Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • چطور مخملباف با موتورگازی منحرف شد؟
    چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۴۵

    به گزارش  خبرگزاری دانشجو؛ حسین اسرافیلی یکی از قدیمی های شعر و شاعری است؛ از آن دسته هنرمندانی است که وقتی انقلاب شد پای آرمان های انقلاب ایستاد و مثل خیلی از شعرا ژست روشنفکری را در قبرستان های جهالت دفن کرد.  اسرافیلی جوان دهه 40 است که مثل بچه های انقلابی امروز قلم شعرش را برای دفاع از ارزش ها به دست گرفته.  وقتی شروع به صحبت کرد پر از حرف بود و تجربه ...  اولین اشعارم در روزنامه جمهوری به چاپ رسید



    به گزارش  خبرگزاری دانشجو؛ حسین اسرافیلی یکی از قدیمی های شعر و شاعری است؛ از آن دسته هنرمندانی است که وقتی انقلاب شد پای آرمان های انقلاب ایستاد و مثل خیلی از شعرا ژست روشنفکری را در قبرستان های جهالت دفن کرد.
     
     اسرافیلی جوان دهه 40 است که مثل بچه های انقلابی امروز قلم شعرش را برای دفاع از ارزش ها به دست گرفته.
     
     وقتی شروع به صحبت کرد پر از حرف بود و تجربه ...
     
     اولین اشعارم در روزنامه جمهوری به چاپ رسید/ ماجرای راه انداختن حوزه هنری
     
    کار شعر کار شخصی نیست و در ذات انسان است؛ انسان در ابتدای کار شعر گفتن احساس می کند که سطح شعرش خیلی بالاست و خودش را با امثال حافظ مقایسه می کند.
     
    خاطرم هست در سال 47 شعرم به سطحی رسید که قابل چاپ شد و برای اولین بار اشعارم را در مجله مکتب اسلام به چاپ رساندم.
     
     
     
     
     
    وقتی نزدیک به انقلاب شد اشعارم با مولفه های انقلاب اسلامی همراه بود و خاطرم هست که در سال 58 روزنامه جمهوری گفت و گویی با من کرد که آن مصاحبه در ستون صحیفه به چاپ رسید.
     
    برای این که دچار انحراف نشویم اسم گروه را حوزه اندیشه هنری گذاشتیم
     
    موضوع مصاحبه من راجع به شعر و نقش انقلاب بود، بعد از آن مصاحبه، آقای نیک صفت با من تماس گرفت و به من گفت که قرار است انجمنی ادبی در راستای اهداف انقلاب اسلامی تشکیل شود و از من خواست که در گفت وگوهای اولیه برای شرکت در این جلسات شرکت کنم.
     
    خاطرم هست در اولین جلسه سپیده کاشانی، سیدحسن حسینی، مشفق کاشانی و مهرداد اوستا حضور داشتند.
     
    در آن جلسه قرار شد تشکیلاتی راه بیندازیم و برای اینکه این تشکیلات انقلابی هنری به چه شکل باشد گفت و گو کردیم.
     
    بعد از چند جلسه آقای رخ صفت پیشنهاد داد برای اینکه این برنامه و این تشکل با تفکر دینی ما در ارتباط باشد و انحراف در آن شکل نگیرد، نام آن را «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» بگذاریم و از همان جا شد که حوزه هنری شکل گرفت.
     
    مخملباف می گفت داستان قرآنی بخوانید/ خاطره دو هفته غیب شدن مخملباف
     
    خاطرم هست در آن روزها مخملباف هم به همراه فرج الله سلحشور در جلسات شعری ما در حوزه هنری اولیه شرکت می کرد.
     
    کم کم حوزه هنری زیرمجموعه سازمان تبلیغات قرار گرفت و به مرور گسترده تر شد. ابتدا جلسات داستان نویسی وجود داشت و خاطرم هست که خیلی از هنرمندان در جلسات شعرخوانی شرکت می کردند.
     
    مخملباف در آن روزهای اولیه که هنوز انحراف دینی برایش اتفاق نیفتاده بود، در جلسات داستان نویسی اصرار داشت که داستان های قرآنی خوانده شود تا بچه ها برای نویسندگی الهام بگیرند.
     
    دو هفته ای مخملباف به حوزه هنری نیامد آن روزها موتور گازی داشت و یک خانه ساده سمت ورامین، همه بچه ها نگران شده بودند و فکر می کردند دو هفته غیبت مخملباف به دلیل تصادف یا اتفاق باشد. بعد از دو هفته که وارد حوزه هنری شد به بچه ها گفت: داستان باغ بلور به ذهنم رسیده بود، بنابراین دو هفته صبح تا شب نشستم تا داستان بنویسم.
     
    علاوه بر مخملباف، سلحشور هم در تئاترها بازی می کرد و خاطرم هست در فیلم مخملباف سلحشور نقش اول را داشت.
     
    سراج در جلسات برایمان می خواند/ بچه ها در جبهه ها عصر شعر برگزار می کردند
     
    حسام الدین سراج در جلسه شعرخوانی می آمد و بعضی مواقع در آخر جلسات برای ما می خواند. کم کم کار وسعت بیشتری پیدا کرد و حوزه ها تفکیک و تخصصی تر شد.
     
    در روزهای اولیه جنگ حوزه هنری به خوبی شناخته شده بود و بچه ها برای اعزام به جبهه تلاش می کردند تا بتوانند مرخصی بگیرند و عازم شوند.
     
    در زمان جنگ ما در مناطق عملیات جنگی «عصر شعر» برگزار می کردیم؛ یعنی در واقع شب شعر الان وجود نداشت و ما در جبهه ها عصر شعر برگزار می کردیم.
     
    در آن زمان تلویزیون دو کانال بیشتر نداشت؛ یکی کانال سراسری و دوم کانالی که دو و سه ساعت بیشتر برنامه پخش نمی کرد.
     
    برنامه های عصر شعر که بچه ها برای رزمنده ها اجرا می کردند بشدت تاثیرگذار بود و مورد استقبال رزمنده ها و فرمانده ها قرار گرفته بود.
     
    احمد شاملو به انقلاب ناسپاسی کرد/ برخی شاعران ادای روشنفکری درمی آورند
     
    بعد از آن که انقلاب و جنگ رخ داد، برخی از آدم ها که مدعی شعر و شاعری بودند یا فرار کردند و یا سکوت نمودند؛ امثال احمد شاملو در مجموعه «ترانه های کوچک غربت من» خیلی ناسپاسی کردند.
     
    آزادی هایی که این افراد می خواستند بعد از انقلاب از بین رفت؛ امثال شاملو به دنبال تفکر سکولار یا مارکسیستی بودند، بعضی از شعرا هم فریب خوردند و فکر کردند که همسویی با عقاید انقلاب ادای روشنفکری آنها را از بین خواهد برد.
     
    سرپرست جریان انقلابی شعر مهرداد اوستا بود/ علاقه ویژه اوستا به امام خمینی
     
    خاطرم هست در همان 24 سالگی ام که در فضای شعر مبتدی بودم، مرحوم مهرداد اوستا سرپرستی شاعر جوانان انقلابی را به عهده گرفت.
     
    عشق اوستا به حضرت امام (ره) وصف نشدنی است؛ وی با تمام اطلاعات هنری و معرفتی که داشت، بسیار فروتن بود.
     
    در آن روزهای اولیه حوزه هنری، خیلی از افراد وارد گروه ما شدند؛ خاطرم هست علی معلم دامغانی که الان مسئول فرهنگستان هنر است، برای اولین بار توسط استاد سبزواری وارد حوزه شد. وقتی اولین مثنوی اش را برای ما خواند ما بشدت خوشحال شدیم که همچنین فردی به ما پیوسته است.
     
    اولین مجموعه هایی که در حوزه هنری بعد از انقلاب به چاپ رسید، «امام حماسه ای دیگر» از مرحوم اوستا و «رجعت سرخ ستاره» از استاد معلم بود.
     
    در ادامه مجموعه حسن حسینی و قیصر امین پور هم به چاپ رسید.
     
    رزم آرا بعد از کودتای 32 گفت که ملت ایران آفتابه سفالی نمی تواند تولید کند چه رسد به مدیریت نفت!
     
    خاطرم هست بعد از کودتای سال 32 که شاه، مصدق را کنار گذاشت و رزم آرا به عنوان نخست وزیر انتخاب شد، این نخست وزیر نادان در جلسه مجلس ملی گفت: این ملت لولهنگ (آفتابه سفالی) نمی تواند درست کند چه برسد به اینکه نفت را اداره نماید.
     
     
     
     
     هدفم از این صحبت این بود که بگویم قبل از انقلاب نخست وزیر این مملکت کسی بود که اعتقاد داشت ایرانی ها توانایی تولید آفتابه سفالی را ندارند، اما امروز همان ملت ماهواره به فضا می فرستد و 11 برابر کشورهای دیگر پیشرفت علمی دارد.
     
     امام فرمودند: ما می توانیم و توانستیم
     
     من نمی گویم حکومت ما اشکال ندارد، چرا که اگر یک دهم توجهاتی که به مسائل سیاسی می شد در فضای رفاه عمومی صورت می گرفت، امروزه ما خیلی مشکلات را نداشتیم، اما هدفم از طرح این موضوع این بود که جوانان امروز ما بدانند همان طور که حضرت امام گفتند: ما می توانیم؛ توانستیم و امروز یکی از ابرقدرت های علمی منطقه هستیم.
     
     امام و رهبری هر دو اهل فرهنگ و شاعری بوده و هستند
     
     انقلاب اسلامی، فرهنگی بود، حضرت امام و رهبری هم خودشان صاحب فرهنگ و ادبیات هستند؛ ما با پشتوانه فرهنگی این انقلاب را انجام دادیم و این انقلاب فقط سیاسی و فقهی نبود.
     
    اگر امروز دقت کنیم مقام معظم رهبری آن چنان برای فرهنگ دلسوزی می کنند که شاید با خیلی از قشرها در طول سال جلسه نداشته باشند، اما هر سال شاعران را مورد عنایت خود قرار می دهند.
     
    جهان بینی مسئولان فرهنگی ما کوچک است/ چرا مسئولان جناحی فکر می کنند؟
     
    مشکل اساسی مسئله فرهنگی کشور ما مسئولان رده های متوسط کشور هستند؛ چرا که آنهایی که به عنوان مسئول فرهنگی انتخاب می شوند، خودشان فرهنگی نیستند و جهان بینی کوچکی دارند.
     
    امی سزل، فیلسوف بزرگ جهان می گوید: «دنیای هر کس به اندازه اندیشه اوست» دنیای مسئولان فرهنگی ما بسیار کوچک است؛ چرا که جناحی فکر می کنند.
     
     اگر کسی در فضای جناح آنها نباشد هر چقدر هم که انسان توانمندی باشد، به او بها نمی دهند و آن فرد را در بایکوت سیاسی می گذارند.
     
    رایزن های فرهنگی با رانت انتخاب می شوند/ از بین این همه رایزن فقط چند نفر فرهنگی بودند
     
    ما تا به حال این همه رایزن فرهنگی داشته ایم، اما از بین این همه رایزن، تنها دو یا سه نفر انسان های فرهنگی بودند و توانستند فعالیت مفیدی داشته باشند.
     
    محمدحسین جعفریان، سیدعبدالله حسینی، گرمارودی و آقای قزوه که در حال حاضر رایزن فرهنگی در هندوستان است.
     
    خاطرم هست در صحبتی با آقای قزوه، از وی خواستم که وقتی با رایزن های فرهنگی یا وزارت امور خارجه در ارتباط است، تلاش کند که افرادی که برای این سمت انتخاب می شوند واقعاً آدم های فرهنگی باشند.
     
    قزوه به من گفت: کجایی کاری، آدم هایی که هیچ کاری از آنها بر نمی آید از پسر امام جمعه گرفته تا پسر فلان وزیر و یا بردار فلان روحانی نامه می آورند و توسط وزارت امور خارجه به عنوان رایزن فرهنگی معرفی می شوند.
     
    رایزن فرهنگی سوریه من را نمی شناخت
     
    مگر انقلاب ما و رهبران ما فرهنگی نبودند، پس چرا ما هیچ مکتوبات فرهنگی راجع به انقلاب خودمان نداریم.
     
    خاطرم هست یکی دو بار که با به صورت شخصی به سوریه سفر کرده بودم، به سراغ رایزن فرهنگی رفتم تا با او صحبت کنم، اما نه تنها وی من را به عنوان یک شاعر قدیمی نمی شناخت، بلکه در برنامه ای که در دانشگاه سوریه ترتیب داده بودند، سخنرانان مبتدی دعوت کرده بودند که بعد از جویا شدن از سمت این سخنرانان متوجه شدم دوستان هم دانشگاهی این رایزن فرهنگی هستند.
     
    چرا شهدا را دست نیافتنی نشان می دهیم؟/هر روز صبح قبل از خروج از خانه 10 صلوات برای شهید بابایی می فرستم
     
    حضرت امیر می فرمایند: مهمترین علت از بین رفتن تمدن های بزرگ این است که آدم های کوچک را بر سر کارهای بزرگ می گذارند و کارهای بزرگ را به آدم های کوچک می سپارند.
     
     
     
     
    ما این همه مکتوبات خاطره، شعر، رمان و ادبیات داریم، چرا نتوانسته ایم صد مجموعه چکیده از همه آثار فرهنگی انقلابی خودمان تولید کنیم تا مانند مشتی نمونه خروار باشد.
     
    خاطره ای از شهید بابایی خواندم که بعد از خواندن این کتاب بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم؛ چرا که ویژگی های شخصیتی این شهید خیلی منصفانه طرح شده بود. امروزه بعضی نویسندگان شهید را این قدر بزرگ می کنند که دست نیافتنی می شود؛ به همین دلیل جوان از کتاب خواندن زده می شود.
     
    متاسفانه در فضای مدیریتی و فرهنگی، سازمان های عریض و طویلی درست شده که به جای اینکه بودجه را صرف مسائل فرهنگی کنند، پول های فرهنگی خرج کارمندان اداری می نمایند.
     
    رایزنی که من را نمی شناسد و اطلاع ندارد کتاب من در کشور سوریه به عربی ترجمه شده به چه درد می خورد؟
     
     در همان سفر من به سوریه آقای رایزن فرهنگی از من پرسید چرا پروین اعتصامی کتابش در سوریه وجود ندارد؟ آخر این چه سوال خنده داری است! کشورهای عربی هنوز حافظ ما را هم نمی شناسند.
     
     آقای رایزن فرهنگی! شما برای شناساندن پروین اعتصامی چه کرده اید؟ در همان جلسه یک استاد خانم عرب جلو آمد و به من گفت: شما آقای اسرافیلی هستید و من گفتم بله. دو کتاب به من نشان داد و گفت: من کتاب های شما را ترجمه کرده ام. رایزن فرهنگی که این ماجرا را دید به من گفت: این استاد عرب به شما چه داد و من گفتم کتاب های من را به عربی ترجمه کرده است.
     
    سوال من این است که تو چه رایزن فرهنگی هستی که نه تنها من را نمی شناسی، بلکه خبر نداری کتاب های من در کشور سوریه به عربی ترجمه شده است؟!
     
     صحنه های جنسی و مستهجن وارد شعرها شده است
     
    امروزه وزارت ارشاد تکلیفش را با خودش نمی داند؛ به کتاب هایی مجوز انتشار می دهد که انسان تحیر می کند. اگر در گذشته و در زمان شاه سی دی های فیلم های غیرمجاز و صحنه دار در خیابان ها وجود داشت، امروز همین صحنه ها با کلام در کتاب های شعر یافت می شود.
     
    قرار بود بنده یک کار پژوهشی بر روی آسیب شناسی شعرهایی که به مسائل جنسی و مسائل صحنه دار می پردازد، انجام دهم.
     
    تقدس کلمات دارد از بین می رود/ چرا به شعرهای جنسی مجوز چاپ داده می شود؟
     
    بعضی انتشارات این شعرها و نام شاعرشان را برای من می فرستادند؛ یکی از جملات این شعرها را برای شما می خوانم:
     
     من با خدا نشسته ام و شراب می نوشم
     
    در این شعرها تقدس برخی کلمات را دارند از بین می برند، چرا وزارت ارشاد به این کتاب ها مجوز می دهد.
     
    ماجرای شاعری که برای چاپ کتابش به من سراغ آمد/ مسئولان با رابطه انتخاب می شوند
     
    از یک چاپخانه با من تماس گرفتند و گفتند که می خواهند یک کتاب شعری چاپ کنند، ولی آن قدر شعرهای این کتاب صحنه دار بود که از من خواستند که شعرهایش را قبل از چاپ بخوانم؛ بعد از خواندن کتاب به این نتیجه رسیدم که باید 40 درصد کتاب حذف شود.
     
    وقتی به این انتشارات گفتم که این صحنه های مستهجن را نباید چاپ کنی، شاعر زیربار نرفت و من به مسئول انتشارات گفتم پدر و مادر و برادر این شاعر را دعوت کنید و به شاعر بگویید شعرهایش را جلوی اعضای خانواده اش بخواند اگر آنها خجالت نکشیدند کتابش را چاپ کنید.
     
    سیاستمداران ما با ضابطه انتخاب نمی شوند، بلکه روابط باعث بر سر کار آمدن برخی از آنها می شود؛ برای همین است که شرع را برای کارهای فرهنگی در نظر نمی گیرند و به کتاب های این چنینی مجوز می دهند.



    خبر
    نام منبع: جهان نیوز
    شماره مطلب: 19800
    دفعات دیده شده: ۶۲۵ | آخرین مشاهده: ۱۱ ساعت پیش