-
یک تحلیلگر مسایل بینالملل: آیا روسیه در رویای به زیر کشیدن آمریکاست (2)
جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۰۸
یک تحلیلگر مسایل بینالملل با اشاره به ایده رهبران روسیه بخصوص پوتین برای احیای دوباره قدرت روسیه نوشت: آیا روسیه رویای به زیر کشیدن آمریکا را در سر میپروراند. آژانس خبری "معا الاخباریة " در مقالهای با بررسی وضعیت اقتصادی جهان و بحران جهانی که تقریبا تمام کشورهای جهان را درگیر خود ساخته به نقل از مامون شحاده کارشناس امور منطقهای به وضعیت روسیه و تز جدید این کشور که توسط ولادیمیر پوتین ارائه شده میپردازد و تلاش میکند با پاسخ دادن به سوالات مط
یک تحلیلگر مسایل بینالملل با اشاره به ایده رهبران روسیه بخصوص پوتین برای احیای دوباره قدرت روسیه نوشت: آیا روسیه رویای به زیر کشیدن آمریکا را در سر میپروراند. آژانس خبری "معا الاخباریة " در مقالهای با بررسی وضعیت اقتصادی جهان و بحران جهانی که تقریبا تمام کشورهای جهان را درگیر خود ساخته به نقل از مامون شحاده کارشناس امور منطقهای به وضعیت روسیه و تز جدید این کشور که توسط ولادیمیر پوتین ارائه شده میپردازد و تلاش میکند با پاسخ دادن به سوالات مطروحه پیشبینی کند که روسیه تا چه اندازه موفق خواهد شد، دکترین جدید خود را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به اجرا بگذارد. * امارات دروازه ورود روسیه به کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس او در واقع بدین وسیله میخواست اهمیت نقش سیاسی امارات را در دو عرصه جهان عرب و جهان اسلام و ارزش استراتژیک و ژئو سیاسی این کشور را در بعد بین المللی گوشزد کند. افزون بر سخنان کیدروف باید به این نکته هم توجه داشت که امارات متحده عربی بزرگترین گروه مهاجران روس را در میان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در خود جای میدهد و امارت شارجه اخیرا به مهاجران روس اجازه داده کلیسایی ارتدوکس برای خود بنا کنند که دکتر یوری زینین کارشناس امور خاورمیانه این اقدام را بهترین زمان برای مشارکت روسیه در طرحهای اقتصادی و تولیدی کشورهای حوزه خلیج فارس توصیف کرد و اظهار داشت که "روسیه و امارات میتوانند طرحهای مشترک بزرگی با استفاده از تکنولوژیهای مدرن روسی در زمینه استخراج نفت و احداث پالایشگاه و اداره منابع آبی و استفاده از نیروی مسالمتآمیز هستهای و همکاریهای فضایی، ساختارهای زیر بنایی و سرمایه گذاری در منابع طبیعی امارات داشته باشند. این موضوع میتواند شامل تمام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شود چون کشورش دارای توانمندیهای قابل توجه تولیدی و تکنیکی و مهارتهای لازم جهت همکاری با این کشورها نیز میباشد ". در حال حاضر در امارات 500 شرکت روسی با سرمایهای بالغ بر 35 میلیارد دلار و 200 شرکت روسی - اماراتی و 80 شرکت روسی مستقر در مناطق آزاد امارات مشغول به فعالیت هستند و از این حیث امارات در صدر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از حیث اجرای طرحهای روسی است و تا کنون 124 طرح در این کشور توسط روسها به مورد اجرا گذاشته شده است. از جمله این طرحها میتوان به طرح احداث پالایشگاه نفت در امارت الفجیرة با توان تولید سالیانه 2 میلیون تن نفت تصفیه شده توسط شرکت روسی "نفت روسیه " در سال 2000 و احداث بزرگترین طرح ساختمانی به ارزش 11 میلیارد دلار به نام شهرک "دومودیدوفو " اشاره کرد. توجه روسیه به تقویت روابط خود با امارات متحده عربی در بطن خود نگاه به آینده و تحقق چشم داشتهای روسیه را دارد که در برقراری روابط تکنیکی و نظامی از طریق برگزاری نمایشگاههای تسلیحاتی و نظامی در ابوظبی (از جمله ایدکس 2009) با همکاری 7 شرکت روسی فعال در زمینه صنایع نظامی و همچنین همکاریهای تبادل مهارتها و اطلاعات نظامی نمود پیدا میکند، بویژه آنکه امارات متحده عربی قصد دارد اقمار مصنوعی خود مربوط به ارتباطات سری نظامی را توسعه دهد که متشکل از دو قمر مصنوعی است و پرتاب آنها به فضا توسط موشکی روسی به نام "پروتون - ام " صورت خواهد گرفت. همکاریهای میان دو کشور به اینجا محدود نمیشود بلکه امارات از بعد سیاسی نیز تمایل دارد همکاریها میان دو کشور در بسیاری از زمینهها توسعه یابد، مانند ایفای نقش هر چه پر رنگتر روسیه در منطقه و این موضوعی است که بیش از پیش روسیه را تشویق کرد تا همایشی بین المللی پیرامون نزاع اعراب - اسرائیل برگزار نماید و موجب شد روسیه نقش تکنیکی - دیپلماتیکی از طریق برقراری روابط در حوزههای اقتصادی و سیاسی و تجاری مانند استفاده از نیروی مسالمتآمیز هستهای و سرمایهگذاری در بخش گاز و پتروشیمی ایفا نماید. همچنین باید از تلاشهای روسیه برای احداث راه سریع السیر شمال - جنوب یاد کرد که روسیه و ایران و هند را به هم مرتبط میسازد و این احتمال میرود که امارات نیز به این طرح بپیوندد. * پوتین: آمریکا دوست گرگ صفت روسیه است و اما در ادامه شحاده این سوال را مطرح میکند که با توجه به اطلاعات فوق میزان موفقیت پروسترویکای جدید روسیه چقدر است و تز جدید روسیه تا چه حد بر روابط این کشور با آمریکا از یک سو و روسیه و آمریکا و سازمان القاعده از سوی دیگر تاثیر میگذارد؟ و در پاسخ مینویسد: روابط روسیه و آمریکا در منطقه بسان آتش زیر خاکستر است و طی سال 2000 با اعلام دیدگاه پوتین در قبال منطقه ملاحظه شد که این کشور تمام تلاشهای خود را متمرکز کرده تا با پشت سرگذاشتن دوره افول دهه 90 که با یکه تازی آمریکا در سطح بینالمللی و بویژه منطقه خاورمیانه همراه بود، دوباره نقش خود را در منطقه بازیابد. این بدین معناست که روسیه قصد دارد، روابط منطقهای و بینالمللی خود را توسعه دهد که حامل پیام به پایان رسیدن دوره افول روسیه و روابط سرد میان آمریکا و روسیه و بر پایه یک ایدئولوژی جدید است که توصیف آمریکا به "دوست گرگ صفت " توسط پوتین نشان دهنده آن است که آمریکا باید در پی بکارگیری تمام امکانات برای جلوگیری از پیشرفت نفوذ روسیه به ویژه در چهار کشور الجزایر، سوریه، ترکیه و امارات باشد. اما روابط روسیه و آمریکا و سازمان القاعده از همان روزهای جنگ سرد، روابطی شکننده و سرد بود و القاعده نقش مهمی در پایان دادن به آن جنگ از طریق بیرون راندن نیروهای اتحاد شوروی سابق از افغانستان با حمایت آمریکا و برخی از کشورهای منطقه ایفا کرد و این موضوع زمینهساز ایفای نقش آمریکا در این کشور شد که در پی آن شاهد تغییر نظام دو قطبی جهان و تبدیل آن به نظام یک قطبی شدیم که با نظریههای هانتینگتون و فوکویاما به نام پایان تاریخ و جنگ تمدنها همخوانی داشت. شحاده معتقد است اکنون با توجه به بر هم خوردن معادله گذشته دوست دیروز، دشمن امروز است و با توجه به اینکه سازمان القاعده پا را از مرزهای افغانستان فراتر نهاده این سازمان در برابر یک دشمن قرار ندارد بلکه با دو خصم رو در رو است، دشمن آشکار آمریکاست و دشمن پنهان روسیه و نشانهها حکایت از آن دارد که سازمان القاعده هیچ گامی به سوی معادله جدید دشمن دیروز دوست امروز است برنداشته و روابط میان این سازمان و روسها روز به روز رو به تیرگی نهاده است و بسیاری از خبرگزاریها خبری منتشر کردند مبنی بر اینکه الکساندر بورتنکیوف رئیس کمیسیون مبارزه با تروریسم روسیه، سازمان اطلاعات گرجستان را به یاری رساندن به عناصر القاعده در انتقال مبارزان این سازمان به جمهوری چچن و قاچاق سلاح به داغستان متهم کرده است و در سپتامبر 2009 نیروهای امنیتی روسیه رهبر سازمان القاعده در چچن (که فردی الجزایری الاصل بود) را به هلاکت رساندند. همچنین یکی دیگر از سران القاعده را در داغستان در شمال قفقاز به هلاکت رساندند و سازمان امنیت و اطلاعات تاجیکستان اعلام کرد که دادگاه عالی این کشور 4 نفر را که متهم به عضویت در سازمان القاعده بودند به زندان طولانی مدت محکوم کرده است. افزون بر اینکه دادگاه عالی عدل روسیه سازمان القاعده را سازمانی تروریستی خوانده و همین عامل موجب تعمیق اختلافات این سازمان با روسیه شده است. * معادله پیچیده مناسبات روسیه - آمریکا - القاعده شحاده با اشاره به تلاش سازمان القاعده جهت نفوذ در چهار کشور فوق این سوالات را مطرح میکند که آیا القاعده بدین وسیله میخواهد روسیه را هدف قرار دهد؟ و آیا میتواند در این کشورها نفوذ کند؟ در زمینه موفقیت نفوذ در این کشورها شحاده معتقد است القاعده توانسته در الجزایر نفوذ و سازمانی در این کشور تاسیس و ضرباتی به حکومت آن وارد کند و به نظر میرسد اگر اوضاع بر همین منوال پیش رود بعید نیست که شاهد بروز جنگ داخلی در الجزایر نیز باشیم اما برای نفوذ در سه کشور دیگر با مشکلاتی مواجه شده است. با اینکه ایدهها و اندیشههایش در بین آنها نفوذ کرده است، به عنوان مثال در کشور سوریه شاهد وقوع هجومی انتحاری در سپتامبر 2008 توسط گروهی بودیم که "گروه سلفیة " خوانده میشد. این انفجار در نوع خود بزرگترین انفجاری بود که در این کشور اتفاق افتاد و در پی آن 17 نفر کشته شدند و سازمان القاعده در آن دست داشت. در ترکیه نیز دولت این کشور گروهی را دستگیر کرد که گفته میشد با سازمان القاعده در ارتباط بوده و تلاش داشتند عملیاتی انفجاری را در این کشور در اکتبر 2009 با هدف تخریب تاسیسات اقتصادی و استراتژیک این کشور به اجرا بگذارند. از جهت دیگر بسیاری از آژانسهای خبری نیز اعلام کردند که امارات متحده عربی شبکهای از القاعده را در این کشور منهدم کرده که بنا به ادعای دولت امارات این شبکه قصد داشت برج دبی و اعضای خانواده حاکم بر ابوظبی و دبی را هدف قرار دهد و قصد بمبگذاری در تاسیسات مهم اقتصادی این کشور را داشت تا بدین وسیله زیانهای کلانی به وجهه مالی این کشور وارد کند. اینجاست که باید پرسید آیا واقعا سازمان القاعده میتواند بسان الجزایر در این سه کشور هم نفوذ کند؟ همچنین با توجه به اینکه میدانیم آمریکا در این کشورها منافع مشترک بسیاری دارد، این سوال مطرح میشود که آیا نوک پیکان این ضربات متوجه آمریکاست یا روسیه یا هر دو یا هیچ کدام؟ این سوالات نشان میدهند که معادله نزاع میان القاعده و آمریکا و روسیه مملو از سوالات بیجواب است و برای پاسخ به آنها باید به آینده چشم دوخت. به عبارت دیگر آنچه در پس تمام این جنگها و مبارزهها و بمبگذاریها نهفته منافع است و این سه برای استیلا بر منطقه به جان هم افتادهاند اما آیا این امر میتواند مقدمه و سر آغاز جنگ سرد جدید دیگری باشد؟ باید به خاطر داشت دشمن دیروز دشمن امروز هم هست اما با ایدئولوژی و دیدگاه جدید؛ روسیه با اینکه جانشین سیاسی اتحاد جماهیر شوروی سابق است اما جانشین ایدئولوژیک آن نیست و آمریکا با شعار سرمایهداریاش فقط در صورت یک قطبی بودن جهان میتواند جانشین منطقه و میراث آن باشد. در حالی که اکنون به نظر میرسد این نظام در حال فروپاشی است و القاعده پا را از مرزهای افغانستان فراتر نهاده و به سازمانی فرامنطقهای و بین المللی تبدیل شده است اما نزاع میان این سه علامت تعجبها و سوالات بسیاری به دنبال دارد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند روسیه جانشین شوروی اکنون بازیای را با القاعده شروع کرده که آمریکا پیش از آن با مجاهدان افغان از طریق دادن سلاح به القاعده و طالبان در افغانستان انجام داده بود. * آیا قدرت گرفتن دوباره روسیه میتواند بساط آمریکا را برچیند با توجه به اینکه به نظر میرسد افغانستان باتلاقی است که خروج از آن برای آمریکا بسیار سخت مینماید و روسها از این موضوع به خوبی آگاهند و از سوی دیگر بسیاری از خبرگزاریها اعلام کردند که الکساندر بورتنیکوف سازمان اطلاعات گرجستان را به همکاری با سازمان القاعده در انتقال مبارزان افغان به چچن و قاچاق سلاح به داغستان متهم کرده است آن هم در زمانی که همه میدانند گرجستان از متحدان آمریکاست، اینجاست که ضمن رو به رو شدن با تناقضاتی بسیار این سوال مطرح میشود که چه کسی با چه کسی میجنگد؟ شحاده در پایان تاکید میکند که پروسترویکای جدید روسیه در بطن خود سناریوهای پوتینی بسیاری دارد که خواستار برخاستن مجدد روسیه قدرتمند در بعد منطقهای و بینالمللی است و در اینباره خواهان جایگزین کردن پروسترویکای جدید به جای قدیم است بویژه آنکه این پروسترویکای خواهان احیای روسیه بزرگ است. حال آیا باید سخنان میخائیل بوریاف نایب رئیس مجلس دوما را باور داشت که ظهور امپراتوری سوم روسیه را پیشبینی کرد؟ اگر چنین شود پیشگوییهای فوکویاما و هانتینگتون در زمینه فرجام تاریخ رد خواهد شد اما آنچه در این چشمانداز قابل ملاحظه است این است که موانع داخلی و خارجی بسیاری پیش روی روسیه قرار دارد تا این کشور بتواند دوباره به قدرت پیشین خود بازگردد. این بدین معناست که چالشهای جدی و بسیاری مقابل رویای روسیه وجود دارد و همین امر این سوال را مطرح میسازد که آیا این پیشرفت میتواند پیش زمینه وقوع دومین جنگ سرد باشد و آیا روسیه میتواند براساس پروسترویکای جدیدش بساط آمریکا را برچیند؟
مقاله
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 12835
دفعات دیده شده: ۱۷۲۷ | آخرین مشاهده: ۴ روز پیش