-
طولانیترین نسلکشی تاریخ چگونه اتفاق افتاد-10 / وقتی دادگاههای آمریکا برای پوست سر سرخپوستان جایزه گذاشتند
دوشنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۴۳
در 12 سپتامبر سال 1694دادگاه مستعمره ماساچوست برای سفید پوستانی که پوست کله سرخ پوستی را ارائه می دادند به طور رسمی پاداش تعیین کرد که برای یک شهرک نشین معمولی 50 پوند، شبه نظامیان 20 پوند و به سربازان 10 پوند پرداخت میشد. بررسی تاریخ آمریکا و ماهیت بنیانگذاران آن نشان میدهد که پدران ایالات متحده برای برپایی کشور جدید، نسل سرخ پوستان که صاحبان اصلی این سرزمین بودند را از بین بردند و هیچگاه تا به امروز حقی ولو اندک برای زندگی آنان قایل نبوده ا
در 12 سپتامبر سال 1694دادگاه مستعمره ماساچوست برای سفید پوستانی که پوست کله سرخ پوستی را ارائه می دادند به طور رسمی پاداش تعیین کرد که برای یک شهرک نشین معمولی 50 پوند، شبه نظامیان 20 پوند و به سربازان 10 پوند پرداخت میشد. بررسی تاریخ آمریکا و ماهیت بنیانگذاران آن نشان میدهد که پدران ایالات متحده برای برپایی کشور جدید، نسل سرخ پوستان که صاحبان اصلی این سرزمین بودند را از بین بردند و هیچگاه تا به امروز حقی ولو اندک برای زندگی آنان قایل نبوده اند. قسمت نهم این مطلب از نظر خوانندگان گذشت و هم اینک قسمت دهم آن تقدیم می گردد: *فردی که به دلیل بریدن سر ایرلندیها که از پادشاه انگلیس نشان «سوارکار قهرمان» دریافت کرد درینون در کتاب facing west می نویسد: «انگلیسی ها در بیشتر جنگ های خود با سرخ پوستان، مرتکب جنایت پوست کنی میشدند.» انگلیسیها از دوران جنگهای خود در ایرلند روش کندن پوست سر دشمنان خود را دنبال میکردهاند و این شیوه را همراه خود به دنیای نو انتقال دادند. «همفری لیگبرت» فرمانده سپاهیان انگلیسی در اواخر قرن شانزدهم به منظور دامن زدن به رعب و وحشت در دل ایرلندیها و سرکوب انتفاضه آنان در سالهای 1567 - 1570 نخستین بار روش پوست کنی ایرلندیها را به کار برد. ساده ترین جنایات او این بود که سر بریده انقلابیون را در دو طرف مسیر راه دفتر رهبر انتفاضه روی نیزه قرار دادند. لیگبرت پیش از اینکه به دنیای نو منتقل شود، از پادشاه انگلیس به پاس تلاشهای آینده او در گسترش فرهنگ و تمدن اروپایی در قاره آمریکا نشان «سوارکار قهرمان» دریافت کرد. اگرچه همفری لیگبرت ناکام و سرافکنده به انگلیس بازگشت و در مدت اقامت خود در آمریکا نتوانست مستعمره تاسیس کند اما روش جنایتکارانه او مبنی بر پوست کنی سر سرخپوستان ادامه یافت و تا امروز هم ادامه دارد. ژنرال الفرد سولی پس از گذشت سه قرن، این روشها و صحنه ها را با همه جزئیات آن تکرار کرد. او چندی پیش برای شادی خود و ایجاد رعب و ترس در دل بازماندگان سرخ پوستان به سربازان آمریکایی دستور داد سرهای بریده افراد قوم لاکوتا را روی نیزه قرار دهند و در دو طرف جاده ستاد فرماندهی او بکارند. *نرخ «پوست سر» هر سرخ پوست بنا بر اعلام دادگاه ماساچوست سر بریدن و پوست کنی غیر از آراستن خیابانها با سرهای بریده و یا ترساندن دشمن آنگونه که در ایرلند و برخی مستعمرههای سفید پوستان در آمریکا معمول بود، اهداف و وظایف دیگری نیز در برداشت. استعمارگران برای شمارش تعداد کشته شدگان سرخ پوست سرها را از بدن جدا میکردند و پس از گذشت چند سالی سر بریدن به منبع درآمد کلان مهاجران سفید پوست تبدیل شد. جننگز در کتاب «یورش به آمریکا» در این باره چنین نوشت که مقامهای استعمارگر برای افرادی که سرخ پوستان را به قتل میرسانند و سر آنان را احضار میکردند. پاداش تعیین کرده بودند اما به تدریج این روش تغییر کرد و مقامهای استعمارگر تنها به دریافت پوست سر سرخ پوست مقتول اکتفا کردند مگر در مواردی که میخواستند از هویت مقتول مطمئن شوند. شاید تاریخ نخستین پاداش پرداخت شده در ازای دریافت پوست سر به جای جمجمه کامل به سال 1694 باز گردد. در 12 سپتامبر همان سال دادگاه مستعمره ماساچوست برای سفید پوستانی که پوست کله سرخ پوستی را ارائه می دادند به طور رسمی پاداش تعیین کرد. نحوه پرداخت و میزان این پاداشها بر حسب سن، هویت و ملیت پیشین سفید پوست متفاوت بود. به طور مثال به یک شهرک نشین معمولی 50 پوند، به شبه نظامیان 20 پوند و به سربازان 10 پوند پرداخت میشد. *افزایش نرخ «پوست سر» سرخپوستان به 100 پوند از این اقدام دادگاه ماساچوست 20 سال نگذشته بود که همه مستعمرههای انگلیسی در آمریکا پاداشهای مشابهی تعیین کردند. بار دیگر پس از مدتی نرخ پاداشها افزایش یافت به طوری که برای هر پوست سر سرخپوست در سال 1704 صد پوند در نظر گرفته شد. در حقیقت پاداش صد پوندی چهار برابر متوسط در آمد یک کشاورز مهاجر در مزارع مستعمرههای «نئوانگلاند» دنیای نو بود. پرداخت چنین مبلغی این امکان را برای شهرک نشینان مسن هم فراهم میکرد تا سالانه دست کم دو کودک و سه زن سرخ پوست را شکار کند. و از نعمت درآمدی برخوردار شود که اعلیحضرت «جیمز» پادشاه انگلستان از چنین نعمتی برخوردار نیست. این روش باعث شد شکار سرخ پوستان و پوست کنی سر آنان سریعترین راه ثروت اندونزی مهاجران انگلیسی گردد. *تاسیس شرکت و استخدام نیرو برای شکار سرخ پوستان توسط توماس اسمیت «توماس اسمیت» یکی از مهاجران سرمایه دار به منظور کسب درآمد کلان و سریع از این راه شرکتی را در منطقه فالموت که امروزه ایالت بور تلاند نامیده میشود تاسیس کرد. وی برای قتل سرخ پوستان و آوردن جمجمه و یا پوست کله آنان دهها سفید پوست ماجراجو را به استخدام این شرکت درآورد و اسلحه و مهمات و ابزار لازم برای کشتن سرخ پوستان را در اختیار آنان قرار داد. افراد ماجراجو یک سوم پاداش خود را به عنوان دلالی به توماس اسمیت پرداخت میکردند. او در دفتر خاطراتش چنین نوشت که سهم او از پاداش قتل سرخپوستان در روز 18 ژوئن سال 1757 که یکی از روزهای کساد و کم کاری به شمار میرفت 165پوند بوده است. *سرنوشت یک خانواده 4 نفره مورد اعتماد سفید پوستان به نقل از نویسنده اروپایی شکارچیان ابتدا روستاهای سرخ پوست نشین بخصوصی را شناسایی میکردند و سپس با محاصره و یورش به آن، خانه های آن را یکی پس از دیگری پاکسازی میکردند. آنان در این یورش یک «پوست سر» انسان سرخپوست را هم در آنجا باقی نمیگذاشتند. مهاجران سفید پوست برای افزاش درآمد خود چه بسا به روستاهای شمال مکزیک نیز که آنسوی مرز آمریکا قرار دارد میتاختند چرا که از نظر سفید پوستان «پوست سر» سرخپوستان مکزیکی همپیمان با «پوست سر» سرخ پوستان آمریکایی تفاوت ندارد و هر دو از یک نژاد هستند. به ویژه اینکه شکار سرخ پوستان آمریکایی آسانتر است. جیمز اکستل در کتاب خود فصلی را به موضوع پوست کنی اختصاص داده و در این باره نوشته است: «دستهای چهار نفره از شهر نشینان مستعمره نیوجرسی ادعا کردند که سرخ پوستان فیلادلفیا را شکار میکنند، اما شامگاه 12 آوریل 1756 مشخص شد که سرخ پوستانی که توسط این گروه چهار نفره قربانی میشدند در منطقه ای سکوت دارند که سفید پوستان پیشتر جان آنان را نجات داده و برده خود قرار داده بودند. در نیمه همان شب شهرک نشینان به خانه یک خانواده سرخ پوست بی دفاع و تسلیم شده و مطمئن یورش بردند و افراد آن را در حال خواب، هدف گلوله قرار دادند. سرپرست این خانواده که جرج نام داشت موفق به فرار شد. اما به سینه همسرش کاثرین چند گلوله اصابت کرد و از پای در آمد. مهاجمان سر این زن را از بدن جدا نموده و سر دختر یازده سالهاش را با تبر خرد کردند. سرنوشت کودک یکساله این خانواده بهتر از سرنوشت مادر و خواهرش نبود. *اصول برادری دینی و همپیمانی سیاسی زیر پای سفید پوستان پیتر شمالز در کتابی که درباره قوم سرخ پوست اوجیبوا نوشته تاکید میکند که استعمارگران نه ارزشها و اصول برادری دینی