-
نشریه داخلی کنگره آمریکا: معضل حضور زنان در نیروهای مسلح آمریکا
چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۵۲
ایالات متحده آمریکا که همواره خود را بهعنوان مهد آزادی معرفی کرده است و چنین وانمود میکند که همواره از حضور زنان و نژادهای مختلف در نهادهای حکومتی استقبال مینماید، اکنون دست به گریبان معضلات این دیدگاه خود است. حضور زنان به عنوان نیروی رزمی در نیروهای مسلح، به عنوان یکی از ارکان سلطه جهانی آمریکا، اکنون به مشکلی بزرگ برای این کشور تبدیل شده است بهگونهای که برخی مقامات وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) و بسیاری از متفکران آمریکایی بیم آن دارند که م
ایالات متحده آمریکا که همواره خود را بهعنوان مهد آزادی معرفی کرده است و چنین وانمود میکند که همواره از حضور زنان و نژادهای مختلف در نهادهای حکومتی استقبال مینماید، اکنون دست به گریبان معضلات این دیدگاه خود است. حضور زنان به عنوان نیروی رزمی در نیروهای مسلح، به عنوان یکی از ارکان سلطه جهانی آمریکا، اکنون به مشکلی بزرگ برای این کشور تبدیل شده است بهگونهای که برخی مقامات وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) و بسیاری از متفکران آمریکایی بیم آن دارند که مأموریتهای نیروهای مسلح این کشور که در پهنه وسیعی از جغرافیای جهان اهداف امپریالیستی کاخ سفید را دنبال میکنند، تحتالشعاع این امر قرار گیرد. در این راستا، هفتهنامه سی کیو ریسرچر (CQ Researcher)، نشریه داخلی کنگره آمریکا، از دیدگاه نظامیان با سابقه، افراد کنگره و برخی صاحب نظران، به بررسی این موضوع پرداخته است. بر اساس گزارش این نشریه، "تعداد زنانی که در نیروهای مسلح ایالات متحده خدمت میکنند طی دهه گذشته به میزان بیسابقهای افزایش یافته است و در حال حاضر زنان بیش از 14 درصد کل نیروهای مسلح آمریکا را تشکیل میدهند. " سی کیو ریسرچر میافزاید: "در سال 2008 میلادی "آن ئی دانوودی " افسر ارشد تدارکاتی ارتش، نخستین ژنرال چهار ستاره مؤنث ارتش شد. در پائیز 2009 نیز استوار "ترزا ال کینگ " 48 ساله، فرزند یک بازرگان ساکن اطراف پایگاه براگ در ایالت کارولینای جنوبی، به عنوان فرمانده برنامه آموزشی بسیار دشوار سرگروهبانی منصوب شد. وی نخستین زنی است که به عنوان فرمانده پایگاه جکسون در کارولینای جنوبی منصوب میشود که مسئولان آموزشی و مانور کل ارتش آمریکا را آموزش میدهد. این در حالی است که شایعات زیادی در خصوص استخدام غیر علنی زنان در ارتش و نیروی دریایی و بهکارگیری آنها در مأموریتهای رزمی در عراق و افغانستان، به گوش میرسد که خلاف سیاست رسمی نیروهای مسلح است. همچنین نیروی دریایی قصد دارد زنان را به عنوان خدمه زیردریاییها استخدام کند که این نیز در تضاد با سیاستهای رسمی است. " * مشکلات روحی نشریه کنگره آمریکا در ادامه گزارش خود آورده است: "موافقان تداوم ممانعت از حضور زنان در پستهای یاد شده معتقدند تنشها و بیاعتمادیهای جنسیتی ناخودآگاه به دنبال ایجاد گروههای مختلط رزمی ایجاد خواهند شد که برای مأموریتهای نظامی مضرند. این در حالی است که کهنه سربازان مؤنث با معضلاتی نظیر فشارها و اختلالات روانی و بی خانمانی دست و پنجه نرم میکنند. به عنوان مثال، شانون مورگان، از نیروهای