-
یک افسر بازنشسه سازمان سیا تشریح کرد: داستانسراییهای مضحک جنگطلبان آمریکایی درباره رابطه ایران با القاعده
یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۵۹
یک افسر بازنشسته سازمان سیا با بیان اینکه داستانپردازی درباره ساخت بمب اتمی، ارتباط با حزبالله و حماس برای جنگافروزی علیه ایران بینتیجه مانده است، نوشت: ارتباط ایران با القاعده جدیدترین پرده این نمایش است. "فیلیپ جیرالدی " (Philip Giraldi) افسر بازنشسته سازمان سیا در مقالهای که در سایت "آنتی وار " original.antiwar منتشر شد، با اشاره به گزارشهایی که ایران را متهم میکند به رهبران القاعده اجازه داده است به افغانستان بروند و سربازان آمریکایی ر
یک افسر بازنشسته سازمان سیا با بیان اینکه داستانپردازی درباره ساخت بمب اتمی، ارتباط با حزبالله و حماس برای جنگافروزی علیه ایران بینتیجه مانده است، نوشت: ارتباط ایران با القاعده جدیدترین پرده این نمایش است. "فیلیپ جیرالدی " (Philip Giraldi) افسر بازنشسته سازمان سیا در مقالهای که در سایت "آنتی وار " original.antiwar منتشر شد، با اشاره به گزارشهایی که ایران را متهم میکند به رهبران القاعده اجازه داده است به افغانستان بروند و سربازان آمریکایی را بکشند، مینویسد: شاید شما این داستانسرایی را یک بار دیگر شنیده باشید. دفعه قبل، صدام قهرمان این داستان بود و متهم شد که روابطی پنهانی با سران القاعده برقرار کرده است و به این گروه شریر کمک کرده تا به ایالات متحده حمله کنند و مردم آمریکا را بکشند. بر علیه صدام -که در واقع فقط تهدیدی علیه مردم کشورش به شمار میرفت- طوفانی از اخبار بر پا شد که مدام تلاش صدام برای گسترش سلاحهای کشتار جمعی و ماجراهای روابط پنهانی وی با عاملان واقعه 11 سپتامبر را تکرار میکردند و این داستان را ادامه میدادند. اکنون نوبت ایران است و داستان و داستانسرایان دقیقا تکراری هستند. در سال 2007، این نشریه داستانی را ساخت و در آن ادعا میکرد که ایران چاشنی الکتریکی برای بمب اتم را با موفقیت ساخته است. این اطلاعات، در تضاد کامل با گزارش دسامبر 2007 بخش تخمینهای اطلاعاتی سیا CIA National Intelligence Estimate (NIE) قرار دارد که تصریح کرده بود به طور یقین ایران از سال 2003 دیگر بر روی بمب هستهای کار نمیکند. زیر سوال بردن این گزارش، وظیفه کلیدی همه وابستگان به نئوکانها است. داستان چاشنی بمب هستهای، میتواند تحلیل سیا را مخدوش سازد و به علاوه بهانهای تازه در مورد آزمایشگاههای زیرزمینی هستهای جور کند و اگر مورد قبول مخاطبان قرار گیرد، با یک تیر، دو نشان را زده است. خوشبختانه این داستان به قدری معیوب و ساختگی بود که علیرغم تلاش بسیار گسترده نویسندگان، مخاطبان زیادی را اقناع نکرد. * داستانپردازی رسانهها در مورد رابطه ایران و القاعده آنچه نویسنده را وادار به نگارش این مقاله نمود، خبرپردازی آسوشیتد پرس Associated Press (AP) بود. اگر مسئله هستهای، اولین علت پرداختن رسانهها به ایران باشد، موضوع حمایت از تروریسم، قطعا در رده دوم قرار دارد و اگر پرداختن به حزبالله و حماس، به اندازه کافی دشمنی شما را با ایران تحریک نکند چرا ارتباط ایران با منفورترین گروه تروریستی یعنی القاعده مورد ادعا قرار نگیرد؟ یک هفته قبل، یک داستان پلیسی به عنوان خبر اختصاصی "ای.پی " رونمایی شد، "سیا، سرنخهایی از القاعده، در ایران یافته است " این اطلاعات بر این پایه قرار دارند که بخشی از مقامات القاعده، از جمله حداقل یکی از پسران اسامه بن لادن، پس از تهاجم آمریکا به افغانستان در سال 2001 به ایران فرار کردند و متعاقبا تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند. این وضعیت تا روزهای اخیر ادامه داشت. داستان خبرگزاری "ای.پی " مدعیست که اظهارات مقامات اطلاعاتی، حاکی از این است که برخی از این سران القاعده آزاد شدهاند. به اعتقاد نویسندگان این مقاله، این تغییر سیاست ایران میتواند به "ترمیم سلسلهمراتب " گروه القاعده منجر شود. برای اثبات این مدعا، به افسران اطلاعاتی "فعلی و سابق " استناد میشود اما در عمل فقط گفتههای دو افسر سابق سیا آورده میشود که ادعا کردهاند اطلاعاتی در مورد جابجایی تروریستها دارند. بقیه منابع مورد استناد این خبرگزاری، ناشناس و احتمالا غیرآمریکایی هستند. یکی از مقامات مورد استناد،به نام "بروس ریدل " Bruce Riedel، در سال 2006 بازنشسته شده و دیگر با سیا همکاری ندارد. او در مؤسسه بروکینگز Brookings Institute در مرکز سیاست خاورمیانه سابان Saban Center for Middle East Policy مشغول به کار است. اینکه چگونه چنین فردی که از سال 2006 در سازمان سیا فعال نیست، میتوانسته به اسناد سری در مورد جابجایی نیروهای القاعده دست پیدا نماید، در این مقاله بیپاسخ مانده است. همچنین به روابط وی با یکی از میلیاردرهای هالیوودی عمیقا مرتبط با رژیم صهیونیستی به نام "هایم سابان " Haim Saban اشارهای نشده است. مقام اطلاعاتی دیگری که مورد استناد این مقاله قرار گرفته است، "کلیر لوپز " Clare Lopez نام دارد که عضو ارشد مرکز سیاست امنیتی Center for Security Policy است. این سازمان علیرغم ادعای بیطرفی، به شدت صهیونیستی و دارای گرایشهای اسلامهراسانه میباشد. وبسایت این سازمان به وضوح این مطلب را نشان میدهد. این سازمان توسط یک نئوکان به نام فرانک گافنی Frank Gaffney بنیان نهاده و اداره میشود. لوپز نیز در سال 2005 از سیا بازنشسته شده است و بنابراین از ریدل هم اطلاعات کمتری دارد. با این توصیف، آیا داستان "ای.پی " بر مبنای مستندات معتبر و بیطرفانه بیان شده است؟ مسلما خیر. * اشکالات داستان رابطه ایران و القاعده داستان "ای.پی " در مورد "ترمیم سلسله مراتب " گروه القاعده، به وسیله شواهد و مدارک معتبر، اثبات نشده است و هیچیک از مقامات بازداشت شده القاعده در عملیاتهای تروریستی مشاهده نشدهاند. همچنین مشخص نیست که آزادی چند زندانی، چگونه میتواند منجر به ترمیم و بازیابی همه چیز شود. این مقاله همچنین یک مشکل اساسی را در روابط ایران و القاعده نادیده گرفته است. القاعده بنیادگرایان سنیمذهبی هستند که اعتقاد دارند شیعیان مرتدند و باید کشته شوند. ایرانیان اغلب شیعه هستند. این طرز تلقی، مانع از همکاری این دو گروه میشود. این مقاله با ادعاهای قابل مناقشه دیگر هم تضعیف میشود. مانند این ادعا که ایران "در گذشته نیز راهروی امنی در داخل کشور برای اعضای القاعده فراهم کرده بود ". این ادعا کذب محض است. این گمانهزنی که خروج برخی از اعضای القاعده از ایران "نشانه آزاد کردن شورای فرماندهی القاعده، شامل برخی از خطرناکترین اعضای این گروه " میباشد و عدم ارائه هرگونه مدرکی در این رابطه، از نظر منطقی نادرست است و نوعی بزرگنمایی به شمار میآید. حتی اگر آزادی برخی از اعضای القاعده صحت داشته باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم این تعداد محدود، پس از 9 سال زندانی بودن، ناگهان در پاکستان ظاهر شوند و علیرغم اینکه از سال 2001 تجربهای کسب نکردهاند و اکنون شرایط مبارزه برای آمریکاییها و گروه القاعده کاملا متفاوت شده است، بتوانند به طرز شگفتآفرینی اقدامات تروریستی پیچیده انجام دهند. همچنین القاعده احتمالا تمایل ندارد به این افراد برگردانده شده و مشکوک اعتماد نماید و منطقا احتمال میدهد که این افراد برای تهران جاسوسی نمایند. * حقیقت بزرگترین دشمن امروز دولت آمریکاست قصهپردازی "ای.پی " واکنش قابل ملاحظهای را در میان گروههای معلوم الحال -مانند رادیو ملی آمریکا که بیشرمانه سیاست خارجی نئوکانها را ترویج میکند- برانگیخت. در خلال تلقینهایی که به وسیله پروپاگاندا انجام میشود، بیشتر خوانندگان یا شنوندگان از نویسندگان این داستان تخیلی نمیپرسند که چگونه ممکن است یک مشت پیرمرد عضو القاعده، از جایی سر درآورند و با استفاده از هوش دیرینه خود، عرصه را بر ارتش آمریکا تنگ نمایند؟ و بیشتر این مخاطبان، بدون تفکر، در دام میافتند و ایران را به بدترین و سرزنشآمیزترین نوع تروریسم پیوند میدهند. نکته طنزآمیز این است که جوزف گوبلز Joseph Goebbels وزیر روشنگری عمومی و پروپاگاندا Minister of Public Enlightenment and Propaganda در زمان هیتلر و مسئول هماهنگی رسانههای رایش سوم، بهترین توصیف را در مورد رویارویی امروز آمریکا با ایران داشته است. او مینویسد: "اگر دروغ شما به اندازه کافی بزرگ باشد و مرتب تکرار کنید، سرانجام مردم آن را باور خواهند کرد. تا زمانی که دولت، مردم را از عواقب سیاسی، اقتصادی و یا نظامی دروغ حفظ کند، دروغ، میتواند به حیات خود ادامه دهد. بنابراین استفاده از تمام ابزارها برای سرکوب سایر نظرات، برای دولت ضرورت حیاتی دارد. حقیقت، دشمن مرگبار دروغ است و بنابراین، حقیقت، بزرگترین دشمن دولت است. "
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 13611
دفعات دیده شده: ۱۰۲۵ | آخرین مشاهده: ۲ هفته پیش