Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • یک فعال اجتماعی آمریکایی: امیدهایی که با آمدن اوباما زنده شد اکنون به یاس تبدیل شده است
    یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۱۰

    یک فعال جنبش کارگری آمریکا با اشاره به دستور اوباما مبنی بر اعزام 30 هزار نظامی جدید به افغانستان گفت: این دست اقدامات امیدهایی که با آمدن اوباما زنده شد را به یاس تبدیل کرده است. پایگاه اینترنتی "گلوبال ریسرچ " (Global Research) در مقاله‏ای به قلم "شاموس کوک " (Shamus Cooke)، عضو اتحادیه صنفی کارگران خدمات اجتماعی آمریکا و از فعالان جنبش کارگری ایالات متحده تصریح کرد: اعلام اوباما مبنی بر اعزام 30 هزار نیروی آمریکایی دیگر به افغانستان و تقاضای ع

    یک فعال جنبش کارگری آمریکا با اشاره به دستور اوباما مبنی بر اعزام 30 هزار نظامی جدید به افغانستان گفت: این دست اقدامات امیدهایی که با آمدن اوباما زنده شد را به یاس تبدیل کرده است. پایگاه اینترنتی "گلوبال ریسرچ " (Global Research) در مقاله‏ای به قلم "شاموس کوک " (Shamus Cooke)، عضو اتحادیه صنفی کارگران خدمات اجتماعی آمریکا و از فعالان جنبش کارگری ایالات متحده تصریح کرد: اعلام اوباما مبنی بر اعزام 30 هزار نیروی آمریکایی دیگر به افغانستان و تقاضای عاجزانه وی از متحدینش برای افزایش 10 هزار نفری نیروهایشان، تاثیر شگرفی بر آمریکا و بر جامعه جهانی خواهد داشت. این فعال جنبش کارگری افزود: امیدها برای آنکه انتخاب اوباما بتواند تغییرات گسترده‏ای در سیاست خارجی آمریکا ایجاد کند، اکنون دیگر به یاس بدل شده‏اند. اقدام اوباما در افزایش نیروهای آمریکایی در افغانستان، تیر خلاصی بر امیدهای آمریکایی‏هایی بود که هنوز نسبت به رویکرد اوباما شک داشته و تاحدودی امیدوارانه به سیاست‏های خارجی دولت وی می‏نگریستند. لحظه اعلام افزایش نیروها در افغانستان، از آن دست لحظه‏های تاریخی بود که غبار از چهره واقعی اشخاص می‏زدایند. کوک ادامه داد: همچنین اعلام افزایش نیروها در افغانستان از سوی باراک اوباما بر اندام نیروهای نظامی آمریکا نیز رعشه خواهد افکند. بسیاری از سربازان آمریکایی و خانواده‏هایشان در سکوتی معنی‏دار انتظار می‏کشیدند که دستور بازگشت به آمریکا از سوی اوباما صادر شود. این سربازان آمریکایی، مرگ در چنین جنگ بیهوده‏ای را به هدر دادن جان‏هایشان می‏دانند. در عین حال این اقدام لطمه‏ای جبران‏ناپذیر بر اخلاقیات نیز تلقی شده و افزایش اقدامات بی‏شرمانه و جنگ‏طلبانه را تضمین خواهد کرد. * گوش مردم آمریکا دیگر به بهانه‏های جنگ‏طلبانه اوباما بدهکار نیست این عضو اتحادیه صنفی کارگران خدمات اجتماعی آمریکا تاکید کرد: دلایلی همچون "وجود القاعده " و "ریشه‏کن ساختن تروریسم " برای توجیه اعزام نیروهای بیشتر به سرزمین افغانستان، دیگر مردم آمریکا را اغفال نکرده و تنها به درد خوراک تبلیغاتی رسانه‏های غربی می‏خورند. تبلیغات مربوط به "جنگ علیه تروریسم " همچنان از همان کلمات کلیدی بهره می‏جویند که به عقل ناقص کسی چون "جورج دبلیو بوش " رسیده بود اما تکرار همین کلمات از سوی کسی چون اوباما، بسیار عجیب و نامانوس می‏نماید، درست مثل اینکه یک زیست‏شناس معتقد به نظریه تحول بخواهد در خصوص نظریه آفرینش سخن گوید! این تحلیلگر آمریکایی اضافه کرد: اوباما برای توجیه اقدام خود مجبور شد دروغی بزرگ بر زبان آورد، چرا که بیان حقیقت اصلا به نفعش نبود. اگر او ناخودآگاه به بیان انگیزه‏های واقعی پشت پرده این اقدام پرداخته بود، قطعا اعتراض عمومی دامن وی را می‏گرفت، چنانکه ارائه بودجه نظامی 660 میلیارد دلاری سال 2010 نیز باعث تظاهرات خیابانی شد. در واقع، جنگ افغانستان راهی سهل‏الوصول برای شرکت‏های آمریکایی بود تا بتوانند جای پای خود را در منطقه زرخیز خاورمیانه محکم کنند. به‏طور مثال، اندک زمانی پس از تهاجم به افغانستان، به افکار عمومی آمریکا چنین القا شد که عراق همچون یک بمب ساعتی بوده که باید به سویش شتافت، اکنون نیز اوباما می‏گوید که پاکستان یک تهدید واقعی است. با نگاهی به بودجه نظامی فوق، می‏توان گفت که این کشورها تنها در صورتی می‏توانند برای ایالات متحده تهدید تلقی شوند که یک "کک " بتواند تهدیدی برای یک "فیل " باشد! در ادامه مقاله فوق، کوک به طرح این سوال پرداخته است که "به واقع چه کسانی از جنگ در خاورمیانه سود می‏برند؟ " وی در پاسخ به این سوال تصریح کرد: تولید کنندگان سلاح آمریکایی همچون "بوئینگ "، شرکت‏های نفتی آمریکا نظیر "اکسون " و مجموعه‏های بزرگ بانکی آمریکا، نظیر "سیتی‏گروپ "، که در این مسیر تبادلات مالی گسترده‏ای داشته و به سرمایه‏گذاری در کشورهای تحت اشغال نیز می‏پردازند از جمله ذی‌نفعان جنگ در خاورمیانه هستند. همچنین شرکت‏هایی نظیر "هالی‏بورتون " نیز که متخصص در امور بازسازی هستند، جنگ را دوست دارند. به این مجموعه باید تعداد زیادی پیمانکار خصوصی را نیز افزود که تقریبا در همه امور دخالت دارند، از آشپزی گرفته تا اقدامات تامینی. این تحلیلگر منتقد آمریکایی افزود: بسیاری از شرکت‏های صادراتی آمریکا نیز از جنگ استقبال می‏کنند، چرا که طی اشغالگری‏های کشورشان، بازاری بکر به دست می‏آورند که توسط نیروهای نظامی به ایشان هدیه شده است. همین منافع اقتصادی است که سیاست خارجی دولت اوباما را هدایت می‏کند، آنها ترجیح می‏دهند که خون مردم افغان و سربازان آمریکایی به زمین ریخته شود اما رقبایشان از کشورهایی نظیر چین و روسیه بازار افغانستان را قبضه نکنند. عضو اتحادیه صنفی کارگران خدمات اجتماعی آمریکا اضافه کرد، ایالات متحده در افغانستان به واقع با تروریست‏ها نمی‏جنگد و چنین نیست که "اسامه بن لادن " از درون یک غار دست به رهبری جنگجویانی بزند که مشغول نبرد با نیروهای آمریکایی هستند، در واقع قاطبه کسانی را که مشغول نبرد با آمریکایی‏ها در افغانستان هستند، نمی‏توان "افراط‏گرایان اسلامی " خواند، بلکه این افراد عموما شهروندان معمولی افغانند که از اینکه سربازان آمریکایی هر از گاه به بهانه جستجو خانه‏هایشان را زیر و رو می‏کنند خشمگینند، اینها همان شهروندانی هستند که در ایست - بازرسی‏ها مورد آزار واقع شده، بی‏جهت دستگیر شده، به شکنجه‏گاه‏هایی همچون شکنجه‏گاه بگرام رفته و اعضای خانواده‏هایشان به‏دست نیروهای آمریکایی به قتل می‏رسند. هر چند که بسیاری از شهروندان افغان عمیقا مذهبی‏اند اما آنچه ایشان را به سوی رادیکالیسم و مقاومت مسلحانه می‏کشاند اشغال کشورشان بوسیله آمریکاست. "اسلام پدیده‏ای خشونت برانگیز نیست اما اشغال نظامی بی‏تردید منجر به خشونت می‏شود. " * پشت‏کردن به نظام دو حزبی، راه خلاصی آمریکا از جنگ کوک در ادامه مقاله خویش اذعان داشت که آن دسته از مردم آمریکا که خواهان پایان پذیرفتن جنگ‏طلبی‏های دولتمردان خویشند، لاجرم باید دست از اتکا به نظام دو حزبی حاکم بر این کشور که تحت نفوذ بنگاه‏های اقتصادی است برداشته و به یک سازمان‏دهی مستقل سیاسی بپردازند. جنبش ضدجنگ آمریکا در دوران بوش از قدرت بیشتری برخوردار بود، نه فقط بخاطر نارضایتی شدید مردمی بلکه به خاطر آنکه کسانی که در راس جبهه‏های مختلف وابسته به حزب دموکرات حضور داشتند، از تظاهرات ضدجنگ حمایت می‏کردند. با رئیس‏جمهور شدن اوباما در آمریکا، سران این گروه‏های وابسته به حزب دموکرات، به عکس دوران زمامداری بوش، نقشی کاملا تخریبی را در حرکت ضدجنگ مردم آمریکا ایفا کرده، دست از روش‏های مورد استفاده در دوره بوش برداشته یا کاملا جنبش ضدجنگ را تنها گذاشته و کمک‏های مالی خود بدان را قطع کردند. این نقصان سازماندهی در کنار فریب‏کاری باراک اوباما موقتا موجب شدند که سازمان‏دهی حرکت ضدجنگ مردم آمریکا از مسیر صحیح خویش خارج شود. این تحلیلگر آمریکایی افزود: با فرمان صادره از سوی اوباما مبنی بر افزایش نیروهای آمریکایی در افغانستان می‏توان امیدوار بود که جان تازه‏ای در کالبد جنبش ضدجنگ دمیده شود. این جنبش از هم‏اکنون در حال برنامه‏ریزی برای بر پا ساختن تظاهرات ضدجنگ در بهار آتی بوده و خوشبختانه فرصت نیز برای پیوستن به گروه‏های محلی جهت کمک به برنامه‏های این جنبش به وفور موجود است. این فعال ضدجنگ آمریکایی با اشاره به تاثیرگذار بودن تظاهرات گسترده ضدجنگ نوشت: چنین تظاهراتی ضمن آنکه ماهیت غیردموکراتیک دولت حاکم بر آمریکا را نشان می‏دهند، از وجود عزم جمعی نیز خبر می‏دهند. مهمتر از آن، این تظاهرات پیامی برای سربازان آمریکایی خواهد داشت مبنی بر اینکه اگر در برابر جنگ‏طلبی ایستاده، دست به تظاهرات ضدجنگ زده یا شخصا از اطاعت دستورات مافوق سرباز زنند، از حمایت مردمی برخوردار خواهند بود. از عمده‏ترین علل پایان جنگ ویتنام مخالفت گسترده سربازان آمریکایی با ادامه آن بود که علیه این جنگ دست به تظاهرات زده و یا از جنگیدن خودداری کردند، البته ایشان این جرات را به پشت‏گرمی حمایت مردمی بدست آوردند. کوک در بخش پایانی مقاله خود تاکید کرد: تظاهرات گسترده به خودی خود برگزار نخواهد شد. چنین امری مستلزم گردهمایی شهروندان آمریکایی جهت راه‏اندازی آن است، این شهروندان آمریکایی باید از دولت آمریکا بخواهند که نیروهای آمریکایی را به وطن خویش بازگردانده و جنگ در خاورمیانه را پایان دهد.



    خبر
    نام منبع: خبرگزاری فارس
    شماره مطلب: 12508
    دفعات دیده شده: ۶۴۶ | آخرین مشاهده: ۳ هفته پیش