Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • سیاهپوستان آمریکا به روایت مارتین لوترکینگ - 13/سفید پوستان با یکدیگر مؤدب اما با سیاهان کینه‌توزانه رفتار می‌کنند
    شنبه ۴ دی ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۳۴

    سفید پوستان در روابط روزانه خود با یکدیگر، عادی مهربان و مؤدب هستند ولی هنگامی که درباره برابری سیاهپوستان و یا بی عدالتی نژادی بحثی در می‌گیرد، کینه و نفاق در وجود این افراد موج می‌زند. مارتین لوتر کینگ جونیور (15 ژانویه 1929 - 4 آوریل 1968) رهبر سیاهپوست «جنبش حقوق مدنی» ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 1957 به‌همراه 60 رهبر سیاهپوست دیگر سازمانی را بنیان گذاشت که بعدها به «کنفرانس رهبران مسیحی جنوب» شناخته شد. وی در مبارزه علیه نژادپرستی ا

    سفید پوستان در روابط روزانه خود با یکدیگر، عادی مهربان و مؤدب هستند ولی هنگامی که درباره برابری سیاهپوستان و یا بی عدالتی نژادی بحثی در می‌گیرد، کینه و نفاق در وجود این افراد موج می‌زند. مارتین لوتر کینگ جونیور (15 ژانویه 1929 - 4 آوریل 1968) رهبر سیاهپوست «جنبش حقوق مدنی» ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 1957 به‌همراه 60 رهبر سیاهپوست دیگر سازمانی را بنیان گذاشت که بعدها به «کنفرانس رهبران مسیحی جنوب» شناخته شد. وی در مبارزه علیه نژادپرستی از تعالیم مسیح و مهاتما گاندی پیروی می‌کرد. اوج فعالیت‌های مبارزاتی مارتین لوتر کینگ در دهه 1960 و برای تصویب قانون حقوق مدنی بود. وی در سال 1963 در گردهمایی بزرگ طرفداران تساوی حقوق سیاهان که دربرابر بنای یادبود آبراهام لینکلن در واشنگتن دی‌سی برگزار شد، معروفترین سخنرانی خود را به‌نام «رویایی دارم» انجام داد که از مهم‌ترین سخنرانی‌ها در تاریخ آمریکا به ‌شمار می‌آید. مارتین لوتر کینگ در 4 آوریل 1968 در شهر ممفیس ایالت تنسی ترور شد. در سال 1986 مقرر شد برای بزرگداشت یاد وی در ایالات متحده آمریکا سومین دوشنبه ماه ژانویه تعطیل رسمی اعلام شود. نوشته زیر از کتاب «ندای سیاه» اثر مارتین لوتر کینگ است که در آن سیاه پوستان آمریکا را به مقابله با وضعیت حاکم بر محیط سیاسی و اجتماعیشان ترغیب می‌کند. قسمت سیزدهم از متن کامل کتاب لوتر کینگ در پی می‌آید: * سفید پوستان در برخورد با یکدیگر مؤدب اما در برخورد با سیاهان به کینه رفتار می‌کنند کسی که کینه می‌ورزد دیگر قادر نیست که زشت را از زیبا و صحیح را از غلط تشخیص دهد. «ای. فرانکلین فریزایر» در کتاب جالبی تحت عنوان علل بیماری‌های ناشی از خرافات نژادی، خاطرنشان می‌کند که عده زیادی از سفید پوستان در روابط روزانه خود با سفید پوستان دیگر، عادی مهربان و مؤدب هستند ولی هنگامی که درباره برابری سیاهپوستان و یا بی عدالتی نژادی بحثی در می‌گیرد همین افراد به طور غیر قابل تصوری تعادل فکری و روحی خود را از دست می‌دهند. کینه و نفاق در وجود این قبیل افراد مستقر شده است، روانکاوان به ما می‌گویند که بیشتر ناراحتی‌های روانی در نتیجه کینه و نفرت پدید می‌آیند، آنها صریحاً اعلام می‌دارند «دوست بدارید یا نابود شوید» روانشناسی مدرن چیزی را که مسیح قرن‌ها پیش خاطرنشان کرده پذیرفته است. کینه و نفرت شخصیت را از هم می‌پاشد و محبت به طرز تعجب آوری وحدت آن را حفظ می‌کند. دلیل دیگری که ما را وادار به دوست داشتن دشمنان خود می‌کند این است که محبت تنها نیرویی است که قادر است دشمن را به دوست تبدیل کند. اگر جواب دشمنی را با کینه و نفرت بدهیم ممکن است یکی از دشمنان خود را کم کرده باشیم ولی اگر به او محبت کنیم یک نفر به تعداد دوستان خود افزوده‌ایم. * واکنش لینکلن به تخریب مخالفان خود کینه و نفاق طبیعتاً نابود کننده و ویران کننده است ولی محبت آفریننده و آباد کننده می‌باشد. محبت به وسیله قدرت باز خرید کننده خود ویرانی‌ها را تجدید بنا می‌کند. آبراهام لینکلن از تجربه محبت استفاده کرده و در تاریخ نام نیکی از خود به جای گذاشت. سر سخت‌ترین رقیب او در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده مردی بود به نام استانتون. استانتون به دلایلی از لینکلن واقعاً نفرت داشت. او با تمام قوا می‌کوشید که لینکلن را در نظر مردم خوار کند. نفرت استانتون به قدری عمیق بود که در نطق‌های خود، برای سرکوبی لینکلن از کلمان ناشایست و زننده استفاده می‌کرد و حتی قیافه رقیب خود را مورد تمسخر قرار می‌داد. ولی این موضوع مانع آن نشد که لینکلن به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود. لحظه آن رسید که لینکلن اعضاء کابینه خود را انتخاب کند. همه تصور می‌کردند که پست‌های حساس را به نزدیکان و همکاران خود واگذار می‌کند. لینکلن برای انتخاب وزیر دفاع مدتی تفکر کرد. آیا می‌توانید حدس بزنید که بالاخره چه کسی را برای این مقام حساس در نظر گرفت؟ او شخص استانتون را مسئول این کار کرد. این خبر جنجال عظیمی بر پا کرد. مشاورین او یکی پس از دیگری باو گوشزد کردند: آقای رئیس جمهور، شما مطمئن هستید که اشتباه نکرده‌اید؟ آیا این استانتون را خوب می‌شناسید؟ آیا از تهمت‌های ناروایی که به شما نسبت داده اطلاع دارید؟ او دشمن شماست. او با تمام قوا سعی کرده بود که برنامه شما را خنثی کند. آقای رئیس جمهور، آیا تمام این چیزها را در نظر گرفته‌اید؟ لینکلن با کمال ادب و صراحت جواب داد: بله، من آقای استانتون را به خوبی می‌شناسم و از تهمت‌هایی که در حق من روا داشته کاملاً اطلاع دارم ولی پس از مسافرت به دور آمریکا به این نتیجه رسیدم که کسی نمی‌تواند به خوبی استانتون از عهد این کار بر آید. بدین ترتیب استانتون مقام وزارت دفاع دولت آبراهام لینکلن را اشغال و به مملکت خود خدمت قابل ملاحظه‌ای کرد. * قدرت محبت باز خرید کننده در عملکرد لینکلن چند سال بعد لینکلن به قتل رسید و اشخاص متعددی برای او مدیحه سرایی کردند. امروز هم میلیون‌ها نفر، او را به عنوان بزرگترین مرد آمریکا تحسین می‌کنند. «اچ. جی. ولز» او را یکی از 6 مرد بزرگ تاریخ می‌داند ولی هیچ کس به انداز استانتون از عزت نفس و بزرگی لینکلن تمجدید نکرده است. استانتون در مقابل جنازه لینکلن سر تعظیم فرود آورد، از او به عنوان بزرگترین و شریفترین مرد تاریخ سخن راند و گفت: او دیگر به تاریخ تعلق دارد. اگر لینکلن جواب نفرت استانتون را با نفرت داده بود آنها تا ابد دشمن می‌ماندند ولی لینکلن با قدرت محبت از یک دشمن، دوستی برای خود ساخت. همین نیروی محبت موجب شده بود که لینکلن هنگامی که جنگ داخلی به اوج شدت رسیده بود، به جنوبی‌ها خصومت نورزد و حتی آنها را به عنوان دوستان خود در نظر بگیرد. خانمی که از اظهارات او تعجب کرده بود از رئیس جمهور سؤال کرد که چطور می‌تواند چنین سخنانی را بر زبان بیاورد. لینکلن در جواب گفت: خانم آیا اگر به دشمنان خود محبت کنیم آنها را به صورت دوست در نمی‌آوریم؟ این است قدرت محبت باز خرید کننده. ولی باید بگوییم که این دلایل برای دوست داشتن دشمنان خود، حیاتی نیستند دلیل اصلی را باید در سخنان مسیح جستجو کنیم، دشمنان را دوست بدارید. تا شایسته فرزندی پدر آسمانی باشید. * ما باید پاسخ نفرت سفید پوستان را محبت بدهیم ما باید دشمنان خود را دوست بداریم تا بتوانیم با خداوند اتحاد برقرار کنیم. به کمک نیروی محبت این امکان حقیقت پیدا می‌کند. ما باید دشمنان خود را دوست بداریم. زیرا فقط با دوست داشتن آنان است که می‌توانیم خدای واقعی را بشناسیم. حال، روابط بین سخنان من و بحران نژادی به خوبی نمایان می‌شود، اگر مظلومین نتوانند دشمنان خود را دوست بدارند. مسئله نژادی هیچگاه برای همیشه حل نخواهد شد. ظلمات بی عدالتی نژادی فقط به وسیله روشنی بخشش محبت برطرف خواهد شد. مدت سه قرن، سیاهپوستان آمریکا مورد ظلم و تعدی تبعیضات نژادی قرار گرفته و شب و روز خود را در ناراحتی و اضطراب بسر برده‌اند، ما، که اجباراً در چنین شرایط ننگینی زندگی می‌کنیم، تمایل داریم که عصبانی شده و انتقام خود را با کینه و نفاق بگیریم ولی اگر چنین عمل کنیم دستگاه و سازمان جدیدی که خواستار آن هستیم چیزی بجز کپیه‌ای از دستگاه و سازمان قدیم نخواهد بود. ما وظیفه داریم که جواب زور را با فروتنی و جواب نفرت را با محبت بدهیم. البته در نظر اول، این نظریه عملی نیست. زندگی مملو از منازعه، مسابقه و انتقام گیری است. با این وصف من می‌گویم که کسانی را که به شما آزار می‌دهند، دوست بدارید. آیا من هم مانند اکثر واعظین یک ایده آلیست غیر عملی نمی‌باشم؟ شما خواهید گفت که حرف‌های من در جهان سرد و خشن کنونی مسخره آمیز است. * هر مثقال از انرژی‌ ما، باید صرف آزاد کردن مملکتمان از قید هیولای تبعیض نژادی شود دوستان من، ما تا به حال از راه‌های ظاهراً عملی پیروی می‌کردیم، ولی به خوبی مشاهده می‌کنیم که به یک ناامنی عمیق و هرج و مرجی غیر قابل وصف منتهی شده‌ایم. تاریخ مملو از بقایا و ویرانی‌های کشورهایی است که خود را تسلیم نفرت و شدت عمل کرده بودند. به خاطر نجات کشورمان و رستگاری بشریت، باید از راه دیگری پیروی کنیم. معنی این حرف این نیست که به فعالیت‌های خود در راه برقراری عدالت پایان دهیم. هر مثقال از انرژی‌ ما، باید در راه آزاد کردن مملکتمان از قید هیولای تبعیض نژادی به مصرف برسد. ولی در این راه نباید امتیاز و وظیفه دوست داشتن را فراموش نماییم. ما تبعیض نژادی را محکوم می‌کنیم ولی طرفداران تبعیض نژادی را دوست خواهیم داشت! راه دیگری برای تحقق بخشیدن به یک اجتماع سالم و پاک وجود ندارد. باید به سر سخت‌ترین دشمنان خود بگوییم: در مقابل ظرفیت شما در آزار دادن، ظرفیت ما در تحمل درد و رنج زیاد است. ما جواب نیروی جسمانی شما را با نیروی معنوی خود می‌دهیم. هر کاری را که می‌خواهید انجام دهید و ما باز هم شما را دوست خواهیم داشت. وجدان ما اجازه نمی‌دهد که قوانین ظالمانه‌ شما را بپذیرد، زیرا عدم همکاری با بدی مانند همکاری با نیکی از وظایف اخلاقی ما است. * ظرفیت ما در تحمل سختی‌ها سفید پوستان را به فرسودگی خواهد کشاند ما را به زندان بکشید، باز هم شما را دوست خواهیم داشت. نقابداران خود را در نیمه شب برای ایجاد آشوب و هرج و مرج به اجتماعات ما بفرستید، باز هم شما را دوست خواهیم داشت ولی مطمئن باشید که ظرفیت‌ ما در تحمل سختی‌ها شما را به فرسودگی منتهی خواهد کرد. بالاخره روزی آزادی واقعی را کسب خواهیم کرد، ولی نه فقط برای خودمان، پیروزی ما، پیروزی شما نیز محسوب و آزادی و عدالت در سراسر جهان حکمفرما خواهد شد. نیروی محبت، با دوام‌ترین نیروی جهان است. این نیروی خلاقه، قوی‌ترین حربه‌ای است که بشر می‌توان برای برقراری صلح و امنیت از آن استفاده کند. آورده‌اند که ناپلئون بناپارت نابغه بزرگ نظامی در دوران فتوحات خود گفته است: اسکندر، قیصر، شارلمانی و من، امپراطوری‌ها وسیعی بنا کرده‌ایم ولی به چه وسیله؟ به وسیله قدرت ولی قرن‌ها پیش، مسیح یک امپراطوری به وسیله محبت بنا کرد و امروز میلیون‌ها نفر حاضرند جان خود را به خاطر او از دست بدهند. * امپراطوری مسیح که به روی محبت بنا شده، روز بروز توسعه می‌یابند چه کسی می‌تواند حقیقت این سخنان را مورد شک قرار دهد؟ بزرگترین فرماندهان نظامی سابق از بین رفته‌اند و امپراطوری‌های آنها ویران شده و چیزی به جز خاکستر از آن باقی نمانده است ولی امپراطوری مسیح که به روی محبت بنا شده است روز بروز توسعه می‌یابند. ما وظیفه داریم که در این قرن پر آشوب، قبل از آنکه خیلی دیر شود، از این طریق پیروی کنیم و به خاطر داشته باشیم که فقط با دوست داشتن دشمنان است که می‌توانیم شایستگی فرزندی پدر آسمانی را داشته باشیم.



    گزارش
    نام منبع: خبرگزاری فارس
    شماره مطلب: 15432
    دفعات دیده شده: ۱۸۵۰ | آخرین مشاهده: ۱۰ ساعت پیش