-
اوباما ادامه دهنده سیاستهای بوش: کانتر پانچ (2)
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۴۳
پایگاه اینترنتی کانترپانچ در مقالهای نوشت: اوباما، سیاستهای بوش را در زمینه ادامه جنگ، بازداشت کردنهای نامحدود و تعلیق حقوق اولیه زندانیان دنبال میکند، سیاستهایی که ما را به یاد سیاستهای قرون وسطایی میاندازد. پایگاه اینترنتی کانترپانچ در ادامه مقاله خود به قلم "نیک اکاتز " Nick Egnatz به سیاستهای اوباما در قبال جنایتهای رژیم صهیونیستی و سیاستهای اقتصادی دولت وی میپردازد. وی در اینباره مینویسد: چندی پیش اولین سالگرد بمباران و حمله به
پایگاه اینترنتی کانترپانچ در مقالهای نوشت: اوباما، سیاستهای بوش را در زمینه ادامه جنگ، بازداشت کردنهای نامحدود و تعلیق حقوق اولیه زندانیان دنبال میکند، سیاستهایی که ما را به یاد سیاستهای قرون وسطایی میاندازد. پایگاه اینترنتی کانترپانچ در ادامه مقاله خود به قلم "نیک اکاتز " Nick Egnatz به سیاستهای اوباما در قبال جنایتهای رژیم صهیونیستی و سیاستهای اقتصادی دولت وی میپردازد. وی در اینباره مینویسد: چندی پیش اولین سالگرد بمباران و حمله به غزه توسط رژیم صهیونیستی است. این حمله منجر به مرگ 1400 فلسطینی، شامل 320 کودک شد. در مقابل این تلفات تنها 13 سرباز اسرائیلی کشته شدند که 4 تن آنها توسط سربازان اسرائیلی و در نتیجه شوخی با اسلحه کشته شدند. اسرائیل اعلام کرد دلیل حملات به غزه جلوگیری از حملات راکتی از سوی "حماس " است، اگر چه در طول سال 2008 تنها یک اسرائیلی در اثر اصابت راکت جان خود را از دست داد. وی سپس به موضعگیری رژیم صهیونیستی و آمریکا در برابر حماس پرداخته و در اینباره میافزاید: در سال 2007، حماس برنده انتخابات دموکراتیک فلسطین شد. بلافاصله آمریکا و رژیم صهیونیستی اعلام کردند که نتایج انتخابات را قبول ندارند، چرا که این گروه را یک گروه تروریستی میدانستند. پس از برنده شدن در انتخابات، حماس مجبور شد که به زور سلاح کنترل، غزه را از دست رقیب خود، "فتح " در بیاورد. زمانیکه بر فتح غلبه کردند، رژیم صهیونیستی و مصر غزه را به محاصره نظامی درآوردند. غزه بزرگترین زندان روباز دنیا با بیش از 5/1 میلیون جمعیت لقب گرفت. تنها منبع عرضه مایحتاج آنها از سوی این رژیم مسدود شده بود و روزانه فقط چند کامیون میتوانستند وارد غزه شوند. 65 درصد از مردم غزه بیکار هستند و 80 درصد آنها نیز زیر خط فقر قرار دارند. اکانتز سپس به گزارش کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به ریاست "ریچارد گلدستون " وکیل شناخته شده بینالمللی، اشاره کرده و مینویسد: وی مدعی است که هم اسرائیل و هم غزه در این مناقشه مرتکب جنایات جنگی شدهاند. اما زمانیکه به این موضوعها رسیدگی میشود، باید میزان آسیبی که دو طرف متحمل شدهاند را نیز ارزیابی کرد. هر راکتی که به مناطق مسکونی و غیر نظامی اصابت میکند به عنوان یک جنایت جنگی تلقی میگردد، فقط به این خاطر که احتمال تلفات جانی وجود دارد. راکتهایی که حماس استفاده میکند کاملا از کار افتاده بودند و هدفگیری با آنها تنها از روی حدس و گمان صورت میگیرد. اینها همه دلایل این واقعیت هستند که در کل سال 2008 و طی حملات جسته و گریخته حماس تنها یک صهیونیست کشته شده است و اسرائیل این را به عنوان افزایش حملات حماس قلمداد کرده است. حماس میگوید که ما راکتها را شلیک میکنیم تا این محاصره نظامی را بشکنیم، محاصرهای که آن را "مجازات جمعی " مینامند و طبق قوانین سازمان ملل کاملا غیر قانونی است. پاسخ اولیه رژیم صهیونیستی برای کشته شدن یک شهرکنشینان از طریق اصابت راکت، انجام یک عملیات نظامی همه جانبه بود. حمله ابتدایی در ساعت 11:30 صبح روز 27 دسامبر بوسیله 88 جنگنده اسرائیلی صورت گرفت، این جنگندهها ظرف 220 ثانیه حدود 100 منطقه را هدف قرار دادند. 30 دقیقه بعد موج دوم که شامل 60 جنگنده و هلیکوپتر بود، 60 نقطه دیگر را مورد حمله قرار دادند. هیچ اشاره دیگری مبنی بر اینکه حملات دیگری هم صورت گرفت در دست نیست. حملات هوایی ادامه یافتند، رژیم صهیونیستی حمله را آغاز کرد، حماس به شلیک راکت ادامه داد و سرانجام در 17 ژانویه اسرائیل آتش بس یک جانبهای را اعلام کرد. *کشته شدن 800 کودک فلسطینی در حمله به غزه این تحلیلگر غربی با انتقاد از اوباما اضافه میکند: طی این مدت رئیس جمهور منتخب آمریکا، اوباما، هیچگاه خواستار آتش بس بدون قید و شرط برای پایان دادن به کشتار مردم فلسطین نشد. من در همان برهه یک مقاله تحت عنوان "اوبامای منتظر " در یکی از روزنامه های محلی به چاپ رساندم. "همانگونه که ما بیصبرانه منتظر دولت جدید بودیم، بهتر است فراموش نکنیم که حدود 600 فلسطینی نیز در غزه، منتظر دولت جدید ما هستند. البته جای هیچگونه نگرانی و ترس وجود ندارد، چرا که اسرائیل به بمباران و حملات خود ادامه میدهد، و مطمئنا از حدود 5/1 میلیون ساکن غزه چند نفری تا زمان اتمام دوران ریاست جمهوری بوش باقی خواهند ماند. " "آیا اوباما همان کسی است که ما منتظرش بودیم؟ او گفته است که تنها مخالف جنگهای بیهدف و کور است. پس حتما او حمله رژیم صهیونیستی به غزه را یک جنگ با هدف و آگاهانه میداند. اگر غیر از این بود، مطمئنا آن را محکوم میکرد. آیا اوباما، به عنوان ذی نفوذترین عضو نوع بشر، این وظیفه انسانی را ندارد که حداقل پرده از این اقدامات بردارد و خواستار آتش بس بی قید و شرط گردد؟ " اوباما هیچگاه خواستار آتش بس نشد و همین باعث شد تا 800 فلسطینی دیگر نیز در کشتار وحشیانه رژیم صهیونیستی قتل وعام شدند. *از این مرد هیچ انتظاری نمیتوان داشت وی در ادامه مقالهای که در پایگاه اینترنتی کانترپانچ منشر شده، مینویسد: در اولین سالروز این قتل عام، 1360 فعال صلح از 42 کشور در "مصر " جمع شدهاند و تلاش دارند تا وارد غزه شده و به همراه اهالی غزه در راهنمایی آزادی غزه شرکت کنند. دولت مصر این اجازه را به آنها نمیدهد و تنها یک محموله بسیار کوچک از کمکهای بشر دوستانه به همراه یک کمک معنوی بسیار قابل تامل و بزرگ به آنجا فرستاد. مصر دومین کشور بزرگ دریافتکننده کمکهای خارجی از آمریکا است. اگر یک تماس تلفنی از سوی رئیس جمهور ما با آنها گرفته میشد، مطمئنا آنها زیر پای فعالان صلح فرش قرمز پهن کرده و با احترام هر چه تمامتر اجازه ورود آنها به غزه را صادر میکردند. ولی از این مرد انتظار هیچ کاری نمیتوان داشت. مردم غزه بدون اینکه جامعه صلح بین الملل کاری در قبال آنها انجام دهد باید خود مشکلاتشان را حل کنند، جامعهای که به دنبال تسکین آلام آنهاست. نویسنده مقاله میافزاید: نمیتوان ادعا کرد که دولت بوش یک وضعیت بغرنج و پیچیدهای را برای دولت اوباما به یادگار گذاشته است. اعتبارات بانک وال استریت قبل از انتخاب اوباما تماما از سوی او بخشیده شده بود و استراتژی مالی او نیز در جهت نجات بانکهای وال استریت و مراکز سرمایهگذاری وابسته به آن بود، در حالیکه او (اوباما) به هموطنان خود که از کار و خانه خود به بیرون انداخته شدهاند هیچ کمکی نکرد. اوباما به آنها توصیه میکند که این وضعیت را تا زمانی که بانکها اعتبار کافی به دست آورند، تحمل کنند. پس از آن، آنها میتوانند وامهایی را بگیرند که قادر به بازپرداخت آنها نیستند. *مشاغل از دست رفته احیا نمیشوند نویسنده با انتقاد از بسته محرک اقتصادی اوباما مینویسد: درست است که او توانست به ارائه بسته محرک اقتصادی مشاغلی ایجاد کند و این خیلی خوب است. اما مشاغل ایجاد شده بیشتر دولتی و در سطح محلی بودند. با کاهش منابع مالی، ایالات و فرمانداریها بیشتر اوقات بیکار هستند. و بسیاری از مشاغل ایجاد شده هنوز عملی نشدهاند. اگر بخواهیم شعاری برای این مرد انتخاب کنیم، آن "مردم در رنج هستند " خواهد بود. نیک اکانتز با بیان اینکه علیرغم صحبتهای که از سپری شدن دوران رکود میشود اما بحران همچنان ادامه دارد، میافزاید: زمزمههای شنیده میشود، که در آن صحبت از به پایان رسیدن بحران بزرگ و بازگشت مشاغل به حالت سابق است. "گیتنر "، (Geithner) وزیر خزانهداری، هفته پیش اعلام کرد که رشد مشاغل از بهار آغاز خواهد شد. و این در حالی است که مردم آمریکا هر روز مشاغل و خانههای خود را از دست میدهند. در مقابل خوشبینی بیش از اندازه تیم اوباما، "انجمن کارشناسان امور مالی " قرار دارد. اینها افرادی هستند که بودجههای آینده آمریکا را طراحی میکنند. یک سوم از آنها بر این باورند که مشاغل از بین رفته در نتیجه رکود بزرگ دوباره احیاء نخواهند شد، یک سوم دیگر بر این باورند که در سال 2011 این مشاغل احیاء خواهند شد و یک چهارم نیز اعتقاد دارند که تنها بخشی از این مشاغل در سال 2011 احیاء خواهند شد. قبلا در حدود 10 تریلیون دلار به وال استریت تزریق شده است، اگر این مبلغ را بین تمامی زنان، مردان و کودکان کشور تقسیم کنیم به هر کدم 33000 دلار میرسد. از آنجا که پشت سر وال استریت ثروتمندان قرار دارند، بنابراین این نهاد برای طبقه متوسط هیچ کاری انجام نداد به غیر از اینکه ارزش پس اندازهای آنها را در صورتیکه پس از بحران سال 2008 در بازار بورس نگه داشته شده باشند، افزایش داد. این نویسنده غربی در ادامه مینویسد: راستگرایان درباره کسری بودجه اعتراضات زیادی کردند. اوباما و حزب او خیلی سریع نسبت به این اعتراضات واکنش نشان داده و اعلام کردند که برنامههای جدید هیچ ارتباطی با کسری بودجه نخواهند داشت. این یعنی اینکه برای کسانی که بیکار هستند چیزی در نظر گرفته نشده است و هیچ شغلی هم وجود ندارد تا بخواهند برای استخدام اقدام کنند. اگر بیکار باشیم، چگونه میتوانیم با این وضع زندگی کنیم؟ این تحلیلگر غربی معتقد است چیزیکه آمریکا نیازمند آن است یک برنامه کاری بسیار گسترده است، بطوریکه برای هر آمریکایی شغلی ایجاد کند که دستمزد حداقلی برای امرار معاش داشته باشد. کسب و کارهای کوچک که توانایی پرداخت این دستمزد را ندارند باید توسط دولت کمک مالی شوند تا زمانیکه به یک سطح از سود دهی دست یابند که بتوانند تمامی دستمزدها را خود پرداخت نمایند. این باید محرکی بوجود بیاورد که بسته محرک اقتصادی موفق به ایجاد آن نشد. افزایش مالیاتها برای مازاد عایدیها (برای درآمدهای بیش از یک میلیون دلار) ثروتمندان به همان میزان سال 1960 که حدود 90 درصد از آنها صرف برنامههای ایجاد شغل میشد و یک دولت آزاد مستقل که برنامه بهداشتی و سلامتی را برای همه ارائه دهد. پاسخ اوباما به هموطنان بیکارش این است که باید قدرت وامدهی بانکها به صنایع کوچک را افزایش دهیم تا آنها بتوانند از این وامها استفاده کنند. در حالیکه بیان شد صنایع کوچک نیازمند اعتبار هستند، و مسلما داشتن مشتریانی که پول کافی برای خرید کالاها و خدمات را دارند در اولویت بعدی قرار دارد. این مقاله در ادامه به نقد سیاستهای اوباما در زمینه بهداشت میپردازد: عملکرد اوباما در اصرار به انجام اصلاحات در بخش بهداشت بسیار بد بوده است. بهزودی متوجه خواهیم شد که این لایحه چقدر بیثمر است. چیزیکه با اطمینان میدانیم این است که شرکتهای بیمه درمانی مشتریان جدیدی خواهند داشت که مشتریان را مجبور به استفاده از بیمههای خود خواهند کرد. مدیریت هزینهها هم بسیار ناچیز خواهد بود، کسانیکه در پائینترین طبقه قرار دارند و از کمکهای دولتی برای پرداخت بخشی از مبلغ بیمه استفاده میکنند، با یک کاهش 40 درصدی در میزان این کمکها مواجه خواهند شد، و این یعنی اینکه منفعتی که قرار بود از طریق این لایحه به اقشار پائین برسد از بین رفت. 20 میلیون نفر تحت پوشش بیمه قرار نخواهند گرفت و برای بسیاری دیگر که تحت پوشش قرار میگیرند تا سال 2014 این طرح شامل آنها نمیشود. وی با تاکید بر این نکته که "البته این نظر من است. " مینویسد: اوباما میتواند به ما بقبولاند که این بیشترین و بهترین کاری است که او قادر به انجام آن است، سناتور "راس فینگلد " (Russ Feingold) معتقد است، اوباما دقیقا همان لایحهای را که مد نظرش است تنظیم کرده است، چرا که هدف او کمک به صنایع بیمه و دارویی است و به همین دلیل از قدرت بیان خارق العاده خود برای متقاعد کردن مردم آمریکا استفاده میکند. این نویسنده غربی در پایان با ابراز پشیمانی از رای دادن به اوباما تاکید میکند: پس از آنکه "دیوید کوچینیچ " Dennis Kucinich از گردونه رقابتها خارج شد، من از بقیه خواستم که با اطلاعات کافی رای دهند. تفکر من این بود که او نسبت به دو نفر دیگر بهتر است و خباثت آنها را ندارد. ولی دیگر این دیدگاه را ندارم. بزرگترین شیطان با قانون دو حزب سیاسی موافقت میکند، کسی که به خواستههای یک گروه خاص جواب میدهد و کوچکترین اهمیتی به دردها و رنجهای مردم خود قائل نیست، در حالیکه به مشکلات کسانی که در سراسر دنیا قرار دارند و آنها را مورد حمله و استثمار قرار دادهاند بسیار بیشتر اهمیت میدهند.
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 12956
دفعات دیده شده: ۱۰۴۳ | آخرین مشاهده: ۷ روز پیش