همه وسایل ممکن استفاده می کند و جنبه زیباشناسی، صرفا ابزاری است که بتواند تاثیر خود را بیشتر نماید.
در سینمای سیاسی هالیوود ، موضوع ارزش گذاری زیباشناسانه مطرح نیست اگرچه در بسیاری موارد، هنر سیاسی ـ ایدئولوژیک، چه در زمان خود و چه با فاصله زمانی نسبتا زیادی، می تواند دارای ارزش های زیباشناسانه نیز باشد؛ اما مسئله اصلی آن است که حوزه سیاسی، اگر هم از ارزش ها و مولفه های زیباشناسانه استفاده کند صرفا با اهداف و اغراض سیاسی خواهد بود و سفارش دهندگان این نوع هنر، کاملا نسبت به این موضوع وافق اند و اولویت داشتن مباحث اقتصادی و ... ، سبب می شود که اینان با اعمال سانسورهای اعلام شده، حتی ژانر فیلمنامه ای را تغییر دهند؛ همان گونه که در این فصل و در خصوص همکاری فیلم های کمدی با پنتاگون، به آن اشاره می شود.
استفاده از ابزار هنر (خصوصا سینما) به اندازهای برای نیروهای نظامی امریکا حائز اهمیت است که در این راستا دوره های آموزشی نیز برای سربازان برگزار می کنند. به اعتقاد آنان، اغلب هنر، راهی به سوی ساختن واقعیّت است و از سوی دیگر، به اعتراف برخی از مقامات سیا، حاصل هنر فیلمنامهنویسان و کارگردانان می تواند الهام بخش واقعیّات باشد؛ بدین گونه اتفاقاتی که در این فیلم ها می افتد به حوادث واقعی منجر خواهد شد.
فصل 25
تغییر
هنگامی که فیلمی را روی ویدئوکاست تماشا می کنید، معمولاً
پیام کوتاهی پیش از شروع فیلم روی صفحه ظاهر می شود که «این فیلم برای انطباق با
نوع تلویزیون شما اصلاح شده است.» این اطلاعات بدرد نخور به شما گفته می شود، اما به
شما نمی گویند برای ترغیب شما به ملحق شدن به ارتش، فیلم توسط ارتش اصلاح شده است؛
یعنی اتفاقی که برای Stripes افتاد، کمدی با
بازی بیل موری و هارولد رامیس در نقش آدم های به درد نخوری که به ارتش ملحق شده و
در انتها تبدیل به قهرمان می شود.
فیلم Stripes با بازی بیل موری
دان گلدبرگ تهیه کننده فیلم و نویسنده دوم آن، هنگامی که فیلمنامه را برای پنتاگون فرستاد و درخواست همکاری کرد درباره ارزش عضوگیری فیلم صادقانه برخورد کرد؛ وی در نامه ای در تاریخ 10 سپتامبر 1980 به دان باروش رئیس دفتر فیلم پنتاگون نوشت «هدف ما از تولید Stripes ساخت فیلم کمدی با مضمون میهن پرستانه است که تأثیر مثبتی روی جذب نیروی ارتش داشته باشد.»
گلدبرگ می خواست فیلم را در فورت ناکس[1]، یعنی
پایگاه ارتش در کنتاکی فیلمبرداری کند. چند ده تانک و یک هواپیمای باربری C-140 می خواست. و به بیش از هزار سرباز واقعی
نیاز داشت تا به عنوان سیاهی لشگر در فیلم بازی کنند. در مقابل به ارتش قول داد
فیلمی بسازد که به آن افتخار کنند.
فورت ناکس؛ پایگاه ارتش در کنتاکی
وی در نامه اش نوشت «گرچه میزان مشخصی از هزل و شوخی در فیلم وجود خواهد داشت، اما هدف کلی این نیست که ارتش را به مثابه مجموعه ای از آدمهای غیرعادی نشان دهیم. داستان بطور کلی درباره این است که چطور گروهانی از آدمهای بدردنخور به گروهانی از قهرمانان ارتش تبدیل می شوند. قصد ما این است که ارتش را به واقع گرایانه ترین و مثبت ترین صورت ممکن به تصویر بکشیم.»
