Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • "بنیاد آمریکای جدید " گزینه‌های پیشِ‎روی اسرائیل در منطقه پس از مبارک
    سه‌شنبه ۳ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۱۷

    "بنیاد آمریکای جدید " در مقاله‎ای به تحلیل آخرین راه‎حل‌های حفظ رژیم صهیونیستی و آینده آن با سقوط پیاپی رژیم‌های دیکتاتوری عربی منطقه پرداخته است. "بنیاد آمریکای جدید " در مقاله‌ای به بررسی حوادث اخیر مصر و تغییر و تحولات این کشور پرداخته می‌نویسد: حاکمان جدید مصر از این پس مجبور خواهند بود نسبت به خواسته‌های مردم پاسخگو باشند و اسرائیل می‌تواند از این مسئله به عنوان یک فرصت بهره ببرد. * ابراز نگرانی مقامات رژیم صهیونیستی از انقلاب در مصر بالاخ

    "بنیاد آمریکای جدید " در مقاله‎ای به تحلیل آخرین راه‎حل‌های حفظ رژیم صهیونیستی و آینده آن با سقوط پیاپی رژیم‌های دیکتاتوری عربی منطقه پرداخته است. "بنیاد آمریکای جدید " در مقاله‌ای به بررسی حوادث اخیر مصر و تغییر و تحولات این کشور پرداخته می‌نویسد: حاکمان جدید مصر از این پس مجبور خواهند بود نسبت به خواسته‌های مردم پاسخگو باشند و اسرائیل می‌تواند از این مسئله به عنوان یک فرصت بهره ببرد. * ابراز نگرانی مقامات رژیم صهیونیستی از انقلاب در مصر بالاخره پس از سی سال، رئیس جمهور مصر حسنی مبارک صحنه قدرت را ترک کرد. برای مردم مصر، به خصوص برای افرادی که شهامت آن را داشتند که به خیابان‌ها بیایند، بدون شک چنین روزی غیر قابل توصیف است. برای مابقی مردم مصر چنین روزی، روز حیرت، جشن و خوشحالی بود. با این حال برای برخی همچون سایر رژیم‌های غیردموکراتیک در خاورمیانه این اتفاق به هیچ عنوان خوشحال کننده نبود. جالب اینجاست که اسرائیل را نیز باید به فهرست کشورهایی اضافه کنیم که از این تحولات چندان خوشحال نبوده اند. * رژیم مبارک بازوی اسرائیل برای در پیش گرفتن سیاست‌های متصلب در منطقه ادامه حمایت آمریکا از رژیم مبارک به ویژه پس از پایان جنگ سرد، تبدیل به عاملی ضدمنافع آمریکا شد و در کنار این به عنوان یکی از بازوهای اسرائیل برای در پیش گرفتن یک سیاست متصلب در منطقه که کوچکترین انعطافی ندارد، محسوب می شد. هنگامی که بنیامین نتانیاهو لازم بود که اعتبارنامه‌های "صلح " خود را احیا کند، سفری کوتاه به شرم الشیخ ترتیب داده و دوست خود حسنی مبارک را در آغوش می‌گرفت و کار تمام می‌شد. هنگامی که لازم بود جهان عرب نسبت به اشغالگری‌ها، گسترش برنامه اسکان یا حملات نظامی اسرائیل چشمان خود را ببندند، این حسنی مبارک بود که هرگونه واکنشی را از سوی اعراب خنثی می‌کرد. * آمریکا همواره به‌جای همراهی با مردم از رهبرانی که انتخاب نشده‌اند، حمایت می‌کند همین مسئله سبب شد تا استراتژی حمایت از مبارک برای هریک از دولت‌هایی که در آمریکایی روی کار می‌آمدند، به مقوله‌ای حتمی و غیر قابل انکار تبدیل شود. هر کدام از دولت‌های آمریکا نیز تلاش می‌کردند میان رفتار عجیب اسرائیلی‌ها و تمایل برای کسب وجهه در جهان عرب تعادلی برقرار کنند، اما بدون شک هدف دوم هیچ گاه محقق نشد، اما آمریکا همواره به جای همراهی با مردم، از دیکتاتورهای منطقه حمایت می‌کرد. تلاش برای حفظ این معادله چیزی است که سبب شده بسیاری از مقامات اسرائیلی (و دیگر بازیگران منطقه، آمریکا و . . .) همچنان بر نقش ارتش تأکید کنند تا از این طریق مانع حضور مردم در عرصه سیاسی شوند. * کسانی که بر مصر حکومت می‌کنند، باید نسبت به خواسته مردم پاسخ‌گوتر باشند از امروز معادله ساده شده و به این نحو خواهد بود که کسانی‌ که بر مصر حکومت