Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • کریس ویلیامز "، نویسنده و فعال محیط زیست آمریکایی: بی‌عدالتی محیط زیستی در قلب نظام سرمایه‌داری قرار دارد
    یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۴۶

    نابرابری و استثمار که در قلب نظام سرمایه‌داری قرار دارد جامعه بشری و کره زمین را به نفع اقلیتی بسیار کوچک که عزم خود را جزم کرده تا کره زمین را در خدمت دستیابی به سود قرار دهد، تخریب می‌کند. "کریس ویلیامز "، نویسنده و فعال محیط زیست آمریکایی با انتشار مقاله‌ای در روزنامه "سوشالیست ورکر "، چاپ نیویورک، به بررسی این مسئله پرداخت که چرا سیاستمداران نظام سرمایه‌داری، علیرغم تمام سخنان و وعده‌هایشان، در مقابل انجام هر گونه اقدام موثر علیه تغییرات جوی

    نابرابری و استثمار که در قلب نظام سرمایه‌داری قرار دارد جامعه بشری و کره زمین را به نفع اقلیتی بسیار کوچک که عزم خود را جزم کرده تا کره زمین را در خدمت دستیابی به سود قرار دهد، تخریب می‌کند. "کریس ویلیامز "، نویسنده و فعال محیط زیست آمریکایی با انتشار مقاله‌ای در روزنامه "سوشالیست ورکر "، چاپ نیویورک، به بررسی این مسئله پرداخت که چرا سیاستمداران نظام سرمایه‌داری، علیرغم تمام سخنان و وعده‌هایشان، در مقابل انجام هر گونه اقدام موثر علیه تغییرات جوی مقاومت می‌کنند. به نوشته ویلیامز، شرکت‌های نفتی، و سیاست‌مداران که حقوق‌بگیر آنها هستند، ترجیح می‌دهند که آینده کره زمین را در مقابل امید دست یافتن به راه‌حل‌های بازاری، به رهن بلند مدت بگذارند. وی اضافه می‌کند، سوداگران ترجیح می‌دهند فکر سقوط کوتاه مدت سود شرکت را به خود راه ندهند حتی اگر زمین را به یک محل تخریب شده داغ توسط خورشید بدل کنند. متن کامل مقاله مورد اشاره در ادامه می‌آید./ * * * * * مقدمه [نوشته یان اینگوس]: روز 12 دسامبر 2009، صد هزار نفر در خیابان‌های کپنهاک تظاهرات کردند. این تظاهرات بزرگترین اقدام اعتراضی مردم در تاریخ است که خواهان اقدام فوری برای قطع تولید گازهای گلخانه‌ای بودند. تظاهرات‌کنندگان یک صدا شعار می‌دادند: "عشق بورزید: CO2 تولید نکنید " و "نظام را عوض کنید نه کره خاکی را ". گروهی از جوانان کانادایی که در این تظاهرات و دیگر رویدادهای اعتراضی شرکت داشتند از دولت کانادا می‌خواستند تاسیسات "آلبرتا تارساندز " [تولید نفت از ماسه‌های قیری آلبرتا] را تعطیل کند. در یک تظاهرات جداگانه که گفته می‌شود توسط آنارشیست‌ها سازمان یافته بود، پلیس دانمارک اقدام به بازداشت بی‌ضابطه‌ کرد و حدود 1000 نفر از فعالین را دستگیر کرد. تقریبا کلیه بازداشت‌شدگان صبح روز بعد بدون هیچ اتهامی آزاد شدند. تظاهرات، گردهمایی و بست‌نشینی‌های اعتراضی در 131 کشور دیگر دنیا نیز اتفاق افتاد. بزرگترین تظاهراتی که در خارج از کپنهاک روی داد تظاهراتی بود که در استرالیا بر پا شد. در آن کشور 15000 نفر در "راهپیمایی اعتراض به افزایش دما " در هر یک از شهرهای سیدنی و پرت و هزاران نفر دیگر در سایر شهرها شرکت کردند. این اقدامات، اعتراض همزمان با کنفرانس سازمان ملل در مورد تغییرات جوی که در کپنهاک برگزار شد. مقاله زیر، که از روزنامه آمریکایی "سوشالیست ورکر " اخذ شده به این مسئله می‌پردازد که چرا سیاستمداران نظام سرمایه‌داری، علیرغم تمام سخنان و وعده‌هایشان، در مقابل انجام هر گونه اقدام موثر علیه تغییرات جوی مقاومت می‌کنند. * * * «ما به بن‌بست رسیده‌ایم و راه بازگشت هم نداریم. اکنون زمان آن فرا رسیده که از این فرصت {اجلاس کپنهاک - م} استفاده کنیم و به میثاق بلندنظرانه‌ای در سطح جهانی دست یابیم. این بهترین فرصت برای ماست. اگر آن را از دست بدهیم، فرصت بهتری به دست نخواهیم آورد.» این سخنان "کانی هده گارد "، وزیر سابق امور جوی و رئیس اجلاس دو هفتگی کپنهاگ در مورد تغییرات جوی است که در تاریخ 7 دسامبر 2009 بیان داشت. انسان متحیر می‌ماند که آیا این "میثاق بلندنظرانه جهانی " که این خانم در نظر داشت همان میثاقی است که یک روز بعد روزنامه "گاردین " منتشر کرد و دامنه مذاکرات و معاملات مخفیانه‌ای را که مابین دولت این خانم (دانمارک -م) و آمریکا و انگلستان جریان دارد فاش ساخت؟ این سند حاوی برنامه‌ای است برای فشار آوردن بر کشورهای در حال توسعه و انتقال هزینه حرکت به سمت ایجاد دنیایی با گازهای کربنی کم به دوش کشورهای جنوب - یعنی کشورهایی که کمترین مسئولیت را در ایجاد این مسئله دارند. و نه تنها این، بلکه پیش‌نویس سند پیشنهادی، با اعطاء وظیفه نظارت سازمان ملل بر قرارداد آتی، مزین شده است به نماد معروف مسئولیت‌پذیری در حفاظت از محیط زیست یعنی "بانک جهانی ". به عبارت دیگر حرامیانی که جنوب را بی‌محابا به مدت 400 سال چا پیده‌اند - و این بحران جوی را به تدریج در عرض 250 سال گذشته به وجود آورده‌اند - اکنون در نظر دارند به راهزنی خود، در پشت قرارداد حفظ کره زمین ادامه دهند. در عین حال، سفیر امور جوی استرالیا خانم "لویز هاند " اعلام کرد که کپنهاک نمی‌تواند نتیجه معمولی داشته باشد. او احتمالا از رای نمایندگان کشورش اطلاع نداشت. ولی این دقیقا همان رایی است که نمایندگان پارلمان استرالیا دادند. آنها به لایحه تعیین اهداف تعهدآور نسبت به کنترل تولید گازها از طریق تعیین سقف تولید و طرح‌های تجاری رای منفی دادند. در قطب دیگر طیف قدرت کشور "تووالو " (Tuvalu)، مجموعه‌ای از 9 جزیره کوچک در جنوب اقیانوس آرام، قرار دارد. این کشور - که چنانچه تغییرات جوی به روند کنونی خود ادامه دهد آینده‌ای نخواهد داشت - کنفرانس کپنهاک را با تقاضای ملتمسانه خود برای دستیابی به توافقی تعهدآور به توقف بغض‌‌آلودی کشاند. "یان فری "، یکی از مقامات وزارت منابع طبیعی و محیط زیست تووالو، گفت که این مذاکرات باید در روز 18 دسامبر با تعهدات جدیدی در چارچوب "پروتکل کیوتو " که در سال 1997 به منظور کاهش گازهای گلخانه‌ای - و توافقنامه دیگری که بخشی از پروتکل کیوتو نبوده ولی شامل آمریکاست - خاتمه یابد. یان فری گفت: با توجه به اینکه یکی از آسیب‌‌پذیرترین کشورهای جهان هستیم، آینده ما بستگی به نتیجه این اجلاس دارد. او چنین ادامه داد: ما برای مُهر کردن نتیجه مذاکرات در اینجا هستیم. ما اینجا هستیم تا تعهد خود را نسبت به توافقی تعهدآور که آینده تووالو و میلیون‌ها نفر از مردم سراسر جهان را تضمین می‌کند ابراز داریم... زمان برای مسامحه و دفع‌الوقت گذشته است. زمان عمل به تعهدات فرا رسیده است. با کمال تاسف برای جمعیت 10 هزار نفری تووالو، باید گفت کسانی که به شدت مشغول تصمیم‌سازی در مورد سرنوشت آنها هستند نشان داده‌اند که ابدا علاقه‌‌ای به سرنوشت آنها و یا بخش عظیمی از بقیه کره ارض ندارند. اعضاء هیئت نمایندگی آمریکا در کپنهاک به نحو بسیار صریحی روشن ساختند که هر گونه قراردادی که کوچکترین شباهتی با پروتکل کیوتو داشته باشد را رد خواهند کرد. به علاوه، هیئت نمایندگی آمریکا با هر گونه توافقی که مسئولیت را بر دوش کشورهای در حال توسعه به خصوص چین و هندوستان نیاندازد، مخالفت خواهد کرد. "تاد استرن "، مقام ارشد امور جوی وزارت خارجه آمریکا، بلافاصله پس از ورود به کپنهاک گفت که رئیس‌جمهور "اوباما " هیچ برنامه‌ای برای تائید قرارداد 1977 کیوتو ندارد. تنها قسمتی از قرارداد کیوتو که آمریکا موافق گنجاندن آن در قراردادی جدید است قسمتی است که نظام‌های تجاری متکی به بازار را که ناکارآمدی‌شان ثابت شده است حذف می‌کند. او گفت که "ما در نظر نداریم کیوتو را به اجرا بگذاریم یا با نام دیگری اجرائی کنیم. " بنابراین سوال این است که چرا اجلاس کپنهاک حتی پیش از آنکه کنفرانس واقعا آغاز شده باشد - حتی پیش از آنکه هزاران معترض به تظاهرات‌ها بپیوندند - متلاشی شده و به گروه‌های متعارض یکدیگر تبدیل شد؟ این سرانجامی بود که کاملا توسط "مایکل لوی "، مسوول ارشد امور انرژی محیط زیست در شورای روابط خارجی آمریکا، پیش‌بینی شده بود. او در مقاله‌ای که در شماره سپتامبر- اکتبر مجله "فارین افیرز "، یکی از نشریات بخش آینده‌اندیش طبقه حاکمه آمریکا، انتشار یافت، این پیش‌بینی خود را مطرح کرده بود. لوی تصویری موجز از آنچه که از رقابت بر سر منافع امپریالیستی در کپنهاک به نمایش در می‌آمد، به شرح زیر، ادامه داد: «شانس امضاء شدن یک قرارداد جامع در ماه دسامبر به اندازه‌ای کوچک است که به سختی دیده می‌شود و حتی دست یافتن به یک قرارداد در سال بعد نیز به نحوه فوق‌العاده‌ای چالش‌برانگیز است. علت آن، محدودیت‌های سیاسی موجود در واشنگتن و سایر پایتخت‌هاست که مذاکره و رسیدن به چنین توافقاتی را مشکل می‌سازد.» لوی به مطالب خود اضافه کرد، اگر هم به چنین قراردادی دست یافته شود، رسیدن به این قرارداد بر روی کاغذ فقط نیمی از مساله است و علت آن این است که هیچ گونه توانایی بین‌المللی برای به اجرا گذاردن آن وجود ندارد. «حتی اگر به یک قرارداد عظیم دست یابیم که همه کشورها یک سقف تعهدآور برای تولید گازهای کشور خود را بپذیرند، آن هم به هیچ وجه به یک موفقیت تضمین شده نزدیک نخواهد شد. چرا که جهان ابزارهای موثر بسیار کمی برای به اجرا گذاردن تعهدات کشورها در مورد کاهش تولید گاز در اختیار دارد. تنها ابزارهایی که در اختیار داریم تحریم‌های اقتصادی و یا مجازات‌های دیگر است که به ذائقه کسی خوش نمی‌آید.» یک قرارداد جامع بین‌المللی که عملا مساله مربوط به تغییرات جوی را هدف قرار داده و به یک کاهش معنادار و موثر در تولید گازهای دی‌اکسید کربن منجر شود، در واقع به دلیل وجود تعدادی موانع ساختاری و مربوط به نظام موجود غیر ممکن است. اولا، کلیه کشورها جزو اقتصادی جهانی هستند که لزوما بر گرد محور یک ذخیره طبیعی، یعنی نفت، می‌چرخد. نه هیچ موجود سرمایه‌دار و نه هیچ ملت-دولتی که عملیات جهانی این موجود سرمایه‌داری را تسهیل می‌کند، توانایی آن را ندارد که از 13 تریلیون دلار سرمایه‌گذاری که مستقیما به صنعت استخراج نفت وابسته است به سادگی بگذرد. حرف فقط بر سر نفت نیست، بلکه صحبت بر سر تمام صنایع و زیر ساخت‌های وابسته به آن است که در عرض 100 سال گذشته در تاریخ توسعه جهانی ایجاد شده‌اند. به عنوان مثال، تمام شرکت‌های تولید خودرو سواری و کامیون، شرکت‌های ساخت جاده و خطوط لوله، شرکت‌های تولید آسفالت، لاستیک، برق، کود و مواد پتروشیمی و کارخانه‌های تولید فولاد که به طور جدایی‌ناپذیری با استخراج سوخت فسیلی و پالایش آن ارتباط دارند. موقعیت جغرافیایی و رشد شهرهای بزرگ دنیا در سراسر جهان، کاملا با صنعت نفت پیوند خورده است. حتی مهم‌تر از آن، 9 شرکت از 10 تا از بزرگ‌ترین شرکت‌های کره زمین، با گردش سرمایه‌ای در سطح صدها میلیارد دلار، پول خود را از فعالیت‌های مربوط به نفت در می‌آوردند. قطع این بند ناف که با روان‌سازهای نفتی روان می‌شود، معادل قطع رابطه این فعالیت‌های وسیع تولیدی از سود آنها است که عواقب فاجعه‌باری برای شرکت‌های مادر در پی خواهد داشت. کاهش فعالیت حتی یکی از این شرکت‌ها، در فکر هم می‌گنجد. توجه کنید به این مساله که چگونه دولت اوباما خودروسازی‌های دیترویت را از سقوط کامل نجات داد، آنها را ملی نکرده و حتی آنها را وادار نساخت که سازمان خود را تغییر داده و به تولید خودروهایی بپردازند که مانند توربین‌های بادی و قطار دوست طبیعت باشند. لذا این شرکت‌های نفتی، و سیاست‌مداران که حقوق‌بگیر آنها هستند، ترجیح می‌دهند که آینده کره زمین را در مقابل امید دست یافتن به راه‌حل‌های بازاری، مانند مبادله کربن، به رهن بلند مدت بگذارند. آنها می‌خواهند پول به اصطلاح به "ذغال سنگ تمیز " تزریق کرده، انرژی هسته‌ای به اصطلاح دوست محیط زیست را حیات مجدد ببخشند و کشت سوخت‌های زراعی مخرب به حال محیط زیست مانند اتانول را گسترش دهند. در حالی که هیچ یک از این اقدامات، راه‌حل واقعی برای حل مسئله تغییرات جوی نیست. سوداگران ترجیح می‌دهند این راه‌حل‌ها را دنبال کنند و فکر سقوط کوتاه مدت سود شرکت را به خود راه ندهند - حتی اگر زمین را به یک محل تخریب شده داغ توسط خورشید بدل کنند. * * * اگر سوداگران تصمیم دارند به هزینه تخریب بلند مدت محیط زیست به دنبال تامین سود کوتاه مدت خود باشند، دولت نیز مجبور خواهد بود از تصمیم آنان حمایت کند. یکایک کشورها محبورند از گسترش نفوذ و مزیت شرکت‌های کشور خود تا حد ممکن حمایت کنند. هر اهرم موجود سیاسی، اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک باید برای افزایش سود شرکت‌ها به حرکت درآید. این دینامیسم نیروها، طبیعتا کشورها را در مقابل یکدیگر قرار خواهد داد. چرا که آنان بر سر جزئیات با یکدیگر به بگو مگو خواهند پرداخت و وادار می‌شوند، به جای مذاکره پیرامون ارزیابی واقع‌بینانه و مشخص از نیازهای واقعی جهان، توافقات متکی به توازن نیروها در سطح جهانی را مجددا به موضوع بحث بدل کنند. کنفرانس کپنهاک نیز از این امر مستثنی نیست. جلسه سازمان ملل و سایر کنفرانس‌های جهانی مشابه صرفا معرف گردهم‌آیی‌های بی‌اثر است که هدف از برگزاری آنان پیچاندن دست یکدیگر است. نمایندگان کشورها دست به مانور می‌زنند تا مواضع قدرت موجود خود را تحکیم کنند و یا اینکه فرصت و موقعیت جدیدی برای دستیابی به برتری در جنگ پایان ناپذیر سیاسی و اقتصادی به دست آوردند. البته تمام این جنگ‌ها در لباس مودبانه سیاسی که مناسب گفت‌وگوی دیپلماتیک در جامعه متمدن است انجام می‌شود. تمام این مسائل باعث می‌شود که رسیدن به هر گونه توافق معنی‌داری غیر ممکن شود. چرا که هر کشوری سعی می‌کند زاویه‌ای برای تامین منافع خود بیاید و بندهایی برای فرار و مستثنی کردن خود در توافقنامه بگنجاند که شرایط لازم برای عبور یک جیپ نظامی "هومر " را از درون این بندها برای خود فراهم کند. در عین حال، شکاف و اختلاف روشنی مابین منافع جهان توسعه‌یافته و جهان در حال توسعه وجود دارد، بخصوص که آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن سعی دارند گناه عدم پیشرفت در رسیدن به توافق را به گردن قدرت‌های در حال ظهور چین و هند بیاندازند. این یکی از ضعف‌های ساختاری است که باعث شد مذاکرات سازمان تجارت جهانی 10 سال قبل در شهر سیاتل آمریکا به درازا بکشد. به موازات اجلاس کپنهاک ،جمعیت معترضی وجود داشت که سعی داشت با اجرای تاکتیک عدم اطاعت مدنی، کنفرانس را بهم زده و جلوی ادامه کار آن را بگیرند. این اعتراضات که سعی شد با کشیدن سیم خاردار و بکار گیری ماشین‌های آب‌پاش، جلوی آن را بگیرند روز بعد رشد کرد و تشدید یافت. لکن، همانگونه که نویسنده فعال معروف محیط زیست خانم "واندانا شیوا " در کتاب خود «زمین، نه نفت» توضیح می‌دهد، شکاف اصلی مابین کشورهای غنی و فقیر نیست: "بلکه شکاف اصلی مابین شرکت‌های صنعتی در شمال از یک طرف و کشاورزان، بومیان و جوامع ضعیف است. شرکت‌های بزرگ در شمال و جنوب اکنون با یکدیگر شریک شده‌اند و شرکت‌های جنوب باید ابتدا محیط را آلوده کنند و سپس با کاستن از آلودگی اعتبار دریافت کنند. " ولی آنچه که توافق در مورد تغییرات جوی را از قراردادهای تجاری متمایز و دستیابی به آن را مشکل‌تر می‌سازد این است که آزادی شرکت‌ها را نسبت به زیر و رو کردن و غارت کردن کره زمین، بدون آنکه مجبور به پاسخگویی به احدی باشند، محدود می‌سازد. تمام کشورها باید یک قرارداد بین‌المللی را با شرایطی یکسان تصویب کنند. در غیر این صورت، کشورهایی که به طور یکجانبه قوانین محیط زیستی را به اجرا بگذارند "به نحو غیر منصفانه‌ای در موقعیتی نامطلوب " قرار می‌گیرند - و در رقابت برای کسب سود در کوتاه‌ترین زمان ممکن بازنده خواهند بود. لذا، کنفرانس‌هایی که در پی پرداختن به مسئله گرم نشدن کره زمین هستند با مسائل پیجیده‌تری مواجه هستند. رهبران سیاسی می‌دانند که باید خودی نشان دهند و سر و صدای دمودبانه‌ای بکنند تا توجه و فشار مردم را از راه‌حل‌های مطلوب‌تر منحرف سازند. برخی از آنها حتی تشخیص می‌دهند که باید برای جلوگیری از مصیبت‌های حاصل از تغییرات جوی کاری انجام دهند. ولی هیچ یک از این رهبران واقعا تعهدی نسبت به این فرایند ندارند - حتی اگر شعارهای کلیشه‌ای از دهانشان خارج شود. این، به این سبب است که راه‌حل‌های واقعی از طریق اجرای مقررات دولتی در نزد نظام سرمایه‌داری منفور است. چرا که این راه‌حل‌ها برای مکانیسم بازار و سودآوری محدودیت قائل می‌شوند و این امر ابدا برای این نظام پذیرفتنی نیست. * * * یک تناقض اساسی در اینجا وجود دارد. بخشی از وظیفه دولت این است که از رقابت منافع کوتاه‌مدت شرکت‌ها جلوگیری کند و در پی تامین نیاز بلند مدت کل شرکت‌های بازرگانی کشور باشد. دولت مسئول این است که سرمایه را قادر سازد در بهترین محیط مناسب برای کسب بالاترین سود فعالیت کند. و در نتیجه دولت در پی این است که اطمینان حاصل کند که زیر ساخت‌های کافی برای بردن کارگران به سر کار و حمل محصولات تولیدی به بازار وجود دارد. رابطه ما بین دولت و سرمایه، فی‌النفسه، مخل دستیابی به هر توافقی برای مقابله با تغییرات جوی است. ولی پس از وارد شدن ضربات سنگین بر بودجه‌های امور اجتماعی و دولت بزرگ، در عرض 30 سال گذشته، موانع مذکور افزایش یافته است. از آنجائی که هدف قرار دادن ریشه‌های مسئله تغییرات آب‌وهوایی به معنی حمله مستقیم به دژهای قدرت سرمایه است، دولت در مقابل بحران محیط زیست کاملا زمین‌گیر است. بعلاوه، این به نفع شرکت‌های بزرگ است که تضمین کنند که جنوب فرهنگ استفاده از خودرو و اقتصاد متکی به مصرف انرژی فسیلی را برای خود ایجاد کند. بازار کشورهای شمال، به عنوان مثال، برای خودرو به سطح اشباع رسیده است و بر عکس، بازار کشورهای جنوب با گسترش خود همچون تخم طلا برای شمال است - بخصوص که اکنون شرکت هندی خودروهای کوچکی مانند نانو طراحی کرده که به قیمت 2500 الی 3000 دلار فروش می‌رود. در کنار گسترش بازار خودرو، نیاز به گسترش جاده و افزایش تولید فولاد، آلومینیوم، بتون و لاستیک مطرح می‌شود. تمام اینها باعث وارد آمدن صدمه به فرهنگ‌های بومی، محیط زیست و کیفیت زندگی و البته محیط زیست جهانی - در اثر فراموش شدن حمل‌ونقل عمومی - می‌شود. بنابراین بهترین امیدی که می‌ توان به نتیجه اجلاس کپنهاک داشت برنامه‌ای خرد و تکه‌تکه است و تازه موقعی به اجرا گذارده می‌شود که برای جلوگیری از فاجعه محیط زیستی بسیار دیر شده باشد. به همین دلیل است که "جیمز هانس "، رئیس موسسه "گودارد " ناسا (سازمان فضای آمریکا) برای مطالعات فضایی دانشگاه کلمبیا و یکی از بهترین دانشمندان امور آب‌وهوا گفته است که بهترین نتیجه‌ای که می‌توان از این اجلاس انتظار داشت فروپاشی آن است. حتی برای دولت‌هایی که نسبت به مشکل محیط زیست به اصطلاح آگاه هستند غیر ممکن است که بتوانند یک برنامه واقعی را تدوین و به اجرا بگذارند. برای انجام این کار لازم است به وجود مسائل عمیق نظام‌یافته اعتراف کنند و ریشه واقعی کل نظام اجتماعی را هدف قرار دهند و اولویت‌های اجتماعی را به نفع کارگران، دهقانان و کشاورزان و کره زمین که همه ما به آن وابسته‌ایم تغییر دهند. از همین روی است که امکان ندارد بدون عدالت اجتماعی به عدالت محیط زیستی و آب‌وهوایی دست یابیم. نابرابری و استثمار که در قلب نظام سرمایه‌داری قرار دارد، جامعه بشری و کره زمین را به نفع اقلیتی بسیار کوچک، که عزم خود را جزم کرده کره زمین را در خدمت دستیابی به سود قرار دهد تخریب می‌کند. بنابراین، فعالیت در جهت ایجاد عدالت آب‌وهوایی لزوما انسان را به آدمی فعال در دستیابی به عدالت اجتماعی تبدیل می‌کند. در هر حال، مذاکرات کپنهاک در زیر فشار تناقضات خود در خطر فروپاشید. تنها امید موجود این است که مردم معترض بتوانند کل این افتضاح را متوقف کنند تا بتوانیم به جای آن بر راه‌حل های واقعی تمرکز کنیم. مترجم: علی مفرح



    مقاله
    نام منبع: خبرگزاری فارس
    شماره مطلب: 13249
    دفعات دیده شده: ۱۹۱۴ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش