-
جنگجهانی با سربازان سایبری/ خلع سلاح اینترنتی را جدی بگیریم
یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۸:۴۷
فضای سایبری بعد از زمین، دریا، هوا و فضا به میدان پنجم جنگافروزی تبدیل شده است. بسیاری فرض را بر شکست فوری فناوریهایی میگذارند، که موتور محرک جهان مدرن محسوب میشوند. تهدیدات سایبری و شکلگیری ارتشهای سایبری در جهان امروز نگرانیهای فراوانی را درباره وقوع جنگ جهانی سایبری ایجاد کرده است. نشریه انگلیسی اکونومیست در مطلبی در شماره آخر خود نظر دولتمردان جهان را به این تهدیدات جلب میکند و با اشاره به وابستگی روزافزون زیرساختارهای جهان امروز به
فضای سایبری بعد از زمین، دریا، هوا و فضا به میدان پنجم جنگافروزی تبدیل شده است. بسیاری فرض را بر شکست فوری فناوریهایی میگذارند، که موتور محرک جهان مدرن محسوب میشوند. تهدیدات سایبری و شکلگیری ارتشهای سایبری در جهان امروز نگرانیهای فراوانی را درباره وقوع جنگ جهانی سایبری ایجاد کرده است. نشریه انگلیسی اکونومیست در مطلبی در شماره آخر خود نظر دولتمردان جهان را به این تهدیدات جلب میکند و با اشاره به وابستگی روزافزون زیرساختارهای جهان امروز به شبکه های دیجیتالی به آنها توصیه میکند جنگ سایبری را جدی بگیرند. در زیر ترجمه این مطلب را میخوانید. در طول تاریخ، فناوریهای جدید همواره باعث انقلاب در جنگافزارهای ما شدهاند و این انقلاب گاهی ناگهانی و گاهی تدریجی صورت گرفته است. مروری بر این سیر تحول از ساخت ارابه جنگی گرفته تا ساخت باروت، هواپیما، رادار و امروزه فرآیند شکافت اتمی بیانگر این واقعیت است. این روند بدون کمک فناوری اطلاعات پیش نمیرود. رایانه و اینترنت، اقتصاد ما را دستخوش تغییر کردهاند و به تبع آن توان نظامی ارتشهای بزرگ افزایش یافته، مثل اعزام هواپیمای بدون سرنشین به نقاط مختلف برای جمعآوری اطلاعات و حملات هدفمند. اما گسترش فناوری دیجیتالی قطعا بدون هزینه نیست، این فناوری ارتشها و جوامع ما را در معرض حملات دیجیتالی قرار میدهد. این تهدید در نوع خود پیچیده، چندوجهی و بالقوه خطرناک است. جوامع مدرن امروزه بیش از پیش وابسته به سیستمهای رایانهای متصل به اینترنت هستند و این باعث میشود که اقتصاد آنها بیشتر در معرض خطر قرار گیرد. اگر نیروگاهها، پالایشگاهها، بانکها و سیستمهای کنترل ترافیک هوایی یک کشور مختل شوند جان مردم در معرض خطرات جدی قرار میگیرد اما خوشبختانه میتوان با وضع برخی قوانین در فضای سایبری، درست مثل فضای واقعی تا حدی این شرایط را کنترل کرد. همان طور که امروزه کشورها مثلا درباره کاهش تهدیدات اتمی با یکدیگر گفتگو میکنند، میتوانند درباره کاهش تهدیدات سایبری نیز با یکدیگر سر میز مذاکره بنشینند. اکنون زمان مذاکره در مورد این مساله است و باید تا دیر نشده کاری در این زمینه صورت داد. فضای سایبری بعد از زمین، دریا، هوا و فضا به میدان پنجم جنگافروزی تبدیل شده است. بسیاری فرض را بر شکست فوری فناوریهایی میگذارند که موتور محرک جهان مدرن محسوب میشوند. با فروپاشی شبکههای رایانهای، کارخانجات صنعتی و شیمیایی نابود و ماهوارهها از کنترل خارج میشوند. شبکههای مالی و قدرت نیز از هم میپاشند. این مساله، زنگ خطر را نزد بسیاری از کارشناسان به صدا درآورده است. بیشتر کارشناسان معتقدند نفوذ در یک شبکه دیجیتالی، کاری ساده است به خصوص برای کسانی که اراده، ابزار و زمان کافی برای آن را داشته باشند. حکومتها این مساله را به خوبی میدانند زیرا بسیاری از آنها، حامی پرشور هکرها هستند. جاسوسان اغلب با نفوذ در یک سیستم رایانهای اقدام به جمعآوری اطلاعات میکنند. نفوذ در شبکههای دیجیتالی برای اخلال در آنها نیز کار زیاد سختی نیست و با کمی دقت میتوان کار را طوری پیش برد که هیچ ردی نیز باقی نماند. گفته میشود حملات سایبری به استونی در 2007 و گرجستان در 2008 (جالب اینجاست که حمله سایبری به گرجستان همزمان با ورود تانک های روسیه به قفقاز بود) عمدتا به دستور کرملین صورت گرفتهاند، اما نمیتوان با قطعیت انگشت اتهام را به سوی کرملین گرفت و در نهایت میتوان گفت، برخی از هکرهای روسی پشت قضیه بودند. بسیاری از رایانههایی که در این حملات مورد استفاده قرار گرفتند، متعلق به چند آمریکایی بیخبر هستند که رایانه آنها هک شده بود. شرکتهای دیجیتالی معتقدند که چین حامی اصلی هکرهایی است که برای مقابله با نفوذ شرکتهای غربی حملات شدیدی را علیه وب سایتهای آنها آغاز کردند. در این مورد نیز نمیتوان با قطعیت دولت چین را مقصر اصلی اعلام کرد و فقط میتوان گفت، برخی هکرهای رایانهای یا کارمندان اخراجی در حملات به این وب سایتها نقش داشتند. البته یکی از دلایلی که حکومتهای غربی نیز درباره جاسوسی سایبری سکوت میکنند میتواند این باشد که خود در این مساله دست دارند. همان طور که صرف وجود بمب اتمی در جهان نمیتواند دلیل محکمی برای استفاده از آنها باشد، تسلیحات سایبری نیز الزاما همیشه مورد استفاده قرار نمیگیرند. علاوه بر این، هیچ هکری نمیتواند درباره تاثیرات حملات خود بر کشورهای دیگر اطمینان حاصل کند. این عدم قطعیت در واقع نوعی عقبنشینی از برنامههای پیچیده و مطمئن مراکز نظامی واقعی است. در واقع همین عدم قطعیت باعث پیچیدگی بیشتر تهدیدات سایبری شده است؛ به این صورت که تسلیحات سایبری در خفا ساخته شده و هیچ صحبتی نیز درباره چگونگی و زمان استفاده از آنها نمیشود. در واقع هیچ کس نمیداند قدرت واقعی آنها چقدر است بنابراین کشورها مجبورند خود را برای بدترین حالت آماده کنند. عدم قطعیت همچنین باعث افزایش اشتباه در محاسبات میشود و همین مساله در نوع خود میزان روحیه نظامیگری را بالا میبرد. علاوه بر این، سرعت حملات الکترونیکی عملا زمان کافی برای واکنش عقلانی را میگیرد و گرایش به حملات پیشگیرانه را افزایش میدهد. سیستمهای تسلیحات سایبری هرچند باعث رفع برخی ابهامات در میدان جنگ میشوند اما به اندازه خود این میدان را غرق در غباری غلیظ از ابهام و تردید میکنند. یک پاسخ به این تهدیدات پیچیده، تشکیل ارتش سایبری است. برخی کشورها مدعی داشتن ارتشهای سایبری بزرگ در جهان هستند. روسیه، اسرائیل و کره شمالی اعلام کردهاند که سرگرم تلاش برای تشکیل این ارتش هستند. آمریکا نیز ستاد جدیدی با عنوان فرماندهی سایبری ایجاد کرده که گفته میشود هدف از آن دفاع از شبکههای رایانهای در برابر این نوع از تهدیدات دشمنان است. ناتو نیز سرگرم رایزنی برای گسترش توان دفاعی خود در برابر حملات سایبری است. اما جهان همان قدر که نیازمند کنترل تسلیحات سایبری است، همان قدر نیز نیازمند بازدارندگی سایبری هست. آمریکا تا همین اواخر از امضا پیمانهای تسلیحاتی در فضای سایبری خودداری میکرد زیرا نگران بود این پیمانها عملا به مجموعهای از قوانین سختگیرانه اینترنتی تبدیل شوند و سلطه شرکتهای اینترنتی آمریکایی را بر جهان نابود کنند. آمریکا همچنین نگران حذف آزادی شبکهای که در واقع زیربنای چنین فناوریهایی است، بود. برخی نیز معتقدند آمریکا نگران است که با امضا این توافقها عملا تلاش کارشناسان برای حفظ برتری جاسوسی و جنگافزاری سایبری این کشور با شکست مواجه شود. این تغییر روال حاوی نشانههای خوبی در این زمینه است. آمریکا به عنوان کشوری که بیشترین وابستگی را به رایانهها دارد، احتمالا بیش از دیگران در برابر حملات سایبری آسیبپذیر است. علاوه بر این، قدرت نظامی آن باعث میشود که دشمنان از راههای دیگر وارد عمل شوند. بدیهی است که شکست در جنگ جاسوسی عملا سلطه اقتصادی و نظامی آن را نابود خواهد کرد. بنابراین منافع آمریکا ایجاب میکند که دست به تدوین یک پیمان کنترل تسلیحات سایبری بزند و به گفته کارشناسان بهتر است این پیمان را تا زمانی که هنوز در این عرصه دست بالا را دارد، انجام بدهد. بنابراین تصمیمهای «کیث الکساندر» ژنرال چهارستاره آمریکا و رییس ستاد سایبری این کشور را باید از این زاویه نگاه کرد. او از درخواست دیرینه روسیه برای ایجاد پیمانی در فضای سایبری به عنوان نقطه آغاز بحث بینالمللی استقبال کرده است. البته این کار بسیار دشوار است زیرا تسلیحات سایبری مثل کلاهک اتمی نه قابل شمارش هستند و نه مثل موشک، قابل رهگیری. این تسلیحات بیشتر شبیه تسلیحات بیولوژیکی هستند. در چنین شرایطی، کارشناسان توصیه میکنند که باید درباره پیمانهای نهچندان پیچیده به توافق رسید، پیمانهایی که مفاد آنها عملا هزینه سیاسی حملات سایبری را برای کشور خاطی به حداکثر میرساند. مثلا سازمان ملل متحد یا هر کشور امضاکننده کنوانسیون های ژنو میتوانند اعلام کنند که حملات سایبری در حکم حمله واقعی به مراکز غیرنظامی است و کشورهای دیگر باید بر کشور خاطی به خاطر این نوع حملات فشار اقتصادی وارد کنند. کشورها باید به این نتیجه برسند که نفع عمومی آنها در گرو تدوین پیمانهایی از این دست است. آنها میتوانند به اتفاق هم یک مرکز بینالمللی ایجاد کنند که وظیفه آن رصد کردن حملات سایبری است و خاطی نیز بدون در نظر گرفتن ملاحظاتی مثل ملیت یا انگیزه باید مجازات شود. اینترنت نه یک شبکه کاملا عمومی بلکه شبکهای از شبکهها است که بیشتر به صورت خصوصی اداره میشوند. حکومتها میتوانند با افزایش همکاری با بخشهای خصوصی به دستاوردهای بیشتری در زمینه امنیت سایبری دست یابند. در واقع میتوان گفت، مسوولیت اصلی کسب اطمینان از اینکه سیستمهای رایانهای در خدمت جنگاوران سایبری نخواهد افتاد با بخش خصوصی است و به خصوص بخشهایی که اقدام به ارایه خدمات اینترنتی به کاربران خود میکنند. هرچند هیچ کدام از این تدابیر الزاما باعث نابودی کامل جاسوسی و حملات سایبری نخواهد شد اما در نهایت جهان ما را امنتر میسازند. محمود حبیبی منبع: عصر ارتباط/شماره364
مقاله
نام منبع: گرداب
شماره مطلب: 14073
دفعات دیده شده: ۳۶۹۷ | آخرین مشاهده: ۲ هفته پیش