Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • آمریکای بدون آینده
    پنج‌شنبه ۶ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۷

    نوشته: جوکلاین ترجمه: سیدعمار موسوی اشاره در آستانه برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا هفته نامه «تایم» خبرنگار خود را برای یک سفر 24 روزه عازم شهرهای مختلف ایالات متحده کرد تا در یک گزارش میدانی ازحال و هوای انتخابات بنویسد. «جو کلاین: که یک ستون نویس با سابقه در این هفته نامه است، در طول این 24 روز به 12 ایالت سفر کرد و نتیجه گرفت که «رای دهندگان آمریکایی دیگر ناامید شده اند. مردم می گویند دوران طلایی ملت آمریکا دیگر سپری شده است». چنین

    نوشته: جوکلاین ترجمه: سیدعمار موسوی اشاره در آستانه برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا هفته نامه «تایم» خبرنگار خود را برای یک سفر 24 روزه عازم شهرهای مختلف ایالات متحده کرد تا در یک گزارش میدانی ازحال و هوای انتخابات بنویسد. «جو کلاین: که یک ستون نویس با سابقه در این هفته نامه است، در طول این 24 روز به 12 ایالت سفر کرد و نتیجه گرفت که «رای دهندگان آمریکایی دیگر ناامید شده اند. مردم می گویند دوران طلایی ملت آمریکا دیگر سپری شده است». چنین وضعیتی شاید در ظاهر اینگونه تحلیل شود که احتمالا دموکرات ها در انتخابات دوم نوامبر شکست خواهند خورد، اما جدا از ضعف و قوت چنان تحلیلی، مسئله مهم تر آن است که بی تردید آمریکا در این انتخابات شاهد افت شدید مشارکت مردمی خواهد بود. گزارش «جو کلاین» مطلبی خواندنی است که ارتباط سینه به سینه وی با مردم برای نوشتن گزارش بر جذابیت آن افزوده است. ترجمه این نوشته را از نظر می گذرانید. اخیرا تعدادی از رهبران نهادهای مدنی در شهر «فونیکس» گردهم آمدند تا درباره آمریکا صحبت کنند. طولی نکشید که بحث وارد موضوع فروپاشی امپراتوری عثمانی شد. این دقیقاً همان چیزی است که این روزها وقتی عده ای نخبه آمریکایی برای بحث سیاسی دور هم جمع می شوند، اتفاق می افتد. موضوع اساسی این احساس رو به فزونی است که روزهای طلایی ما به عنوان یک ملت دیگر سپری شده، اینکه کودکان ما در رفاه و آسایشی که ما زیستیم، زندگی نخواهند کرد، و اینکه هم اکنون چین کنترل امور را در اختیار گرفته است. این جلسه احتمالا به رهبری «فرد دوول» از مقامات محلی آریزونا تشکیل شده بود. فرد دموکرات است، اما بسیاری از افراد حاضر در جلسه جمهوریخواه بودند و مباحثات از همان ابتدا پرانرژی پیش می رفت، البته هیچ شباهتی به هیجانات کاذب مناظره های تلویزیونی نداشت. «گرنت وودز» دادستان سابق آریزونا گفت که اخیراً به ترکیه سفر کرده است. او درباره یک غم شایع در میان مردم ترک سخن گفت که ناشی از یادآوری روزگار عظمت امپراتوری عثمانی بود، اما دیگر نه تنها وجود ندارد، بلکه امکان به وجود آمدنش نیز دور از ذهن است. او گفت: «در طول زندگیمان، یعنی در تمام مدت زندگیمان در آمریکا اینگونه پرورش یافته ایم که فکر کنیم ما بهترین مردمان هستیم، شماره یک هستیم و همواره همین طور خواهد بود. اما آنچه که هم اکنون من می بینم نگرانی مردم از این است که این روزگار برتری در حال سپری شدن است و دولت کنونی آمریکا سرعت این گذار را افزایش داده است». «وودز» یک جمهوریخواه و گفته هایش یک ناله و زاری محافظه کارانه است: باراک اوباما خصوصی سازی را کنار گذاشته و با الگوپذیری از کشورهای اروپایی دنبال یک «دولت بزرگ» است. این عقیده البته یک نظر شایع و غالب در ایالات متحده آمریکاست، اما به تنهایی قادر نیست خشم و اضطرابی را که من در طول سفر 24 روزه خود مشاهده کردم، توصیف کند. چند روز مانده به برگزاری انتخابات، مردم به یک سطح بالایی از شعور سیاسی رسیده اند. این موضوع را در همان جلسه، «کارت دیویس» یک مشاور روابط عمومی در حزب جمهوریخواه مطرح کرد. او با گفته های وودز درباره «به محاق رفتن ارزش های آمریکا توسط جریان چپ افراطی» موافق بود. اما دیویس افزود: «وقتی که اقشار متوسط جریان راست را مورد ارزیابی قرار داده و می بیند که تجارت آزاد تا چه اندازه آنها را بیچاره کرده از هر دو طرف ناامید می شوند. من نمی توانم به کودکانم بگویم در آینده خواهند توانست شغل مناسبی اختیار کنند و بتوانند 30 سال شاغل بوده و بعد با یک حقوق مکفی بازنشسته شوند. اگر این را بگویم دروغ گفته ام. مردم می دانند که از چنین آینده ای خبری نیست و به شدت از این عصبانی اند و همین عصبانیت بود که باعث پیروزی اوباما شد. او اما هیچ اقدامی برای رفع خشم و نگرانی های مردم انجام نداد». مردم بیشتر نگرانند تا خشمگین در این سفر من با ده ها کاندیدا و صدها رای دهنده صحبت کردم. رای دهنده ها در مواضع خود بسیار صریح و غیرقابل پیش بینی تر از کاندیداها و سیاسیون بودند. مردم کاملا از بحث های رسانه ها درباره مسائل کشور خسته شده اند. آنها بیشتر دلواپسند تا خشمگین. در این سفر جمهوریخواهان را حراف تر از دموکرات ها دیدم: آنها از مالیات کم و مصرف کمتر سخن می گفتند. «لیزا اورایس» یک تاجر لاتین اهل فونیکس می گوید: «من از دموکرات ها خوشم نمی آید به خاطر اینکه مشخص نیست دنبال چه هستند. اما از جمهوریخواهان متنفرم به خاطر اینکه می دانم چه می خواهند». من این عقاید را در همه جا شایع یافتم- مردم دارند در مفروضات اولیه بازبینی می کنند، این ملت در حال یک درون بینی و خوداندیشی است. مردم بر این باورند که واشنگتن به طرز غیرقابل اصلاحی فاسد شده و در هم شکسته است. اما رفتار خفت بار جامعه اقتصادی آمریکا در 30 سال گذشته موضوعی بود که در مرکز کشور مورد توجه قرار گرفته بود. خیل کثیری از آمریکایی ها نیز از وضعیت جنگی به وجود آمده پس از حملات 11 سپتامبر سراسیمه و آشفته بودند. سر هر بحثی که باز می شد، ماجرای افغانستان را پیش می کشیدند، بارها و بارها نام چین را به زبان آوردند. من با دو تن از کاندیداهای جمهوریخواه که عضو سازمان «ذخایر نظامی» هستند و اخیرا به چندین کشور خارجی سفر کرده اند ملاقات کردم. هر دو درباره امنیت ملی مطمئن بودند، اما درباره پیروزی در افغانستان تردید داشتند. هرگاه درباره جنگ از مردم سؤال کردم، واکنش آنها وحشت از هزینه های سرسام آور جنگ بود. «باراک اوباما» در این فضای متشنج افکار عمومی جایگاهی ندارد. او محترم است اما تحسین نمی شود. احساس غالب درباره اوباما حتی در میان مخالفان جمهوریخواهش «ناامیدی» است: او سخت کار کرده، اما به نتایج قابل توجهی دست نیافته است. برنامه های