-
کانترپانچ:قدرت آمریکا در حال افول است
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۷:۰۲
پایگاه خبری کانترپانچ در مقالهای به بررسی وضعیت اقتصادی آمریکا پرداخته و مینویسد: قدرت آمریکا در حال افول است و این میتواند خبر خوبی باشد چرا که دنیا دیگر شاهد حملات آمریکا به کشورهای دیگر نخواهد بود. پایگاه اینترنتی "کانترپانچ " با انتشار مقالهای به قلم "پل کرگ رابرتز با تیتر "معمای بازار آزاد " مینویسد: "آلن گرین اسپن " (Alan Greenspan) رئیس سابق "فدرال رزرو "، زمانیکه به کنگره دعوت شد تا در مورد اقداماتی که او به همراه "رابرت رابین "، (R
پایگاه خبری کانترپانچ در مقالهای به بررسی وضعیت اقتصادی آمریکا پرداخته و مینویسد: قدرت آمریکا در حال افول است و این میتواند خبر خوبی باشد چرا که دنیا دیگر شاهد حملات آمریکا به کشورهای دیگر نخواهد بود. پایگاه اینترنتی "کانترپانچ " با انتشار مقالهای به قلم "پل کرگ رابرتز با تیتر "معمای بازار آزاد " مینویسد: "آلن گرین اسپن " (Alan Greenspan) رئیس سابق "فدرال رزرو "، زمانیکه به کنگره دعوت شد تا در مورد اقداماتی که او به همراه "رابرت رابین "، (Robert Rubin) رئیس خزانهداری Goldman Sachs و "لری سامرز " قائم مقام خزانهداری، در قبال خانم "بروکسلی بورن " (Brooksley Born) رئیس شرکت معاملاتی کالاهای آتی که یک آژانس دولتی به حساب میآید، انجام دادهاند و او را از انجام وظیفهاش در نظام بخشیدن به بازار ابزار مشتقه اقتصاد باز داشته بودند، توضیح دهد، بیان داشت که به دلیل اعتقادی که به تئوری معیوب بازار آزاد دارد این کار را صورت داده است. این تحلیلگر غربی میافزاید: طبق نظریه بازار آزاد کارآمد، بازارهایی که از سازوکار معین و مدون پیروی نمیکنند غالبا کارآمدتر عمل میکنند. بر اساس مبانی این نظریه، که گرین اسپن اطمینان کامل به آن دارد، بازارهای بیبرنامه بیشترین بازدهی را دارند، و هر اقدامی که در جهت نظم بخشیدن به این بازارها صورت میگیرد، کارایی آنها را کاهش میدهد. وی با بیان اینکه گرین اسپن خودش را به دلیل قضاوت نادرست در مورد این نظریه سرزنش میکند، اینچنین ادامه میدهد: با وجود اینکه کنگره این نظریه، و یا به عبارت بهتر درک گرین اسپن از آن، را برای نظم بخشیدن به فعالیتهای وال استریت ضعیف و فاقد کارایی لازم میداند، ولی هنوز تاثیرگذاری خود را حفظ کرده است. مسلما، این نظریه اهداف جاهطلبانه بسیاری از قدرتمندان و ثروتمندان را تامین میکند. وی در ادامه مقاله با طرح این سوال که "ولی حقیقت چیست؟ " چنین پاسخ میگوید: حقیقت این است که بازارها به مثابه بنگاهها و موسسات اجتماعی عمل میکنند. کارایی آنها وابسته به قوانینی است که رفتار افراد مراجعه کننده به بازارها را کنترل میکنند. وقتی اقتصاددانان بازار آزاد بیان میکنند که بازار آزاد خود در مورد رویهای که در پیش میگیرد تصمیمگیری میکند، در واقع با ارائه تعریفی از موسسات و بنگاههای اجتماعی قدرت تصمیمگیری آنها را بسیار بالا میبرند. واقعیت این است که بازارها تصمیمسازی نمیکنند، این مردم هستند که تصمیمسازی میکنند و بازارها تنها منعکس کننده تصمیمات آنها هستند. تمامی مباحث مطرح شده پیرامون نظم بخشی این سیستم به حاشیه رانده شده و به اصل مطلب توجهی نمیشود. این بازارها نیستند که به عنوان موسسات اجتماعی کارا نظم و ساز و کار پیدا میکنند، بلکه رفتار مردم در بازارها است که نظاممند میشود. اگر انتظار دارید تا بازار کارایی بهتری داشته باشد، باید رفتار مردم مراجعه کننده به بازار نیز نظاممند گردد. بازار همانند کامپیوتر عمل میکند. اگر دادههای غلط به آن داده شود، نتایج غلط به شما خواهد داد. وی مینویسد: اگر افرادی که از بازار استفاد میکنند دارای رفتار مشخص و معینی نباشند، بنگاههای مالی جعلی و شیاد به وجود خواهند آمد. در واقع رفتار افرادی از این دست باعث میشود تا تعداد دارائیهایی که با بدهیهای بسیار سنگین مواجه هستند به شدت افزایش بابد. این بنگاهها با ارائه آمار غلط در مورد میزان سرمایهگذاری در بنگاه خود برای کالاهای خود بازار ایجاد میکنند. آنها همواره بهترین را برای خود انتخاب میکنند. این نویسنده غربی مینویسد: آیا گرین اسپن این را نمیدانست؟ آیا او قربانی این نظریه است و یا اینکه به دنبال سوء استفاده از شرایط نامناسب کنونی و رسیدن به جاه طلبیهای خود است؟ * دولت روند بیکاری را تشدید کرده است وی در ادامه با بیان اینکه شکست در سیاست نظم بخشی بازارهای مالی زیانهای سنگینی را به تمام مردم آمریکا به جزء ثروتمندان تحمیل کرده است، اضافه میکند: ولی دولت آمریکا مسئول یک شکست بزرگتر نیز است. واشنگتن نه تنها باعث بیکاری بسیاری از آمریکاییها شده، بلکه روند بیکاری را نیز تشدید کرده است. دولت آمریکا با ایجاد شرکتهایی که تنها به دنبال منافع خود هستند مشاغل را به کشورهای خارجی منتقل کرده است تا بتواند سود وال استریت و سهامداران این شرکتها را چند برابر کند. وی در ادامه به نظر "رالف گامری " (Ralph Gomory) اشاره کرده و مینویسد: همانطور که رالف گامری تصریح کرد، تئوریهای اقتصادی کارایی خود را از دست دادهاند، چراکه دیگر هیچ رابطهای بین سود شرکتهای آمریکایی و رفاه مردم آمریکا وجود ندارد. سود شرکتهای آمریکایی از طریق انتقال مشاغل به خارج از کشور و استفاده از نیروی کار ارزان حاصل میشود. در واقع تمامی این سودها با هزینه نیروی کار آمریکایی به دست میآیند. از انتقال مشاغل آمریکا به کشورهای خارجی در دانشگاههای بزرگ تحت عنوان "اقتصاد جدید " یاد میکنند. * یک پنجم نیروی کار در آمریکا بیکار هستند وی با فریبکارانه خواندن این اقتصاد جدید مینویسد: این اقتصاد جدید چیزی جز یک فریب رسانهای نیست که رسانههای آمریکا آن را به خورد مردم آمریکا میدهند. هیچ اقتصاد جدیدی در کار نیست، تنها اقتصادی که وجود دارد اقتصادی است که با بیکاری فزاینده روبروست. نرخ بیکاری اعلام شده از سوی دولت به بیش از 10 درصد رسیده است. در حالیکه نرخ بیکاری واقعی 17 درصد است. اگر بخواهیم طبق روشهای مرسوم دهه 1980 محاسبه کنیم، نرخ بیکاری در حدود 22 درصد خواهد بود. به نوشته این نویسنده غربی همانگونه که مسئولان شرکتهای تجاری ادعا میکنند اگر انتقال مشاغل به کشورهای دیگر به نفع آمریکاست، پس چرا بیش از یک پنجم نیروی کار ما بیکار هستند؟ چرا آمریکا بزرگترین کسری تجاری تاریخ خود را تجربه میکند؟ چرا دلار هر روز ارزش خود را در مقابل سایر ارزهای قابل معامله از دست میدهد؟ جاهطلبی و اقدامات نمایندگان منتصب که بازیچه دست منافع بعضیها شدهاند، اقتصاد آمریکا را به مرز فروپاشی کشانده است. وی با بیان اینکه بودجه پیشنهادی اوباما برای سالهای 2010 و 2011 در مجموع حدود 9/2 تریلیون دلار کسری دارد، اظهار میدارد: هیچ کس در هیچ جای دنیا چنین پولی ندارد که بتواند به واشنگتن قرض دهد. دولت چگونه میخواهد از عهده این کسری عظیم و بیسابقه برآید؟ برای تامین مالی این کسری بزرگ فدرال رزرو باید در ترازنامه خود تجدید نظر کند، بدین ترتیب که باید با خرید ابزارهای مالی ریسکدار از بانکها نقدینگی لازم را در اختیار بانکها قراردهد تا آتها توانایی خرید اوراق قرضه خزانهداری را داشته باشند، یا اینکه فدرال رزرو از طریق خلق پول راسا نسبت به خرید اوراق قرضه خزانهداری اقدام نماید. روش دیگر این است که بحرانی دیگر در بخش اوراق بهادار به وجود آورند تا سرمایهگذاران به سمت خرید اوراق قرضه با ضریب ایمنی بالا بروند. در پایان این مقاله تاکید شده است قدرت آمریکا در حال افول است. این میتواند خبر خوبی باشد. چراکه دنیا دیگر شاهد حملات آمریکا به کشورهای بیگناه بر پایه گزارشهای دروغ و شکنجه و کشتار زنان و کودکان نخواهد بود و باز توزیع درآمدها از فقرا به اغنیاء متوقف خواهد شد.
خبر
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 12944
دفعات دیده شده: ۶۰۷ | آخرین مشاهده: ۱۱ ساعت پیش