-
بررسی پیشنهادات مایکل آیزنشتات به سران آمریکا در خصوص انجام جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی و همراهی، جریان سبزو اصلاحات با آن/ نویسنده: حمید نیکرو
سهشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۶:۳۲
مایکل آیزنشتات، کارشناس ارشد و مدیر موسسه "مطالعات نظامی و امنیتی واشنگتن " همچنین متخصص مسائل امنیتی اعراب- رژیم صهیونیستی و خلیج فارس بوده ودر حوزههایی چون نیروهای نظامی خاورمیانه، تسلیحات جنگی متعارف و نامتعارف، گسترش تسلیحات هستهای در منطقه و سیاستهای آمریکا در خاورمیانه به نهادهای آمریکایی مشاوره میدهد. او گزارشی را برای موسسه تحقیقات خاور نزدیک واشنگتن The Washington Institute تهیه و ارایه نموده است او درابتدا از دید استراتژیک
مایکل آیزنشتات، کارشناس ارشد و مدیر موسسه "مطالعات نظامی و امنیتی واشنگتن " همچنین متخصص مسائل امنیتی اعراب- رژیم صهیونیستی و خلیج فارس بوده ودر حوزههایی چون نیروهای نظامی خاورمیانه، تسلیحات جنگی متعارف و نامتعارف، گسترش تسلیحات هستهای در منطقه و سیاستهای آمریکا در خاورمیانه به نهادهای آمریکایی مشاوره میدهد. او گزارشی را برای موسسه تحقیقات خاور نزدیک واشنگتن The Washington Institute تهیه و ارایه نموده است او درابتدا از دید استراتژیک دولت آمریکا در رویارویی با ایران انتقاد کرده و سپس خواستار راهاندازی یک "برنامه استراتژیک " برای قدرتمندسازی نیروهای مخالف داخلی در ایران و ایجاد شکاف در جمهوری اسلامی میشود، تا ایران به سمتی هدایت شود که برای کاهش فشار خارجی که به صورت داخلی نمود پیدا کرده از اهداف استراتژیک خود مانند برنامه هستهای و غنیسازی خود صرفنظر کند. آیزنشتات در جهت تحریک سران آمریکا و یادآوری تاثیر گذاری تصاویر ساختگی و طراحی شده توسط عوامل بیگانه و منحرفین داخلی در جهت تخریب نظام جمهوری اسلامی اینگونه می نویسد: "همین اواخر، فیلمهای ویدئویی موبایلها در مورد وحشی گریهای نیروهای امنیتی ایران علیه معترضین مخالف در جریانات بعد از انتخابات ژوئن از سوی دیگر در سال 2009، تصاویر مربوط به کشته شدن ندا آقا سلطان در تظاهرات 20 ژوئن و مراسم تدفین سهراب اعرابی، تأثیر بسیار زیادی در عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی داشتهاند. او تاثیر گذاری عملیات روانی آمریکا را نه تنها برای ایران بلکه اقدامی آزمایش شده برای سایر نقاط جهان نیز موثر می داند در این خصوص می گوید: "این درسهای مرتبط با اهمیت حیاتی عوامل روانشناختی تنها در مورد ایران مطرح نیستند. تعدادی از وقایع عمده در تاریخ نظامی آمریکا را میتوان به تغییرات چشمگیر در محیطهای روانشناختی بینالمللی و داخلی نسبت داد. " یکی از روشهای موثررا بهره گیری از روش های تبلیغاتی به ویژه هدف قرار دادن نقاط قوت و آسیب پذیر در ایران دانسته و توصیه می کند که نباید این موارد نادیده گرفته شود: "بنابراین نادیده گرفتن تبلیغات ایران میتواند اشتباه بزرگی باشد. واشنگتن باید این تلاشها را جدی بگیرد، آنها را در محاسبات خود ملحوظ دارد و نقاط آسیبپذیری ایران و همچنین برتریهای بارز آمریکا را در این حوزه را کشف کند." او برخی از نقاط ضعف آمریکا را چنین برشماری نموده و به رفع آن تاکید می نماید: شکاکیت در مورد کارآیی اطلاعات، اختلاف نظر در مورد چگونگی بکارگیری آنها، نگرانی از کاهش اعتبار دیپلماسی عمومی آمریکا به سبب عملیاتهای پنهانی و مخفی، و یک فرآیند واسطهای طاقتفرسا که اغلب دچار کمبود هماهنگی، انعطافپذیری و پاسخدهی - سه پیشنیاز موفقیت در این حوزه - است. مایکل آیزنشتات برای اینکه ایراداتش را به دستگاه های اطلاعاتی و عملیات رو انی آمریکا اثبات کند مصادیقی ملموس نیز ارایه می کند او رادیو فردا و شبکه تلویزیونی آن را مثال زده وشبکه بی بی سی را به رخ مسئولان آمریکایی می کشد: "رادیو فردا و تلویزیون فارسی صدای آمریکا (VOA) دارای استانداردهای حرفهای پایینی هستند، از تکنیکهای قدیمی و منسوخ استفاده میکنند و معمولا در مورد اخبار فوری واکنش کندی نشان میدهند. با توجه به این مسائل دولت آمریکا باید تمام توان خود را به کار گیرد تا با مردم ایران ارتباط برقرار کرده و مطمئن شود که آنها به اخبار [مورد نظر آمریکا] سر وقت و دقیق دست مییابند. به منظور برطرف شدن این مسأله واشنگتن باید به مقامات رسمی ابلاغ کند که علاوه بر رادیو فردا و صدای آمریکا به طور مداوم با دیگر شبکهها برای مثال بیبیسی فارسی و وببلاگهای فارسی که نزد عامه ایرانیان از محبوبیت برخوردارند، مصاحبه کنند. آنها همچنین باید با ایستگاههای عربزبان که برای مخاطبین در معرض تبلیغات ایران برنامه پخش میکنند، نیز مصاحبه انجام دهند. توصیه آیزنشتات به دولت آمریکا مبتنی بر شناخت کافی و مناسب از فرهنگ و وضعیت سیاسی ایران است درشناسایی دیدگاه های مردم ایران نسبت فعالیت ها و تولیدات فرهنگی و نهادها و سازمان های فعال آمریکایی است. که باید مدام مورد بررسی قرار گیرد. او می گوید: "مسأله دیگر رهیافت دولت آمریکا نسبت به ایرانیان است. این رهیافت بیشتر بر اساس ادراکات آمریکایی و الزامات سیاسی است تا واقعیتهای سیاسی و فرهنگی ایران و بنابراین نمیتواند به قدر کافی ادراکات ایرانیها را ملحوظ دارد. در نظر تهران رسانههای آمریکا، سازمانهای غیرانتفاعی، دانشگاهها، نخبگان فرهنگی و صنعت سرگرمی آمریکا بخشی از یک شبکه یکپارچه هستند که توسط دولت آمریکا اداره میشوند. بنابراین اغلب واشنگتن را مورد انتقاد قرار میدهند. برنامههای اطلاعاتی آمریکا این حقیقت را به ندرت مورد توجه قرار داده و یا پیامدهای آن را به طور مؤثری بررسی نمیکنند. " یکی از موارد که ایشان تاکید دارد شناخت و استفاده مناسب از اغتشاشات و نا آرامی های داخلی ایران است که توسط جریان فتنه گر در سال 88طراحی وبه فاز اجرا گذاشت، فتنه ای که شاید آمریکا سال ها منتظر چنین موقعیتی بود لذا به بهترین وجه از اقدامات سران فتنه و پیاده نظام اغتشاشگر آنان که بخشی از منافقین شکست خورده جنایت کار، سلطنت طلبان بی وطن، نئومارکسیست های آمریکایی، لیبرال های وطن فروش، کارگزران فرهنگ غرب، منحرفان فکری و جنسی ومنافقان جدید استفاده نموده وبعد از سه دهه ناکامی، سرخوردگی و شکست در مقابل اراده امت امام در ایران اسلامی احساس شعف وذوق زدگی کردند وبرای این پیروزی جشن و پایکوبی به راه انداختند وبرای سلامتی انقلابیون گذشته وبریده های امروز که نقش سران فتنه را بازی کردند جام سرمستی را سر کشیدند. به همین دلیل است که کارشناس امنیتی آمریکا تاکید می کند نقاط ضعف ایران را شناسایی نموده و بهره ببرد که بهره بردن از این موارد نه تنها کمتر از فشار های صورت گرفته در خصوص برنامه های هسته ای ایران نیست بلکه از آنهم مهمتر است. کدهای داده شده ایشان در جملات زیر قابل درک است: "در نهایت دولت اوباما باید بداند که بهره بردن از ناآرامیهای داخلی ایران و دیگر نقاط ضعف ایران نه تنها هم ردیف با تلاشهای صورت گرفته در مورد برنامههای هستهای ایران هستند بلکه شاید عامل مهمی در موفقیت این تلاشها به شمار روند. " البته کارشناس موسسه تحقیقات خاور نزدیک واشنگتن، وجود تردید وترس در سیاست های اوباما را به عنوان یک اقدام نادرست یاد آوری نموده وهرنوع اقدام را علیه کشورمان از سوی آمریکا موثرمی داند: "ترس از اینکه سیاستهای اطلاعاتی تهاجمیتر ممکن است خطری برای پیشبرد دیپلماسی به وجود آورند نادرست است. تهران از قبل بر این باور بوده که آمریکا از جنگافزار روانی علیه جمهوری اسلامی استفاده میکند، بنابراین واشنگتن با اعمال سیاستهای اطلاعاتی تهاجمیتر نه تنها چیز زیادی از دست نمیدهد بلکه به دستاوردهای زیادی نائل میشود. " اوبه اوباما پیشنهاد می کند با انجام اقداماتش در سه جبهه برای غلبه بر موانع پیش روی «برنامه مبارزه اطلاعاتی کارآمد» غلبه کند،: "1. برطرف کردن موانع بوروکراتیک برای همکاریهای بهتر در میان بخشهای مختلف دولت؛ 2. بسیج کردن تمام ادارات و بخشها و همچنین تمام ابزار موجود در دولت، پنهان و آشکار، برای پشتیبانی از فعالیتها؛ 3. اجرای اقدامات لازم به منظور اطمینان از ایجاد ارتباط بین مردم ایران، مطلع بودن آنها از وقایع کشورشان[آنگونه که واشنگتن میخواهد] و همچنین شنیده شدن صدای آنها در خارج از کشور." با بررسی اجمالی سه بند ذکر شده؛ یعنی بسیج اراده، عوامل و امکانات آمریکا با طرح ریزی و برنامه ریزی جامع در جهت تاثیر گذاری بر افکار ، اعتقادات، احساست مردم ایران ودر یک جمله رسیدن به اهداف جنگ نرم پیش بینی شده یعنی اشغال ذهن و قلب مخاطب ایرانی" جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم. " لذا از این طریق می توان به عمق آرزو ها و اهداف آمریکا پی برد. آمریکایی ها که از ایجادحوادث گوناگون و فراگیر عوامل وابسته رسمی و غیررسمی خود در سال 88 به وجد آمده وباورشان شده بود که زمان فروپاشی انقلاب اسلامی فرا رسیده و بر اساس همین باور تمام تلاش وامکانات و عوامل منطقه ای ، فرامنطقه ای وداخلی خود را برای تغییر ساختار، یعنی براندازی بسیج کرد. نمونه آن افزایش شبکه های رادیویی، ماهواره ای ، اینترنتی از جمله فیس بوکی، تویتری ویا ابزار کامل آنweb tow و ... به صورت کامل و وسیع بکار گرفت. او بند سوم را بسیار با اهمیت تلقی نموده و چنین می نویسد: "با توجه به اینکه گفتهها و اقدامات ایرانیان در نهایت دورنمای مخالفت داخلی و آینده ایران را تعیین خواهد کرد بنابراین میتوان گفت که گام آخر، در طولانی مدت، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بنابراین بخش اعظمی از آنچه دولت آمریکا در این مبارزه انجام میدهد باید بر تسهیل فعالیتهای ارتباطاتی مخالفین متمرکز باشد." پیشنهادها: افزایش فشار آمریکا (اصول پیشنهادی ) آقای آیزنشتات نمی تواند در سفارش های خود به سران نظام سلطه، قدرت و توانمندی جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیرد، به همین دلیل سعی می کند با ایجاد اطمینان در آنان نسبت به تاثیر اقدامات علیه ایران پافشاری نموده و اینگونه منویاتش را بیان کند: " جمهوری اسلامی به احتمال زیاد سیاستهای کنونی خود را تغییر نخواهد داد. مگر اینکه احساس کند برای متوقف کردن فشارهای خارجی و داخلی، که ممکن است تهدیدی برای موجودیتش باشند، باید با خواستههای خارجی در حوزه مسائل هستهای موافقت کند. بدین ترتیب، باید هدف مبارزه ارتباطاتی استراتژیک این باشد که از سوءظن رژیم، نگرانیهای آن در مورد قدرت و تداوم مخالفت و اختلافات درونی آن حداکثر بهره اخذ شود تا مقامات ارشد ایران قانع شوند که سیاستهای داخلی و خارجی آنها عکسالعملی شدید پدید آورده که ممکن است موجودیت رژیم آنها را تهدید کند." او تاکید می کند. در این مبارزه و برنامه ارتباطاتی باید اصول زیر مورد توجه باشند: اوباما نباید یک جانبه عمل کند بلکه سیاست مهار دو گانه (سیاست هویج و چماق)را اعمال نماید. وبه سفارش جوزف نای در خصوص اعمال قدرت (تکیه برقدرت مستقیم، پاداش و تهدید) توجه کند: "نباید سیاستهای دولت اوباما در مورد مذاکره، باعث شده تهران از تعادل خارج شود. این مسأله موجب گردیده دیگر دشمنی وجود نداشته باشد که به خاطر مشکلات و مسائل کشور مورد سرزنش واقع شود و یا به عنوان تهدیدی خصمآمیز نمایانده شود که نیازمند تمهیدات امنیتی داخلی باشد. به همین دلیل واشنگتن باید به سیاست مذاکره ادامه دهد تا در همین حین مطمئن شود که مخالفین فضایی برای تنفس مییابند، یعنی فضای سیاسی لازم برای تظاهرات و سازماندهی، دورنگه داشتن رژیم از حالت تعادل و ابقای احتمال تغییرات درونی. این تغییرات، در صورت وقوع، میتوانند عرصه سیاست و روابط قدرت رادر منطقه خاورمیانه به طور مثبتی دگرگون کنند." می توان تاکیدات آیزنشتات را به صورت خلاصه دربند هایی به شرح زیر ارایه نمود: "آمریکا برای دستیابی به هدف باید از حق مردم برای تظاهرات صلحآمیز پشتیبانی کند." هدف آمریکا از فشار علیه جمهوری اسلامی تغیر رفتار متناسب با اراده خودش است چون طی سه دهه موفق به این کار نشده است لذا مدام سعی کرده به طرف براندازی(تغییر ساختار) برود اما در این هدف هم موفق نشده است. برای همین هرگاه اتفاقی چون 18 تیر 78 یا حوادث بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بوجود آمده سراسیمه رئیس جمهورش، وزیر خارجه اش یا سخنگویان کاخ سفید، به طرفداری و حمایت از اغتشاش گران، بعضا اقدامات اراذل و اوباش پرداخته و بدون رعایت هر گونه مسایل دیپلماتیک و ... در امور داخلی کشور دخالت نموده و می نمایند. در بین سکوت محرکین، برنامه ریزان ودریک کلمه سران فتنه که بعضی تا قسمتی خود را پیرو امام راحل عظیمالشان هم می دانند، سکوتی مرگبار در مقابل دخالت ها و حمایت های آمریکا، رژیم اشغالگرقدس و برخی دول اورپایی اتخاذ کرده ومی کنند. 1- " با صدای رسا به نقض حقوق بشر توسط تهران اعتراض کند." داستان نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی یک حکایت طولانی داشته و مربوط به امروز یا دیروز نیست بلکه این قصه به درازای سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی که داغی جان گداز بر دل نظام سلطه گذاشته مربوط می شود. اما آنچه اهمیت دارد آنست که که چه کسانی برای نظام سلطه بساط معرکه گیری حقوق بشری راه می اندازند. چه کسانی داستان سرایی در خصوص شکنجه، نقض حقوق زنان و کودکان، اقلیت ها دینی و قومی به پا کرده وبرای دشمنان زن کش و کودک کش دارای صدها زندان مخوف آتش تهیه می ریزند. آمریکا که خود بزرگترین ناقض حقوق بشر است و اسناد فراوان جنایت او غیر قابل انکار، نمی تواند دیگران را به نقض حقوق بشر متهم کند. 2- باید مواظب باشد که انتظارات غیرواقعی نیافریند. با توجه به گاف ها و اشتباهات فراوانی که روسای جمهور آمریکا دربرخورد با مسایل داخلی و خارجی بوجود می آورند سیاست گزاران آمریکایی به دلیل داشتن ترس از تبعات این اشتباهات خوط حرکتی رئیس جمهور را تعیین میکنند. 3- مخالفین را در نظر ایرانیان غیرمتعهد به این مخالفتها، بیاعتبار نسازد. اقدامات و تحرکات خائنانه برخی از افراد فراری برای دشمن، میهن اسلامی با اهمیت تلقی شده و توقع دارند هزینه هایی که برای به اصطلاح اپوزیسیون خارج نشین می کنند به هدر نرود بر اساس همین اصل تلاش می کنند تا آنان اعتبار نداشته خود را در بین مردم متعهد ایران از دست ندهند. کمکهای مخفی و نیمه مخفی استکبار به خودفروختگان قلم به دست ناشی از همین سیاست است. از نمونه کمک ها یی که بعدا آشکار شد دریافت آن توسط افرادی چون سروش، افشاری، کدیور، گنجی،فرح کریمی ، سهراب رزاقی و ... می باشد. 4-"واشنگتن باید اعتراضات را با ظرافت هرچه تمام به اصول اخلاقی شیعه - مبارزه با استبداد و بیعدالتی پیوند زند و بهاین ترتیب با حمایت از حق مخالفین برای مقاومت در برابر جمهوری اسلامی، از زبان رژیم علیه خودش استفاده نماید." هجمه به اصول اخلاقی شیعه؛ ما را به یاد طرح CIA که مایکل برانت عضو اخراج شده سازمان سیا آن را افشا کرد، می اندازد. آن طرح تحت عنوان نقشه ای برای نابودی ادیان الهیA Plan" toDevide and Desolate Theology" بود که یک طرح ده ساله با بودجه بالا در محور هایی چون؛ تضعیف و ایجاد اختلاف بین مرجعیت، تحریف عاشورا و عزاداری ها، انحراف در مداحی و... تهیه واز سال 2000میلادی به فاز اجرا منتقل و در سال 2010 نیز به پایان خواهد رسید. اما بحث بهره گیری مخالفین از ادبیات مردم انقلابی ایران، که توسط آیزنشتات پیشنهاد شده در فتنه 88 به فراوانی توسط سران فتنه مورد بهره برداری قرار گرفت، بعنوان مصداق به کلید واژه برخی از آنان در خصوص امام و خط امام(ره) ، شهداء و خانواده آنان، رزمندگان، روحانیت، ایثار، مردم خداجو، احیای آزادی، پرهیز از خشونت، حاکمیت قانون، حقوق ملت و... می توان اشاره نمود. ضمن اینکه آمریکا در بین از خود مردم ایران هم اسلامی و ایرانی تر شده بود. 5- "محدود ساختن بیشتر آزادی عمل ایران " دشمن به دلیل ناکامی های فراوان در سه دهه گذشته، به ویژه در سال 88 وحشت خاصی از اقدامات پیروان ولایت دارد . برای غلبه برترس و ناکامی پیاده نظام خود در داخل، به دنبال سوژه و بهانه می گردد تا با بزرگ نمایی آن علیه نظام استفاده نماید از جمله آن می توان به انقلابیون سابق، بریده های از اسلام و نظام، منافع طلبان وابسته به برخی شخصیت ها و... اشاره نمود. او در این بخش از تاکیداتش به ایجاد اختلاف بین نیروهای اطلاعاتی، ایجاد نارضایتی، حمایت از محکومان قضایی،کشته سازی،حمایت جانانه از عوامل سرسپرده فعال در فضای مجازی که بخشی از آن به شرح زیر قید می گردد. الف- " تشدید نگرانیهای رژیم در مورد اتکا بر نیروهای اطلاعاتی از طریق، مثلا، ارائه گزارش نارضایتی در میان نیروهای رده پایین امنیتی در مورد نقش سرکوبگرانهشان. ب-" محکوم کردن محاکمهها. ج- " انتشار آگاهی و برنامه در مورد قربانیان برجسته رژیم. د- " کمک بیصدا به گروههای تبعیدی ایرانی که ویدئوهای اینترنتی در مورد خشونت نیروهای امنیتی پخش میکنند. درادامه طرح؛ پیشنهاد ایشان به اوباما مبادرت به ایجاد و تقویت بحران در داخل ایران به عنوان اقدامات آفندی و درگیرکردن نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی به منظورپیشگیری از اقدامات موثر علیه آمریکا و عوامل داخلی در کشوراست 6-"تشدید بحران در داخل جمهوری اسلامی برای بازداشتن آنها از اتخاذ اقدامات مؤثر" 7- افزایش تنش در داخل رژیم و نیروهای امنیتی ازجمله نگرانی ها ی شدید مجموعه نظام سلطه در خصوص ناکامی طرح ها و اقداماتشان در سه طیف تهدید(سخت، نیمه سخت، نرم) علیه ملت ایران حضور هوشمندانه و مقتدرانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سی سال انقلاب اسلامی می باشد به همین دلیل در همه طرحهای CIA، MI6 ، موساد و... به تضعیف سپاه پرداخته ومی پردازند. طرح آقای ایزنشتات هم از این امر مستثناء نیست. او ایجاد تشکیک در فعالیت های سازندگی و مردم یاری سپاه را مد نظر قرار داده و پایه ای برای ایجاد اختلاف به اذنابش پیشنهاد می کند. 8-"این ادعا را طرح کند که چگونه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ارتباطات خود بهره میبرد تا اقتصاد کشور را کنترل کند. این اقدامات میتوانند باعث شوند که نارضایتی در میان نیروهای امنیتی و نظامی که از نظر اقتصادی امتیازات خاصی ندارند، افزایش یابد." در چند دهه گذشته یکی از حربه های دشمنان گستراندن بساط تحریم میباشد، با توجه به همراهی عوامل داخلی و منطقه ای شاید زحماتی به مردم انقلابی ما تحمیل کرده باشد اما آنقدر برای آنان کارساز نبوده است با این حال بازهم دنبال آزمایش طرح هایکنه خود هستند.البته خنثی سازی این اقدام تلاش هوشمندانه دولت مردان ایران اسلامی را میطلبد. 9- "دراعمال تحریمهای جدید در مورد واردات محصولات نفتی پالایش شده، واشنگتن باید برنامهای اطلاعاتی آغاز کند تا به مردم ایران اعلام نماید که ایران مسؤول سختیهای به وجود آمده است نه دولت آمریکا یا جامعه بینالمللی." پیشنهاددیگر او به اوباما برقراری تعادل بین اقدامات نامناسب آمریکایی ها ، موضع گیری بدون هزینه، کمک پنهانی به ضد انقلاب خارج نشین، گزینش ادبیات دوپهلو با بار روانی و ارایه اسناد ساختگی علیه ایران می باشد.جای تعجب آن زمانی است که کسانی که خود را انقلابی! و خط امامی می دانند متاسفانه عاجز از درک حتی چند کد از هزاران کد ونشانه های موجود در این خصوص هستند. 10- "در میان چندین خواسته و الزام ظاهرا متضاد تعادل برقرار کند" 11- "اتخاذ موضعی متعهدانه و درگیرانهتر بدون تأیید ادعاهای ایران در مورد دخالت خارجی" 12 –" یاریرسانی غیرمستقیم به اپوزسیون بدون تهییج سهوی آنها به اقدامات مبالغهآمیز، و افزایش محتاطانه فشار بر روی ایران بدون اینکه باعث شود این کشور واکنش شدید داخلی و یا خارجی نشان دهد." 13- "اوباما از طریق کلمات و اسناد وقایع ایران را تغییر دهد. " درطرح موسوم به پروژه دلتا یا جنگ نرم آمریکاعلیه ایران که کمیته صلح جاری آن را تصویب و ارایه نمود، پیش بینی سه راهبرد اصلی " تاکید بر سیاست مهار دو گانه، نبرد رسانه ای، ساماندهی نافرمانی مدنی" شده بود. ذیل هر یک از راهبرد ها چند فعالیت لحاظ شد از جمله آن فعالیت ها افزایش ایستگاه ها ی رادیو و تلویزیونی و ارسال پیام های مناسب برای مردم ایران از طریق تکنولوژی نوین ارتباطی بود. اشاره این کارشناس آمریکایی به سران دولت آمریکا در این راستا قابل ارزیابی است. هرچند مهم در یافت پیام در داخل و بومی سازی آن جهت ارایه به مردم است که سران و بدنه فتنه یا افسران جنگ نرم دشمن در داخل مهارت ویژه ای در پیاده سازی آن دارند، که بخشی از آن را در سال 88به مرحله اجرا گذاشتند. به همین منوال "ارسال پیامهای مناسب و مطابق با مخاطبین و موقعیتها " از جمله خواسته ها طراحان آمریکایی از مجریان جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی بوده و هست. ایجاداختلاف، نمایش جدایی مردم از دولت ازیک سو و القاء وجود اجماع جهانی علیه نظام جمهوری اسلامی از دگر سو به عنوان راهبرد سلطه گران درجهت هماهنگی اقدامات عواملشان در داخل با اپوزیسیون مستقر در خارج کشور تاکید شده است. 14-" بین رژیم و مردم ایران تمایز قائل شوید و منازعه بر سر سیاستهای ایران را به صورت منازعهای بین تهران و جامعه بینالمللی تعریف نمایید نه بین ایران و "غرب " - تعبیری که مطابق روایت رژیم درباره "برخورد تمدنها " است. " اقتدار، مدیریت شایسته و سکان داری مقام معظم رهبری طی دو دهه گذشته با توجه به طراحی، برنامه ریزی و اجرای صد ها اقدام تهاجمی استکبار جهانی، در محورهای فرهنگی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، نظامی و...در اشکال و قالب های تهدید نرم، جنگ نرم، عملیات روانی، دیپلماسی سیاسی و عمومی دشمنان داخلی و خارجی به شدت تحقیر، ناامید و عصبانی کرده است. به نوعی بافته های آنان را برباد داده است. به همین جهت نوک تهاجم خود را در ادوار مختلف زمانی به سوی رهبری نشانه رفته و می روند. همچنین به دلیل سیاست خارجی هوشمند و آفندی رئیس جمهوری نیز در رسانه ها ی استکباری مورد تهاجم قرار دارد. 15- " به طعنه زدنها و شماتتهای احمدینژاد و آیتالله خامنهای با استهزاء و تحقیر واکنش دهید تا چهره رژیم تنزل یابد و ظاهر دارای اعتماد به نفسی که رژیم سعی در جلوه دادن آن دارد فرو بریزد. " 16- "از ادبیات رژیم علیه خودش استفاده کنید. زمانی که [آیتالله] خامنهای دم از شکستن دندان آمریکا، سیلی به صورتش و کبود شدن چشمش سخن میگوید اوباما نیز مشخص سازد که این مردم ایران هستند که دندانشان توسط رژیم میشکند، بر صورتشان سیلی زده میشود و چشمشان با ضربه حکومت کبود و متورم میگردد. " اتخاذ تاکتیک های عملیات روانی همچون؛القاء، تحریک، تردید، تسری، بزرگنمایی، دروغ، تهمت، تضعیف و... در جهت تاثیر گذاری بر مخاطب داخلی و جهت دهی به سران اغتشاشات در سال 88 مجموعه فعالیت هایی است که انجام گرفته و سفارش داده شده است. مطلب بند17 تا 20 از پیشنهادها ی آقای ایزنشتات به اوباما در راستای شیوه ها و تکنیک های عملیات روانی قابل تامل است. 17- "مقایسههایی در مورد تلاشهای شاه برای سرکوب مخالفین در 1979-1978 و تلاشهای کنونی جمهوری اسلامی انجام دهید تا حس انقلاب را در مردم بیدار کنید. " 18- "تأکید کنید که اقدامات و کلمات رژیم باعث شده آبرو و اعتبار ایران در جامعه بینالمللی به شدت آسیب ببیند. بنابراین این اقدامات و اظهارات توهینی به ملت ایران محسوب میشوند. " 19-" [ادعای]فساد و عدم پاسخگویی رژیم را پر رنگ کنید، یعنی مسائلی که باعث شدهاند دهها میلیارد دلار از خزانه دولت ناپدید شوند. قبل از انتخابات 2009، این فساد و عدم پاسخگویی یکی از مهمترین دلایل نارضایتی مردم علیه حکومت بود." 20- "با تأکید بیان کنید که چگونه در زمانهای که بسیاری از ایرانیان برای امرار معاش دچار مشکل هستند رژیم پول مردم را خرج جنبشها و سازمانهایی چون حماس و حزبالله میکند، مسألهای که تنها باعث شده مشکلات و رنجهای مردم منطقه افزایش یابد. " حمایت های جانانه ملت ایران طی چند دهه گذشته از مظلومان ومستضعفان عالم به ویژه امت مظلوم فلسطین، افغانستان ، عراق و لبنان بحث قابل کتمانی نیست زیرا اگر حمایتی شده براساس وظیفه دینی و انسانی صورت گرفته است .اما آنچه مهم و قابل تامل است پیروی و اطاعت گروهی از اغتشاش گران از این راهبرد وسکوت توام با حمایت سران فتنه از شعار ساخته شده وزارت خارجه رژیم اشغالگر قدس تحت عنوان نه غزه نه لبنان است که دقیقا منطبق با این خواسته سران آمریکا می باشد.مطلب قید شده در بند زیر نشان گر همین همراهی و همکاری است. 21- "باید بیان دارید که این نوع همکاریها ایران(حمایت از مظلومین فلسطین) را تبدیل به یک دولت منفور کرده و می تواند روزی کشور را به ورطه یک جنگ فاجعهبار بکشاند." برنامه فن آوری صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی، که بارها عدم انحراف وسالم بودن روند حرکت آن بر دوست و دشمن ثابت شده است یکی از بهانه های فراگیر دشمن در جهت ایجاد فشار علیه امت همیشه در صحنه ایران بوده و خواهد بود اما آنچه قابل گفتن است پیگیری، کارشکنی، وادادگی جماعت موسوم به اصلاح طلب، دوم خردادی و این اواخر، علاقه مندان فتنه سبز است که در کنار جاسوسی منافقین در همراهی با کشورهای آمریکا، انگلیس و رژیم اسرائیل از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند. ودر موضع گیری ها وجهت دهی به شعار های قوم اغتشاش گر از قافله عقب نمانده اند. توصیه های کارشناس آمریکایی در بهره گیری مناسب از این مقوله دربند های پنج گانه بعدی به واضح این روند را روشن ساخته است. 22-" از نزدیکی احمدینژاد و برنامههای هستهای رژیم بهره ببرید " 23-" تلاشهای حکومت برای ایجاد گزینه تسلیحات هستهای را غیرمشروع جلوه دهید." 24- "این گزینه را به عنوان یکی از بخشهای اصلی تلاش تهران برای مقابله با خواستههای عمومی و باقی ماندن بر سر قدرت با استفاده از زور معرفی کنید ... " 25- " به نگرانیهایی چون خیانت آمریکا به اپوزسیون داخلی در ازای انجام معاملهای هستهای با رژیم پاسخ دهید. توضیح دهید که حل و فصل منازعه هستهای به سود مردم ایران خواهد بود زیرا باعث خواهد شد کشور بیشتر در جامعه بینالمللی ادغام شود و در این حین واشنگتن خواهد توانست با برقراری ارتباطات منظم و هر روزه رژیم را برای رعایت حقوق بشر مداوما تحت فشار قرار دهد. " 26- "واشنگتن باید همیشه و با صدای بلند تأکید کند که اگر ایران نگرانیهای جامعه بینالملی را در مورد مسائل هستهایاش برطرف کند، آمریکا نیز برای برطرف کردن نیازهای تکنولوژیکی غیرنظامی ایرانیها آماده است." یکی از خدمت هایی که فتنه سبز به آمریکا و اذنابش کرد دادن بهانه های فراوان، چهره خشن، متجاوز، شکنجه گر و... از آزاد و مردمی ترین نظام های حاکم در روی زمین بود. مصاحبه های اغواگر، بیانیه های سراسر کذب و اقدامات مخرب خیابانی نظام استکباری را چند دهه روز شماری می کردند تا فرصت عرض اندام در ایران اسلامی بدست آورده وبراسب سرکش تهاجم وسلطه گری سوار و انتقام از سه دهه تحقیر و سرشکستگی ازملت ایران را بستانند. از جمله این انتقام گیری معرفی جمهوری اسلامی به به جهانیان به عنوان چهره غیر مردمی و ترساندن آنان از حاکمیت دینی است.تبلیغ در کشورهای همسایه ایران از اهداف آشکار وروزانه ناتو ودر راس آن آمریکای جهانخوار است. 27- " برای مخاطبین در عراق، حوزه خلیج فارس، شرق دریای مدیترانه و افغانستان مشخص سازید که مردم ایران اسلام و نوع حکومت ارائه شده از جانب رژیم را نمیخواهند." ایجاد اختلاف از حربه های کهنه انگلیس استعمارگر است که به تناوب توسط دیگر کشور های سلطه گر مورد بهره برداری قرار می گیرد، اشغال عراق و افغانستان این موقعیت را برای آمریکا فراهم کرده تا به هر نحوی شده از این تاکتیک هم استفاده کند. برخی تحرکات، اظهارنظرها، بزرگنمایی ها در کشور های همسایه به ویژه کشور های حاشیه خلیج فارس،عراق و افغانستان و ... نشان از این شیوه استعماری دارد. مطالب زیر کاملا این موضوع را ثابت می کند. 28-"خشم پدید آمده در میان عراقیها بعد از اشغال میدان نفتی فکه توسط ایران، زمینهای مناسب پدید آورده تا پیامهای ضد تهران در عراق و یا دیگر جاهای منطقه مخابره گردد." 29-" به صورت مداوم سؤالهایی در مورد ثبات، موجودیت بلندمدت و قابلیت اعتماد به رژیم به عنوان یک حامی و شریک مطرح کنید، تا در میان گروههای مقاومت اعراب و رژیمهای منطقه و خارج از آن شک و تردید ایجاد شود." 30- "حتی یک روز هم نباید سپری شود که در آن مقامات رسمی آمریکایی مخاطبین ایرانی و منطقه را با استفاده از این اصول هدف قرار ندهند." موفقیت ها وپیشرفت ها ی یک دهه اخیر جمهوری اسلامی، ضمن ایجاد امیدواری ونشاط در مردم شریف ایران و علاقه مندان به انقلاب اسلامی در دنیا نموده است به همان اندازه وشاید بیشتر یاس و نامیدی در صفوف دشمنان ایجاد کرده است.این تحولات که در موادی چون فن آوری هسته ای، نانوتکنولوژی، نهضت نرم افزاری و پیشرفت های علمی خود نمایی نموده به شدت دشمنان انقلاب را عصبانی کرده است و به نوعی در حال فروپاشی می باشند. به همین دلیل تلاش دارند به هر نحوی شده این موفقیت ها که در سایه انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی صورت گرفته را کتمان کرده ونادیده بگیرند تا این نظام به یک الگوی موفق تبدیل نشود. اما قافل از آنند که اراده خداوند سبحان بر پیروزی اسلام و حاکمیت حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) می باشد. رهنمود خاص این موضوع در محور های مختلف با ارایه تاکتیک های مختلف به شرح زیر به اوباما ابلاغ شده است. 31- "بیاعتبارسازی روایتهای تهران " "تهران مداوما تلاش میکند تا جمهوری اسلامی را به مانند یک قدرت در حال اوجگیری ترسیم نماید. از طرف دیگر سعی دارد آمریکا را یک نیروی فرسوده معرفی کند که سعی میکند ایران و امت اسلامی را با دور نگه داشتن از تکنولوژی هستهای و دیگر تکنولوژیهای پیشرفته ضعیف نگه دارد؛" " ایران این جنگ را باخته است. آمریکا باید با پررنگ کردن ضعفهای اساسی رژیم به مقابله با این روایت (جمهوری اسلامی قدرتمند) بپردازد، ضعفهایی چون: نبود مشروعیت و حمایت مردمی، شکست رژیم در توسعه کارآمد بخش نفت و گاز کشور" " شکست رژیم برای متنوعسازی اقتصادی و یا ایجاد اشتغال معنادار برای 800000 جوان ایرانی که هر ساله از دانشگاهها فارغالتحصیل میشوند." ارتباط بی حد و حصر برخی از افراد، جریانات و گرو های سیاسی به ویژه در دوران اصلاحات با سازمانهاو نهاد ی آمریکایی و دیگر کشور های سلطه گر این توقع را درآمریکایی ها بوجود آورده که می توانند از این روابط در جهت منافع نامشرع خود بهره ببرند. آیزنشتات با بررسی این ظرفیت هاست که پیشنهاد بهره گیری را صادر نموده و درخواست می کند سازمان های خصوصی می توانند ازاین ارتباط در جهت نیات آمریکا استفاده کنند. 32-" سازمانهای خصوصی آمریکایی به برخی از بخشهای ایران بسیار بیشتر از دولت آمریکا دسترسی دارند، سازمانهای خصوصی اهدافی را دنبال میکنند که میتوانند در خدمت نیات دولت آمریکا قرار گیرند" ایشان در راستای ظرفیت اعلام شده ، توانمندی دانشگاه ها، خبرگزاری ها، تولید کنندگان محصولات فرهنگی، هنری که متناسب با منافع خودشان تهیه نموده اند را برشماری نموده تا علیه ملت ایران مورد استفاده قرارگیرد. او می نویسد: " آژانسهای خبری میخواهند اطلاعات را بیرون بیاورند. دانشگاهها میخواهند وارد جریان ارتباط، معاوضه دانشجو و گفتمان متقابل شوند. شرکتهای سرگرمی میخواهند موسیقی و تصاویری را ارائه کنند که مردم میخواهند اما رژیم نمیخواهد. واشنگتن میتواند کارهای زیادی برای تشویق و افزایش این فعالیتها انجام دهد، تاکید او به " سفر دانشجویان، استادان و اعضای بخش سرگرمی ایران را به آمریکا تسهیل کند." در راستای همان طرح معروف «دلتا» می باشد که چند سال پیش در دوران حاکمیت نئوکانها علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شد. ضربات پی در پی مردم ایران علیه آمریکا و پا سخ منفی به طرح های گوناگون، به نوعی ضمن ایجاد ترس در آمریکایی ها آنان را وادار به اقدامات محطتانه نموده است. در این خصوص دیدگاه کارشناس آمریکایی مبیین همین امر است: 33- " باید بتوان تحریمهای آمریکا را به نوعی اعمال نمود که ارتباطات بین مردم تسهیل گردد. آمریکا باید در میان اظهارات و اقداماتش در قبال ایران هماهنگی پدید آورد." *مبارزه با فشارهای ایران - ارتباطات استراتژیک آمریکا باید به گونهای باشد که ایران نتواند از برنامه هستهای که به آرامی در حال پیشرفت است، از نیروهای در حال رشد موشکی و یا از نیروهای نظامی متعارف خود به عنوان اهرم فشار استفاده کند. - عدم مبالغه در مورد تهدیدات ایران. مقامات آمریکایی نباید در مورد تواناییهای نظامی و دستاوردهای تکنولوژیکی ایران در حوزه برنامههای هستهای مبالغه کنند - این امر تنها بر اعتبار تهدیدات ایران میافزاید و بدین ترتیب بر تأثیر تبلیغات آنها میافزاید. - تواناییهای ایران را زیاد جدی نگیرد و البته در حین انجام این کار هم نباید به تلاشهای آمریکا برای جلب توجه جامعه بینالمللی به تهدیدات ایران آسیب وارد کند. - واشنگتن باید ادعاهای مبالغهآمیز ایرانیها در مورد دلاوریهای تکنولوژیکی این کشور را فاش نماید. - مقامات آمریکایی میتوانند در ملأعام به افشاگری در مورد عکسهایی بپردازند که تغییر داده شدهاند - در مورد ویدئوهای ساخته شده مانورهای نظامی برملا سازند تا اعتبار سخنگویان دولتی ایران را کاهش دهند - باید باد حباب ادعاهای تهران در مورد "قدرت برتر " بودن ایران را خالی نمایند. - پررنگ کردن هزینهای که باید توسط مردم ایران پرداخته شود. معمولا مقامات آمریکایی در مقابل آزمایشهای موشکی، مانورهای نظامی و اقدامات مناقشهآمیز ایران به اظهار نگرانی بسنده میکنند. اما آنها باید بیان دارند که چگونه این اقدامات میتواند ایران را منزوی سازد و مدارک بیشتری برای مردم ایران ارائه کنند تا نشان دهند رژیم منابع ملی را در برنامههایی حیف و میل میکند که برای تهدید همسایهها و بر قدرت ماندن زمامداران کنونی طراحی شدهاند. - واشنگتن برای قانع کردن ایران به اینکه تسلیحات هستهای امنیتش را تقویت نکرده بلکه آن را به خطر خواهند انداخت، باید متخصصین روابط عمومی، عملیاتهای اطلاعاتی و دیپلماسی عمومی را در فعالیتهای منطقهایاش وارد سازد. - تمام اقدامات انجام شده در حوزه امنیتی باید بر اساس تأثیر روانشناختی آن در تهران و همچنین در خیابانها وپایتختهای دیگر دول منطقه ارزیابی شود. نتیجهگیری آیزنشتات غیاب یک برنامه ارتباطات استراتژیک پیچیده و قوی که میتواند فشاری مضاعف وارد آورد هنوز هم یکی از کمبودهای اصلی در برنامههای آمریکا در مقابل ایران محسوب میشود. هیچ ضمانتی وجود ندارد که چنین برنامهای - در تبعیت از تمهیدات مختلف دیپلماتیکی، اقتصادی و نظامی - باعث خواهد شد تهران برنامههای غنیسازی اورانیوم و یا دیگر سیاستهای مسألهانگیزش را متوقف سازد. آمریکا در استراتژیهای مرتبط با بازداشتن تهران از توسعه تسلیحات هستهای، برحذر داشتن رژیم از سرکوب خشونتآمیز اپوزسیون داخلی ویا تسهیل فعالیتهای اپوزسیون باید از مؤلفههای قوی اطلاعاتی بهره ببرد، در غیر اینصورت استراتژی مربوطه محکوم به شکست خواهد بود. به همین دلیل آمریکا باید تواناییهای خود را در حوزه اطلاعاتی ارتقاء دهد، حوزهای که تاکنون کمترین ارزش را در تلاشهای مرتبط با مذاکره با ایران، حمایت از اپوزسیون و مقابله با قدرت و نفوذ رژیم، به خود اختصاص داده بود. منبع خارجی: Michael Eisenstadt The Missing Lever: Information Activities against Iran http://www.washingtoninstitute.org/templateC04.php?CID=321 منبع فارسی: خبرگزاری فارس
مقاله
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 17295
دفعات دیده شده: ۲۶۸۳ | آخرین مشاهده: ۱ روز پیش