او درباره بهداشت عمومی و اصلاحات اقتصادی برای بسیاری از مردم غیرقابل فهم است. تصمیم بوش و اوباما برای کمک مالی به وال استریت مورد نفرین مردم است. نجات شرکت های جنرال موتورز و کرایسلر توسط دولت نیز امری ناپسند است. موضع آمریکایی ها درباره دولتشان هم اکنون موضع تردید است. اوباما حتی در میان طرفداران پرشورش به یک معمای سیاسی می ماند، به یک سمبل آرمان ها و آرزوها. او سخنی درباره موفقیت هایش نمی گوید، جمهوریخواهان را به چالش نمی کشد. معمای اوباما با در نظر گرفتن بی برنامگی او در مورد مهم ترین موضوع کشور یعنی اشتغال پیچیده تر شده است. موضع جمهوریخواهان درباره اشتغال روشن است. آنها می گویند مالیات ها را باید کاهش داد و محدودیت ها را کم کرد، اما برنامه و موضع دموکرات ها درباره اشتغال را نمی توان اساسا تبیین کرد. موضع مهم دیگر اینکه بخش صنایع آمریکا به شدت در حال افول است و واشنگتن هیچ توجهی به این امر ندارد؛ مسئله ای که هم لیبرال ها و هم محافظه کاران آمریکایی را دچار خسران می کند. این قضیه البته داستان جدیدی نیست، اما در گذر زمان توجهات بسیاری را به خود جلب کرده است. مردم معتقدند که جامعه مالی و اقتصادی آمریکا از اهداف اساسی خود فاصله گرفته است. هم اکنون این بخش فقط به نابود کردن کارخانه های آمریکا مشغول است. سران اقتصادی مغز جوانان ما را از اختراع و ابداع بازداشته اند و این امر باعث شده میزان تولید ناخالص داخلی ما رشدی نداشته باشد. بسیاری از مردم آمریکا باور ندارند که رهبران سیاسی شان بتوانند اوضاع را سر و سامان دهند. تنفر مردم از وال استریت با تردیدها درباره بحث تجارت آزاد که از ریگان به این سو تمامی رئیسان جمهور پیگیری کرده اند، افزایش یافته است. «بیل کلینتون» به طرز متقاعدکننده ای بحث می کرد که جهانی سازی اجتناب ناپذیر و بخشی از یک فرآیند طبیعی است. براین اساس، اقتصادهای پیشرفته تر باید کالاهای پیشرفته تر تولید کنند که نیازمند نیروی کار ماهرتر است. اما چنین عقیده ای امروز با در نظر گرفتن این حقیقت که کشورهایی چون چین و هند، آمریکا را در حوزه تکنولوژی پشت سر گذاشته اند، دیگر مردود است. هم اکنون ثابت شده است که نظام آموزشی آمریکا فاقد توانایی لازم برای تربیت نیروهای متخصص است. نظرسنجی اخیر روزنامه وال استریت ژورنال نشان داد که 86 درصد مردم فکر می کنند علت رکود اقتصادی همین تجارت آزاد است. در شهر یوبا، یکی از خوانندگان تایم به نام «بیل چاوز» مرا به خانه اش برای صرف شام دعوت کرد. همسایه هایشان برایم حالب بودند. در یک سو هندوهای اهل پنجاب هند زندگی می کردند و در سوی دیگر مسلمانانی از پنجاب پاکستان. یک زیمبابوه ای که دانشجوی پزشکی بود در آن حوالی پرسه می زد. رئیس محلی حزب دموکرات را نیز در آن محل دیدم. دقیقا این شعار آمریکایی را که مهم نیست کجایی باشیم، مهم ارزش های مشترک ماست، در آن شهر (یوبا) دیدم. آمریکا همواره محل ملیت های گوناگون بوده و من همیشه چنین تصوری از آمریکا داشته ام، اما اکنون این وضعیت بیشتر به یک باتلاق می ماند.



    گزارش
    نام منبع: روزنامه کیهان - پنجشنبه 6 آبان 1389- شماره 19775
    شماره مطلب: 14926
    دفعات دیده شده: ۱۳۱۶ | آخرین مشاهده: ۱ روز پیش