Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • دکترین جنگ اطلاعاتی چین دکترین جنگ اطلاعاتی چین
    پنج‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰

    دکترین جنگ اطلاعاتی چین( )آرمین امینیچکیده در جهانی که طبق رویکرد رئالیستی، دولتها خود را مسئول دفاع از خویش و اصل بقا می‌دانند، شاید جستجوی امنیت از طریق آمادگی برای جنگ قابل درک باشد. پس از حمله نظامی امریکا به عراق تلاش این کشور به منزله قدرت یک جانبه‌گرا در عرصه تعاملات بین‌المللی روند نوبتی یافت و به هژمونیک‌گرایی آن به بعد ویژه‌ای بخشید. در دوران پس از رویداد یازده سپتامبر با توجه به بعد شبکه‌ای شدن امنیت و چالش تهدیدات نامتقا

    دکترین جنگ اطلاعاتی چین( )آرمین امینیچکیده در جهانی که طبق رویکرد رئالیستی، دولتها خود را مسئول دفاع از خویش و اصل بقا می‌دانند، شاید جستجوی امنیت از طریق آمادگی برای جنگ قابل درک باشد. پس از حمله نظامی امریکا به عراق تلاش این کشور به منزله قدرت یک جانبه‌گرا در عرصه تعاملات بین‌المللی روند نوبتی یافت و به هژمونیک‌گرایی آن به بعد ویژه‌ای بخشید. در دوران پس از رویداد یازده سپتامبر با توجه به بعد شبکه‌ای شدن امنیت و چالش تهدیدات نامتقارن، رویکرد امنیتی _ راهبردی قدرتهای تأثیرگذار بر نظام بین‌الملل که الزاماً رهیافتی همگرا با سیاستگذاری‌های امنیتی ایالات متحده امریکا ندارند از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این میان دولت چین با توجه به زمینه‌های فکری حاصل سون تزو، استراتژیست مشهور چینی، که بر مقوله‌‌های ادراکی _ روان‌شناختی جنگ و لزوم منفعل کردن دشمنان چین تأکید بسزا دارد و نیز پاره‌ای از ابتکارات و نوآوری‌های راهبردی _ امنیتی که منبعث از مقوله انقلاب در امور نظامی و فناوریهای اطلاعاتی _ راهبردی می‌باشد، مبحث مهمی را در زمینه جنگ اطلاعاتی _ نرم‌افزاری با عنوان دکترین جنگ اطلاعاتی چین گشوده است. در این راستا نوشتار حاضر می‌کوشد تا ابعاد مربوط به مسئله مورد نظر و محیط ادراکی _ روان‌شناختی حاکم بر نخبگان فکری، اجرایی امنیتی و نظامی کشور چین را مورد بررسی و تعمق قرار دهد. امری که شاید با توجه به مستقل بودن و واگرایی نسبی چین در بسیاری از سیاستگذاریها و تصمیم‌گیریهای امنیتی راهبردی برای پژوهش‌گران ما امری راه‌گشا و تأمین‌کننده باشد. کلید واژه‌ها: جنگ شبکه‌ای، دکترین جنگ اطلاعاتی چین، انقلاب در امور نظامی، رویداد 11 سپتامبر، نظریه مبتنی بر هوش سرشار، نظریه مبتنی بر برتری تکنولوژیکی، محیط ادراکی _ روان‌شناختی نخبگان، آموزه‌های سون تزو، نگرش ملی. پیشگفتار زمانی مائوتسه تونگ،( ) رهبر سابق جمهوری خلق چین گفته بود: «برای کسب پیروزی در جنگ تا هنگامی که انگیزه و هوشیاری دشمن را با غلبه بر تفکرات آنان از میان نبرده‌ایم، کاری اساسی نکرده‌ایم».1 واقعیت آن‌ است که عملیات روانی ـ اطلاعاتی،( ) امروزه به مثابه یکی از ابزارهای مؤثر پیروزی در جنگ، جایگاه ویژه‌ای در سیاستهای دفاعی ـ نظامی دولتها، یافته است و مبحث عملیات روانی، از مهم‌ترین