ویژه ارتش که اندکی پس از حملات 11 سپتامبر 2001 از یکی از روستاهای ایالت آرکانزاس با هدف دفاع از کشور خود و کسب هزینه لازم برای رفتن به دانشگاه در ارتش ثبت نام کرد، هشت سال بعد و پس از بازگشت از عراق تغییر کرده بود. وی اکنون امیدوار است بتواند به عنوان پرستار مشغول بهکار شود ولی کماکان از اختلالات روانی ناشی از عملیات رنج میبرد. " این نشریه ادامه میدهد: "مورگان به عنوان مکانیک وسائل نقلیه ثبتنام کرده بود و هیچگاه انتظار نداشت مجبور به کشتن کسی شود ولی وی یکی از نخستین زنان در تاریخ آمریکا شد که درگیر نبرد زمینی گردید و دست کم یک عراقی را در این درگیریها کشت. " سی کیو ریسرچر ادامه داد: "به رغم آنکه سیاستهای نظامی مانع از حضور زنان در چنین مأموریتهایی میشوند، مورگان به عنوان یکی از اعضای گروه "شیرزنان " که وظیفه حمایت از مردان در خط مقدم نبرد، چه در ارتش و چه در نیروی دریایی، را دارند، درآمد. این گروه در حالی که سربازها به دنبال افراد مسلح میگردند، وظیفه تعامل با زنان و کودکان را بر عهده دارند. در آوریل سال 2004، مورگان گروهی از تفنگداران دریایی را که به دنبال شورشیان میگشتند، در شهر رمادی عراق همراهی میکرد. وی که با نشانهها و دستورات تفنگداران ناآشنا بود، ناگهان خود را در معرض تیراندازی در یکی از خیابانهای شهر تنها یافت. این در حالی بود که جوخه وی پس از گرفتار آمدن در یک کمین، منطقه را تخلیه کرده بودند. در پی این واقعه، مورگان نیز با مسلسل خود اقدام به تیراندازی نمود. " سی کیو ریسرچر به نقل از وی آورده است: "در آن لحظات من با خود تصور میکردم که آیا این اقدام درست است؟ من نمیخواستم به خاطر گرفتن جان کسی به جهنم بروم. ولی سپس با خود گفتم که شخصی که مرا هدف قرار گرفته به این موضوع اهمیت نمیدهد زیرا اگر برای او مهم بود، به من شلیک نمیکرد. " مورگان امروز آرزو میکند که این رویداد هرگز به رخ نداده بود. * بهکارگیری غیر مجاز استفاده بیسر و صدا از زنان در نبردهای زمینی، که بر اساس قانون ممنوع است، بیانگر آن است که آنها روز به روز نقش مهمتری را در نیروهای مسلح آمریکا ایفا میکنند. کینگ نیز در این خصوص می گوید: «هنگامی که در آینه به خود مینگرم، یک زن نمیبینم بلکه شاهد سربازی هستم.» به گفته کینگ، یکی از اولویتهای کاری وی، استخدام تعداد بیشتری از زنان در پایگاه جکسون است. به نوشته سی کیو ریسرچر، برخی تحلیلگران نظامی نهتنها از سرعت ارتقاء زنان در نیروهای مسلح، خصوصا اقدامات مشکوک ارتش در اعزام زنان به خطوط مقدم نبرد، شگفت زدهاند بلکه از این امر آزرده نیز شدهاند. * نابرابریهای فیزیکی براساس گزارش نشریه کنگره آمریکا "الین دانلی " رئیس مرکز مطالعاتی آمادگی نظامی در میشیگان که با خدمت آزادانه زنان و همجنس گرایان در نیروهای مسلح مخالف است، معتقد است که حضور رو به گسترش زنان در پستهای نظامی طی سالهای اخیر، موجبات اتخاذ سیاستهای دوگانه در خصوص تواناییهای فیزیکی مردان و زنان و تضعیف استانداردهای نظامی را فراهم آورده و بذر اختلاف را در ردههای مختلف افشانده است. سی کیو ریسرچر به نقل از دانلی مینویسد: "ارتش با برگزاری آموزشهای مختلط، منطق را کنار گذاشته و استانداردهای متفاوتی را در خصوص دستاوردهای فیزیکی برای مردان و زنان تعیین کرده است. چنین استانداردهای جنسیتی موجب افت آموزش رزمی در نیروهای مسلح میشوند و موفقیت زنان معمولی کارآموز را از طریق پایین آوردن استانداردها تضمین میکنند. اما سربازان میدانند که در میدان جنگ، دشمن استانداردهای جنسیتی را لحاظ نمی کند. " وی در ادامه میافزاید: "بهعنوان مثال در نیروهای تفنگدار دریایی، مردان در صورتی نمره قبولی آمادگی فیزیکی را دریافت میکنند که بتوانند مسافت 1.5 مایل را در مدت زمان 13 دقیقه و 15 ثانیه بدوند در حالی که زنان با طی این مسیر در مدت زمان 15 دقیقه و 15 ثانیه، همان میزان امتیاز کسب میکنند. " دانلی ادامه میدهد: «رعایت مساوات حقوق زن و مرد در نیروهای مسلح و اولویت دادن به این موضوع (تساوی) به آمادگی نظامی، قطعا در راستای تضعیف نیروهای مسلح عمل خواهد کرد و در حال حاضر ما ظاهرا تن دادن به خواست زنان برای تصدی کلیه مشاغل را بر هر چیزی ترجیح میدهیم.» به نوشته سی کیو ریسرچر، برخی ناظران نیز بهرغم تلفات نیروهای مؤنث در میادین نبرد، خواهان افزایش نقش آنها در جنگهای ایالات متحدهاند. ملیسا شرایدن امبسر هربرت، استاد جامعه شناسی دانشگاه هملین در سنت پائول ایالت مینسوتا و سروان سابق نیروهای ذخیره ارتش، معتقد است، "تاکنون بیش از 120 سرباز مؤنث در جنگهای عراق و افغانستان کشته شدهاند که از این تعداد 66 نفر در میدان نبرد جان خود را از دست دادهاند. لذا بدون توجه بهاینکه ما مشاغل نظامی را به عنوان پست جنگی نامگذاری کنیم یا خیر، افراد در معرض خطر قرار دارند و این به دلیل ماهیت جنگهای امروزی است. بنابراین نقش زنان در میادین نبرد باید به رسمیت شناخته و آموزشهای لازم به آنها داده شود.» به گزارش این نشریه و طبق آمار رسمی منتشر شده توسط وزارت دفاع آمریکا، زنان 14.3 درصد از1.3 میلیون نیروی نظامی این کشور و 15.1 درصد افسران را تشکیل میدهند. بر اساس آمار مزبور، نیروی هوایی بیشترین تعداد نیروها و افسران مؤنث را در خود جای داده و تفنگداران دریایی نیز از کمترین میزان نیروی مؤنث برخوردار است. * تجاوز در حال حاضر کشمکش فلسفی در خصوص مختلط سازی کامل نیروهای مسلح و خطرات آن در جریان است. به عنوان مثال، وزارت دفاع در ابتدای سال 2009 میلادی، گزارشی از تجاوزات جنسی سال 2008 که در آنها متجاوز یا قربانی نظامی بودهاند را منتشر کرد. بنابراین گزارش، میزان تجاوزات نسبت به سال قبل از آن 8 درصد افزایش نشان میدهد که این رقم برای نیروهای مستقر در عراق، 26 درصد است. همچنین بر اساس این گزارش، میزان تجاوزات در زمان جنگ و در میادین نبرد، بسیار بیشتر از زمان صلح است. به گزارش سی کیو ریسرچر، فرانسیس دامیکو، استادیار روابط بینالملل دانشگاه سیراکوس، که تحقیقاتی در خصوص افسران نظامی مؤنث انجام داده است، در این باره میگوید: "من از یکی از این افسران شنیدم که ما احتمال چنین واقعهای (تجاوز) را میدهیم و برای همین است که دو به دو از دستشوییهای صحرایی استفاده میکنیم و یا رابطه برادر- خواهری با سربازان مرد برقرار مینماییم. " وی میافزاید: "من این موضوع را از دست کم شش زن نظامی دیگر نیز شنیدم. " جین هارمن، نماینده دموکرات از کالیفرنیا در مجلس نمایندگان آمریکا، نیز در این باره میگوید: "پنتاگون تلاشهای خود را برای مدیریت این اپیدمی افزایش داده است، خصوصا از سال 2005 که برخی رسانهها نامههای الکترونیکی بی نام و نشانی حاکی از نرخ بالای تجاوزات جنسی در دانشکده نیروی هوایی آمریکا دریافت کردند. " وی ادامه میدهد: "کنکاشهای رسانهای و توجه ویژه کنگره به این موضوع، موجب شد وزارت دفاع دفتری با عنوان پیشگیری و واکنش تجاوز جنسی ایجاد نماید که آموزشهای ویژه در این زمینه را فراهم آورده و گزارشهای مربوط به تجاوزات جنسی را بهبود میبخشید. " بر اساس گزارش این نشریه، طی 40 سال گذشته، تعداد زنان در نیروهای مسلح آمریکا از زیر 2 درصد به بیش از 14 درصد افزایش یافته است. هم زمان تنوع مشاغل نظامی که زنان میتوانند آنها را تصدی کنند و تعداد افسران ارشد مؤنث نیز افزایش چشمگیری یافته است. حامیان این روال معتقدند هیچ شاهدی دال بر کاهش آمادگی نظامی ناشی از گستردهتر شدن حضور زنان در مشاغل نظامی به چشم نمیخورد در حالی که منتقدان میگویند این روال منجر به کاهش سطح استانداردها و روحیه جنگی در نیروهای مسلح گشته و این امر نادیده گرفته شده است. به گزارش سی کیو ریسرچر، دانلی در این خصوص معتقد است وضع استانداردهای ناهمسان برای تضمین موفقیت زنان به رغم تفاوتهای جسمی آنها با مردان، به انسجام واحدهای نظامی ضربه زده و موجب ایجاد نوعی پسزدگی علیه آنها میشود. وی ادامه میدهد: "زنان شکایت میکنند که با خشم به آنها نگریسته میشود زیرا مردان امتیازات بالای آنها را با امتیازات خود برابر نمیدانند. " استفنی گوتمن، نویسنده کتاب "آیا نیروی رزمی خنثی جنسی آمریکا هنوز میتواند در جنگها پیروز شود؟ " در این خصوص میگوید: "برای برگزاری دورههای آموزشی مختلط، سازمان نیروهای مسلح مجبور بود استانداردهای عملکرد فیزیکی را پایین بیاورد زیرا آزمایشها در دهه 1980 میلادی نشان داد زنان در تلاش برای مطابقت دادن خود با مردان آسیب میبینند. " *تفاوتها کینگزلی براون، استاد دانشگاه دولتی "وین " در دیترویت و نویسنده کتاب "نبرد مختلط: اسناد جدید مبنی بر اینکه زنان نباد در جنگها شرکت کنند "، میگوید: "شباهتهای بسیار کمی میان مردان و زنان از حیث مشخصات جسمی وجود دارد، در 99 درصد موارد مردان قویترند. " بر اساس گزارش نشریه داخلی کنگره آمریکا، "این تفاوتها در موقعیتهای متفاوت نمود زیادی پیدا میکند. به عنوان مثال هنگامی که یک کشتی بر اثر برخورد موشک یا سایر ادوات جنگی آسیب میبیند و همه ملوانان، از جمله خدمه آشپزی، باید از ابزار استفاده کرده و زخمیها را حمل کنند. " براون میافزاید: "حال اگر شما یک گروه منسجم از مردان را با گروهی از زنان ادغام کنید، اتفاقی که رخ میدهد این است که مردان برای کسب توجه زنان، به قیمت از دست رفت اعتماد فیمابین خود، با یکدیگر به رقابت میپردازند. " به نوشته سی کیو ریسرچر، بسیاری از تحلیلگران دیگر نیز معتقدند یک نیروی نظامی آماده نیرویی است که در آن همه موقعیتهای شغلی متصدی داشته باشد تا در زمان نیاز، بتواند سریعا واکنش نشان دهد ولی اگر زنان وارد معادله شوند، آنگاه مسائلی مانند بارداری پیش میآید که در تضاد با چنین راهبردی قرار دارد. این نشریه در ادامه میافزاید: "بر اساس گزارش تهیه شده در ماه مه 2008 توسط سرویس تحقیقاتی کنگره تحت عنوان فهرست و آمار تلفات عملیاتهای جنگی و نظامی آمریکا، بیش از 650 زن از زمان آغاز جنگ عراق در سال 2003 میلادی تا سال تهیه گزارش کشته یا زخمی شدهاند که اکثر آنها از اعضای ارتش هستند. طبق این گزارش، 92 زن کشته شده در جنگ فوق، 2 درصد کل کشتههای جنگ آمریکا در عراق را تا آن تاریخ تشکیل میدهند. " *بارداری جهت اجتناب از مأموریت بر اساس گزارش سی کیو ریسرچر "لورا براودر " استاد دانشگاه کامن ولث در ریچمند به نقل از مصاحبهای که با اریکا کراولی، گروهبان یکم ارتش برای کتاب جدید خود "تصاویر زنان کهنه سرباز جنگی " انجام داده، مینویسد: "هنگامی که وی (کراولی) به ارزیابی سربازان پیش از اعزام به عراق مشغول بود، دریافت که بسیاری از زنان به منظور اجتناب از اعزام، باردار میشوند. " لوری سوینی، سرگرد بازنشسته ارتش نیز در گفت و گو با براودر اظهار داشت در زمان خدمتش در عراق، مشاهده کرده است که زنان باردار میشوند. وی معتقد است این امر ممکن است عمدا و به منظور کاستن از طول مأموریت انجام شده و یا سهوا صورت گرفته باشد زیرا به دلیل ممنوعیت روابط جنسی، پزشکان ارتش اجازه تجویز داروهای ضد بارداری را ندارند. براون در این باره میگوید: "چه عمدا و چه سهوا، بارداریهایی که فرار زنان از زیر بار مسئولیتهای سنگین را موجب میشوند، مشکلات حاد روحی را برای نیروهایی که در پست خود باقی میمانند ایجاد میکنند زیرا سایر نیروها باید بار مسئولیت آنها را به دوش بکشند و این امر خشم زیادی را در میان آنها دامن میزند. " * علت پیوستن به نیروهای مسلح وی معتقد است زنان بیشتر برای منافع شغلی وارد مشاغل نظامی میشوند تا میل حضور در مناطق جنگی. شاهد این امر نیز کاهش تعداد زنان متقاضی برای پیوستن به نیروهای مسلح در سالهای اولیه پس از سال 2000 میلادی است در حالی که این تعداد پیش از آن رو به فزونی داشت. براون میافزاید: "شاید علت این باشد که پیش از آن (پیش از جنگهای عراق و افغانستان) احتمال کشته شدن کمتر بود. " او ادامه میدهد: "اما احتمال این که مردان برای جنگیدن به ارتش میپیوندند بسیار بیشتر است زیرا اشتیاق مردها برای حضور در میادین جنگ امری شناخته شده است. در ابتدای جنگ جهانی اول و پیش از ورود ایالات متحده به جنگ، بسیاری از آمریکاییها به کانادا می رفتند تا پیش از پایان "دوران لذت بخش جنگ " به ارتش این کشور بپیوندند. " سی کیو ریسرچر در ادامه به نقل از رجینا ام تیتونیک، استاد علوم سیاسی در دانشگاه هاوایی در "هیلو " در این باره مینویسد: "ابعاد آشکار زنانگی زنان چالشهایی را برای انسجام گروهی در نیروهای مسلح ایجاد میکند خصوصا تا جایی که حضور آنها منجر به تنشهای جنسی میشود. اما به نظر نمیآید این فاکتورها مانع گرایشاتی شود که وجود آنها در نیروهای مسلح ضروری است. " تلاش برای کسب احترام وی میافزاید: "بسیاری از زنان معتقدند که با مشاهده تواناییهای آنها در میدان نبرد، احترام همکاران مذکر سریعا به آنها جلب میشود. " وی به نقل از یک تیربارچی مؤنث که با او مصاحبه کرده بود، اظهار داشت: "من نمیتوانستم احترام مردان مسنتر (با تجربهتر) را به خود جلب کنم تا هنگامی که در یک موقعیت دشوار مسئولیت به من واگذار شد و برای کمک تماس گرفتم و تصمیمگیری در خصوص اینکه چه کسی را بکشیم یا نه با من بود. پس از آن دیگر مشکلی در کسب احترام نداشتم. " براودر ادامه میدهد: "من از تعداد زنانی که به جای صحبت درباره همسر و مادر بودن درباره سرباز و تفنگدار دریایی شدن صحبت میکنند، متعجب شدم. زنان به همان دلایلی به نیروهای نظامی میپیوندند که برای مردان مطرح است و این شامل تمایل برای نابودسازی و جنگیدن نیز میشود. من بارها شنیدهام که روابط در واحدهای نظامی از گرایشات خانوادگی محکمتر شده است و این امر بر این موضوع که زنان انسجام واحدهای نظامی را به خطر میاندازند، سایهای از شک و تردید میافکند. " همچنین بسیاری دیگر از زنانی که براودر با آنها مصاحبه کرده خواهان حضور در میادین جنگ هستند. یکی از این زنان زمانی که متوجه شد محلی که به آن اعزام می شود شب گذشته هدف حمله قرار گرفته است، بسیار هیجان زده بود یا خلبان مؤنث یک بمب افکن B-52 آرزو داشت که میتوانست بمبهای بیشتری بر اهداف بریزد. * تبدیل زنان به قاتلان طبق گزارش نشریه داخلی کنگره آمریکا "دارلین ام ایسکارا " هماهنگ کننده برنامهها در مرکز آموزش و توسعه رهبری دانشگاه مریلند و از فرماندهان بازنشسته نیروی دریایی که در سال 1990 به عنوان نخستین زن به فرماندهی یک کشتی جنگی منصوب شد، معتقد است، "مباحثات علیه حضور زنان در میادین رزم گاها بر این اصل استوار است که مأموریت ارتش ساختن قاتلان حرفهای از سربازان است و زنان برای این کار مناسب نیستند. " وی میافزاید: "ولی همه میدانند که زنان نیز میتوانند بکشند، این امر تنها از حیث فرهنگی جا نیافتاده است و لذا آن را به سادگی از کنار آن میگذرند. " دانلی نیز میگوید: "نبردهای زمینی که شامل حمله مستقیم به دشمن و پاکسازی آنها میشود، همچنان وجود دارد و هیچ تضمینی نیز نیست که چنین عملیاتهایی در آینده از جرگه مأموریتها حذف شوند. با در نظر گرفتن این موضوع، مهمترین بحث که تحقیقات نیز آن را ثابت میکند، این است که زنان از فرصت یکسانی برای حفظ بقاء خود و دیگران در موقعیتهایی که لازم است دشمن را دنبال کنند، برخوردار نیستند. " وی ادامه میدهد: "هیچ کس قصد زیر سؤال بردن شجاعت سربازان زن را ندارد ولی این، چه برای زنان و چه مردان، عادلانه نیست که زنان را در موقعیتی قرار دهیم که مستقیما با نبردهای زمینی تعامل داشته باشند زیرا اکثر آنها نمیتوانند وظایف محوله، نظیر انتقال و حمل یک سرباز زخمی از خط مقدم درگیری را انجام دهند. " * شرایط نامناسب سی کیو ریسرچر در ادامه به نقل از براون نیز اظهار مینویسد: "در مناطق جنگی، دستشویی و سرویسهای بهداشتی در بهترین حالت ابتدایی است و در بسیاری از موارد اصلا وجود ندارد. لذا برخی مطالعات انجام شده نشان میدهد که برآورده نشدن نیازهای اولیه بهداشتی بر روحیه و توانایی تطبیق با موقعیتهای جنگی زنان تأثیر میگذارد. " وی میافزاید: "در چنین موقعیتهایی برخی زنان ادرار و مدفوع خود را نگاه داشته و مایعات کمتری مینوشند تا کمتر نیاز به دفع پیدا کنند. این امر هم خطر ابتلاء آنها به عفونت مجاری ادراری را افزایش میدهد و هم احتمال کمآبی در بدن آنها را دامن میزند، لذا موجب افت کارآیی آنها میگردد. " * بی بند و باری به گزارش این نشریه، یکی از نیروهای سابق پیادهنظام که فارغالتحصیل دانشکده نظامی وست پوینت بوده و سه بار به عراق اعزام شده است و در عملیاتهایی مانند عملیات اشغال نجف اشرف در آگوست سال 2004 میلادی شرکت داشته است، در این باره میگوید: "به رغم آنکه ارتش تمایلی به بررسی این موضوع ندارد، تمایلات جنسی میان نیروهای مختلط در صحنه نبرد افزایش مییابد و به جو اعتماد موجود آسیب وارد میکند. " وی که تجربه خدمت در واحدی که زنان در گروه پشتیبانی آن حضور داشتند را دارد، میافزاید: "هنگامی که به بخش پشتیبانی میروید و زنان و دختران را میبینید، تحریک میشوید. لذا اگر زنان در کنار مردان در میدان نبرد حضور یابند، موجب حواسپرتی آنها میشوند. " او ادامه میدهد: "در چنین مواقعی، زنان در چشم شما هر روز زیباتر جلوه میکنند. من خود بالشخصه میدانم افرادی در گردان من هستند که بر اساس احساساتشان تصمیم میگیرند، چه زنان طالب چنین چیزی باشند و چه نباشند. چنین موضوعی موجبات نگرانیهای مضاعف افسران که مسئولیت هدایت نیروها در جنگ را بر عهده دارند، فراهم میسازد. " به گزارش نشریه داخلی کنگره آمریکا، ادعای تعدی جنسی علیه زنان در نیروهای مسلح از زمان مختلط سازی آن، جزئی لاینفک از زندگی نظامی بوده است ولی فاکتورهای زیادی در این امر دخیل هستند که تلاشها برای رفع آن را با پیچیدگی مواجه کردهاند. مارتی در این باره میگوید: "چون اکثر اعضای نیروهای مسلح را جوانان 18 تا بیست و چند سال تشکیل میدهند و بسیاری از آنها برای نخستین بار از خانه دور افتادهاند، سازمان نیروهای مسلح باید با تمامی مسائل جوانان این سن و سال دست و پنجه نرم کند. این موارد شامل عیاشی، مستی و رفتارهای ناهنجار نظیر خشونت و تجاوز میشود که در این گروه سنی رواج دارد. " دامیکو نیز اظهار میدارد: "تحقیقات نشان میدهد موارد تجاوز جنسی در میادین نبرد بسیار بیشتر از سایر حوزهها است. " وی میافزاید: "در اشغالگریهای پیشین ارتش آمریکا، عیاشخانهها سریعا اطراف پایگاههای نظامی این کشور شکل میگرفت ولی در خاورمیانه چنین موضوعی صدق نمیکند. لذا پتانسیل جنسی زیادی در نیروهای جوان انباشت میشود و موجب سرخوردگی آنها میگردد خصوصا آنکه بازگشت آنها به خانه مکررا به تعویق میافتد. ارتش نیز مدیریت خوبی بر چالشهای اینچنین انجام نداده است. " هربرت نیز معتقد است: "این امر که زنان و مردان عضو یک واحد نظامی در موقعیتهای خطرناک هوای یکدیگر را دارند، موجب میشود برداشتهای غلطی از روابط بین یکدیگر بین آنها ایجاد گردد. در چنین موقعیتهایی زنان تلاش در کسب اعتماد متقابل دارند در حالی که امیدوارند طرف مقابل آنها مرزها را زیر پا نگذارد. این بدین معنی است که اعتماد بین ما نباید به معنی میل به برقراری رابطه ناخواسته جنسی تعبیر شود. " * ناتوانی در کنترل تجاوز به زنان همچنین بر اساس یک تحقیق صورت گرفته، آمار طلاق میان سربازان و تفنگداران زن سه برابر مردان است و زنان چهار برابر در معرض تعارضات جنسی ناخواسته قرار میگیرند. به گزارش سی کیو ریسرچر "هلن بندیکت " استاد روزنامهنگاری دانشگاه کلمبیا و نویسنده کتابی در خصوص زنان مشغول به خدمت در عراق، در این باره میگوید: "به رغم تمامی اقدامات صورت گرفته مانند استنطاقهای کنگره و اصلاحات انجام شده در اقدامات ارتش در این زمینه، باز هم شاهد تداوم خشونت جنسی علیه زنان در نیروهای مسلح هستیم. " جین هارمن، نماینده دموکرات از کالیفرنیا در مجلس نمایندگان آمریکا، نیز در این خصوص میگوید: "دستکم 41 درصد کهنه سربازان زن مراجعه کننده به مرکز درمانی امور کهنه سربازان غرب لس آنجلس میگویند در طول خدمت مورد تعدی جنسی قرار گرفتهاند و به 29 درصد آنها نیز تجاوز شده است. " وی میافزاید: "مشکل اصلی در حل این بحران این است که گویا توانایی یا تمایلی برای محاکمه نیروهای خاطی وجود ندارد. تنها 181 مورد از بیش از دو هزار مورد تجاوز جنسی گزارش شده در سال 2007، یعنی تنها 8 درصد موارد، به دادگاه نظامی ارجاع شدهاند و دادگاه نیز تنها به تنبیههای بسیار مختصر، حتی در مواردی که متهم محکوم شده است، بسنده کرده است. " هارمن ادامه میدهد: "در وجه مقایسه، در بخشهای دیگر جامعه، 40 درصد افرادی که به جرم تجاوز دستگیر میگردند، محاکمه میشوند. " * تحقیر و نفرت به گفته بندیکت، در فرهنگ نظامی نفرت گستاخانهای علیه زنان وجود دارد که موجب فراهمسازی بسترهای لازم برای تعدیهای جنسی میگردد. به گزارش سی کیو ریسرچر وی معتقد است: "فرماندهان آموزشی در دوره آموزش سربازها را با واژگان سخیفی مانند "دختر لوس "، "ماده سگ " و یا "فاحشه " خطاب میکنند و مردان نیز شعرهای رکیک میخوانند. این امر موجب میشود زنان به عنوان سربازان رده 2 که تنها برای رفع نیاز جنسی بهکار میآیند، تلقی شوند. " * سابقه تاریخی حضور زنان در ارتش گفتنی است خدمت زنان در ارتش آمریکا در پی تصویب قانونی در سال 1948 میلادی مشروع شناخته شد ولی حتی در این قانون نیز حضور آنها با محدودیتهای بسیاری همراه بود. با تصویب این قانون در 2 ژوئیه سال 1948 توسط "هری اس ترومن " رئیس جمهور وقت آمریکا، به زنان اجازه خدمت تماموقت در ارتش داده شد ولی با لحاظ این محدودیت که نباید حضور زنان در هر یک از بخشهای ارتش، از بیش از دو درصد تجاوز کند. همچنین زنان حق داشتند تنها 10 درصد از افسران ارتش را تشکیل دهند و درجه آنها نیز نباید از سرهنگ دوم یا ناوبان تجاوز میکرد. زنان از 18 سالگی اجازه ثبتنام در نیروهای مسلح را مییافتند و تا 21 سالگی برای ثبتنام نیاز به اجازهنامه از طرف والدین خود داشتند ولی مردان از 17 سالگی میتوانستند به عضویت ارتش درآیند و تنها تا 18 سالگی نیازمند کسب مجوز از والدین بودند. تا سال 1973 میلادی، زنان تنها 1.6 درصد از کل نیروهای مسلح را تشکیل میدادند ولی در پی نارضایتی مردم از جنگ ویتنام، مردان از ثبتنام در ارتش خودداری میکردند، لذا استخدام زنان با شدت بیشتری دنبال شد. تیتونیک نیز معتقد است افزایش چشمگیر حضور زنان در نیروهای مسلح آمریکا از سال 1973 تا اوایل دهه 1990 میلادی بیشتر بهدلیل مقتضیات زمان بوده تا فشار فمنیستها. همچنین بهگفته لیندا گرنت دو پاو، تاریخشناس و بنیانگذار مرکز "مینروا " در ایالت مریلند که به آموزش نقش زنان در جنگ میپردازد، شرایط اقتصادی نیز نقش بسزایی در افزایش تعداد زنان در حال خدمت در نیروهای مسلح داشته است. وی میگوید: "شرایط اقتصادی بهگونهای افول کرد که مردان بهتنهایی نمیتوانستند نیازهای خانواده را تأمین کنند، لذا زنان بهدنبال اشتغال رفتند که یکی از این مشاغل عضویت داوطلبانه در نیروهای مسلح بود. "
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 13773
دفعات دیده شده: ۱۱۳۷ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش