Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • عملیات روانی امریکا در جنگ افغانستان عملیات روانی امریکا در جنگ افغانستان
    شنبه ۱ فروردین ۱۳۸۳ ساعت ۱۲:۰۰

    عملیات روانی امریکا در جنگ افغانستانفاطمه رضایی خاچکیاشاره عملیات روانی امریکا بر ضد دولت طالبان بلافاصله پس از حادثه 11 سپتامبر آغاز شد. در نخستین ساعات برخورد هواپیماهای مسافربری به برجهای دوقلوی تجارت جهانی، دولت امریکا، از این حادثه به جنگ بین اسلام و مسیحیت تعبیر کرد. بوش پسر با به کار بردن عبارت جنگ صلیبی این اتهام را به تمام جهان اسلام نسبت داد. سپس برای اصلاح این اشتباه استراتژیک، هدف خود را مبارزه با تروریسم به ویژه بن‌لادن

    عملیات روانی امریکا در جنگ افغانستانفاطمه رضایی خاچکیاشاره عملیات روانی امریکا بر ضد دولت طالبان بلافاصله پس از حادثه 11 سپتامبر آغاز شد. در نخستین ساعات برخورد هواپیماهای مسافربری به برجهای دوقلوی تجارت جهانی، دولت امریکا، از این حادثه به جنگ بین اسلام و مسیحیت تعبیر کرد. بوش پسر با به کار بردن عبارت جنگ صلیبی این اتهام را به تمام جهان اسلام نسبت داد. سپس برای اصلاح این اشتباه استراتژیک، هدف خود را مبارزه با تروریسم به ویژه بن‌لادن و دولت حامی آن طالبان، اعلام کرد. هرچند از نظر نظامی تصرف افغانستان برای امریکا هدف استراتژیک و مهمی نبود ولی برای جبران صدمات ناشی از حملات 11 سپتامبر و به منظور ترمیم غرور شکسته امریکاییها در نخستین گام این به اصطلاح مبارزه افغانستان هدف ساده و راحتی بود. آنها با حمله روانی شدیدی که تقریباً دو ماه طول کشید روان مردم افغانستان را از طریق انواع ابزارهای عملیات روانی مانند اعلامیه، رادیو و تطمیع بزرگان قبایل و … مورد هجوم قرار دادند. گرچه ساختار فرهنگی افغانستان امکان اجرای برخی از عملیات‌های روانی را به امریکاییها نمی‌داد ولی آنها با استفاده فراوان از اعلامیه و رادیو و بهره‌برداری روانی از تجهیزات مدرن نظامی، زمینه سقوط رژیم طالبان را فراهم کردند. مقاله حاضر به بررسی نقاط ضعف و قوت عملیات روانی امریکا در افغانستان به صورت خلاصه می‌پردازد. مقدمه عملیات روانی، عملیاتی است که برای انتقال اطلاعات و نشانه‌های گزیده شده با هدف تأثیرگذاری بر هیجانها، انگیزه‌ها، استدلال عینی مخاطبان خارجی، رفتار دولتهای بیگانه، سازمانها، گروهها و یکایک افراد طرح‌ریزی می‌شود. عملیات روانی به دسته‌های عملیاتهای روانی راهبردی، عملیاتی، تاکتیکی و تحکیمی طبقه‌بندی می‌شود. در عملیات روانی نظامی، اهداف عملیات، سازماندهی، نیروهای عمل‌کننده، طرح‌ریزی عملیات، ابزارها و حوزه‌های ارتباطات، میزان اعتبار مراجع خبری، اطلاعات و پیامدهای ارسالی نقش مهمی دارند. در جنگها، کنترل بر روان خود و تأثیرگذاری بر اذهان نیروها و مردم کشور هدف یکی از مهم‌ترین عناصر پیروزی است، موضوعی که با طراحی یک عملیات روانی مناسب و استفاده از تبلیغات و وسایل ارتباطی ـ اطلاعاتی تحقق می‌پذیرد. در عملیات روانی نیازی به نابود کردن دشمن نیست، بلکه تنها باید میل و رغبت وی را برای جنگ و درگیری از بین برد. در این راستا، نقش رهبران کاریزما ـ فرهمند ـ در جنگهای روانی بسیار مهم و قابل تأمل می‌باشد. شاید به همین دلیل است که هنگام وقوع مسائل بسیار سخت جنگی، سیاسی یا مذهبی، این رهبران موارد صحنه می‌شوند. در جنگ جهانی دوم، ژنرال معروف امریکایی، مک آرتور برای شکست ژاپنی‌ها، استراتژی بسیار نوینی طراحی کرد. همچنین، امریکا در جنگ افغانستان از چهار نوع عملیات روانی یاد شده استفاده و در راستای اهداف مورد نظر خود از رادیو سری و پخش اعلامیه‌ها توسط هواپیما در این جنگ بهره‌برداری شایانی کرد که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد. رادیو سری، نوعی تبلیغات بسیار مؤثر است که همواره از عملیاتهای نظامی پشتیبانی می‌کند. چنین رادیویی، همراه با دیگر تاکتیکهای عملیات روانی و تبلیغاتی مانند فرو ریختن اعلامیه و استفاده از بلندگو، می‌تواند، [ذهن]، قلب و روح مخاطبان را تسخیر کند. هرچند نام رادیو سری، عملیاتهای سازمانهای اطلاعاتی و گروهای چریکی را تداعی می‌کند، اما ارتشهای دنیا، به ویژه ارتش امریکا، همواره از آن در عملیاتهای روانی خود استفاده کرده‌اند. به اعتقاد چاک پاین، عملیات روانی، نشر اطلاعات (سخن‌پراکنی) به ظاهر واقعی برای مخاطبان خارجی به منظور پشتیبانی از سیاست کشور و اهداف ملی است. عملیات روانی، به منزله نوعی نیروی غیرخشونت‌آمیز، بر عواملی مانند منطق، ترس، رغبت و دیگر عوامل روانی تکیه می‌کند تا هیجانها، نگرشها و رفتارهای خاصی را در مخاطبان پدید آورد. این رفتارها و نگرشهای دستکاری شده نیز می توانند از جلب حمایت مردم در مورد عملیاتهای نظامی تا آماده شدن برای نبرد را در بر گیرند. ارتش امریکا عملیات روانی را به منزله نیروی فزآینده‌ای می‌نگرد که می‌تواند توانایی‌ها و استعدادهای غیرخشونت‌آمیز را برای پشتیبانی مناسب از نیروها در حین عملیات به حداکثر برساند. ایالات متحده در جنگ جهانی دوم، در جنگ کره (1950)، جنگ ویتنام (دهه 1960)، جنگ گرانادا (1983)، پاناما (1990و 1988)، جنگ خلیج فارس (1990ـ1991)، سومالی (1992-1993)، هائیتی (1994)، بوسنی (1995)، عراق (1998) و بالاخره افغانستان (2001) و عراق (2002-2003) از جنگ روانی رادیویی استفاده کرده است. 11 سپتامبر و عملیات روانی امریکا در افغانستان به دنبال وقوع حوادث 11 سپتامبر 2001، ایالات متحده تنها پس از چند روز، رایزنیها و مذکرات گسترده‌ای را با رهبران آسیای مرکزی به انجام رساند و دونالد رامفسلد وزیر دفاع خود را به منطقه اعزام داشت. عمدتاً پاسخ جمهوری‌های آسیای مرکزی به تقاضاهای امریکا در زمینه مبارزه با تروریسم و اعطای پایگاه‌های نظامی مثبت بود و این کشورها همراهی و همکاری مؤثری با ایالات متحده در جنگ با افغانستان به عمل آوردند و رهبران تمامی کشورهای آسیای مرکزی سریعاً حملات تروریستی انجام گرفته علیه امریکا را محکوم کردند و در مرحله عمل نیز اقدامات مؤثری را جهت پیشبرد اهداف ایالات متحده انجام دادند. بدین ترتیب، ترکمنستان به ایالات متحده امریکا اجازه داد تا ایستگاه عملیات روانی علیه طالبان و شکبه تروریستی القاعده را در خاک این کشور تأسیس کند. این اقدام نشان‌دهنده یک تغییر مهم در سیاست خارجی پیشین ترکمنستان که مبتنی بر بی‌طرفی مثبت بود ارزیابی شد، زیرا در گذشته ترکمنستان علی‌رغم انزوای سیاسی از حامیان طالبان بود. در واقع، از اواسط اکتبر 2001، ترکمنستان آشکارا به واشنگتن اجازه استفاده از خاک خود را برای انتقال اخبار رادیوهای طرفدار امریکا به داخل افغانستان داد. پخش این اخبار بعد از آنکه صفر مراد نیازوف رئیس جمهور ترکمنستان، به هواپیماهای امریکایی اجازه پرواز در آسمان کشورش را در طول بمباران افغانستان داد، شروع شد. چنین اقدامات کوچکی برای یک کشور منزوی (ترکمنستان) قدمهای بزرگی محسوب می‌شد. از آنجا که امریکاییها برای مدتی طولانی و نامعلوم در آسیای مرکزی باقی خواهند بود، احتمالاً ترکمنستان همراهی با امریکا را به سود خود دانسته است. ترکمنستان در مرز شمالی افغانستان واقع شده است و دارای مسیر هوایی به سمت آسیای مرکزی می‌باشد. واشنگتن مذاکره در مورد حق استفاده از آسمان این کشورها را به سرعت آغاز کرد، ولی پیش‌بینی نمی‌شد که ترکمنستان بیشتر از آنچه از آن خواسته شده بود و همچنین بیش از ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان با امریکا ارتباط و همکاری داشته باشد. با آنکه در همه این کشورها به امریکا اجازه انجام عملیات لازم در حوزه‌های خود داده شده بود، اما به نظر می‌رسید که روابط ترکمنستان با امریکا به نوع دیگری پیش نرفته باشد. سایت ایترنتی ایستگاه رادیو سری که در عشق‌آباد پایتخت ترکمنستان مرکز اصلی پخش برنامه‌های رادیو طرفدار امریکا به نام رادیو اطلاعات است. سیگنالهای خود را از عشق‌آباد به هواپیماهای ای.سی- 130 که بر فراز افغانستان در پرواز بودند، ارسال می‌کرد. این موضوع که ترکمنستان به امریکا اجازه داده است تا تبلیغات ضدطالبانی خود را در خاک آن کشور سازماندهی کند از اجازه انجام عملیات پیاده نظام و نیز ساختن پایگاهای هوایی در آنجا کم‌اهمیت‌تر است. به رغم این مسئله، این اقدامات، ظاهراً نشان‌دهنده تغییر معناداری در میان آن دسته از حامیان اندک طالبان بود که رژیم آنها را به رسمیت شناخته بود. اعطای حق پرواز، یک مسئله بی‌ضرر است ولی هنگامی که طرفداران انزوای سیاسی در ترکمنستان، به متخصان جنگهای روانی امریکا اجازه انجام عملیات در پایتخت خودشان را دادند، در واقع بر بسیاری از موانع بزرگشان قائق آمدند. در این حال، مقامات ترکمنستان ادعا می‌کردند که تنها برای هواپیماهای حامل کمکهای بشردوستانه اجازه پرواز را داده‌اند. نیازوف به منظور بهبودی و گسترش روابط حسنه خود با امریکا، سریعاً نسبت به مواضع امریکا تمایل نشان داد. باید یادآور شد که امریکا چندین برنامه اقتصادی را در افغانستان به ترکمنستان پیشنهاد داده است که مهم‌ترین آنها پروژه انتقال خط لوله نفت و گاز ترکمنستان از مسیر افغانستان و پاکستان به بازارهای جهانی می‌باشد. عملیات روانی رادیو سری (رادیو ائتلاف) در افغانستان پیامهای رادیو ائتلاف از طریق هواپیماهای کوماندوسولو رله و تقویت می‌شد و به طور متوسط روزانه 2 تا 6 ساعت برنامه رادیویی برای مردم افغانستان ارسال می‌کرد. برخی از پیامهای رادیو ائتلاف شامل این موارد بود: • ما اینجا هستیم تا علیه تروریستهایی که در کشور شما ریشه دوانده‌اند، اقدام کنیم. • اما نبرد علیه متعصبانی که از خون مردم افغانستان تغذیه می‌کنند، نمی‌تواند بدون کمک شما مردم افغانستان پیروز شود. • این کار را انجام دهید: به طالبان یا اسامه بن لادن، غذا و پناهگاه ندهید و هیچ نوع کمکی به آنها نکنید. • مردم بی‌گناه افغانستان، ما هیچ قصدی برای آسیب‌رساندن به شما نداریم. • آیا شما از حکومت طالبان لذت می‌برید؟ • مردم افغانستان ما برای نابودی مذهب و فرهنگ شما نیامده‌ایم، ما برای نابودی تروریستها آمده‌ایم. • طالبان! شما محکوم هستید شما خودتان را محکوم به مرگ کرده‌اید. • رهبران طالبان! شما با پناه دادن به القاعده و رهبرشان اسامه بن لادن، جنگ علیه ایالات متحده را اعلام نموده‌اید و با این کارتان مرگ خودتان را تضمین کرده‌اید. • مردم شریف افغانستان … امروز روز عزای کشور شماست. طالبان، بناهای تاریخی و مذهبی شما را نابود کرده‌اند. گلوله‌های کاغذی؛ عملیات روانی اعلامیه‌های تبلیغات روانی امریکا در افغانستان هم زمان با بمباران افغانستان که از 7 اکتبر 2001 شروع و به عملیات آزادی پایدار معروف شد، نیروی هوایی امریکا بسته‌های مواد غذایی را برای آوارگان افغانی پرتاپ می‌کرد. در هفته اول جنگ، اعلامیه‌های تبلیغاتی از طریق هوا به خاطر بادهای زیاد ریخته نشد. نخستین اعلامیه در 15 اکتبر با همکاری رادیو ائتلاف ریخته شد. این اعلامیه‌ها به زبانهای فارسی دری، پشتو، انگلیسی و عربی بودند. یک هواپیمای بی- 52 در 15 اکتبر 2001، 358 هزار اعلامیه را در شهرهای غزنی، شبرغان و هرات ریخت. در 17 اکتبر رادیوهایی بر روی برخی مناطق افغانستان که امکانات رادیو و برق نداشتند پرتاپ شد. دومین اعلامیه درباره معلومات و اخبار رادیویی بود و فرکانس برنامه‌های رادیو ائتلاف را معرفی می‌کرد. در 29 اکتبر 2001، حکومت امریکا اعلامیه جدیدی را منتشر کرد: «دهشت‌افکنان اجنبی را بیرون کنید. آیا برای آینده زنان و اطفال خود این نوع زندگی را می‌خواهید؟». در 2 نوامبر، پنتاگون اعلامیه تبلیغاتی جدیدی را پرتاپ کرد که در مورد بسته‌های غذا بود و از حلال بودن بسته‌های غذایی که در ماه رمضان به مردم افغانستان اعطا شد حکایت داشت. عنوان برخی از اعلامیه‌هایی که بعدها پرتاپ شدند عبارتند از: • طالبان، ما می‌دانیم که شما در کجا هستید! • از جنگ به خاطر طرفداری از طالبان دست بکشید تا زنده بمانید. • حکومت وحشت طالبانی در حال سقوط است. • حاکمان خارجی را از کشور بیرون و به صلح و صفا زندگی کنید! اداره‌کنندگان واقعی رژیم طالبانی چه کسانی هستند؟ • تا حدود 25 میلیون دلار جایزه برای دادن اطلاعات موثق درباره پناهگاه و یا دستگیری اسامه بن لادن. • مردم نجیب افغانستان! عیدتان مبارک! روزه و نمازتان قبول! (از طرف مردم امریکا) • امریکا 170 میلیون دلار به افغانستان کمک کرده است. طالبان چه خدمتی به شما کرده است؟ • اسامه بن لادن قاتل و نامرد است و شما را در میدان تنها گذاشته است. • اسامه بن لادن به شما می‌خندد زیرا خودتان نمی‌فهمید که شما را برای کشته شدن فرستاده است. • یک افغانستان متحد، صلح و شکوفایی به بار می‌آورد. • کشورهای مشترک برای کمک به مردم افغانستان آمده‌اند. • آینده افغانستان به حمایت شما از حکومت جدید بستگی دارد. حکومت جدید آزادیهای جدیدی را به شما می‌دهد. • حکومت جدید در خدمت همه افغانهاست. • آینده افغانستان وابسته به کمک و پشتیبانی شما مردم افغانستان می‌باشد. ارتباط پنهانی امریکا با طالبان از طریق اعلامیه‌های تبلیغات روانی فهمی هویدی از مجاهدان افغان در مقاله‌ای تحت عنوان گرداب امریکا در افغانستان که در 25 اکتبر 2002 در اخبار الخلیج [فارس] به چاپ رسید، از استاد کیاف نقل می‌کند که ما هنگامی که در نوامبر سال 2001 وارد کابل شدیم می‌خواستیم عده‌ای از فرماندهان طالبان را خلع سلاح، دستگیر و محاکمه کنیم زیرا آنها جنایتکارانی بودند که باید مورد بازپرسی قرار می‌گرفتند، ولی با امر شگفت‌انگیزی روبرو شدیم و آن اینکه نیروهای امریکایی مانع این کار شده و به ما گفتند که آنها دوستان ما هستند … در حال حاضر، یکی از آن فرماندهان در ولایت وردک زندگی می‌کند و در این اواخر جشن بزرگی را به مناسبت ازدواج فرزندش برپا کرد. در این جشن، نماینده سفارت امریکا هم حضور داشت. در مورد دیگری یکی از نمایندگان سازمان جاسوسی انگلستان ام.آی - 6 با حضور در سفارت افغانستان در لندن با یکی از مسئولان آن سفارت ملاقات کرد. وی با معرفی یکی از فرماندهان طالبان تأمین امنیت او را خواستار شده و یادآوری می‌کند که امنیت آن شخص برای سازمان منطقه‌ای انگلستان اهمیت بسیار دارد. این شخص تاکنون در کابل می‌باشد. جنگ با طالبان به شیوه جنگهای رامبو شباهت داشت که هدف اصلی آن سرگرم کردن مردم امریکا، وسایل ارتباطی جمعی جهان و در نهایت تبلیغ تجاری سلاحهای کشنده ساخت امریکا مانند بمب‌افکنهای بی-52 و سایر سلاحها بود. در جنگ افغانستان رسانه‌های گروهی امریکا بمباران هواپیماهای بی-52 را چنان نمایش می‌دادند که گویی برای همبرگر مشتری جلب می‌کنند. مردم افغانستان، خصوصاً آنهایی که در مناطق غربی این کشور زندگی می‌کنند به نوعی می‌دانند که ملا عمر، ملا ترابی، ملا متقی، ملا مطمئن، ملا عبدا...، ملا عبدالرزاق، ملا قلم‌الدین و … با مصونیت کامل زندگی می‌کنند. اعلامیه‌هایی که از هواپیماهای امریکایی بر فراز قندهار و ارزگان رها شدند دارای عکس ملا عمر بوده و این عبارت به زبانهای پشتو و انگلیسی در زیر آنها بود: زمونوتو نظارت لاندی ییare watching you! we با کمی دقت در این عبارت می‌توان فهمید که آنان می‌خواستند به ملا عمر ابلاغ کنند که ما از موقعیت و تحرکات تو آگاهیم ولی با تو کاری نداریم و تنها تو را زیر نظر داریم، مبادا بن لادن و امثال او دوباره تو را فریب بدهند و با تو ائتلاف کنند. این سیاست از زمان استعمار کهن استفاده شده است و در گذشته به نام سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن معروف بوده و در روابط بین‌المللی معاصر به عنوان سیاست مهار از آن نام برده می‌شود. بنابراین، به دلیل اینکه گروه طالبان ساخته دست امریکا بود، ساقط کردن آن، نیازی به لشکرکشی نداشت، تنها اقدامات لازم، دشت کشیدن ارتش پاکستان از حمایت آنها بود. در ظاهر به نظر می‌رسد که دولت بوش، جنگ با تروریسم را بهانه بمباران هزاران تن از مردم بی‌گناه افغانستان قرار داد، همچنین تصمیم به مبارزه با به اصطلاح تروریسم داخلی گرفت، اما واقعیت آن است که اسامه بن لادن ـ که امریکا او را مظنون شماره یک حملات تروریستی در نیویورک و واشنگتن معرفی می‌کند ـ از دست‌پروردگان سیاست خارجی امریکا و سازمان سیاه او را در جریان جنگ افغانستان ـ شوروی برای مبارزه علیه شوروی به خدمت گرفت. ارتباطات بن لادن و دولت کلینتون در حوادث بوسنی و کوزوو با اسناد کامل در پرونده کنگره امریکا موجود است. ایالات متحده قبل از 11 سپتامبر بارها فرصت دستگیری و استرداد بن لادن را داشت. این سعودی تحت تعقیب چندی قبل از حمله 11 سپتامبر در یکی از بیمارستانهای دوبی به خاطر عفونت کلیه بستری شده بود اما اگر بن لادن در آن زمان دستگیر می‌شد، دیگر بهانه لشکرکشی همه جانبه به آسیای مرکزی از میان رفت. پروژه طالبان با پشتیبانی سرویس اطلاعاتی پاکستان جوابگوی منافع ژئوپلتیک امریکا بود. در این حال، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع امریکا، در آغاز سال 2002 میلادی، مؤسسه جدید مبارزه با تروریسم را به نام گروه عملیات بازدارنده تشکیل داد که از اختیارات گسترده‌ای در زمینه مبارزه با تروریسم با استفاده از روشهای نامعقول برخوردار است. مسئولیت اصلی این مؤسسه سری آن گونه که در سندی مطمئن آمده است، تحریک تروریستها و مجبورکردن سازمانهایشان برای اجرای عملیاتهای تروریستی بزرگ است تا دلیلی برای حکومت امریکا به منظور انجام دادن عملیاتهای نظامی علیه تروریسم در سراسر جهان فراهم آید. بعد از پایان عملیات نظامی در افغانستان خانم لورا بوش در بازدید از یک اردوگاه پناهندگان افغان و دیدار با کودکان افغانی این اردوگاه در پیشاور پاکستان عملیات روانی تبلیغاتی به راه انداخت و به دنبال آن امریکا، اقدام به راه‌اندازی رادیو آزادی افغانستان، در واشگتن دی.سی و ناحیه خلیج سانفرانسیسکو کرد. نتیجه ایالات متحده در جنگ افغانستان از تاکتیکها و تکنیکهای عملیات روانی شامل رادیو سری، پرتاپ اعلامیه‌ها، جنگ تبلیغاتی و غیره به نحو مؤثری استفاده کرد. در واقع امریکا ابتدا به تسخیر روح و ذهن مردم افغانستان پرداخت و پس از فراهم شدن زمینه بین‌المللی و داخلی به تسخیر و فتح سرزمین افغانستان همت گماشت. در واقع، اعلامیه‌های تبلیغات روانی که از آن به گلوله‌های کاغذی تعبیر شد تأثیری به مراتب بیشتر از گلوله‌های آهنی داشتند. ظهور تروریسم در افغانستان با اشاره امریکا و توافق سازمان سیا صورت گرفت. پس از جنگ سرد، بن لادن بنا بر شرایط بین‌المللی و فقدان اهمیت لازم افغانستان برای امریکا از چرخه حمایتی امریکا خارج شد و در جهت مخالف منافع امریکا قرار گرفت و به این منافع حمله کرد که نماد عینی آن حادثه 11 سپتامبر بود.



    مقالات مجله
    نام منبع: فاطمه رضایی خاچکی
    شماره مطلب: 2149
    دفعات دیده شده: ۱۶۰۱ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش