-
گامهای بعدی آمریکا در ارتباط با ایران و سوریه
سهشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۶
مقابله با سوریه مبارزه راهبردی آمریکا مقابل ایران است در گزارش موسسه واشنگتن آمده است که پیروزی در میدان نبرد سوریه با هدف تقابل منطقه ای گسترده با ایران، موفقیت راهبردی بزرگی برای آمریکا خواهد بود، اما آمریکا نباید تنها به مواجه با ایران در مرزهای سوریه اکتفا کند. در گزارش "رابرت ساتلوف " مدیر "مؤسسه واشنگتن در مطالعات سیاستهای خاور نزدیک "، به کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا آمده است که بهرغم تضاد عجیب موجود میان سوریه بعثی و ایران اسل
مقابله با سوریه مبارزه راهبردی آمریکا مقابل ایران است در گزارش موسسه واشنگتن آمده است که پیروزی در میدان نبرد سوریه با هدف تقابل منطقه ای گسترده با ایران، موفقیت راهبردی بزرگی برای آمریکا خواهد بود، اما آمریکا نباید تنها به مواجه با ایران در مرزهای سوریه اکتفا کند. در گزارش "رابرت ساتلوف " مدیر "مؤسسه واشنگتن در مطالعات سیاستهای خاور نزدیک "، به کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا آمده است که بهرغم تضاد عجیب موجود میان سوریه بعثی و ایران اسلامی، روابط میان دمشق و تهران انعطاف پذیرترین و پایدارترین اتحاد سیاسی در خاورمیانه امروز بوده است. شکستن این اتحاد، و در نتیجه گسستن یکی از حلقههای اساسی زنجیر همبستگی میان تهران - بیروت - غزه که رقیب آمریکا و دوستان و متحدان این کشور در به دست آوردن نفوذ و سلطه منطقهای است، موفقیتی راهبردی با ابعاد گسترده است. بخش دوم و پایانی این گزارش به شرح زیر است: - گسترش تحریمهای هدفمند علیه بازرگانانی که تکیه گاه سوریه هستند. پشت کردن نخبگان به سوریه نقشی اساسی در تحت فشار گذاشتن آن ایفا میکند، در این صورت رژیم یا ناچار است معاملات خود را با اکثریت سنی کشور قطع یا از قدرت کناره گیری کند. تا این تاریخ، موثرترین تحریم اعمال شده علیه سوریه انتخاب "رامی مخلوف " به عنوان هدف تحریم بوده است. * به علاوه واشنگتن باید برای تاجران سوری دیگری که به حمایت از رژیم اسد ادامه میدهند، جریمههای نقدی تعیین کند تشویق و حمایت بیشتر از تحریمهای یک جانبه واشنگتن باید مجموعه اقدامات خشن و فزاینده خود علیه سوریه را با در نظر گرفتن ممنوعیت سرمایه گذاری در آمریکا بر اساس "قانون پاسخ گویی سوریه "، تشدید کند. اتحادیه اروپا نیز در حال بررسی محدودیتهای تجاری شدیدتر است، اگرچه اعمال تحریمهای چند جانبه از طریق سازمان ملل در این مرحله امکان پذیر نیست. برای افزایش فشار بر سوریه، واشنگتن باید شریک تجاری اصلی این کشور، یعنی ترکیه را وادار به پذیرش تحریمهای تجاری بنماید. به علاوه کشورهای حوزه خلیج فارس- خصوصا قطر، کویت و عربستان سعودی- باید برای کاهش سرمایه گذاری تجاری خود در سوریه تحت فشار قرار گیرند، چرا که این سرمایه گذاریها طی سالهای اخیر شاهرگ حیاتی سوریه رو به ورشکستگی اسد بوده است. * پیگیری قرار اعزام نماینده مخصوص حقوق بشر سازمان ملل به سوریه واشنگتن باید شورای حقوق بشر سازمان ملل را برای اعزام نماینده ای مخصوص به سوریه تحت فشار بگذارد. تا به این تاریخ، حکومت اسد از همکاری با این شورا سرباز زده است. بحث اعزام نماینده موجب ناراحتی دمشق شده و مساله حقوق بشر را در مرکز توجه قرار میدهد. با توجه به اوضاع سوریه، جلوگیری از این اقدام برای چین و روسیه دشوار (یا حداقل گیج کننده و روشنگر) خواهد بود. * افزایش فشار در خصوص مساله سلاحهای کشتار جمعی واشنگتن باید با فشار آوردن برای بازفرست پرونده نقض گسترده پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای از سوی سوریه به شورای امنیت سازمان ملل جهت انجام اقدام مقتضی، سوریه را بیشتر در انزوا قرار دهد. به علاوه در صورت عمیق شدن مساله عدم قطعیت سرنوشت رژیم، آمریکا باید برای بحث در مورد سرنوشت ذخیره پنهانی سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی سوریه، جلسات مشاوره بین المللی برگزار کند. حتی بعضی از قدرتهای سیاسی هم رای سوریه نظیر روسیه و چین نسبت به تامین امنیت دخیره مخفی سلاحهای کشتار جمعی سوریه علاقه نشان میدهند، تا اطمینان یابند که این سلاحها در اختیار گروهی شرورتر از گروه فعلی قرار نمیگیرد. * کاربرد مسند زورگویی برای انگیزش تغییر فکر میکنم درپس این فهرست مکرر اقدامات، زمان آن فرا رسیده که رئیس جمهور آمریکا شخصا موضع روشنتری نسبت به ضرورت تغییر سیاسی در سوریه اتخاذ کند. ماه گذشته مردم سوریه دیدگاه خود را به روشنی بیان کردند: اسد یا باید تن به اصلاحات دهد یا "از مسیر اصلاحات کنار برود ". در حال حاضر شواهد کافی در دست است که اصلاحات واقعی هیچگاه در دمشق رخ نخواهد داد- فقط میتوان اصلاحات ساختگی ودروغین شامی را انتظار داشت. * اعلام رسمی عدم مشروعیت حکومت اسد و لزوم کناره گیری وی، سوالات زیادی درباره چگونگی عملکرد حکومت به منظور رسیدن به این هدف مطرح خواهد کرد دلیل اکراه حکومت از اعلام رسمی عدم مشروعیت حکومت اسد و لزوم کناره گیری وی را درک میکنم. چنین بیانیه ای قطعا سوالات زیادی درباره چگونگی عملکرد حکومت به منظور رسیدن به این هدف مطرح خواهد کرد؛ آیا حکومت برای ایجاد تغییر نیروهای نظامی را در سوریه مستقر خواهد کرد؟ و اگر چنین است کی؟ چنین سوالاتی قبلا درمورد لیبی هم مطرح شده است. * آمریکا میتواند بدون نیاز به توسل به نیروهای نظامی، برای تسریع نابودی حکومت اسد اقدامات بسیاری انجام دهد با این وجود، اکراه از مواجهه با سوالهای دشوار و ترس از ناهماهنگ به نظر رسیدن نباید مانع هرگونه اقدام صحیح و عاقلانه از سوی حکومت شود. برعکس، فهرست طولانی اقدامات غیرنظامی که در بالا نقل شد، تاکیدی بر این حقیقت است که آمریکا میتواند بدون نیاز به توسل به نیروهای نظامی، برای تسریع نابودی حکومت اسد اقدامات بسیاری انجام دهد. حکومت آمریکا سرانجام باید روزی درجایی بگوید که نمیتواند در تمام دنیا بجنگد- خود مردم برای به دست آوردن دموکراسی مبارزه میکنند، اما حقیقت این