را رعایت میکردند و نه به اصول همپیمانی سیاسی پایبند میماندند. افراد سرخ پوستی هم که برای نجات روح خود در آخرت و نجات جسم خود در دنیا چشم دوخته بودند در امان نماندند و قربانی قدیسان شدند. به طور مثال یک دسته از سربازان مسلح به فرماندهی دایوید ویلیامز افرادی از قوم سرخ پوست موراوی در یکی از روستاهای منطقه دولایر را به محاصره درآوردند. سربازان ابتدا به آنان اطمینان دادند که قصد شومی ندارند. و از سرخپوستان میخواهند که آنان را به استراحت گاهی برای اقامه نماز و تهیه غذا راهنمایی نمایند. سربازان به سرخ پوستان گفتند که برای یک ماموریت انسانی به این منطقه آمدهاند و شما نیازی به حمل اسلحه ندارید. سرخ پوستان ادعاهای سربازان سفید پوست را باور کردند و با اطمینان کامل سایر افراد خانواده خود را احضار کردند تا از برکات نماز همراه قدیسان سفید پوست بهره ببرند. سرخ پوستان که وقت کافی برای فکر کردن و شناخت این توطئه فریبکارانه را نداشتند بی درنگ غافلگیر شدند و مورد حمله سربازان قرار گرفتند. در این کشتار سر 29 مرد و 27 زن و 34 کودک سرخپوست از بدن جدا شد. *پیوستن به شرکتهای «پوست کنی» با صرفه تر از جستجو معادن طلا در جنگهای شش ساله 1760 - 1754 که در تاریخ به نام انگلیسیها و فرانسویها به ثبت رسیده و توسط آن دو کشور اداره میشده است. تنها سرخپوستان بودند که در این جنگها مانند گوسفند به کشتارگاه میرفتند. در پی شکست سنگینی که فرانسوی ها به ادوارد برادوک ژنرال انگلیسی و سرخ پوستان همپیمان او در سومین سال جنگ وارد آوردند، انگلیسیها ناچار شدند بهای پاداش پوست کنی را افزایش دهند. با این تصمیم صدها شهرک نشین سفید پوست از جستجو معادن طلا صرف نظر کردند و به شرکتها و گروههای پوست کنی پیوستند که از یکدیگر سبقت میگرفتند. میان این شرکتها رقابت سختی وجود داشت و هر کدام آنها به افزایش درآمد و غنیمت جنگی و شکار انبوه جمجمه مباهات میکرد. *«لوئیس وتزل»، یکی از قهرمانان تاریخ آمریکا بنیانگذار «پوست سر کنی» سرخ پوستان «لوئیس وتزل» یکی از ماجراجویان سفید پوست که با این شرکتها همکاری میکرد درباره میزان درآمدش گفته است که هر گاه به شکار میرفته با کمتر از چهل پوست سر سرخپوست به خانه باز نمیگشته است. «وتزل» که در شهرکهای سفید پوست نشین آمریکا متولد شده و اکنون بعنوان یکی از قهرمانان تاریخ آمریکا شهرت دارد، در سنین کودکی هنگامی که پدرش با زور اسلحه میکوشیده زمینهای سرخ پوستان را تصاحب کند زخمی شده بود. او نخستین بار در سن 14 سالگی قتل سرخپوستان را آغاز کرد و حیات خود را وقف این کار نمود. او به همین دلیل ازدواج نکرد تا لحظههای زندگی خود را صرف رسیدگی به خانوانده نکند. قتل رهبر قوم دولایر در سال 1871 و قتل رهبر قوم سینیکا در سال 1879 هنگام مذاکره با استعمارگران بخشی از جنایات و وتزل به شمار میآید. از اسناد تاریخی آمریکا چنین برداشت میشود که پوست کنی و بریدن سر سرخپوستان با «وتزل» آغاز شد و به تدریج به یکی از ورزشهای دوست داشتنی سفید پوستان بدل گشت چه بسا بسیاری از آنان افتخار میکردند که چکمه و لباس مخصوص شکار آنان را از پوست سرخ پوستان ساخته شده است. پس از گذشت یک دهه و هنگامی که انگلیسیهای سلطنت طلب و انگلیسیهای انقلابی با یکدیگر درگیر شدند و به پوست کنی سر یکدیگر را آغاز کردند، اوضاع به سود سرخ پوستان نسبتا دگرگون شد. با وجودی که هر یک از طرفین درگیر انگلیسی عنایت الهی را شامل حال خود عنوان میکرد و جنایات زشت خود را به آن منسوب مینمود، اما در طول سالهای جنگ که آنان را جنگ استقلال مینامیدند همه سفید پوستان در عین حال به پوست کنی و مثله کردن پیکر سرخ پوستان ادامه میدادند و خود را به این کار وفادار میدانستند.
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 14805
دفعات دیده شده: ۱۲۶۲ | آخرین مشاهده: ۶ روز پیش
