-
نویسنده برجسته عرب: اسرائیل درصدد از بین بردن بافت جمعیتی فلسطینیها است
شنبه ۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۵۶
به اعتقادیکی از نویسندگان برجسته عرب سیاست جدید شهرکسازی رژیم صهیونیستی با هدف از بین بردن بافت جمعیتی فلسطین یا نادیده گرفتن آن در برابر گسترش جمعیتی یهودیان است. پایگاه اطلاع رسانی المشهد الاسرائیلی طی مقالهای به قلم "آنتوان شلحت " به بررسی سیاست شهرکسازی و شهرکنشینی با رویکرد تاریخی پرداخته است. به اعتقاد این نویسنده، پذیرش قطعنامه تقسیم بواسطه دیوید بن گورین در سال 1947 یک پذیرش واقعی نبود که در برابر آن صهیونیسم احساس تعهد کند، بلکه این
به اعتقادیکی از نویسندگان برجسته عرب سیاست جدید شهرکسازی رژیم صهیونیستی با هدف از بین بردن بافت جمعیتی فلسطین یا نادیده گرفتن آن در برابر گسترش جمعیتی یهودیان است. پایگاه اطلاع رسانی المشهد الاسرائیلی طی مقالهای به قلم "آنتوان شلحت " به بررسی سیاست شهرکسازی و شهرکنشینی با رویکرد تاریخی پرداخته است. به اعتقاد این نویسنده، پذیرش قطعنامه تقسیم بواسطه دیوید بن گورین در سال 1947 یک پذیرش واقعی نبود که در برابر آن صهیونیسم احساس تعهد کند، بلکه این پذیرش همراهی تاکتیکی- سنتی با صهیونیسم قدیم تلقی شد و در این زمینه مثلا ملاحظه میکنیم "آنیتا شابیرا " در کتاب خود "مبارزه بیهوده " مینویسد که "مناطق یهودی دور و جدا ما را واداشت تا از بخشی از مناطق فلسطینی که در آن اکثریت یهودی وجود نداشتند، چشمپوشی کنیم ". شلحت با تاکید بر این که این جنگ جمعیتی- جغرافیایی تا حال حاضر هم ادامه دارد، به سخنان "گادی طاوب " نویسنده و استاد صهیونیستی استناد میجوید که بسیاری از صهیونیستها در حال حاضر با ایدهها و افکار وی درباره تقسیم موافق هستند ، شلحت به نقل از وی میگوید: "صهیونیستها از رسیدن به صلحی اسرائیلی-فلسطینی- عربی ناامید هستند "، آنها معتقدند "تقسیم تنها راه جلوگیری از نابود شدن طرح صهیونیسم و از بین رفتن اکثریت یهودی است "، بر اساس این دیدگاه اندیشه صهیونیسم نزد هرتزل و حییم وایزمن و زئیف جابوتنسکی و اسحاق رابین و حتی مناحیم بگین بر پایه هدف مشترکی بنا شده بود که در سرزمین کامل فلسطین و تاسیس اسرائیل نمود پیدا میکرد، به همین دلیل از هر موضوع و مسئلهای که به ثبات و امنیت یهود و اکثریت آنها آسیب میرساند و آن را به خطر میانداخت، مانند الحاق مناطق با اکثریت عربی به سرزمینهای اشغالی پرهیز میکردند. شلحت به نقل از "مناحیم بن فان " دیگر نویسنده صهیونیست مینویسد که مهمترین موفقیتی که رژیم صهیونیستی طی موافقتنامه اسلو بدست آورد "نجات رژیم صهیونیستی از دام و خطر جمعیتی بزرگ اعراب و سپردن آن به تشکیلات خودگردان فلسطینی بود " و نکته جالب این که فان بر این ایده تاکید میکند که رژیم صهیونیستی باید با فلسطینیها به یک تسویه جغرافیایی دست یابد تا قربانی حقایق جمعیتی حاکم بر منطقه میان دریای مدیترانه تا رود اردن نشود که تماما به سود فلسطینیها میباشد. آنتوان با اشاره به این که مخالفان معتقدند، راهحلی برای مسئله جمعیت وجود ندارد، میافزاید: این صهیونیستها معتقدند، چون تاکنون هیچ کشوری با چنین معضل حادی مواجه نبوده است تا برای آن راهکاری اساسی بیابد و حتی به جرات میتوان گفت که در آینده هم به نظر نمیرسد، کسانی مانند یهود با چنین بحرانی مواجه شوند، به همین دلیل توجیهی وجود ندارد تا به فکر راهحلهای سیاسی باشیم که سازش جغرافیایی را درپی داشته باشد، بسان آنچه که در مورد غزه به اجرا گذاشتیم و از نوار غزه جدا شدیم، تنها عامل مشترک مد نظر در این میان صرفا حفظ ماهیت و ساختار یهودی رژیم صهیونیستی است. شلحت چنین ادامه میدهد، اگر بخواهیم این ایده را به عنوان یک اصل در نظر بگیریم، باید نگاهی به پیش زمینههایی داشته باشیم که اشغال سال 1967 را به دنبال داشت و بسیاری از مورخان و تحلیلگران فلسطینی و نئو صهیونیستها بر این باورند که جنگ 1967 و سرزمینهایی که به دنبال آن تصرف شدند، مکمل موفقیتهای جنبش صهیونیسم در سال 1948 بود، بر پایه این برداشت و با تاکید بر این که تمام صهیونیستها اگر در ظاهر اختلاف نظری با یکدیگر داشته باشند در باطن با یکدیگر همعقیده هستند، میتوان از جنگ 1967 و سرزمینهایی که درپی آن اشغال شدند به نتایج ذیل دست یافت: به اعتقاد گرشون شاویر دانشمند علوم اجتماعی جنگ 1967 در واقع افراطگرایی زمینه ساز بیش از پیش در روند شهرکسازی و شهرکنشینی صهیونیستی شد، پس از این تاریخ بود که ایده پیشین صهیونیستها که با توجه به شرایط حاکم بر سال 1948 در اقامت مجزا و تکه تکه مناطق عربی نمود پیدا میکرد، به ایده شهرکسازی گسترده در مناطق و شهرکهای فلسطینینشین و بیرون راندن فلسطینیها از مناطقی تبدیل شد که تحت ساخت و ساز شهرکهای یهودینشین قرار میگرفتند ، به عبارت دیگر رابطه و ارتباط میان عامل جمعیتی و عامل جغرافیایی-فلسطینی قطع شد که رهآورد آن ارتباط جغرافیایی برای صهیونیستها بود و بالطبع به دنبال آن زمینهساز حضور بیشتر نظامی رژیم صهیونیستی در این مناطق شد، عاملی که تا پیش از آن شهرکنشینان از آن محروم بودند و توان چنین حضوری را در مناطق فلسطینینشین نداشتند. شلحت معتقد است این تغییر و تحولات موجب شد، شهرکسازی و شهرکنشینی صهیونیستی در اراضی اشغالی 1967 تشابه بسیاری با شهرکسازی و شهرکنشینی اشغالگرانه کشورهای اروپایی در مناطق مختلف جهان پیدا کند. البته این شیوه شهرکسازی و شهرکنشینی اختلافنظرهایی را در میان خود صهیونیستها نیز به همراه داشت، در این میان برخی از صهیونیستها اعتقاد داشتند که در برابر حفظ اکثریت یهودی برخی مناطق باید از برخی مناطق به سود فلسطینیها چشم پوشی کرد، درحالی که برخی دیگر از صهیونیستها اعتقاد داشتند با گسترش شهرکسازی و شهرکنشینی در مناطق 1967 باید زمینه برتری کامل بر اعراب فلسطینی و سپس بیرون راندن آنها را فراهم ساخت. این مقاله میافزاید: عملا کابینههایی که پس از سال 1967 در رژیم صهیونیستی بر سر کار آمدند، چه کابینههایی که به ریاست حزب عمل تشکیل شدند و تقسیم اراضی پس از جنگ 1948 را لغو کردند و برنامه آلون (منتسب به ایگال آلون) را به تصویب رساندند که پس از جنگ شش روزه محرک و تشویق کننده برای فعالیتهای شهرکسازی و شهرکنشینی بود و چه کابینههایی غیر از عمل همه در برنامههای شهرکسازی و شهرکنشینی بر محاسبات جمعیتی-جغرافیایی قدیمی جنبش صهیونیسم تکیه میکردند که هدف در آن تحکیم و تثبیت موجودیت رژیم صهیونیستی در مناطق استراتژیک کرانه باختری از طریق کاهش بیش از پیش جمعیت اعراب و در مقابل افزایش شهرکسازی بود، به همین دلیل برنامه شهرکسازی یهودی در دره اردن تمرکز یافت که تراکم جمعیتی اندکی داشت، با این حال یکی از کابینههای عمل با شهرکسازی غیرقانونی در منطقه گوش عتسیون و الخلیل موافقت کرد و به این ترتیب سیاست شهرکسازی بیش از پیش توسعه و گسترش یافت و به این ترتیب تغییر بزرگی در مفاهیم و تصورات پیشین شهرکسازی و مرزها بوجود آمد و شهرکسازی که زمانی مفهومی امنیتی و سپس انگیزهای مذهبی داشت، اکنون با انگیزههای غیر مذهبی دنبال میشد، به همین ترتیب نحوه دستیابی بر اراضی که زمانی با پول و مال بدست میآمد تغییر کرد و شیوه اشغال نظامی و مصادره با زور به خود گرفت.
مقاله
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 13553
دفعات دیده شده: ۲۷۲۰ | آخرین مشاهده: ۶ روز پیش