-
«مرزهای خونی»«اندرو کوریبکو» نظریه پرداز جنگ های ترکیبی:
شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۸:۲۷
توطئه آمریکایی «مرزهای خونی» عامل حادثه تروریستی زاهدان/ ایران می تواند بلوچستان را به عامل یکپارچه سازی منطقه تبدیل کند +عکس و فیلم «اندرو کوریبکو» می نویسد حادثه تروریستی حمله به اتوبوس کارکنان سپاه پاسداران
«اندرو کوریبکو» می نویسد حادثه تروریستی حمله به اتوبوس کارکنان سپاه پاسداران نقشه آمریکا برای ایجاد تفرقه میان ایران و پاکستان است و تهران باید بلوچستان را به پلی برای یک پارچه سازی منطقه تبدیل کند.
حمله تروریستی روز چهارشنبه، ۲۴ بهمن ماه ۹۷، علیه نیروهای سپاه پاسداران [۱] در زاهدان [۲] موجب تنش [۳] در روابط ایران و پاکستان طی روزهای بعد شد [۴] . اسلام آباد اگرچه اقرار کرده است که تروریست ها در خاک این کشور مقدمات حمله تروریستی در ایران را چیده اند، اما غیر از موضع گیری های کلامی و برخی اقدامات سیاسی مانند ممنوع کردن فعالیت گروه های تروریستی ضدایرانی در مرزهای پاکستان [۵] ، هنوز اقدام قاطعی برای قلع وقمع این گونه گروهک ها انجام نداده است. گروهک تروریستی «جیش العدل» بلافاصله مسئولیت اقدام تروریستی در سیستان و بلوچستان را که منجر به شهادت دست کم ۲۷ نفر و مجروحیت ۱۳ نفر دیگر شد، به عهده گرفت. مقامات سپاه پاسداران [۶] و دولت ایران به شدت به این اتفاق واکنش نشان دادند [۷] و حتی حمله علیه تروریست ها در خاک پاکستان را نیز «حق قانونی» خود دانستند [۸] . اگرچه قطعاً همین موضع گیری ها موجب شد تا دولت پاکستان تکانی به خود بدهد و حداقل اقدامات لازم را در این باره انجام دهد، اما به نظر می رسد حمله تروریستی زاهدان یک اتفاق مستقل نبوده، بلکه حلقه ای از یک زنجیره هدفمند بوده است.
«اندرو کوریبکو» کارشناس آمریکایی و نظریه پرداز جنگ نرم و جنگ های ترکیبی اخیراً با انتشار گزارشی در اندیشکده «یوریژا فیوچر» (به معنای «آینده اوراسیا») به موضوع حمله تروریستی در زاهدان و ارتباط آن با نقشه های گسترده تر برای ایجاد ناآرامی در ایران پرداخته است. آن چه در ادامه می آید ترجمه گزارش یوریژا فیوچر تحت این عنوان است: «دارند ایران را فریب می دهند تا بلوچستان را به کردستان جدید تبدیل کند [۹] ». مصاحبه های قبلی مشرق با کوریبکو را می توانید از لینک های زیر بخوانید:
در همین باره بخوانید:
›› آمریکا به دنبال «جنبش سبز ۲» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه های اندیشکده های غربی این گزارش را منتشر می کند و دیدگاه ها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
«مرزهای خونی»؛ دست آمریکا و هند پشت تنش ها در سیستان و بلوچستان
تحولات اخیر در روابط ایران و پاکستان پس از حمله تروریستی اخیر در امتداد مرزهای مشترک دو کشور در منطقه فراملی بلوچستان، این ریسک را به وجود آورده است که سازمان های اطلاعاتی ثالث از این مسئله [تیرگی روابط] در قالب سناریویی مانند منطقه کردستان به عنوان اهرمی بین المللی علیه هر دو کشور و با هدف «تفرقه و حکومت» استفاده کنند. «رالف پیترز» سرهنگ دوم بازنشسته آمریکایی سال ۲۰۰۶ پیشنهاد سیاست گذاری مشهور خود درباره مهندسی ژئوپلتیک «مرزهای خونی [۱۰] » در سراسر به اصطلاح «خاورمیانه بزرگ» را منتشر کرد که یک نکته مهم در آن گنجاندن هم کردستان و هم بلوچستان به عنوان اجزای لاینفک و «مستقل [۱۱] » در چشم انداز مدنظر وی برای آینده آمده بودند؛ این چشم انداز، تابستان سال ۲۰۱۶ مبنایی شد که پیترز بر اساس آن چندین سناریویی را تشریح کرد که آمریکا می تواند از آن ها برای به راه انداختن جنگ ترکیبی [۱۲] علیه ایران به منظور افزایش فشار غیرمتعارف علیه این کشور استفاده کند [۱۳] .
همه چیز از سال ۲۰۱۷ آغاز شد، زمانی که آمریکا اقدام به تشدید هم زمان هر دو گسل ژئوپلتیک [مناطق کردستان و بلوچستان] برای استفاده ابزاری از آن ها علیه ایران کرد، اما به نظر می رسید جمهوری اسلامی از این طوفان با موفقیت عبور کرده است. مسئله کردستان [۱۴] از آن زمان تا کنون در نتیجه همکاری چندجانبه ایران با شرکایش (و اصلی ترین آن ها، ترکیه) نسبتاً آرام شده است. از طرف دیگر، تحریکات تروریستی بهار سال ۲۰۱۷ در مرز ایران با پاکستان نیز منجر نشد تا تهران همسایه اش را مقصر بداند؛ کاری که الآن دارد انجام می دهد و اقدامی که این نویسنده [کوریبکو] همان زمان علیه آن هشدار داده بود [۱۵] . درباره این حادثه دوم باید خاطرنشان کرد که جنگ ترکیبی مشترک آمریکا و متحدانش علیه «کوریدور اقتصادی چین و پاکستان» ( CPEC) چنان که قابل پیش بینی هم بود استان سیستان و بلوچستان ایران را بی ثبات کرده است؛ عاملی که به وقوع حمله تروریستی سال گذشته در چابهار [۱۶] کمک کرد و در آخرین مورد هم منجر به حمله اخیر شد که در هفته های قبل [از نگارش این گزارش] تنش هایی را به وجود آورد.
در همین باره بخوانید:
›› چابهار قلب ترانزیت خاورمیانه است / رقابت هند و چین بر سر بندر ایرانی
›› تجارت پاکستان و زیرآبی امارات مقابل چشم ایران در دریای عمان +تصاویر ماهواره ای
لازم به شفاف سازی است که هند علاقه ای به آغاز یک نیابتی جنگی علیه شریکش در پروژه «کوریدور حمل ونقل شمال-جنوب» [یعنی ایران] ندارد، به ویژه شریکی که دهلی نو امیدوار است روزی دسترسی هند به مسیرهای ترانزیتی به بازارهای روسیه، آسیای مرکزی و افغانستان را به شکلی قابل اتکا فراهم آورد.
آیا برای پاکستان پاپوش «حامی دولتی تروریسم» دوخته اند؟
روابط ایران و پاکستان پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ [در ایران] تا سال ها دچار تنش بود و تهران همیشه گمان می برد که اسلام آباد گروههای مسلح ضدایرانی را به درخواست ریاض در خاک خود پناه می دهد. موضوع زمان بندی خاص این عملیات تروریستی نیز از همین جا آغاز می شود. این بمب گذاری انتحاری درست چند روز پیش از سفر محمد بن سلمان ولی عهد سعودی به پاکستان و امضای قراردادهایی به ارزش بیش از ۲۰ میلیارد دلار [۱۷] به منظور تکمیل تعهداتی بود که سال گذشته محمد بن سلمان طی سفر «[عمران] خان» نخست وزیر پاکستان به ریاض [۱۸] زیر آن ها را امضا کرده بود. برخی در ایران از دیدگاه امنیت محور متأثر از استراتژی «بازی مجموع-صفر [۱۹] » [شرایطی که سود هر طرف لزوماً به قیمت ضرر طرف مقابل است]، ممکن است فکر کرده باشند که «تاریخ دارد تکرار می شود» و هر دو کشور [پاکستان و عربستان] دارند علیه تهران توطئه می کنند.
در ادامه نشان خواهیم داد که چرا این نظریه درست نیست، اما ابتدا باید روشن کنیم که چرا برخی اصلاً چنین نظریه ای دارند. نهادهای دائمی نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک (یا همان «دولت عمیق») در ایران معمولاً در قالب دو جناح «میانه رو / اصلاح طلب» و «محافظه کار / اصول گرا» تقسیم می شوند؛ در چارچوب این تقسیم بندی گفته می شود جناح اول اغلب نفوذ خود را متوجه حوزه دیپلماتیک کرده و جناح دوم تمرکز خود را معطوف به سرویس های نظامی و اطلاعاتی نموده است. اختلافات در «دولت عمیق» ایران هفته گذشته [پس از حمله تروریستی زاهدان] به طور کامل زمانی به نمایش درآمد که سفیر ایران در پاکستان، به رغم آن چه که اتفاق افتاده بود، در مورد تمایل کشورش برای پیوستن به کوریدور اقتصادی چین و پاکستان صحبت کرد [۲۰] ، اما از سوی دیگر نمایندگان امنیتی تهران، پاکستان (و به طور خاص، «آی اس آی» سازمان اطلاعاتی این کشور) را متهم به ایفای نقش احتمالی در حادثه تروریستی اخیر نمودند [۲۱] .
«آدام گری» تحلیلگر ژئوپلتیک، به خوبی اشتباه بودن این «استدلال» را تشریح [۲۲] و هم چنین اشاره کرده است که برخی نظرات در رسانه های اجتماعی [۲۳] مبنی بر هم راستا شدن مواضع ایران و هند در تلویحاً مقصر دانستن پاکستان به خاطر حمله تروریستی هفته گذشته در «پولواما [۲۴] » [علیه نیروهای پلیس هند در ایالت جامو و کشمیر [۲۵] ] است. جالب است که ایران، که خودش طی دهه های گذشته قربانی توطئه های تروریستی بود، هیچ توجهی به این احتمال نمی کند که چه بسا برای پاکستان پاپوش «حامی دولتی تروریسم» علیه هر دو کشور همسایه اش [ایران و هند] را دوخته اند تا در صورت شکست مذاکرات صلح کنونی با طالبان [۲۶] به هر دلیلی آمریکا دستآویزی برای تحریم احتمالی کوریدور اقتصادی چین و پاکستان [۲۷] داشته باشد. فارغ از این که ایران چه اهداف و مقاصدی [از مواضع سرسختانه علیه پاکستان] دارد، هرگونه تیرگی روابط ایران و پاکستان دقیقاً بازی کردن در زمین آمریکاست.
«حلقه طلایی»؛ چرا ایران و پاکستان نباید فاصله بگیرند
اگرچه پاکستان کشور محوری ای است که کل ساختار حلقه طلایی به آن وابسته است [۳۰] ، اما اگر ایران به طور کامل با این پروژه همراهی نکند، حلقه طلایی آسیب شدیدی خواهد دید، چراکه ضعیف ترین حلقه [و پاشنه آشیل] پروژه می تواند دروازه های آن را به روی نفوذ هندِ مورد تأیید آمریکا باز کند و راه را برای نفوذ به درون هسته آسیای مرکزی این پروژه با هدف ضمنی «مهار چین [۳۱] » باز کند، که چه بسا دلیل صدور معافیت تحریمی توسط آمریکا برای استفاده هند از بندر چابهار در اواخر سال گذشته نیز باشد [۳۲] ؛ چه بسا آمریکا داشته خود را برای سناریوی ناگزیرِ از کوره در رفتن ایران در نتیجه جنگ ترکیبی اش، مانند آن چه هفته گذشته [پس از حادثه تروریستی زاهدان] اتفاق افتاد، آماده می کرده است. با این وجود، ایران اشتباه می کند اگر فکر می کند که امنیت استراتژیکش به دست هندِ متحد با آمریکا بیش تر تأمین خواهد شد تا چین و دیگر قدرت های بزرگ در حلقه طلایی. در عین حال، تهران ممکن است تفکرات دیگری هم داشته باشد.
در همین باره بخوانید:
ایران اهمیت ژئواستراتژیک خود را درک می کند؛ هم اهمیتش به طور کلی و هم به طور خاص به عنوان ابزاری برای استفاده آمریکا از طریق هند به منظور «مهار چین». بنابراین [در بدترین سناریوی ممکن] برخی از جناح های «دولت عمیق» ایران ممکن است معتقد باشند که می توانند به یک معاوضه با آمریکا دست پیدا کنند که در آن واشینگتن بخشی از فشار جنگ ترکیبی خود علیه تهران را کاهش دهد و در عوض، ایران دست رسی دهلی نو به هسته آسیای مرکزی حلقه طلایی را تسهیل کند. تا جایی که منطق حکم می کند، این جناح فکری حتی شاید اعتقاد داشته باشد که هم جهت شدن بیش از حد با حلقه طلایی ممکن است باعث شود آمریکا عملیات های بی ثبات سازی اش علیه ایران را تشدید کند، و بنابراین بهتر است راه راحت تر را انتخاب کرد و از حمله تروریستی اخیر برای انتقال فشار به پاکستان استفاده نمود.
با این حال، این صرفاً بدترین سناریو است و احتمال دارد که تحولات کاملاً به این شکل پیش نروند، یا این که ایران اصلاً به دنبال استفاده از یک استراتژی ماکیاولیایی مانند آن چه توصیف شد نباشد. با وجود این [که بدترین سناریو ممکن است اتفاق نیفتد]، بسیار بعید است که «بهترین سناریو» محقق شود، چون ایران با مستقیماً متهم کردن آی اس آی به حمایت از تروریسم از خط قرمز پاکستان عبور کرده و موجب برانگیخته شدن احساسات بسیاری از پاکستانی های میهن پرستی شده است که عمیقاً قدردان نقش غیرقابل جایگزینی این سازمان در دفاع از کشورشان مقابل همان تروریسم هستند. جبران آسیب های خودآورده ای که ایران با از کوره در رفتن به روابط دوجانبه وارد کرد احتمالاً زمان می برد، حتی اگر ایرانی ها پشت درهای بسته توضیح بدهند که چگونه اختلافات در دولت عمیق این کشور موجب این آسیب ها شده است. اما این بدان معنا نیست که اکنون همه چیز از دست رفته است.
تبدیل بلوچستان از «سد» به «پل»؛ توپ در زمین ایران است
اگر ایران اراده سیاسی لازم را داشته باشد، می تواند بهترین نتیجه را در این وضعیت بدی بگیرد که نمایندگان رسمی اش مسبب آن هستند. به این منظور، تهران باید تمایل صادقانه خود به تقویت همکاری های امنیتی با پاکستان در امتداد مرزهای مشترک را نشان بدهد. در ادامه، دو کشور می توانند منابع مربوطه نظامی و اجتماعی-اقتصادی خود را صرف ایجاد یک استراتژی جامع «امنیت دموکراتیک [۳۳] » [مدل مبارزه با جنگ ترکیبی] با هدف ایجاد ثبات پایدار در منطقه فراملی بلوچستان میان دو کشور کنند، و حتی شاید بتوانند از طریق طرحی که این نویسنده [کوریبکو] اواخر سال گذشته پیشنهاد داد نام آن را «کمک هزینه طرح کمربند و جاده» بگذارند [۳۴] ، بودجه ای از جانب چین نیز برای این مسئله دریافت کنند. الآن بهترین زمان برای تبدیل بلوچستان از سدی به سبک «مرزهای خونی» بر سر راه یک پارچگی منطقه، به پلی به سبک «کوریدور اقتصادی چین و پاکستان، پِلاس» ( CPEC+) به سوی تسهیل حلقه طلایی وجود ندارد؛ اما توپ به طور کامل در زمین ایران است.
در همین باره بخوانید:
›› نقش ایران در ابَرپروژه «یک کمربند، یک جاده»
›› ایران؛ پلی برای انتقال انرژی میان دریای مازندران و خلیج فارس
ایران [در ماجرای حمله تروریستی زاهدان] می رفت که در دام توطئه جنگ ترکیبی مبنی بر مقصر دانستن پاکستان برای حمله تروریستی اخیر در کنار مرزهای مشترک در بلوچستان بیفتاد؛ توطئه ای که نتیجه فوری آن احیای سناریوی آمریکایی «مرزهای خونی» هم زمان با ایجاد شکافی مانند منطقه کردستان میان این دو قدرت بزرگ جهان اسلام است.
خبر
شماره مطلب: 24848
دفعات دیده شده: ۱۶۹ | آخرین مشاهده: ۱۶ ساعت پیش