می‌کنند، از این پس باید نسبت به خواسته مردم پاسخ‌گوتر باشند. برخی معتقدند که مهمترین نگرانی اسرائیل مربوط به آن است که از فسخ معاهده صلح مصر ـ اسرائیل جلوگیری کند. اما چنین نیست. اصرار بر پایبندی مصر به معاهده صلح یک مسئله حقوقی است، از پشتیبانی بین‌المللی برخوردار بوده و با منافع اسرائیل و همچنین مصر مطابق داشته و پیوند خورده است. * نقش مضحک و مبتذل مبارک در روند مذاکرات صلح اسرائیل ـ فلسطین مبارک مجموعه‌ای از سیاست‌های منطقه‌ای را در پیش گرفته بود که فاقد پشتیبانی مردمی بود. از جمله محصور کردن غزه، حمایت از جنگ عراق و تشدید سیاست‌های جنگ‌طلبانه علیه ایران و ایفای نقش یک نگهبان تشریفاتی در روند مذاکرات صلح اسرائیل ـ فلسطین که به نقشی بسیار مضحک و مبتذل تبدیل شد. تقریباً همین سیاست‌ها اسرائیل را نیز به بیراهه برد و منحرف ساخت. برای مصری که قرار است به خواسته‌های مردم پایبند باشد، چنین سیاست‌هایی هیچ معنا و مفهومی نداشته و از این رو ادامه آنها دور از ذهن به نظر می‌رسد. * از دست رفتن عزت مردم مصر، باعث بروز ناآرامی‌ها در این کشور با اینکه اعتراضات 25 ژانویه از پی نابسامانی اوضاع اقتصادی، مسائل داخلی حکومتی و نبود آزادی به وجود آمد، اما بخشی از این ناآرامی‌ها حاصل از دست رفتن عزت مردم مصر بود و سیاست‌های اسرائیلی برای این منطقه از نگاه مردم مصر باعث شکسته شدن غرور و از میان رفتن عزت آنها شده و در کل سیاست‌هایی ضدعربی تلقی گردید. هنگامی که مصر برای اولین بار با اسرائیل قرارداد صلح امضا کرد، هم مردم این کشور و هم کشورهای منطقه از این کار به شدت انتقاد کردند. معاهده صلح منطقه‌ای که پس از این ماجرا منعقد شد، تا حدودی این روایت را محو کرد، اما در پی فقدان صلحی فراگیر، آنچه در واقع محو شد، یک رویکرد انتقادی بسیار جدی بود. * معاهده صلح اسرائیل با مصر مایه گستاخی اسرائیل در منطقه شد قرارداد کمپ دیوید در سال 1978 به مثابه ضمیمه‌ای بود که با عنوان "چارچوبی برای صلح در خاورمیانه " به معاهدات مذکور اضافه شد، که بر اساس آن اسرائیل متعهد می‌شد از سرزمین‌های فلسطینی عقب بنشیند و ظرف مدت پنج سال برای مذاکرات نهایی آماده شود. که البته هیچ یک از این موارد جامه عمل به خود نپوشیدند. آنچه اتفاق افتاد این بود که جمعیت 100 هزار نفری که در زمان امضای این قرارداد در کرانه باختری زندگی می‌کردند، اکنون به بیش از 300 هزار نفر رسیده‌اند. در واقع آنچه صورت گرفت، حال چه حساب شده یا غیر از آن، معاهده صلح با مصر منجر به آغاز دوره‌ای شد که در آن اسرائیل "با دستانی کاملاً باز " در این منطقه به اعمال سیاست‌های خود پرداخت. با این حال چنین وضعیتی امنیت واقعی را برای اسرائیل به همراه نیاورد و مایه گستاخی اسرائیل شد که هم می‌تواند خطرناک و هم خود‌‌ویرانگر باشد، چرا که اسرائیلی‌ها ذاتاً با شکست نمی‌توانند کنار بیایند و همواره در پی حفظ هژمونی خود هستند. * روند صلح در زمان مبارک سبب افزایش اشغالگری‌ها و گسترش اسکان یهودیان شد یکی از مهمترین دست‌آورد‌های صلح با مصر آن بود که هرگونه درگیری نظامی اعراب با اسرائیل را ملغی کرد. اما عکس این معادله درست نبوده است و اسرائیل رفتار مشابهی در قبال اعراب نداشته است. از زمانی که معاهدات مذکور با مصر منعقد شده است، اسرائیل چندین حمله نظامی گسترده علیه لبنان و فلسطین به راه انداخته، حملات هوایی علیه سوریه و عراق ترتیب داده است و مقامات برجسته‌ای را در اردن و امارات متحده عربی ترور کرده است، و این تنها بخشی از اقدامات اسرائیل در این زمینه می‌باشد. این عدم تعادل عمیق در منطقه، که بیشتر در عملکرد مبارک در مصر ریشه دارد، بی‌شک از جانب افکار عمومی مردم عرب غیر قابل پذیرش و بخشش است. امکان برقرار نگاه داشتن معاهده صلح با مصر، در طول زمان دستخوش تغییر و تحول شده است. روند صلح در زمان زمامداری مبارک در نهایت سبب افزایش اشغالگری‌ها و گسترش اسکان یهودیان شد. * با رفتن مبارک گزینه‌های اسرائیل در منطقه کمتر و کمتر خواهد شد بعید به نظر می‌رسد که مصر در دوران پس از انتقال قدرت، به این بازی ادامه دهد؛ و در نبود موافقت‌ها و حمایت‌های همه‌جانبه مبارک، این روند خود به خود و بیش از پیش رو به انحلال و شکست حرکت خواهد کرد. بسیار بعید است که دیگر دولت‌های عرب به سمت این شکاف خیز بردارند یا فلسطینی‌ها بیست سال دیگر این روند سازش تحقیر کننده را بپذیرند یا اینکه سوریه نقش مصر را به‌عهده گیرد و به تنهایی معاهده صلحی را با اسرائیل امضا کند. محیط استراتژیک اسرائیل در شرف تغییر است. گزینه‌های اسرائیل کمتر و کمتر خواهد شد. از این رو دستگاه سیاسی اسرائیلی تنها روی دو گزینه بحث می‌کند. یکی اینکه سخت تلاش کنند تا غرب را متقاعد سازند که اسرائیل پایگاه مرزی باثبات آنها است که در دریایی از ناآرامی‌ها و دشمنی‌ها شناور است و دوم اینکه امیدوار باشند ارتش روی قدرت باقی بماند و دموکراسی مقهور آن نشود. * گزینه‌های جدید اسرائیل در منطقه بعد از سقوط دولت‌های حامی این رژیم در کلام نخست وزیر نتانیاهو، "امکان و احتمال " تنها پاسخ موجود است. رویکرد دوم از بازگشت فوری به روند ایجاد صلح دفاع می‌کند. که عملی نخواهد بود. اولین مورد مخمصه فعلی را که اسرائیل در آن اسیر است، بدتر می‌کند و دومین مورد هم ناکارآمد بوده و هم برای انجام آن خیلی دیر شده است. اسرائیل گزینه سومی هم دارد. که البته بسیار حساس بوده و با عرف امروزی مطابقت ندارد. اما شاید بهترین و آخرین فرصت اسرائیل برای در پیش گرفتن راه‌حل دو ملت باشد. این گزینه نه‎‏تنها از تلفات و خسارات اسرائیل می‌کاهد، بلکه این ظرفیت را دارد که منافع بسیاری اعم از اقتصادی، امنیتی و . . . به همراه داشته باشد. * برقراری دموکراسی در خاورمیانه موجب نابودی اسرائیل می‌شود به طور کلی این گزینه سه عنصر دارد. اولین گزینه، عقب نشینی اسرائیل به آن سوی مرزهای متارکه جنگ در سال 1968، بدون هیچ پیش‏شرط یا خواسته‌ای است. دوم، اسرائیل باید بیانیه‌ای موثق مبنی بر خلع ید از جابه‏جا کردن مردم فلسطینی صادر کند که مهاجران جبرانی را نیز در بر گیرد و از این طریق امکان روند ایجاد صلح را فراهم آورد. سوم، لازم است که اسرائیل به صورت آشکار تساوی کامل میان شهروندان خود برقرار سازد، به ویژه موانع ساختاری را که مانع برخورداری اقلیت اعراب فلسطینی از حقوق شهروندی برابر می‌شوند، رفع کند. بدون شک این راهی است که تاکنون در پیش گرفته نشده است و همچنان نیز کسی به آن توجه نمی‌کند. در حالی که طرق جایگزین این مسیر نمی‌توانند دموکراسی را برای این منطقه به ارمغان آورد، ولی می‌توانند آینده را از اسرائیل سلب کنند. گام‌های بعدی رهبران فلسطینی که در این مسیر برخواهند داشت، بسیار حیاتی خواهد بود. احیای روش‌های قدیمی و شکست خورده روند صلح، اشتباهی استراتژیک خواهد بود. با اینکه برای این کار اندکی زمان گذشته و عوامل خارجی نیز آن را تحت تأثیر قرار داده است، اما زمان مناسبی برای اتحاد مجدد جنبش ملی فلسطین فراهم آمده و فرصت خوبی است تا فلسطینی‌ها استراتژی مجددی برای آزادی طراحی کنند.



    گزارش
    نام منبع: خبرگزاری فارس
    شماره مطلب: 15709
    دفعات دیده شده: ۱۸۶۹ | آخرین مشاهده: ۲ روز پیش