این کارها را در مدرسه فیلمسازی یاد نمی دهند، این که یک کمدی باید «میزان مشخصی از هزل و شوخی» داشته باشد اما « هدف کلی» آن به تصویر کشیدن ارتش بگونه ای مثبت باشد.
اما ارتش بدبین بود، آنها مطمئن نبودند که گلدبرگ با آنها همکاری کند، و فکر نمی کردند فیلمنامه را بقدری تغییر دهد که تبدیل به پوستر عضوگیری که آنها می خواستند بشود. اما اشتباه می کردند.
کلنل سروان ریچارد گریفیت رئیس بخش برنامه ریزی و سیاستگذاری ارتش در یادداشتی به مافوق هایش در مدیریت اطلاعات دفاعی نوشت «پیش از اینکه حمایت از فیلم stripes را پیشنهاد کنیم، برای اینکه فیلمنامه قابل قبول شود به بازنویسی گسترده ای نیاز هست و ممکن است در این روند محتوای کمدی فیلم از بین برود.»
فیلمنامه باید از ابتدا به انتها بازنویسی می شد.
در فیلمنامه اولیه، نخستین تصویری که روی صفحه می آمد بیل موری بود که در حال تماشای یک آگهی عضوگیری مضحک از تلویزیون کفشهایش را واکس می زند. این آگهی باعث می شود که در ارتش ثبت نام کند. اما ارتش فکر نمی کرد تمسخر آگهی عضوگیری اش خنده دار باشد. این صحنه باید حذف می شد.
صحنه ای از فیلم stripes
گریفیتس در یادداشتی به تاریخ 28 آگوست نوشت «تبلیغ عضوگیری تلویزیونی یا باید به سبک کمیک تری ارائه شود یا اینکه بطورکلی حذف گردد.»
گلدبرگ پاسخ داد که، هیچ مشکلی نیست. یک هفته بعد در نامه ای به باروش نوشت «تبلیغ عضوگیری ارتش: ما یا از یک تبلیغ واقعی استفاده کرده یا آن را از فیلمنامه حذف می کنیم (در آخر تصمیم گرفت از یک تبلیغ واقعی استفاده کند که در صحنه آغازین فیلم از آن استفاده می شود).»
گریفیتس همچنین گفت که فیلمسازها اگر خواستار همکاری ارتش هستند باید صحنه مربوط به استعمال مواد مخدر در پادگان ها، و طی مراسم فارغ التحصیلی اعضای جدید را حذف کنند. وی نوشت «صحنه های مربوط به منابع پایان ناپذیر مواد مخدر در پادگان ها باید تغییر کند.»
گلدبرگ به ارتش گفت که هیچ ایرادی ندارد، و در پاسخ نوشت «همه صحنه ها و اشاره به مواد مخدر در جریان تدارکات مراسم فارغ التحصیلی و خود مراسم حذف خواهد شد.» در حقیقت استعمال مواد بطور کامل از فیلم حذف شد.
ارتش همچنین از گلدبرگ خواست شخصیت سرگرد هولکا، سرگرد آموزشی با بازی وارن اوتس که از شکنجه نیروهای جدید لذت می برد را نیز متعادل تر کند.
و باز هم پاسخ گلدبرگ این بود که مشکلی نیست. وی در نامه اش به ارتش نوشت «شخصیت سرگرد هولکا در فیلمنامه کمتر سادیستی خواهد بود». وی همچنین به ارتش قول داد که شخصیت ژنرال بارنیک، که در فیلمنامه اصلی به صورت افسر فرمانده بددهنی به تصویر کشیده شده بود بازنویسی شود. وی به ارتش تضمین داد که «نقش ژنرال بارنیک بدون ناسزاهای مداوم و متشخص تر باشد.» در نهایت بارنیک چند دیالوگ کوتاه بیشتر ندارد که هیچ کدام آنها خنده دار نیستند و هیچ یک حاوی ناسزا نیستند.
