-
مدیر مرکز تحقیقات جهانیسازی کانادا تشریح کرد: (بخش اول) تلاش آمریکا برای مشروعیت بخشیدن به استفاده از سلاح هستهای
دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۳۰
یک استاد دانشگاه و مدیر مرکز تحقیقات جهانیسازی کانادا با اشاره به دکترین جدید امنیت ملی آمریکا نوشت: دولت ایالات متحده تلاش زیادی جهت مشروعیت بخشیدن به استفاده از سلاحهای هستهای دارد. “مایکل چوسودوفسکی” (Michel Chossudovsky) نویسنده برنده جایزه، استاد اقتصاد در دانشگاه اتاوا و مدیر مرکز تحقیقات جهانیسازی (Centre for Research on Globalizatio)، نویسنده کتاب جهانیسازی فقر و نظم نوین جهانی (2003) و جنگ آمریکا بر علیه تروریسم (2005) که در نگارش د
یک استاد دانشگاه و مدیر مرکز تحقیقات جهانیسازی کانادا با اشاره به دکترین جدید امنیت ملی آمریکا نوشت: دولت ایالات متحده تلاش زیادی جهت مشروعیت بخشیدن به استفاده از سلاحهای هستهای دارد. “مایکل چوسودوفسکی” (Michel Chossudovsky) نویسنده برنده جایزه، استاد اقتصاد در دانشگاه اتاوا و مدیر مرکز تحقیقات جهانیسازی (Centre for Research on Globalizatio)، نویسنده کتاب جهانیسازی فقر و نظم نوین جهانی (2003) و جنگ آمریکا بر علیه تروریسم (2005) که در نگارش دائرةالمعارف بریتانیکا مشارکت داشته و نوشتههای او به بیش از 20 زبان زنده دنیا ترجمه شده است، در مقالهای که در سایت “گلوبال ریسرچ” (globalresearch) منتشر شد، با اشاره به زمزمههایی که در مورد حمله آمریکا و متحدانش به ایران به گوش میرسد، هشدار میدهد: این ماجراجویی نظامی، به قدری جدی و خطرناک است که آینده بشریت را میتواند تهدید نماید. * خطر جنگ هستهای زمانی که انسان به ویرانیها و تلفات جنگهای عراق و افغانستان مینگرد، باز هم نمیتواند میزان واقعی تخریب و کشتار ناشی از جنگ جهانی سوم را که با استفاده از سلاحهای پیشرفته و تکنولوژی پیشرفته رخ میدهد، حدس بزند. جامعه بینالملل، به نام صلح جهانی، بر جنگ اتمی، صحه گذارد. “ایجاد جهانی امنتر” بهانهای است برای آغاز عملیات نظامی که میتواند به هولوکاست هستهای منجر شود. رژیم صهیونیستی برای استفاده از سلاحهای اتمی در جنگ محتمل آینده با جهان اسلام، مهیا شده است. جایی که من زندگی میکنم (آمریکای شمالی) مردم مدام از هولوکاست سخن میگویند اما هر بمب اتمی، خود به تنهایی میتواند یک هولوکاست باشد. میتواند بکشد، شهرها را ویران سازد و همه مردم را نابود نماید. واقعیتها، وارونه جلوه داده میشود. بنابر یک استدلال نادرست، در یک “جنگ بشردوستانه” از سلاحهای هستهای تاکتیکی بهره برده میشود و به نقل از “کارشناسان متخصص” ادعا میکنند که این سلاحها برای حفاظت از رژیم صهیونیستی و دنیای غرب از حمله اتمی است. بمبهای هستهای آمریکا که دارای قدرت تخریب 6 برابر قویتر از بمبی است که در هیروشیما منفجر شد، توسط کارشناسان متخصص، بمب بشردوستانه لقب میگیرد و در همین حال، سلاحهای هستهای ایران که اصلا وجود خارجی ندارند، تهدیدی مسلم، برای امنیت جهانی تلقی میشوند. زمانی که جنگ اتمی حمایتی آمریکا، به عنوان یک “ابزار صلح” محسوب شود توسط نهادهای جهانی و از جمله سازمان ملل بر آن صحه گذارده شود، هیچ راه برگشتی نیست، جامعه بشری، با شتاب به سوی خود ویرانی پیش میرود. این مقاله، ابتدا در فوریه 2006، با عنوان “آیا دولت بوش، یک هولوکاست هستهای را طراحی کرده است؟ آیا آمریکا از سلاح هستهای بر علیه ایران و تلافی در صورت عدم توافق با تهران، استفاده خواهد کرد” منتشر شد و به بررسی دکترین آمریکا در مورد جنگ پیشدستانه هستهای که در مورد ایران نیز به کار میرفت، میپرداخت. نکته مهم این است که 5 سال پیش، آمریکا برای چنین جنگی آماده میشد و اکنون نیز مرحله پیشرفته این نمایش، آماده اجراست. * توجیه استفاده از سلاح هستهای توسط دولت آمریکا روندهای عملیاتی، برای آغاز جنگ هستهای توسط “فرماندهی استراتژیک آمریکا” در حال انجام است. ما در یک چهار راه خطرناک ایستادهایم؛ قوانین و راهبردهای مربوط به سلاحهای هستهای، اکنون استفاده از این سلاحها را “آزاد” کردهاند) یا در واقع، از تعادل با قواعدی که در دوران جنگ سرد حاکم بودند، خارج شدهاند. ) دکترین جدید اعلام میکند که “اداره، کنترل و هماهنگی” استفاده از سلاح هستهای باید “انعطافپذیر” باشد و به فرماندهان منطقه جنگی، اجازه دهد که تصمیم بگیرند که چه زمان و کجا باید از سلاح هستهای استفاده نمایند: فرماندهان جنگی منطقه، مسئول صحنه عملیاتهای هستهای (Theater Nuclear Operations) هستند و نه تنها اختیار اجرای این عملیات را دارند، بلکه در مورد هر موضوع مربوط به سلاح هستهای تصمیم میگیرند. ما به نقطه بحرانی تاریخ رسیدهایم. کاملا ضروری است که مردم، در داخل و خارج کشور، دشواری وضعیت فعلی را درک کنند و قاطعانه بر علیه دولتشان عمل کنند تا چرخه جنگ را متوقف نمایند. * سابقه سیاه آمریکا در توجیه استفاده از سلاح هستهای هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا در تاریخ 25 جولای اعلام کرد: “ما وحشتناکترین بمب تاریخ را کشف کردهایم. ممکن است تخریب حاصل از انفجار این بمب، پس از دوران نوح و کشتی افسانهایاش، عظیمترین ویرانی باشد. این سلاح قرار است بر علیه ژاپن به کار گرفته شود. ما این سلاح را بر علیه اهداف نظامی و سربازان و ملوانان استفاده خواهیم کرد، نه بر علیه زنان و کودکان حتی اگر ژاپن، وحشی، ظالم، بیرحم و متعصب باشد، ما به عنوان رهبر دنیایی که سعادت عمومی را میخواهد، نمیتوانیم این بمب وحشتناک را بر روی پایتخت قدیمی یا جدید این کشور بیندازیم. محل اصابت، کاملا نظامی است. به نظر میرسد که وحشتناکترین چیزی که تاکنون کشف شده است، بیشترین فایده را دارد. “ اولین بمب اتمی در 6 آگوست 1945 بر روی هیروشیما انداخته شد و بمب دوم در 9 آگوست، در ناکازاکی منفجر شد. ترومن در همان روز، یعنی 9 آگوست 1945 در یک سخنرانی رادیویی اعلام کرد: “دنیا متوجه شده است که اولین بمب، در هیروشیما که یک پایگاه نظامی است، انداخته شده است زیرا ما امیدوار بودیم که در اولین حمله، تا حد ممکن از کشته شدن غیرنظامیان جلوگیری نماییم. “ از 6 آگوست 1945، بشریت به وضعیت غیرقابل تصور هولوکاست هستهای نزدیکتر میشود که در آن اشعات رادیواکتیو، در بیشتر مناطق خاورمیانه پخش میشود. * تلاش جدید آمریکا برای مشروعیت بخشیدن به کاربرد بمب هستهای همه حفاظهای دوره جنگ سرد که سلاح هستهای را به عنوان “آخرین مفر” تلقی میکرد، از میان رفته است. عملیاتهای نظامی تهاجمی، اکنون استفاده از کلاهکهای هستهای را اقدامی برای “دفاع از خود” توصیف میکنند. تمایز سلاحهای هستهای تاکتیکی و زرادخانه جنگی متعارف، محو شده است. دکترین جدید آمریکا بر پایه “ترکیب تواناییهای ضربه زدن” بنا نهاده شده است. در نهایت، آنچه به صورت خاص در برنامه بمباران ایران توسط پنتاگون در نظر گرفته شده است، استفاده از سلاح هستهای در کنار سلاحهای متعارف است. همچنانکه در مورد انفجار اولین بمب اتمی، شاهد بودیم ترومن از “انداختن بمب بر روی هیروشیما به عنوان یک پایگاه نظامی” سخن میگفت، اکنون هم بمبهای هستهای کوچک (mini-nukes) به عنوان بمبهایی که “به شهروندان غیرنظامی آسیب نخواهند رساند”، معرفی میشوند. دکترین جدید هستهای آمریکا که با نام رسمی “نگارش ضمیمه 3-12” یا (Doctrine for Joint Nuclear Operations, March 2005) شناخته میشود، به دنبال “همراه کردن حملههای سلاح متعارف با سلاحهای هستهای” ، تحت عنوان «یکپارچه کردن» حمله و اجراست. این دکترین، نقشه جنگی را به عنوان مدیریت روند تصمیمسازی توصیف میکند که با ترکیب ابزارها، اهداف نظامی و استراتژیک توأمان کسب میشود و در این روند، از دست رفتن زندگی انسانها، اهمیت کمی دارد. نقشه جنگیای که با دکترین جدید هستهای آمریکا طراحی شود، بر «بیشترین کارآیی در استفاده از نیروها» متمرکز شده است که به معنای تنظیم بهینه سلاحهای مختلف، برای نیل به اهداف تعیین شده نظامی است. در این زمینه، سلاحهای هستهای و متعارف، به عنوان “بخشی از جعبه ابزار” لحاظ میشوند که فرماندهان نظامی میتوانند بر حسب ضرورت و بنا بر مقتضیات صحنه جنگی انتخاب نموده و به کار ببرند )صد البته هیچیک از سلاحهایی که در این “جعبه ابزار” طراحی شده توسط پنتاگون قرار دارد و شامل بمبهای ضد سنگر متعارف، بمبهای خوشهای، بمب هستهای کوچک، سلاحهای شیمیایی و میکروبی زمانی که توسط آمریکا و متحدانش به کار روند، “سلاحهای کشتار جمعی” محسوب نمیشود). اهداف اعلام شده عبارت است از: “اطمینان از بیشترین کارآیی در استفاده از نیروها و قرار دادن دامنه گستردهتر گزینههای حمله (متعارف و هستهای) در اختیار رهبران آمریکایی، به منظور اقدام در وضعیتهای فوری. یکپارچگی نیروهای متعارف و هستهای برای هر استراتژی موفق جامع، ضروری است. این یکپارچگی باعث بیشینه شدن اهداف، کمینه شدن تخریبها و کاهش هزینهها میگردد. “ (Doctrine for Joint Nuclear Operations p. JP 3-12-13) دکترین جدید هستهای، مفروضات و واقعیتها را زیر و رو میکند. نه تنها تأثیرات شدید ویرانگر سلاحهای هستهای را نادیده میگیرد، بلکه تصریح میکند که بدون هیچ قید و بندی، سلاحهای هستهای “امن” هستند و استفاده از آنها در میدان جنگی، میتواند «کمترین میزان تخریب و کاهش هزینهها» را تضمین نماید. موضوع تشعشعات رادیواکتیو، به ندرت در مورد سلاحهای هستهای تاکتیکی در نظر گرفته میشود. این اصول راهبردی غیرمتجانس که سلاح هستهای را “برای غیر نظامیان، بی خطر” توصیف میکند، برای استفاده از سلاحهای مختلف، در صحنه جنگ، به فرماندهان نظامی، چراغ سبز نشان میدهد. * اقدامات “تهاجمی” و “تدافعی” در سال 2001 در مورد امکان استفاده از سلاح هستهای در خاورمیانه و به ویژه علیه ایران بررسیهایی انجام شد. دکترین جدید هستهای آمریکا، یک گام به محو کردن مرز میان اقدام نظامی “تهاجمی” و “تدافعی” کمک کرد: “سهگانه جدید، پیشنهاد میکند که تواناییهای استراتژیک دفاعی و تهاجمی شامل توانایی حمله هستهای و غیرهستهای، دفاع فعال و منفعل، همزمان به کار گرفته شود. یک تحقیق جامع برای توسعه، ایجاد یک شالوده صنعتی برای پیشرفت، ساختن و حفظ نیروهای تهاجمی و سیستمهای دفاعی، ضروری است.” دکترین جدید هستهای، از اقدامهای پیشدستانه “دفاع از خود” فراتر رفته است و خواهان “اقدام آغازین” (anticipatory action) است که در آن سلاحهای هستهای علیه “دشمن سرسختی” به کار میرود که بر گسترش سلاحهای کشتار جمعی اصرار میورزد: “طرح امنیتی مناسب، نیازمند آمادگی برای تهدیدات احتمالی است که ممکن است اکنون واضح نباشند. درسهای تاریخ نظامی به ما یادآوری میکند که: منازعات غیر عقلانی، پیشبینی نشده آغاز میشود. نیروهای نظامی، باید برای مقابله با تواناییها و سلاحهایی که موجود است یا به وجود خواهد آمد، آماده باشند، حتی اگر سناریوی فوری برای جنگ پیش رو وجود نداشته باشد. برای بیشینهسازی بازداشتن از کاربرد سلاحهای کشتار جمعی، ضروری است که نیروهای آمریکایی برای استفاده از سلاح هستهای آماده باشند و نیز برای به کارگیری سلاحهای هستهای در صورت لزوم، در جهت جلوگیری یا تلافی کاربرد سلاحهای کشتار جمعی، مهیا باشند.” * طرح کاربرد همزمان سلاحهای هستهای و متعارف دکترین جدید هستهای آمریکا، به صورت خلاصه، فرآیندهای اداره و استفاده از سلاحهای هستهای و ماهیت رابطه میان عملیاتهای جنگی هستهای و متعارف را بیان میکند: “استفاده از سلاحهای هستهای در صحنه جنگ، نیازمند طرحی برای یکپارچه کردن سلاحهای هستهای و متعارف، در بزرگترین مقیاس ممکن است.” (DJNO, p 47) زمانی که فرمانده کل قوا که رئیس جمهور ایالات متحده است، تصمیم بگیرد که عملیات نظامی ترکیبی هستهای-متعارف اجرا شود، همواره این ریسک وجود خواهد داشت که سلاحهای هستهای تاکتیکی، بدون اجازه مجدد از رئیس جمهور، به کار روند. با این ملاحظه، دسترسی فرماندهان منطقه جنگی به سلاحهای هستهای، با این توجیه صورت میگیرد که نقشههای جنگی باید، «منعطف باشند و در موقعیتهای متفاوت، امکان تغییر داشته باشند».
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 14337
دفعات دیده شده: ۱۱۹۴ | آخرین مشاهده: ۵ روز پیش