-
منیر شفیق: (بخش پایانی) اوباما حتی یک تغییر در سیاستهای بوش ایجاد نکرد
شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۳۸
یک تحلیلگر معروف عرب با بررسی سیاستهای رئیس جمهور آمریکا، تاکید میکند که وی حتی یک تغییر نیز در سیاستهای جرج بوش ایجاد نکرده است. پایگاه خبری الجزیره در مقالهای به بررسی روند سیاستهای "باراک اوباما " رئیس جمهور آمریکا پرداخته و اثبات میکند که وی حتی یک تغییر نیز در سیاستهای خود نسبت به "جرج بوش " همتای سابق خود به وجود نیاورده است. "منیر شفیق " تحلیلگر معروف عرب در ادامه این مقاله میافزاید: برخی یک تغییر را در روند سازش در منطقه در سیاست
یک تحلیلگر معروف عرب با بررسی سیاستهای رئیس جمهور آمریکا، تاکید میکند که وی حتی یک تغییر نیز در سیاستهای جرج بوش ایجاد نکرده است. پایگاه خبری الجزیره در مقالهای به بررسی روند سیاستهای "باراک اوباما " رئیس جمهور آمریکا پرداخته و اثبات میکند که وی حتی یک تغییر نیز در سیاستهای خود نسبت به "جرج بوش " همتای سابق خود به وجود نیاورده است. "منیر شفیق " تحلیلگر معروف عرب در ادامه این مقاله میافزاید: برخی یک تغییر را در روند سازش در منطقه در سیاستهای اوباما مورد اشاره قرار داده و میگویند که این شرط اوباما و "جورج میچل " فرستاده وی در خاورمیانه بود که اسرائیل در قبال از سرگیری مذاکرات شهرکسازی صهیونیستی را متوقف کند. این در حالی است که همگامی سیاست اوباما با سیاستهای اسرائیل از دولت بوش نیز فراتر رفته است و وی شرط کرد که تمام کشورهای عربی عادیسازی روابط با اسرائیل به صورت فوری را در دستور کار قرار دهند، وی در ابتدای این طرح از عربستان سعودی آغاز کرد، اما در ادامه از اجرای آن منصرف شد و انجام آن به صورت تدریجی و بعد از آغاز مذاکرات را در پیش گرفت. با وجود تمام اینها اوباما از اینکه حتی یک تغییر را در قبال سیاستهای خود در مقایسه با بوش ایجاد کند، خودداری کرد و آغاز مذاکرات در سایه ادامه شهرکسازی صهیونیستی در قدس و توقف جزئی و ده ماهه آن در کرانه باختری را پذیرفت. وی سپس این عقبنشینی را با طرح "هیلاری کلینتون " وزیر خارجه با یک درخواست از کمیته چهارجانبه همراه کرد. این درخواست به این صورت بود که مذاکرات با توقف شهرکسازی در کرانه باختری آغاز شود و از سوی دیگر کمیته چهارجانبه نیز یهودیت دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسد، این کاری بود که حتی جرج بوش نیز آن را انجام نداده بود. به این ترتیب باید گفت که هیچ کس نمیتواند حتی یک تغییر را در سیاستهای اوباما در مقایسه با بوش در دوره دوم وی نام ببرد و تغییراتی که انجام شده است، در سه ساله آخر از دوره دوم بوش روی داده است. به نوشته الجزیره، با توجه به این واقعیتها باید گفت که اوباما در سال اول ریاستجمهوری خود هیچ تغییری را در سیاستهای بوش بویژه در دو سال آخر ریاستش ایجاد نکرده است. با این وجود برخی این موضوع را مطرح میکنند که اوباما با لغو طرح دفاع موشکی جرج بوش در کشورهای لهستان و چک تغییری را در سیاستهای بوش ایجاد کرده است، در این مورد دو نکته وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم. اول اینکه دولت بوش نیز در اواخر دوره ریاستجمهوری خود در دوره دوم اظهارات زیادی را در مورد امکان لغو این سیستم داشت، مذاکرات روسیه و آمریکا نیز در این خصوص انجام میشد و به نظر میرسد که اختلاف موجود با روسیه تنها در مورد امتیازی بود که باید در قبال لغو این سیستم از روسیه گرفته میشد. نکته دوم اینکه اوباما با کاهش شدید محبوبیت خود در نظرسنجیها و بحرانی شدن اوضاع نظامی در افغانستان خود را در بحران بزرگی میدید، این در حالی است که در مورد برنامه هستهای ایران نیز تردیدهایی در میان کشورها برای همراهی با آمریکا به وجود آمده بود، این تردیدها بویژه بعد از آن مطرح شد که ایران اعلام کرد که حاضر است، اورانیوم ضعیف شده خود را به کشورهای دیگر بدهد و در عوض از آنها اورانیوم با غنای 20 درصد دریافت کند تا در برنامه صلحآمیز خود از آن استفاده نماید. شفیق میافزاید: این موضوع باعث شد که اوباما از این دو پایگاه در لهستان و جمهوری چک چشمپوشی کند و در مقابل روسیه نیز کاخ سفید را در مورد برنامه هستهای ایران یاری دهد، نشانههای این موضوع نیز در موضعگیری مسکو در قبال تاسیسات هستهای فردو مشاهده شد که روسیه احداث این مرکز هستهای را در آن زمان توبیخ کرد. کمک بیشتر روسیه به آمریکا در مورد اعطای تسهیلات به عبور تجهیزات و آذوقه به افغانستان بود، البته این معامله همان چیزی بود که دولت بوش زمینه را برای انجام آن آماده کرده بود. در مورد سیاست یکجانبهگرایانه اوباما در افغانستان، پاکستان و فلسطین نیز باید گفت که این سیاست همچنان ادامه دارد و کسی با این کشور در این مسایل شریک نیست. به نوشته الجزیره، مشکل افرادی که در استقبال از وعدههای تغییر اوباما عجله کردند یا در مورد سخنان وی خطاب به جهان اسلام با وجود تمام شبهاتی که در آن بویژه در موضوع فلسطین وجود دارد، تبریک و شادباش گفتند این بود که آنها با رسیدن وی به ریاستجمهوری شوکه شدند. آنها شیفته قدرت سخنوری وی شدند و فراموش کردند که آمریکا سیستم سرمایهداری و امپریالیستی جهانی دارد، در این کشور موسساتی وجود دارند که هیچ فردی هر قدر هم که محبوب باشد نمیتواند به اندازه سر سوزنی بویژه در موضوعات اساسی با آنها مخالفت کند. آنها فراموش کردند که اوباما نمیتوانست عضو مجلس سنای آمریکا شود یا برای ریاستجمهوری کاندیدا شود مگر در صورتی که در وابستگی وی به این نظام و این موسسات تاکید قوی وجود داشته باشد، بنابر این وی نمیتواند بیش از حد مجاز این موسسات تکروی کند، علاوه بر اینکه در پرونده وی در سازمان جاسوسی آمریکا و حزب دموکرات در این کشور مدارک و منابعی از زمان تحصیلات ابتدایی تا زمان موافقت برای کاندیداتوری وی برای ریاستجمهوری وجود دارد. بنابر این گزارش حتی اگر فرض کنیم که اوباما قصد دارد که تغییراتی را ایجاد کند، باید بدانیم که این تغییرات تنها در راستایی خواهد بود که این موسسات به وی اجازه دادهاند و وی را در مورد آن حمایت کردهاند. مواهب شخصی و قدرت سخنوری اوباما نیز در شرایط کنونی سیستم آمریکا جز به عنوان حسنی برای بازیهای انتخاباتی یا خروج از بحران کنونی کارآیی ندارد. بر این اساس این تغییرات تنها در راستای همان اهداف عالی راهبردهایی که اوباما آنها را خواهد پذیرفت، روی میدهد. حال ممکن است خود نیز در تهیه آن شرکت داشته باشد، بنابراین میبینیم که نیازی به استقبال از وعدههای وی نیست. عجیبتر این است که برخی که معادلههای آمریکا درباره انتخاب ریاستجمهوری و سیاستگذاریهای این کشور را نیز میدانستند در استقبال از اظهارات و وعدههای اوباما عجله به خرج دادند، اما آرزوها و احساسات آنها در این مورد بر عقل و شناخت آنها فائق آمد و دست به اتخاذ این موضع زدند. آنها به این نتیجه رسیدند که فرصت خوبی است تا مواضع خود در حمایت از سیاستهای بوش و تسلیم شدن در برابر تندبادهای آن را از خطر نجات دهند، به این ترتیب آنها می خواستند این نکته را بگویند که آمریکا هرگاه اشتباه میکند، خود را اصلاح مینماید، بنابراین بیشک خیر در [همراهی با] این کشور است. این مقاله در پایان تاکید میکند که خیر و خوبی هیچ امکان وجودی در دولت سرمایهداری و امپریالیست که ثروتهای ملتها را چپاول میکند و پایگاههای نظامی آن تمام نقاط کره خاکی را پوشانده است، ندارد، خیر در دولتی که بزرگترین سهم در گرم شدن زمین و از دست رفتن طبیعت را ایفا میکند، وجود ندارد؛ آمریکا بزرگترین خطر برای زندگی است.
مقاله
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 12842
دفعات دیده شده: ۱۶۴۶ | آخرین مشاهده: ۵ روز پیش