موضوعات تعیین کننده در جنگهای دوران پسا جنگ سرد( ) است.2 در این میان، دولت چین به منزله بازیگری فعال و تعیین‌کننده در فضای نظام دو قطبی( ) گذشته، دوران‌گذار( ) و عرصه تعاملات بین‌المللی کنونی، نگرش راهبردی( ) ویژه‌ای به این مقوله برای سطح تأثیرگذاری( ) مؤثر خود داشته است. در این باره، مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی روند عملیات اطلاعاتی ـ روانی در چین به این مقوله بپردازد که چین به منزله قدرتی تعیین‌کننده در نظام بین‌المللی و تعاملات استراتژیک ـ امنیتی کنونی به شدت برای تحمیل اراده و خواست خود و تأثیرگذاری بر رفتار گروههای دوست، دشمن و بی‌طرف برای دستیابی به اهداف ملی( ) و ارتقای امنیت مد نظر خود، کوشیده است و در این زمینه با توجه به مسئله تعیین کننده انقلاب در امور نظامی،( ) این امر، اهمیتی دو چندان پیدا کرده است ولی آنچه کمتر به آن توجه شده است و در هیچ کدام از کشورهای دیگر، به این شکل مشاهده نمی‌شود آن است که محیط خاص ادراکی ـ روان‌شناختی حاکم بر نخبگان چینی،( ) عامل اساسی جذب و به کارگیری عملیات اطلاعاتی ـ روانی، در سطحی وسیع بوده است.3 گفتار نخست؛ آموزه‌های سون تزو اصولاً دستگاههای اطلاعاتی ـ دفاعی چین، بر اساس به کارگیری عملیات روانی ـ اطلاعاتی، فریب،( ) در سطح گسترده‌ای عمل می‌کنند که بسیاری از کارشناسان مسائل راهبردی آن را مقوله مطلوب نهادینه شده‌ای نزد سیاستگذاران چینی بر مبنای آموزه‌های اندیشمند مطرح مسائل استراتژیک ـ نظامی در چین باستان یعنی سون تزو( ) (سده پنجم پیش از میلاد)، ارزیابی می‌کنند. با وجود قدمت بیش از حد دیدگاههای سون تزو، هنوز هم در مدارس نظامی و دانشگاههای چین، آموزه‌های این متفکر جایگاه ویژه‌ای دارد و کتاب وی با نام هنر جنگ که حدود 500 سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده است، تدریس می‌گردد. سون تزو در کتاب خود بر نقش فریب در جنگها تأکید می‌کند. تفرقه افکندن میان دشمنان و خنثی کردن نقشه‌‌های ‌آنان، مسئله اصلی است که سون تزو بر آن تأکید فراوان دارد. در جنگ باید بین فرمانده دشمن و نیروهایش فاصله انداخت، اراده دشمن برای جنگیدن را در هم شکست و هنگامی که دشمن در انزوا قرار گیرد و روحیه خود را از دست بدهد، انگیزه مقاومتش را از دست می‌دهد و بر این اساس می‌توان بدون جنگیدن بر ارتش دشمن، پیروز شد.4 سون تزو پیروزی با این شیوه، یعنی در هم شکستن مقاومت دشمن بدون جنگ را برتری فوق‌العاده( ) تلقی می‌کند.5 سون تزو بر گشودن راهی برای دشمن و فشار وارد ننمودن بیش از حد ضرورت بر او تأکید می‌ورزد. وی می‌گوید: «هنگامی که دشمن را محاصره می‌کنید، دریچه‌ای را باز بگذارید. دشمن نومید را خیلی تحت فشار قرار ندهید.»6 این مقوله، نکته‌ای اصلی است که در استراتژیهای کنونی نیز بر آن تأکید می‌شود. هدف پیروزی، نابودی فیزیکی کل دشمن نیست، بلکه از بین بردن اراده مقاومت و کنترل ذهنی و فیزیکی او است. کتاب مشهور سون تزو هنر جنگ را یکی از منابع مهم نظریه‌های راهبردی مائوتسه تونگ و دکترین ارتش خلق چین می‌دانند.7 به اعتقاد لیدل هارت، کتاب سون تزو، اثر معروف کلازویتس به نام درباره جنگ را از لحاظ شیوه نگارش و کیفیت، به ‌شدت تحت تأثیر قرار داده است.8 اصولاً به دلیل رویکرد ویژه چینیها به آموزه‌های سون تزوست که به گونه‌ای نهادین، مقوله عملیات اطلاعاتی ـ روانی در استراتژی نظامی چینیها، اهمیت خاصی دارد. با توجه به روند نوسازی نظامی و انقلاب در امور نظامی چین، توسعه شتاب‌آمیز افقی و عمودی تسلیحات هسته‌ای (اتمی ـ شکافتی هیدروژنی ـ گداختی)، موشکهای بالستیک و برنامه‌های فضایی که ارتش چین را در زمره تعیین‌کننده‌ترین نیروهای نظامی در عرصه مسائل استراتژیک (راهبردی) قرار داده است، مسئله جنگ اطلاعاتی، امری است که چینیها نقطه تمرکز راهبرد ملی خود را بر آن قرار داده و می‌کوشند با کمک آن، به اهداف ملی خود دست یابند. دولتمردان چینی، معتقدند محیط آنارشیک و نبود اطمینان نسبت به نیات و اهداف دولتها، سطح فزاینده‌ای از ترس را در آنها موجب می‌شود و آنان را به سمت رفتارهایی مبتنی بر، به حداکثر رساندن قدرت، سوق می‌دهد.9 ‌آنها متأثر از اندیشه‌های سون تزو، معتقدند هیچ‌کس نمی‌تواند امنیت سرزمینی را در برابر تهدید دیگر دولتها تضمین کند، احساس نبود اطمینان و ناامنی، مقوله‌ای ذاتی و طبیعی است. اصولاً دولتها از سوی افراد انسانی هدایت و رهبری می‌شوند که این افراد انسانی، از ابتدای تولد ذاتاً میل به قدرت دارند و از همین روست که دولتهای برخاسته از همین اشخاص، برای به‌دست آوردن حداکثر قدرت ولع سیری‌ناپذیر دارند. سیاستگذاران راهبردی ـ امنیتی چین، بر مبنای آموزه‌های سون تزو، به شدت معتقدند که توان جنگیدن دشمن، جدا از جنگ‌افزارهای نظامی، بر اراده نیروی انسانی معطوف به جنگ، استوار است و فرایند تأثیرگذاری در عملیات روانی، کلیتی دارد که اجزا و مراحلی را به صورت مجموعه‌ای مرتبط در بر دارد و تجزیه و تحلیل جداگانه اجزا و مراحل، به منظور شناخت دقیق‌تر مسئله، امری ضروری است. گفتار دوم؛ پیشینه عملیات روانی ـ اطلاعاتی چین از هنگامی که مفهوم جنگ اطلاعاتی در میانه دهه 1990، به مثابه مبحثی مهم در عرصه مسائل راهبردی ـ امنیتی، متداول شد؛ به‌ ویژه پس از حمله نظامی ایالات متحده در زمان بوش پدر و متحدان آن به عراق در سال 1991 که به گونه عینی و عملیاتی، شاهد اتخاذ آن از سوی دولتهای مهاجم بودیم، دولت چین نیز به فراخور موقعیت تعیین‌کننده در نظام بین‌الملل، بر به ‌کارگیری این گونه ابزارهای تأثیرگذار، تمایل نشان داد. در این راستا، دولت بیجینگ،( ) با استفاده از تعبیر سند دکترین مشترک ایالات متحده ( ) و نیز سند چشم‌انداز مشترک سال 2020 پنتاگون،( ) به این تعریف از جنگ اطلاعاتی می‌پردازند: جنگ اطلاعاتی به سلسله عملیاتی گفته می‌شود که هدف از آن تأثیرگذاری بر اطلاعات و ساختارهای اطلاعاتی دشمن به منظور حفظ اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی خودی است، «جنگ اطلاعاتی صرفاً در موقعیتهای نبرد نظامی، صورت نمی‌گیرد، بلکه در هر وضع مبهم و شرایطی که تأثیرگذاری بر اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی دشمن برای اهداف ملی، ایجاب کند، می‌تواند به‌ کار گرفته شود.»10 در دکترین جنگ اطلاعاتی چین، بر نقش تصمیم‌گیرندگان( ) در زمان جنگ و صلح و نیز سطوح سه‌گانه راهبردی( ) (استراتژیک) به مانند تصمیم و یا اعلان جنگ عملیاتی( ) مثلاً تصمیم‌گیری برای حرکت دادن بخشی از نیروها به سمت خط مقدم جبهه برای جنگ و نیز تاکتیکی( ) به مانند تصمیم بر به ‌کارگیری نیروی هوایی در صحنه عملیاتی نبرد، تأکید فراوان شده‌ است. این سیاستگذاران و تصمیم‌گیرندگان مؤثر چینی‌اند که می‌توانند در جمع‌آوری،( ) پرادازش( ) و انتشار جریان ناگسستنی اطلاعاتی، به گونه‌ای که توانایی دشمن را در امورشان تحت تأثیر قرار دهد، کارایی داشته باشند و نقش به‌سزایی ایفا کنند. گرچه در سیاستگذاریهای امنیتی و دکترین جنگ اطلاعاتی چین، اصول مدون اعلام شده به مانند ستاد مشترک عملیات روانی ـ اطلاعاتی ایالات متحده، کمتر به چشم ‌خورده است، ولی بر مبنای سیاستگذاریهای راهبردی ـ امنیتی این کشور، می‌توان گفت که این کشور نیز به مانند ایالات متحده، جنگ اطلاعاتی خود را بر مبنای شش پایه اصلی قرار داده است: حمله فیزیکی ـ‌( ) نابودسازی دشمن:( ) به‌کارگیری نیروی جنبشی( ) مانند بهره‌گیری از موشکهای کروز برای وارد کردن خسارتها و تلفاتی بر نیروها و سیستمهای اطلاعاتی دشمن؛ به‌گونه‌ای که دشمن نتواند از ابزارهای دفاعی جنگ دفاعی اطلاعاتی استفاده کند. جنگ الکترونیکی:( ) این گونه نبرد بر اساس به کارگیری سلاحهای الکترومغناطیسی می‌باشد و با بهره‌گیری از انرژی الکترومغناطیسی تلاش می‌شود تا کاراییهای احتمالی دشمن به حداقل برسد. حملات شبکه‌ای کامپیوتری:( ) بهره‌گیری از سیستمهای کامپیوتری و ارتباطات مخابراتی شبکه‌ای برای مختل( ) و یا کم‌کارآمد کردن( ) شبکه کامپیوتری و ساختار انتقال اطلاعاتی دشمن، بسیار اهمیت دارد. فریب نظامی:( ) مدیریت و تنظیم،( ) تحریف و به بی‌راهه کشاندن اطلاعات مورد نیاز فرماندهان دشمن، به‌گونه‌ای که در اقدام نظامی( ) یا اجرا نکردن( ) آن، دچار شکست گردد، در دکترین جنگ اطلاعاتی چین، ویژگی به‌سزایی دارد. عملیات روانی:( ) بهره‌گیری از ارتباطات (به‌ مانند تبلیغات) و اقداماتی که به تأثیرگذاریهای ادراکی مخاطبان جهت می‌دهد انگیزه‌ها( ) و احساسات طرف هدف را برای اهداف و امنیت ملی تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد، به ویژه در دوران پسا جنگ سرد و فروپاشی نظام تعارضات ایدئولوژیک دو قطبی( ) و حاکم شدن عصر اطلاعات،( ) جایگاه مهمی دارد. اقدامات (عملیات) امنیتی:( ) معیارهای امنیتی که دشمن را از جمع‌آوری و تحلیل و ارزیابی داده‌های اطلاعاتی مرتبط با صحنه‌های عملیاتی، باز می‌دارد. هر چند در دکترین جنگ اطلاعاتی چین، تأکید می‌شود که نمی‌توان به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کرد که در رویارویی با دگرگونیهای امنیتی ـ نظامی آتی، هیچ‌گاه غافلگیر نشد، اما می‌توان با برنامه‌ریزی هوشمندانه و آینده‌نگرانه، پیامدهای منفی تحولات غافلگیرکننده احتمالی را کاهش داد.11 اصولاً جنگ اطلاعاتی مدنظر چپنیها که برگرفته از انقلاب در امور نظامی است، مبحث بسیار گسترده‌ای است که مطالب ناچیزی در مورد آن گفته شده است. جنگ اطلاعاتی به مثابه نوعی جنگ نوین، جزء مهمی از انقلاب در امور نظامی است و به هر اقدامی برای به تأخیر انداختن، بهره‌بردن، تحریف کردن یا از بین بردن اطلاعات دشمن گفته می‌شود که به چینیها به منزله هویتی مؤثر در عرصه تعاملات راهبردی بین‌المللی این امکان را می‌دهد تا با نظارت و کنترل جریان اطلاعاتی، اقدامات بعدی دشمن را پیش‌بینی( ) و تحلیل( ) کند. به زعم کارشناسان چینی، همچنین می‌توان با دادن اطلاعات غلط به دشمن، بر او چیره شد. در حقیقت، موفقیت بزرگ در جنگ اطلاعاتی، نصیب طرفی می‌شود که نسبت به دشمن خود برتری اطلاعاتی( ) داشته باشد. ایجاد برتری نسبی عملیاتی پیش از این که طرف مقابل علیه دشمن خود دست به خطر بزند یا حتی شواهدی در مورد افزایش اطلاعات دشمن، در دست باشد، ضروری به‌ نظر می‌رسد. دانستن این که نتیجه آرزوی بشر فهم همه چیز است، می‌تواند تأثیر زیانباری بر تصمیم‌گیری افراد داشته باشد. همچنین اطلاعاتی را که به دقت انتخاب شده‌اند، می‌توان به گروههای مسئولی مانند سیاستگذاران، مشاوران و فرماندهان نظامی( ) انتقال داد. یک تحلیل‌گر چینی جنگ اطلاعاتی ـ روانی به نام وی جینچنگ،( ) جنگ ملتها در زمینه جنگ اطلاعاتی را جنگی تلقی می‌کند که سربازان آنها، صدها میلیون انسانی‌اند که از سیستمهای مدرن اطلاعاتی، بهره جنگی می‌برند.12 او بر این باور است که برای آن که انسجام سیاسی در جنگ مؤثر‌تر باشد، باید بر پایه فناوری اطلاعاتی، بنا شود. برای دستیابی به چنین انسجامی می‌توان از نرم‌افزارهای اینترنتی، فرستادن پیامهای الکترونیکی تحریک‌کننده و ایجاد مراکز اطلاعاتی برای آموزش مسائل سنتی، بهره گرفت. آزادی پخش و انتشار دیدگاهها در اینترنت می‌تواند به بسیج سیاسی،( ) منجر گردد که در نهایت، این انسجام، تأثیر خاص خود را خواهد داشت. در دکترین جنگ اطلاعاتی چین تأکید می‌شود که در جنگهای آتی، به جای استفاده از سلاح، از ابزار اطلاعات استفاده و حملات با ویروسهای رایانه‌ای، بمبهای هوشمند و عوامل نفوذی روان‌شناختی، طرح‌ریزی خواهد شد که البته در این مقوله، آسیب‌پذیریهای اطلاعاتی( ) نیز، جایگاه خاص خود را خواهد داشت. به همان میزان که کشوری اتکای خود را به عنصر اطلاعات، بیشتر کند، آسیب‌پذیری اطلاعاتی آن نیز افزایش خواهد یافت و این مقوله از دید سیاست‌گذاران امنیتی ـ نظامی چین، دور نمانده است. آنان به دقت در رفع و بهبود فناوریهای اطلاعاتی خود می‌کوشند.13 واقعیت آن است که چینیها نیز به مانند ایالات متحده می‌کوشند به جای بهره‌گیری از شیوه‌های کلاسیک و سنتی ضربه‌زدن به دشمن و خرابکاری، به ‌گونه مستقیم، به سیستم ارتباطاتی و شبکه‌های رایانه‌ای یکدیگر حمله کنند، جنگی که امروزه و در عصر اطلاعات، مقوله‌ای گریزناپذیر است. مثلاً، طراحی و ساخت یک فناوری پیشرفته نظامی، هزینه زیادی می‌طلبد، در حالی که حتی کشورهای نه‌چندان مطرح و مؤثر در نظام بین‌الملل نیز، می‌توانند یک ویروس مؤثر رایانه‌ای طراحی کنند. چرا که براساس تئوری هوشِ سرشار می‌توان بر فناوریهای مختلف و پیچیده نظامی ـ امنیتی، غلبه کرد.14 تلاش گسترده چین برای دستیابی به مکانیسمهای مؤثر همه‌جانبه در مقابل حمله‌های اینترنتی به شبکه‌های مالی، تجاری، ارتباطی و نظامی آن کشور و طراحی و تهیه نرم‌افزار ضد عملیات اطلاعاتی که در مقاله‌ای در روزنامه لیبراسیون( ) منتشر شده است، پاسخی پیش‌بینی‌پذیر را در ذهن ایجاد می‌کند. ریچارد آلن،( ) مشاور پیشین امنیت ملی ایالات متحده، در این زمینه، چنین می‌گوید: «سیاست‌گذاران چینی، پیام کاملاً واضحی را برای ما فرستاده‌اند، آنها به طور حتم می‌خواهند به بزرگ‌نمایی توانمندیهای نظامی ـ راهبردی خود بپردازند، امری که در واقع بیانگر نیت خصمانه آنها برای تأثیر‌گذاری بر ثبات بین‌المللی( ) است».15 ژنرال وانگ پوفنگ،( ) دیدگاه سیاست‌گذاران چینی را در مورد جنگهای آینده، این گونه بیان می‌کند: «در دوران اطلاعات، صرفاً نابودی پایگاههای جنگی دشمن لازم و ضروری تلقی نمی‌شود، بلکه ساختارهای اطلاعاتی آن که به مثابه اهداف حملات اولیه، به حساب می‌آید، نیز باید دقیقاً شناسایی و نابود شود».16 چینیها به خوبی دریافته‌اند که محدودیتها و مقتضیات خاص جنگ در عصر اطلاعاتی، حتی به فضا نیز کشیده خواهد شد، زیرا سیستمهای کلیدی جنگ اطلاعات مانند ساختارهای ماهواره‌های جاسوسی، هدایت موشک و ارتباطات شبکه‌ای، همه درون فضا قرار دارند ... جنگ اطلاعاتی با بهره‌گیری از حمله‌های سریع و غافلگیرانه و اصل پنهانکاری استراتژیکی، مدت زمانی نبرد را کاهش محسوسی می‌دهد و با توجه به مقتضای شرایط، به جنگ انسجام بیشتری می‌دهد و مقوله تمرکز نیروها را متحول می‌کند. در ایجاد توازن( ) میان نیروهای زمینی، دریایی و هوایی، میزان حساسیت و اهمیت نیروی زمینی کاسته می‌شود، در حالی که اهمیت نیروهای دریایی و هوایی بسیار افزایش می‌یابد.17 اصولاً استراتژی جامع چین در زمینه جنگ اطلاعاتی نیز که از کشورهای مؤثر در تعاملات بین‌المللی، به‌ویژه ایالات متحده امریکا، گرفته شده است به ضرورت و اولویت استراتژیکی ملی، طراحی و ساخت موشکهای دوربرد،( ) هواپیماهای نظامی کارآمد پیشرفته و افزایش توانمندی نیروی دریایی این کشور تبدیل شده است.18 گفتار سوم؛ چشم‌اندازهای دکترین جنگ اطلاعاتی چین اصولاً، انقلاب در فناوریهای نظامی و جنگ اطلاعاتی در زمینه‌های فرهنگی، نظامی، سیاسی و اقتصادی، روند خاصی را در سطوح سه‌گانه استراتژیک (راهبردی)، عملیاتی و تاکتیکی در امور نظامی ـ امنیتی کشور چین پدید آورده است. انقلاب و دگرگونی در امور اطلاعاتی، افزایش سرعت اطلاعاتی و پیشرفتهایی که در مکانیسمهای ماهواره‌ای و لیزری پدید آمده است، بعضاً مسائلی را برای امنیت ملی چین پدید می‌آورد. آنچه مسلم است، چین، تلاش می‌کند تا در جنگ اطلاعاتی که از طریق ایجاد رسانه‌های گروهی منسجم و فراگیر تحقق می‌یابد، ابزارهای تأثیرگذاری خاص خود را داشته باشد. چینیها به این ارزیابی مهم رسیده‌اند که سلاحها، استراتژیها و مهارتهای جنگ کلاسیک (سنتی)، امروزه در عصر اطلاعات شبکه‌ای، اهمیت پیشین خود را تا حد زیادی از دست داده‌اند و امروزه جنگ اطلاعاتی (سانسورهای خبری، جعل‌ اطلاعات و تبلیغاتی) از جایگاه ویژه‌ای برای به حداکثر رساندن سطح تأثیرگذاری امنیتی ـ راهبردی این کشور ویژه‌ای دارند. سیاستمداران چینی، باید برای ایجاد محیطی نظامی، منطقه‌ای و جهانی که برای اهداف و منافع ملی این کشور باشد، بکوشند و در عین‌ حال تلاش وافری کنند تا در برابر آژانسهای خبری و تأثیرگذار قدرتهای بزرگ مؤثر جهانی،( ) از موقعیت خود دفاع کنند. مواجه شدن با مقوله انقلاب در مسائل نظامی ـ راهبردی، به تحولات اساسی در سیاستگذاریهای امنیتی کشور چین انجامیده است. در این زمینه سیاستگذاران چینی باید مفاهیم مدنظر افکار عمومی( ) چین و تنظیم و مدیریت ادراکی( ) را تغییر دهند. برای بهره‌گیری گسترده از جنگ اطلاعاتی، صرفاً نباید مفاهیم و ساختارهای تشکیلاتی را از کشوری نظیر ایالات متحده امریکا وارد کرد، بلکه باید تفکر مستقل، خلاقیت و نوآوری با توانمندی هرچه فزون‌تر، آموزش داده شود و تشویق گردد. بر اساس بسیاری از اسناد به ‌دست آمده، دولتمردان چین بسیاری از نیروها و کارشناسان نظامی خود را جهت رسیدن به این منظور، بازآموزی و سازماندهی کرده است. در عصر اطلاعاتی، فناوریهای نوین، مقوله‌های جدیدی را به وجود آورده‌اند. مثلاً می‌توان اتصالات شبکه‌ای (افقی ـ عمودی) و تمایل به ایجاد مرکزیت رهبری را ذکر کرد. در صورتی که شبکه‌های اطلاعاتی به دنبال ساختارهای مناسب‌تری می‌باشند. لذا ترتیب و تقدم در امور جدید نظامی در عصر اطلاعاتی، به جایگزینی فرهنگ نوینی نیازمند است. در این زمینه، سطوح مدیریت میانه در نیروهای نظامی چین، باید تغییر ماهیت و کیفیت دهند. انقلاب در امور نظامی، نیاز به کارشناسان جنگ موشکی و الکترونیکی و کارشناسان مرتبط را افزایش داده است؛19 لذا به ماهیت نیروهای نظامی چین در دوران امنیت شبکه‌ای، باید از زاویه دیگری نگریست. در دیدگاه نوین، البته درصد بیشتری از نیروهای پرسنلی نظامی چین را زنان تشکیل خواهند داد. این مقوله، ممکن است به پیدایش نگاه تازه‌ای در استفاده عملیاتی از موقعیتهای جدید بینجامد. اصولاً در جنگ اطلاعاتی با توجه به پیچیدگی( ) آن، استفاده از فناوریهای نوین بدون توجه به مسئله کلاسیک که جنگ باید جبهه‌های مشخصی داشته باشد و به کارگیری تغییرات کلی در فناوری اطلاعات شبکه‌ای برای نبرد در سطوح مختلف، از مهم‌ترین اولویتها، محسوب می‌شود. اصولاً برای انسجام راهبردی در صحنه عملیاتی، باید ارتباط مستحکمی میان نیروهای زمینی، دریایی و هوایی کشور چین برقرار باشد؛ نیروهایی که در زمینه پیشروی و عقب‌نشینی لازم در زمان و مکان مقتضی کارآمدند. نکته جالب آنکه، می‌توان با بهره‌گیری از اطلاعات ناب، ارتباطات منسجم، حمله‌های دوربرد سریع و تغییر سریع مواضع، جنگ را به نفع نیروهای خودی، پایان داد. نتیجه‌گیری آنچه مسلم است، درک و برداشت صحیح و مبتنی بر واقعیت بیرونی و عینی سیاست‌گذاران امنیتی ـ راهبردی چین از دگرگونی در تعاملات امنیت بین‌المللی، تحول در مقوله امنیت جهانی، شبکه‌ای شدن امنیت، رویکردهای نوین در زمینه مدیریت تحولات بین‌المللی و کنترل و مدیریت بحرانها( ) و رهایی از قید و بندهای راهبردی کلاسیک و توجه ویژه به فناوریهای نوین امنیتی ـ راهبردی در عصر اطلاعاتی، سبب شده است تا دکترین جنگ روانی ـ اطلاعاتی چین جایگاه ویژه‌ای در سیاست‌گذارای امنیتی جامع و کلان این دولت داشته باشد. با عنایت به اینکه سرعت دگرگونی و تحولات در نظام بین‌الملل بسیار سریع‌تر از امکان واکنش( ) دست‌اندرکاران این کشورها نسبت به آنهاست، مقوله مدیریت اطلاعات شبکه‌ای اهمیت خاصی کسب می‌کند. امروزه جنگ اطلاعاتی و حملات شبکه‌ای، امنیت ملی کشورها را، به چالش( ) جدی می‌کشند و به نظر می‌رسد که دولتمردان چینی با شناسایی دقیق فرصتهای امنیتی( ) ناشی از روند جهانی شدن،( ) آسیب‌پذیریهای خود را به دقت مد نظر قرار داده‌اند و این امکان را برای خود فرآهم آورده‌اند که بتوانند همگرا و هماهنگ با عصر اینترنت، به سرعت در مقابل بحرانهای سیال، از خود واکنش مناسب نشان دهند.20 آنچه دست‌اندرکاران امنیتی ـ راهبردی چین، به خوبی دریافته‌اند، آن است که در روند فشرده و پیچیده تصمیم‌گیریها، به همان اندازه که برتری کلاسیک نظامی مؤثر و مهم است، برتری اطلاعاتی نیز قابل مطالعه و تأثیرگذار است.یادداشت 1. James Adams. “Virtual Defense”, Foreign Affairs, Vol.80, No.3, May / June 2001. pp.100-102. 2ـ آرمین امینی؛ دکترین جنگ روانی مشترک؛ فصلنامه علمی ـ تخصصی علوم سیاسی، پیش شماره یکم، بهار 1383، ص 241. 3. Kate Farris, “Chinese Views of Information Warfare”, Defense Intelligence Journal. Vol.10, No.1, Winter 2001, p.38. 4. You Ji “The Revolution in Military Affairs and the Evolution of China’s Strategic Thinking”, Contemporary Southeast Asia, No.21, December 1999, P.350. 5. Ibid. p.351. 6. Ibid. 7. Ibid. P.358. 8ـ آرمین امینی؛ تقریرات درسی مسائل نظامی و استراتژیک معاصر؛ کرج، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، نیمسال دوم 82 ـ 1381، ص 11. 9. Farris, op.cit. p.41. 10. Hai Lung and Chang Feng, “Chinese Military Studies Information Warfare”, Kuang Chiao Ching. January 16, 1996, in FBIS – CHI , February 21. 1996, pp.33-34. 11. Ibid. p.43. 12. Wei Jincheng, “New Form of Peoples War” , Liberation Army Daily, June 25, 1996, p.6. 13. Ibid. p.11. 14. Ibid. p.16. 15. “Chinas Internet Warfare Plans Worry US” , The India Express, November. 21. 1999. 16. Major General Wang Pufeng, “Chinese Views of Future Warfare Part Four: The Challenge Info War”, http: www.ndu.edu. 17. Ibid. 18. Ibid. 19ـ کاپیل کاک رای؛ ارزیابی انقلاب در امور نظامی؛ ترجمه مهدی کرکی، ماهنامه نگاه، شماره 36، تیر 1382، ص 46. 20. Farris, op.cit. P.42.



    مقالات مجله
    نام منبع: آرمین امینی
    شماره مطلب: 2162
    دفعات دیده شده: ۳۹۸۰ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش