-
طولانیترین نسلکشی تاریخ چگونه اتفاق افتاد-14/ شگرد اصلی جرج واشنگتن در مذاکره با سرخپوستان
شنبه ۱ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۳۹
شگرد اصلی جرج واشنگتن اولین رییس جمهور آمریکا دادن وعدههای توخالی برای کسب امتیازات بیشتر بود. او به نمایندگان کنگره توصیه کرد وعدههای مذاکرهکنندگان جنبه شخصی داشته باشد و هیچ ضمانت اجرایی برای دولت آمریکا در پی نداشته باشد. بررسی تاریخ آمریکا و ماهیت بنیانگذاران آن نشان میدهد که پدران ایالات متحده برای برپایی کشور جدید، نسل سرخ پوستان که صاحبان اصلی این سرزمین بودند را از بین بردند و هیچگاه تا به امروز حقی ولو اندک برای زندگی آنان قایل نبود
شگرد اصلی جرج واشنگتن اولین رییس جمهور آمریکا دادن وعدههای توخالی برای کسب امتیازات بیشتر بود. او به نمایندگان کنگره توصیه کرد وعدههای مذاکرهکنندگان جنبه شخصی داشته باشد و هیچ ضمانت اجرایی برای دولت آمریکا در پی نداشته باشد. بررسی تاریخ آمریکا و ماهیت بنیانگذاران آن نشان میدهد که پدران ایالات متحده برای برپایی کشور جدید، نسل سرخ پوستان که صاحبان اصلی این سرزمین بودند را از بین بردند و هیچگاه تا به امروز حقی ولو اندک برای زندگی آنان قایل نبوده اند. قسمت سیزدهم این مطلب از نظر خوانندگان گذشت و هم اینک قسمت چهاردهم آن تقدیم می گردد: *زمینخواری نخستین رئیس جمهوری آمریکا وی را جزو ثروتمندان دنیای جدید قرار داد جرج واشنگتن نخستین رئیس جمهوری امریکا پیش از اینکه واشنگتن را به وجود بیاورد عمرش را در راه تصرف زمینهای سرخپوستان و معامله بر سر آن و ثروتاندوزی گذراند و از این راه درآمدهای کلان به دست آورد که او را در قله ثروتمندان دنیای جدید قرار داد. جرج واشنگتن با این زمینخواری و راهزنی بینظیر و تصرف هزاران هکتار اراضی، دورنمای سیاست خود را در برابر سرخپوستان ترسیم نمود. بر اساس این سیاست زمینه تصویب قانون کوچ اجباری سرخپوستان را فراهم آمد. بزرگترین بنیانگذاران آمریکا با تقدیم لایحهای به کنگره، این تجربه شخصی و موفقیتآمیز را پیگیری کردند. *موافقت کنگره آمریکا با ایجاد شهرکهای سفیدپوستنشین در اراضی سرخپوشان در سال 1782 به موجب این لایحه دولت فدرال و جوان امریکا اجازه یافت به آسانی و با هزینه کمتر، سرزمینهای سرخپوستان را به تصرف خود درآورد. کنگره در سال 1782 با لایحه جرج واشنگتن مبنی بر ایجاد شهرکهای سفیدپوستنشین در اراضی سرخپوشان و کشاندن آنان به کمینگاههای مرگ موافقت کرد. ناگفته نماند که به هر شهرکنشین در مستعمرههای نئوانگلاند 50 هکتار زمین برای ساخت خانه و ایجاد مزرعه اختصاص داده شد. همچنین به موجب این لایحه به هر شهرکنشین 50 هکتار زمین دیگر به عنوان فضای باز و یا حریم امن اختصاص یافت. نظر به اینکه این فضای باز به زودی به ملک قطعی تبدیل میشد، نیاز به فضای باز پیوسته تکرار میشده است، و بار دیگر فضای باز قدیم جای خود را به فضای باز جدید واگذار میکرد. لذا با این شیوه، ادامه فضاهای باز و امن شهرکهای سفیدپوستنشین از اواخر قرن هفدهم تا نیمه قرن نوزدهم از سواحل اقیانوس اطلس تا سواحل اقیانوس آرام به طول حدود 5 هزار کیلومتر گسترش یافت. در این میان «عوامل مرگ طبیعی» و «معجزه عنایت الهی» و «زیانهای جانبی در مسیر گسترش تمدن» دوباره فعال گردید. *سخنرانی جالب رهبر قوم سرخپوست کریک درباره جورج واشنگتن «مار خالدار Snake Spechled» رهبر قوم سرخپوست کریک طی یک سخنرانی آموزنده برای مردم خود پیشروی پایانناپذیر شهرکنشینان و ادامه شهرکسازی را چنین توصیف کرد: «برادران من، همگی سخن پدر بزرگوارمان(منظور جورج واشنگتن اولین رییس جمهور آمریکا است) را شنیدیم، سخنی مهربان و پر لطف و محبت است. او میگوید که فرزندان سرخپوست خود را دوست دارد. هنگامی که انسان سفیدپوست از آن سوی دریاها به اینجا آمد. بسیار کوچک و بیارزش بود، ساق پای او به علت مکث طولانی در چکمه، چروک و متشنج شده بود. از ما تقاضای کمک کرد تا یک قطعه زمین کوچک به او بدهیم. از لحظهای که سفیدپوست وارد این سرزمین شد، سرخپوستان زمین موردنیاز او را تامین کردند و برای او آتش افروختند تا او را گرم و راحت کنند. اما آنگاه که این انسان سفیدپوست احساس گرمی و آسایش کرد و بدن او با آتش سرخپوستان شاداب و پرنشاط شد، آنگاه که شکم او با خوراک سرخپوستان پر شد، ناگهان خود را بزرگ پنداشت و شروع کرد به قله کوهها شاخ به شاخ شود. درهها و دشتها جولانگاه او شدند، کنترل دریاهای شرق و غرب را نیز به دست گرفت. مدتی نگذشت که انسان سفیدپوست خود را پدربزرگ ما نامید. او گفت که فرزندان سرخپوست خود را دوست دارد. اما در همان حال از ما خواست که از سرزمین خود کوچ کنیم تا به طور اشتباهی و ناعمد ما را لگدکوب نکند. دیری نپایید که این سفیدپوست با یک پا مردان سرخپوست را لگد زد و آن سوی اوکونی (بخشی از ایالت کارولینای جنوبی) پرت کرد. با پای دوم شهرهای ما و قبرستان پدرانمان را با خاک یکسان کرد. در مناسبت دیگری به ما گفت به مناطق دورتری کوچ کنید، تا ماورای اوکونی عقبنشینی کنید. آنجا مکان خوش آب و هوا است و برای همیشه از آن شما خواهد بود. انسان سفیدپوست اکنون به ما میگوید زمینی که روی آن زندگی میکنید به شما تعلق ندارد، آن سوی رودخانه میسیسیپی کوچ کنید. در آن مکان پهناور میتوانید زندگی آرام داشته باشید. از گیاهان و رودخانههای آنجا بخورید و بیاشامید. آیا پدر بزرگ آنجا هم به سراغ ما نخواهد آمد؟ برادران! من از پدر بزرگ سخنان زیبا و شیرین شنیدهام. او که میگوید فرزندان سرخپوستش را دوست دارد. زبانش بریده نیست. اما سخنان او در این جمله خلاصه میشود: باز هم کمی کوچ کن و از نزدیک من دور شو». *اعطای زمین به جنگجویان بازنشسته آنچه که جنگ استقلال نامیده میشود پایان یافته بود و جنگجویان بازنشسته خانهنشین شدهاند. آنان از نظر اقتصادی و اجتماعی بار سنگینی را بر دوش دولت تشکیل میدادند. جرج واشنگتن طرحی را تدارک دیده بود تا به موجب آن زمینهای مرزی را تفکیک و به جنگجویان بازنشسته واگذار کند. او با اجرای این طرح قصد داشت از توان آنان در بخشهای اقتصادی و سیاسی استفاده کند، به این معنی که پیشروی سفیدپوستان به درون سرزمینهای سرخپوستان این بار بدون نیاز به ارتش و جنگ فراگیر ادامه یابد. نخستین رئیس جمهوری آمریکا که چهرهاش از میان تمثال مقدس نقش بسته روی اسکناس یک دلاری میدرخشد، در توجیه این طرح به نمایندگان کنگره یادآور شد که این گروه از شهرکنشینان مردان عادی نیستند بلکه جنگجویان کار کشتهای هستند که در جنگلها و دشتها با سرخپوستان جنگیدهاند. با واگذاری اراضی مرزی به آنان میتوانند همیشه در دل سرخپوستان رعب و وحشت ایجاد نمایند و آنها را فراری دهند. همچنین اگر سرخپوستان روزی بخواهند راه مقاومت را پیش بگیرند، جنگجویان سفیدپوست میتوانند با سازماندهی مجدد و تشکیل گروههای شبه نظامی از اهداف ایالات متحده در سرزمین اوهایو دفاع کنند. *مفاد قرارداد واشنگتن با سرخ پوستان با شیوه کهنه و سنتی انگلیسیها که قول میدهند و عمل نمیکنند، جرج واشنگتن به منظور تصرف سرزمینهای استراتژیک و اراضی سرشار از منابع طبیعی برای تامین امنیت شهرکنشینان یکسری موافقتنامههایی با سرخپوستان امضا کرد. در این موافقتنامهها تصریح شده که دولت ایالت متحده آمریکا در ازای اسکان شهرکنشینان در مناطق مرزی به سرخپوستان وعده میدهد که آسیبی به باقی مانده اراضی آنان وارد نکند و از هر تلاشی برای جلوگیری از ورود شهروندان آمریکا به مناطق سرخپوستنشین جهت شکار و سکونت دریغ نخواهد کرد. این موافقتنامهها نشان میدهد که پیشوای بزرگ ایالات متحده برای اجرای طرحهای خود از قبیل گسترش شهرکسازی و تصرف زمینهای سرخپوستان به طور رسمی اعتراف میکند که میخواهد پیش از آغاز مذاکره، به آنان دروغ بگوید و آنان را سر میز مذاکره فریب دهد. *شگرد اصلی جرج واشنگتن در مذاکره با سرخپوستان شگرد اصلی جرج واشنگتن فریب سرخپوستان از راه دادن وعدههای توخالی به منظور کسب امتیازات بیشتر است. او برای تضمین تحقق اهداف و خواستههایش، به نمایندگان کنگره توصیه کرد که وعدههای هیاتهای مذاکرهکننده جنبه شخصی داشته باشد و هیچ ضمانت اجرایی برای دولت آمریکا در پی نداشته باشد. به درستی که عقده برگزیدگی و حس برتریجویی نژادی، جرج واشنگتن را از هر تعهد اخلاقی و انسانی و قانونی آزاد ساخته و این ذهنیت را در او به وجود آورده که تعیین حق مرگ و زندگی و روزی این موجودات تیرهبخت و رنگین به دست اوست. چرا که آنان و گرگها را با یک چشم نگاه میکند. او در پیامی برای «جیمز دواین» به او تذکر میدهد که «گسترش تدریجی شهرکهای سفیدپوستنشین مستلزم آن است که سرخپوستان وحشی از مناطق سکونت خود فرار کنند، همانگونه که گرگها فرار میکنند. گرگها و سرخپوستان هر دو موجودات درنده هستند هرچند که منظرشان متفاوت است». *کافی است یک سرخپوست فقط گمان کند که صاحب حق بوده تا او را تجاوزگر بخوانند طرح جرج واشنگتن در کنگره به اتفاق آراء به تصویب رسید. در پی تصویب این طرح برخی نمایندگان پیشبینی کردند که این شیوه موافقتنامهها، سرخپوستان را بیش از پیش در مناطق بستهشان منزوی کند و چنانچه بخواهند در برابر اجرای این طرح مقاومت کنند سرنوشتشان کوچ اجباری و نابودی خواهد بود. «ادموند مورگن» در کتاب «بردگی و آزادی در آمریکا» نوشته است: «سرخپوستان حق دفاع از خود را ندارند، زیرا حقی را مالک نیستند تا از آن دفاع کنند!! کافی است یک سرخپوست فقط گمان کند که صاحب حق بوده تا او را تجاوزگر بخوانند و آنگاه شیطان صفتان از لانه خود بیرون آیند و کشتار و ویرانی را آغاز نمایند». *گمان خام قوم شیروکی به قوه قضائیه آمریکا این طرح که پیش از تصویب آن در کنگره به اجرا گذاشته شد، نخستین طرح قانونی کوچ اجباری سرخپوستان از زادگاهشان بود. اندرو جکسون سومین رئیس جمهوری آمریکا به محض راه یافتن به کاخ سفید، دهها هزار سرخپوست را در جریان «سفر اشکها» از سرزمین شیروکی بیرون راند و آن را ضمیمه ایالت جرجیا کرد. جکسون در توجیه غصب زمینهای سرخپوستان او هم به شگردهای فریبنده قانونی متوسل شد، قوم شیروکی به گمان اینکه قوه قضائیه آمریکا سالم و مستقل است و میتواند درباره حقوق تضییع شده عادلانه قضاوت کند به دادگاه عالی پناه بردند. اما دیری نپائید که این پرونده گرفتار بوروکراسی و جدالهای کششدار در دادگاه عالی شد. *رای دادگاه به نفع سرخ پوستان شیروکی در همین حال در مناطق سکونت قوم شیروکی معادن طلا کشف شد و به همین دلیل حدود 40 هزار شهرکنشین با تشویق دولت امریکا بیدرنگ در آن منطقه اسکان یافتند. از یکطرف به پرونده شکایت قوم شیروکی در دادگاه عالی رسیدگی میشد و از طرف دیگر شهرکنشینان همچنان به مصادره مزارع و اراضی سرخپوستان ادامه میدادند و آنان را به بیابانها و جنگلها میراندند. سران قوم شیروکی با پیگیری این شکایت در واقع مقاومت مسالمتآمیز را در پیش گرفتند و با حکم جان مارشال قاضی دادگاه عالی زمینهای خود را باز پس گرفتند و نخستین بار در این معرکه برنده شدند. این درحالی است که اندروجکسون در واکنش به این قضیه، صدور رای دادگاه به نفع سرخپوستان را پیروزی دمکراسی و بیانگر استقلال قوه قضائیه و نشانگر قانونمندی توصیف کرد. *قاضی حکمش را صادر کرد و حالا خودش مجریان آن را پیدا کند! جکسون به منظور پایمال کردن این حکم و جلوگیری از اجرای آن گفت: «قاضی مارشال حکمش را صادر کرد و اکنون او وظیفه دارد مجریان آن را پیدا کند». شکی نیست که قون شیروکی با مقاومت مسالمتآمیز توانستند حکم تاریخی دادگاه عالی را به نفع خود دریافت نمایند. اما اجرای این حکم به طرد آنان از سرزمینها و زادگاهشان به مناطق غرب رودخانه میسیسیپی منجر گردید.
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 14865
دفعات دیده شده: ۱۱۴۱ | آخرین مشاهده: ۳ روز پیش