مهدی فضائلی طی یادداشتی نوشت: وقتی در سال ۱۹۹۱، اتحاد جماهیر شوروی، فروپاشید، بوش پدر که رئیس جمهور آمریکا بود با خوش خیالی ناشی از محاسبات غلط، گمان کرد دوران یکه تازی و گسترش هژمونی آمریکا آغاز گردیده است غافل از آنکه این خوش خیالی و غرور، به گفته "تد گالن کارپنتر»، استاد دانشگاه و عضو اندیشکده کاتو، آغاز دوران "افول موریانه ای" آمریکاست!
اگرچه "افول گراها" سابقه ی دیرینه تری در آمریکا دارند لیکن هر چه
زمان گذشته است هم بر تعداد آنها افزوده شده و هم نشانه های افول نمایان تر
گشته است.
البته وقتی سخن از افول آمریکا به میان می آید چند نکته را باید در نظر داشته باشیم.
نخست اینکه، الزاما" تکرار شرایط مشابه فروپاشی شوروی سابق مورد نظر نیست آن هم در کوتاه مدت بلکه همانگونه که از اصطلاح "افول موریانه ای" برداشت می شود، منظور زوال تدریجی این ابرقدرت است؛ هر چند رسیدن به وضعیت مشابه فروپاشی شوروی و حتی سهمگین تر از آن ناممکن نیست!
یادآور می شوم که بر اساس نظر سنجی که حدود دو سال پیش در آمریکا انجام شد، بیش از ۴۰ درصد آمریکایی ها خواهان تجزیه این کشور بودند!
دوم نشانه های روز افزون افول آمریکاست که به نظر می رسد شتاب هم گرفته است!
این نشانه ها را از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخلی آمریکا و شکل گیری یک دو قطبی بی سابقه می توان دید تا شرایط اسفناک آمریکا در منطقه غرب آسیا و از فرار آمریکا از افغانستان تا اذعان دولتمردان کنونی آمریکا به شکست مفتضحانه تحریم های حداکثری در برابر ایران و همچنین ظهور قدرت هول انگیز اقتصادی مانند چین و دهها نشانه دیگر.
سومین نکته اینکه، وقتی در باره افول ابرقدرتی مثل آمریکا سخن می گوییم باید توجه داشته باشیم که اولا" آمریکا نماد و قله تمدن غربی است و افول آمریکا یعنی افول غرب، چنانچه وضعیت امروز کشورهای اروپایی مؤید این مسأله است. ثانیا" آمریکا هم پیمانانی در گوشه و کنار دنیا دارد که افول آمریکا، وضعیت همه آنها را نیز با تهدید مواجه کرده است.
در رأس این متحدان، رژیم صهیونیستی قرار دارد که اوضاع بحرانی اش این روزها کاملاً مشهود است و بیش از هر زمان دیگری هم در داخل و هم از بیرون مرزهایش در معرض تهدید قرار دارد و به شدت آسیب پذیر شده است؛ همینطور اوضاع اوکراین و عربستان سعودی از دیگر متحدان آمریکا که شرایط سخت و بحرانی شان در معرض دید جهانیان قرار گرفته است.
اگر بدرستی به همه این وقایع بنگریم و عمق این افول را بررسی کنیم به یک سنت الهی می رسیم که قرآن در آیه ۱۷ سوره مبارکه رعد، به شکلی رسا اینگونه ترسیم می فرماید.
《أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَابِیًا ۚ وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ کَذَٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ ۚ کَذَٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ.
از آسمان آبی فروباراند آنگاه رودهایی هریک به گنجایی خویش روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فراآورد و آنچه در آتش می گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند،(نیز)کفی همانند آن(کف سیلاب)است؛بدین گونه خداوند درست و نادرست را مثل می زند؛باری،کف،کنار می رود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین بازمی ماند ؛بدین گونه خداوند مثل می زند.》
آری، از آنجایی که نظام هستی بر " حق" استوار است لذا باطل جایی در این نظام ندارد و دیر یا زود باطل همچون کف روی آب کنار خواهد رفت و حق که برای مردم سودمند است خواهد ماند و آشکار خواهد گردید.