مبارزات نباید ما را از حمایت از این مردم و ارائه هرگونه کمک و حمایت غیر نظامی متمرکزبه آنان بازدارد. این شاهد دیگری بر این مدعا است که سوریه یک موقعیت است، نه یک مشکل گیج کننده- سوریه موقعیتی است برای بیان حمایت آمریکا از تغییرات دموکراتیک در چارچوب راهبردی معین، و مشخص کردن کمکهایی که برای حمایت از سوریه در شرایط راهبردی فعلی ارائه خواهد شد. شرایط راهبردی کنونی تا امروز از تفسیر حکومت درباره تغییر در خاورمیانه شدیدا بی بهره بوده است. - از سوریه تا ایران * ایران هنوز برنامههای سلطه جویانه در سر دارد، قدرت آمریکا در منطقه را رو به افول ارزیابی میکند، و در پی گسترش نفوذ خود در خاور عرب، منطقه خلیج فارس، خاورنزدیک، و مناطق دیگر است همانطور که پیشتر ذکر شد تسریع نابودی حکومت اسد گامی در راه گرامیداشت ارزشهای آمریکا و پیشبرد منافع این کشور است. شناخت سوریه به عنوان جبههای مهم در یکی از 2 جریان رقابتی اصلی که خاور میانه امروز را تعریف میکند برای تامین منافع آمریکا اهمیت بسیار دارد. این 2 جبهه عبارتند از هماوردجویی ایدئولوژی برتری گرای اسلامی شیعه، که توسط جمهوری اسلامی ایران رهبری میشود؛ و هماوردجویی ایدئولوژی برتری گرای اسلامی سنی که توسط القاعده رهبری میشود. خوشبختانه القاعده به واسطه مجموعه ای از دلایل شامل ایدئولوژی پوچ و بیش رسی عملیاتی خود، اقدامات متقابل آمریکا و متحدانش، و وجود ایدئولوژی جایگزینی که مورد پذیرش میلیونها عرب و مسلمان قرار گرفته است- یعنی تغییرات دموکراتیک- ضعیف شده است. القاعده هنوز نیروی قدرتمندی است، هنوز میتواند با ایجاد تخریب عمدی در آمریکا و کشورهای دیگر دنیا انتقام بگیرد، اما قدرت این گروه به عنوان قطب جایگزین نفوذ و جاذبه ایدئولوژیک در حال از بین رفتن است. اما ایران هنوز برنامههای سلطه جویانه در سر دارد، قدرت آمریکا در منطقه را رو به افول ارزیابی میکند، و در پی گسترش نفوذ خود در خاور عرب، منطقه خلیج فارس، خاورنزدیک، و مناطق دیگر است. * پیروزی در میدان نبرد سوریه با هدف تقابل منطقه ای گسترده با ایران، موفقیت راهبردی بزرگی برای آمریکا خواهد بود همانطور که پیش از این تاکید کردم، پیروزی در میدان نبرد سوریه با هدف تقابل منطقه ای گسترده با ایران، موفقیت راهبردی بزرگی برای آمریکا خواهد بود. اما آمریکا نباید تنها در مرزهای سوریه با جاه طلبیهای ایران مقابله کند. در این زمینه، دیدگاه فراگیرتری باید اتخاذ شود. * حوادث جنجالی چند ماه اخیر موجب محدود شدن حوزه توجه ما نسبت به ایران و کمرنگ شدن نگرانی جمعی نسبت به تهدید ناشی از این کشور شده است. اول آنکه باید بپذیریم حوادث جنجالی چند ماه اخیر موجب محدود شدن حوزه توجه ما نسبت به ایران و کمرنگ شدن نگرانی جمعی نسبت به تهدید ناشی از این کشور شده است. مسائل کشورهای عرب- مصر، تونس، لیبی، بحرین، سوریه و غیره- توجه مقامات ارشد را چنان به خود معطوف داشته است که وقت کافی برای پرداختن به مساله ایران نداشته اند. تلاشهای قابل توجه حکومت آمریکا برای یادآوری تهدید راهبردی پایدار از سوی ایران به کمیته امنیت ملی مایه سرافرازی است؛ نمونه این تلاشها بررسی مساله ایران توسط مشاور امنیت ملی، "تام دانیلون "، در "همایش سالیانه سورف " بود که ماه گذشته در "موسسه واشنگتن " برگزار شد. متاسفانه پیام مهم آقای دانیلون تحت الشعاع حوادث خارج و سخنرانی منحرف کننده رئیس جمهور درباره صلح اعراب و اسرائیل قرار گرفت. * به دنبال ظهور چالش جدی علیه حکومت اسد، موج جنبشهای دموکراتیک منافع ایران را مورد تهدید قرار داده است دوم آنکه از آنجا که ما به طور طبیعی کشور دیگری را مرکز توجه قرار داده ایم، ایران تغییرات منطقه ای را به نفع خود ارزیابی کرده است. حتی پیش از آغاز "جنبش کشورهای عرب "، ایران پیش بینی احتمال عقب نشینی آمریکا از عراق و افغانستان، روی کار آمدن دولت تحت کنترل حزب الله در لبنان، کنترل مداوم غزه توسط حماس، و سرکوب شدید مخالفان داخلی به دنبال ظهور جنبش سبز در ژوئن 2009 را برای خود موفقیت به حساب میآورد. طی شش ماه اخیر، واگذاری حکومت از سوی متحدان آمریکا در مصر و تونس، درگذشت پادشاه طرفدار آمریکای یمن، برخوردهای خشونت آمیز در بحرین، و تنشهای شدید موجود میان واشنگتن و دو حامی راهبردی اصلی آن در منطقه، یعنی عربستان سعودی و اسرائیل، موجب شادی رهبران ایران شده است. به دنبال ظهور چالش جدی علیه رژیم اسد، موج جنبشهای دموکراتیک منافع ایران را مورد تهدید قرار داده است. * ایران موقعیت لیبی را در نظر میگیرد و از دید خود سرنوشت کشوری را که با غرب قرارداد اتمی ببندد، میبیند- سرانجام همان کشورهای طرف قرارداد، آن کشور را بمباران میکنند سوم آنکه دلایل کافی وجود دارد که در حال حاضر تهدید مستقیم از جانب ایران- خصوصا از بعد هسته ای- بسیار شدیدتر از زمان پیش از آغاز "جنبش کشورهای عرب " است. گزارشهای آژانس بین المللی انرژی اتمی بر پیشرفت مداوم برنامه هسته ای ایران، آزمایشهای نظامی نامعلومی که این کشور بر عهده گرفته است، و ذخیره رو به افزایش مواد کافشی تاکید میکند. به علاوه در سطح سیاسی تنها میتوان چنین استدلال کرد که ایران موقعیت لیبی را در نظر میگیرد و از دید خود سرنوشت کشوری را که با غرب قرارداد اتمی ببندد، میبیند- سرانجام همان کشورهای طرف قرارداد، آن کشور را بمباران میکنند. بنابراین رهبران تهران به این نتیجه منطقی میرسند که روند برنامه هسته ای را سرعت ببخشند. تصور آنکه تلاشهای خارجی برای به تاخیر انداختن این روند؛ به عنوان مثال ویروس استاکس نت، تاثیر راهبردی بر برنامه هسته ای ایران داشته باشد، کاملا نادرست است. * تنها اولویت اضطراری آمریکا در منطقه جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی تولید سلاحهای هسته ای و اقدام به ساخت آنهاست چهارم آنکه باید تکرار کنم دستیابی ایران به توانایی تولید سلاحهای هسته ای یا اقدام به ساخت آنها توازن راهبردی منطقه را به شدت تغییر خواهد داد و پیامدهای این تغییر آسیب جدی- و حتی مصیبت بار- به منافع آمریکا وارد خواهد آورد: تندروترین گرایشهای منطقه قدرتمند میشوند؛ خطرناک ترین کشورها، شبه نظامیها، نهادها، و گروههای تروریستی منطقه تحت حمایت چتر دفاعی قرار میگیرند؛ اساس گرایش به گزینه دموکراتیک که در حال حاضر در سرتاسر منطقه مورد توجه قرار گرفته است، سست میشود؛ به ستون پنجمیهای کشورهای بحران زده جسارت میبخشد؛ کشورهای منطقه را به رقابت برای گسترش قدرت بر میانگیزاند (رقابت میان دشمنان آمریکا و همزمان دوستان این کشور، مانند عربستان سعودی که ممکن است شکست آمریکا در متوقف کردن برنامه هسته ای ایران را نقطه عطفی بر آغاز کناره گیری آمریکا ازرهبری منطقه تلقی کند) و روز به روز منطقه را برای تامین منافع آمریکا و متحدانش خطرناک تر میکند؛ و ضمانتی برای ایران است تا در راه محقق ساختن هدف راهبردی خود مبنی بر بیرون راندن آمریکا از منطقه و تثبیت خود به عنوان قدرت منطقه ای برتر، با روحیه ای تهاجمی تر گام بردارد. علاوه بر تمام مباحث بالا، نمیتوان این احتمال را نادیده گرفت که ممکن است- در شرایط خاص- باور مذهبی شیعه به شکست بدی و پیروزی نیکی چیره شود و حاکمان ایران حقیقتا به فکر استفاده از سلاحهای اتمی (یا حتی نمایش کاربرد آنها) علیه آمریکا، اسرائیل، و متحدان محلی "شیطان بزرگتر " و "کوچکتر " بیفتند. بنابراین کاملا روشن و قابل درک است که تنها اولویت اضطراری آمریکا در منطقه جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی تولید سلاحهای هسته ای و اقدام به ساخت آنهاست. * باید از بی حوصلگی بین المللی نسبت به مساله تهدید ایران ترسید پنجم آنکه به رغم وجود چنین تهدیدی، باید از بی حوصلگی بین المللی نسبت به مساله تهدید ایران ترسید؛ گویی بسیاری از دولتها چنان به این نظریه که ایران سرانجام بمب اتمی میسازد عادت کرده اند که تمایلی به ایفای نقش برای جلوگیری از این اتفاق ندارند، و زمانی که این اتفاق رخ دهد متعجب نخواهند شد. مقاله تکان دهنده ای که اخیرا در وبگاهی منتشر شده است، و در بسیاری از سطوح افشاگرانه و حاوی اطلاعات بسیار مهم است، عملا چنین گمانه زنی میکند که وقتی- نه اگر، بلکه وقتی- ایران سلاح اتمی منفجر کند، با هیچ بازتاب منفی مواجه نخواهد شد چرا که دنیا به اندازه کافی با نظریه برخورداری ایران از بمب اتم وفق یافته است. تغییر محاسبات ایران درباره این جنبه از موضوع ضروری است. * آمریکا میتواند از سه منطقه موثرترین ضربات را بر ایران وارد کند: سوریه، عراق، و خود ایران در مقابل این دورنما، راهبرد منطقی آمریکا موید آن است که لازمه مقابله با بلندپروازیهای ایران، پذیرش راهبردی و مصلحتی شکست است. آمریکا میتواند از سه منطقه موثرترین ضربات را بر ایران وارد کند: سوریه، عراق، و خود ایران. گزارش حاضر در مورد شرایط راهبردی سوریه و آنچه واشنگتن میتواند در این کشور انجام دهد به تفصیل بحث کرده است. بحث در مورد عراق بسیار مفصل و خارج از محدوده گزارش حاضر است، اما به طور خلاصه راه حل این مساله جلوگیری از ایجاد هر موقعیتی برای گسترش نفوذ ایران در عراق از طریق ایجاد روابط امنیتی نزدیک با حکومت این کشور است. * تلاشهای آمریکا در مورد ایران باید بر 2 حوزه متمرکز شود تلاشهای آمریکا در مورد ایران باید بر دو حوزه متمرکز شود- حقیقی تر و باورپذیرتر جلوه دادن تعهد آمریکا نسبت به استفاده از تمام ابزارهای لازم برای جلوگیری از دستیابی ایران به توانایی تولید سلاح هسته ای و گسترش حمایت از دموکراتها و عناصر ضد حاکمیت ایران که معتقدند بهترین تغییر، تغییر بنیادین در نظام حکومتی ایران است و چالش راهبردی ایران را یک بار برای همیشه حل خواهد کرد. * پذیرفتاری از طریق استقرار نیرو، انجام رزمایش، تعیین وظایف نیروها، و مشارکت آشکار با نقش آفرینان اصلی منطقه به دست میآید درباره نکته اول، مهمترین کمک آمریکا میتواند بازگرداندن پذیرفتاری احتمال توسل به گزینه نظامی برای مقابله با برنامه هسته ای ایران باشد. عدم اطمینان به تعهد و کارآمدی گزینه نظامی- اطمینان مشترک میان دشمنان و دوستان آمریکا- احتمال موفقیت اقدامات دیگر به منظور دستیابی به راه حلی صلح آمیز برای این بحران را کاهش میدهد. لازمه بازگرداندن پذیرفتاری عمل و هشدار است نه گفتار و خطابه. پذیرفتاری از طریق استقرار نیرو، انجام رزمایش، تعیین وظایف نیروها، و مشارکت آشکار با نقش آفرینان اصلی منطقه به دست میآید. رهبران مردمی و نظامی پنتاگون در حال جایگزین شدن هستند، و این مناسب ترین موقعیت برای انجام این اقدامات است. * در مورد مساله حمایت از دموکراتها درایران، دولت آمریکا نسبت به افزایش میزان کمکهای خود به مردم ایران، و به زبان ساده تر "شکستن انحصار اطلاعاتی ایرن " ابراز علاقه کرده است در مورد مساله حمایت از دموکراتها در ایران، دولت آمریکا نسبت به افزایش میزان کمکهای خود به مردم ایران، و به زبان ساده تر "شکستن انحصار اطلاعاتی ایران " ابراز علاقه کرده است. چنین علاقه ای بسیار مهم و شایسته حمایت است. اقدامات اخیر دولت در زمینه ایجاد امکان دسترسی به نرم افزاری برای شکستن سانسور حکومتی، با وجود تاخیر طولانی مدت برای دسترسی به اطلاعات، مورد استقبال قرار گرفته است. تغییرات اداری که به ایرانیان امکان دریافت ویزای تعدد ورود و خروج را به آمریکا را میدهد، به دانشجویان ایرانی کمک زیادی کرده است. از سرگیری روابط فرهنگی و هنری، پس از تعلیق طولانی مدت، قدم مثبتی است. اما همه این اقدامات رویه ای میانه رو را در پیش گرفته اند، و لازم است در زمینههای دیگر- مانند اثبات نقض شرم آور و نظام مند حقوق بشر در ایران در نشستهای بین المللی مبارزه با خشونت؛ بهبود، گسترش، وافزایش میزان پخش برنامههای بین المللی در ایران؛ مقابله با ارسال پارازیت روی پراکنشهای ماهواره ای در ایران؛ و گسترش شبکههای آموزش از راه دور برای دانشجویان ایرانی علاقه مند به برنامههای آموزشی انسان دوستانه و فرهنگی که در دانشگاههای ایران ممنوع شده است- هم اقداماتی انجام شود.
مقاله
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 16500
دفعات دیده شده: ۲۴۹۰ | آخرین مشاهده: ۱۷ ساعت پیش