سرگرد هولکا در فیلم stripes
ارتش همچنین از صحنه هایی در فیلمنامه اولیه که نشان می داد موری و دیگر همراهان بدردنخورش در یک مأموریت آمادگی عملیات در مکزیکو شرکت کرده اند نیز رضایت نداشت. طبق یادداشت ارتش «صحنه هایی که به سفر به مکزیکو/آمریکای لاتین با گروهان ضدشورش مربوط می شود باید بازنویسی شده و هر اشاره ای به گروها ضدشورش یا عملیاتهای ارتش در مکزیکو یا هر کشور امریکای لاتین دیگری باید حذف شود.»
و گلدبرگ بار دیگر درخواست را پذیرفت و به ارتش گفت «هیچ اشاره ای به ... مکزیکو نخواهد شد. آنها به مأموریت آمادگی عملیات به عنوان "پایین ها در جنوب اشاره" خواهد کرد.» در آخر هم این صحنه گرچه فیلمبرداری شد اما بطور کلی از فیلم حذف گردید.
ارتش همچنین از گلدبرگ خواست دیالوگی که یکی از سربازها در فیلم درباره تجاوز و غارت شوخی می کند نیز حذف کند. گلدبرگ پذیرفت و در پاسخ نوشت «اشاره به تجاوز و غارت حذف خواهد شد».
ارتش پیشنهادات بیشمار دیگری نیز داشت. آنها نوشتند «تبعیض جنسی باید از سراسر فیلمنامه حذف شود. شخصیت های سایکو و المو یا باید تغییر یافته و به حالت کمیک تری تبدیل یا بطور کامل حذف شوند.»
در نهایت ارتش، با توجه تمام تغییراتی که گلدبرگ با اعمال آنها در فیلمنامه موافقت کرده بود، راضی شد با وی همکاری کامل را به عمل آورد.
فیلم stripes
باروش در نامه ای به تاریخ 30 اکتبر 1980 به شلدون شریگر مدیر تولید کلمبیا پیکچرز نوشت «این نامه به منظور مطلع ساختن شما از این مسئله است که فیلمنامه Stripes تأیید و اجازه همکاری با فیلمبرداری آن در فورت ناکس صادر شده است. آقای گلدبرگ خیلی با ما همکاری کرد و به سرعت به درخواستهای تغییر وزارت دفاع/ارتش پاسخ گفت.» در حقیقت باروش آنچنان از نتیجه نهایی فیلمبرداری Stripes راضی بود که به شریگر گفت «اگر فیلم به اندازه ای که ما امیدواریم موفق باشد، بخاطر داشته باشید که پایان بندی آن راه را برای ساخت قسمت دوم باز گذاشته است.»
شریگر هم بسیار از همکاری استودیو با ارتش خشنود بود. وی در نامه ای به باروش در تاریخ 10 نوامبر 1980 نوشت «همانطور که قبلاً با تلفن صحبت کردیم، من واقعاً معتقدم که Stripes نویدبخش دوران جدیدی از همکاری بین تهیه کنندگان فیلم - بویژه کلمبیا - و وزارت دفاع خواهد گشود. امیدوارم همه تهیه کنندگان به اندازه ایوان ریتمان و دن گلدبرگ در اعمال تغییرات درخواستی در فیلمنامه هایشان همکاری کنند تا این مشارکت برای همه امکان پذیر گردد. ما مشکلات شما را درک کرده و به کمک شما نیاز داریم. با کمک یکدیگر می توانیم فیلمهای زیادی بسازیم که برای همه مفید باشند.»
صحنه ای از فیلم stripes
در حقیقت فیلم به نتایجی دست یافت که هر دو طرف خواستار آن بودند: پول زیادی برای استودیو در بر داشت و میزان عضوگیری ارتش را افزایش داد.
گلدبرگ در مصاحبه ای گفت «ارتش به من اطلاع داد که پس از اکران فیلم Stripes میزان ثبت نام اعضای جدید بالا رفت. اما نمی دانم این چیز خوبی است یا نه.»
پس چرا به ارتش گفت «هدفش از تولید Stripes ساخت فیلم کمدی با مضمون میهن پرستانه است که تأثیر مثبتی روی جذب نیروی ارتش داشته باشد.» گلدبرگ اکنون می گوید «من سعی داشتم نگرانی آنها از اینکه ممکن است این فیلم تصویر منفی از ارتش را ارائه دهد برطرف کنم.»
صحنه ای از فیلم stripes
وی همچنین ادعا می کند تغییرات پیشنهادی ارتش لطمه ای به فیلم نزد، بلکه آن را بهبود بخشید.
گلدبرگ درباره فرایند تأیید فیلمنامه می گوید «کلا فرایند بی دردی بود. آنها چندین پیشنهاد درباره فیلمنامه داشتند. اما فیلمنامه را سانسور نکردند. می خواستند صحنه های مربوط به ارتش دقیق باشد. و ما واقع گرایی را که آنها می خواستند پذیرفتیم. احساس کردیم هرچه واقع گرایانه تر باشیم فیلم کمیک تر می شود. و در نتیجه احتمالاً این احساس را بوجود می آورد که ملحق شدن به ارتش کار صحیحی است. البته این لزوماً چیزی نبود که من بخواهم.»
در حقیقت اسناد پنتاگون نشان می دهد که ارتش آنقدر که به ارائه تصویری مثبت از نیروهای مسلح در فیلم علاقمند بود بدنبال واقع گرایی و دقت نبود؛ هیچ تبعیض جنسی، هیچ مواد مخدر یا بدرفتاری با نیروهای جدید در ارتش وجود ندارد. نقطه خوبی برای شروع است، برای اینکه چیزی باشی که می توانی.
بیست سال طول کشید تا اینکه گلدبرگ بار دیگر از ارتش درخواست همکاری کند؛ این بار برای تولید فیلم کمدی به نام تکامل[2] که در سال 2001 آن را ساخت و در آن دیوید داچونی در نقش استاد دانشگاه با بیگانگان فضایی که به ایران حمله کرده اند مبارزه می کند.
فیلم "تکامل"
پنتاگون از فیلمنامه متنفر بود؛ فیلمنامه ارتش را به صورت افرادی نالایق و بدتر از آن، احمق هایی به تصویر کشیده بود که تلاشهایشان برای نابود کردن بیگانگان شرایط را وخیم تر می کرد. بمب های آتشزایی که ارتش برای نابود کردن هیولاها روی آنها انداخت فقط باعث شد چند برابر بشوند. در انتها استاد دانشگاه بود که با کشف نقطه ضعف بیگانگان، یعنی سیلیکون، توانست دنیا را نجات داد. و استاد دانشگاه بود، نه ارتش، که چندین تن شامپوی هد اند شولدرز آغشته به سیلیکون روی بیگانگان ریخت. این صحنه تبلیغ بسیار خوبی برای کمپانی تولید کننده شامپو محسوب می شد اما خیلی به نفع نیروهای مسلح نبود.
گلدبرگ می گوید «آنها فیلمنامه را رد کردند. و ما هم نمی توانستیم بدون اینکه به محتوای خلاقانه فیلم لطمه بخورد تغییراتی که می خواستند را اعمال کنیم. در حالیکه در stripes تغییراتی که درخواست کردند به ارتقای محتوای خلاقانه فیلم کمک کرد.»
اما اسناد پنتاگون نشان می دهند اگر بخاطر پیشنهادات ارتش نبود stripes فیلم بسیار متفاوتی می شد، و احتمالاً خیلی خنده دارتر می بود، درست همانطور که اگر فیلمنامه تکامل برای مطابقت با نیازهای عضوگیری ارتش تغییر می کرد فیلم تبدیل به محصولی کاملاً متفاوت می شد.
طبق یکی از یادداشتهای داخلی ارتش «در واقع تهیه کنندگان می توانستند فیلم stripes را بدون همکاری ارتش بسازند.»
اما به هرحال سینماروها هرگز امکان دیدن آن فیلم دیگر را پیدا نخواهند کرد.