Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • هافینگتون پست: دلایلی که برای ادامه جنگ افغانستان مطرح می‌شوند، افسانه‌هایی دروغ هستند
    چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۰۳

    یک روزنامه آمریکایی ضمن زیر سوال بردن افسانه سرایی‌های جنگ‌طلبانه آمریکا درباره افغانستان، پاکستان و طالبان، نوشت که برای جلوگیری از ادامه جنگ افغانستان، باید توجیه‌ها را خنثی و مردم آمریکا را از حقیقت مسئله آگاه کرد. روزنامه آمریکایی هافینگتون پست در مقاله‌ای به قلم مالو اینوسنت تحلیلگر روابط خارجی در موسسه کاتو با عنوان " افغانستان: افسانه در مقابل واقعیت "، با بیان اینکه اوباما علی رغم شعار تغییرش دنباله رو خط مشی سلف خود بوده، از سیاست اوباما

    یک روزنامه آمریکایی ضمن زیر سوال بردن افسانه سرایی‌های جنگ‌طلبانه آمریکا درباره افغانستان، پاکستان و طالبان، نوشت که برای جلوگیری از ادامه جنگ افغانستان، باید توجیه‌ها را خنثی و مردم آمریکا را از حقیقت مسئله آگاه کرد. روزنامه آمریکایی هافینگتون پست در مقاله‌ای به قلم مالو اینوسنت تحلیلگر روابط خارجی در موسسه کاتو با عنوان " افغانستان: افسانه در مقابل واقعیت "، با بیان اینکه اوباما علی رغم شعار تغییرش دنباله رو خط مشی سلف خود بوده، از سیاست اوباما در قبال جنگ افغانستان انتقاد کرده و می نویسد: به گفته اوباما "جنگ افغانستان الزامی است و اگر به حال خود رها شود، این کشور به مامن بزرگی تبدیل خواهد شد که القاعده جهت طراحی حملات بیشتر علیه آمریکا از آن استفاده خواهد کرد. " نویسنده با شبیه خواندن جمله فوق با سخنان جورج بوش که به زعم وی در نگهداری مردم آمریکا در حالتی از وحشت استاد بود، اضافه می کند: این تاکتیک ممکن است برای پیش بردن سیاست های جنجالی مفید باشد. اما اگر سیاست گذاران به بی اهمیت جلوه دادن مشکلات کنونی ما ادامه دهند، آمریکا با خطر تشدید کردن شورش مجاهدان قدرتمند منطقه و گرفتار ساختن خود در یک جامعه قبیله ای مواجه خواهد بود. به اعتقاد وی مردم آمریکا باید حقیقت را در مورد جنگ افغانستان بدانند و به همین منظور در ادامه مقاله، برای درک مضرات پیگیری سیاست های کنونی، به رمز گشایی از افسانه هایی می پردازد که طرفداران جنگ به منظور توجیه ادامه روند کنونی از آنها استفاده می‌کنند. افسانه شماره 1: القاعده و طالبان، هر دو، دشمنان خونی ما هستند به گفته نویسنده با توجه به شدت قساوت هایی که در یازدهم سپتامبر صورت گرفتند، از میان برداشتن القاعده و رژیم طالبان که به تروریست ها پناه داده بود، اقدام بجایی بود. اما هشت سال بعد، آغاز یک جنگ علیه طالبان به نفع امنیت ملی نیست: طالبان، شبکه حقانی، و دیگر جنبش های جهادی-چریکی بومی این منطقه هیچ ماموریت جهانی ندارند. در واقع، آنچه که مشاهده می کنیم نبرد یک جمعیت محلی و منطقه ای پشتون علیه چیزی است که آن را اشغال خصمانه منطقه خود تلقی می کنند. طول دادن ماموریت ما خطر اتحاد این گروه ها و تبدیل نیروهای آمریکایی به اهداف اولیه خشم آنها را در پی دارد. اینوسنت ادامه می دهد: همانطور که در یکی از مقالات قبلی خود اشاره کرده ام، حتی اگر طالبان در بحبوحه کاهش حضور آمریکا به حاکمیت برسد، معلوم نیست که دوباره به القاعده پناه بدهد. لورنس رایت، عضو هیئت تحریریه مجله نیویورکر، در کتاب "القاعده و مسیر یازده سپتامبر " نوشت که پیش از حملات یازده سپتامبر طالبان بر سر پناه دادن به اسامه بن لادن دچار اختلاف شده بود. این سرمایه دار تروریست می خواست به خاندان سلطنتی عربستان سعودی حمله کند، که به گفته رایت، این کار بر خلاف قول ملا عمر، رهبر طالبان، به شاهزاده ترکی فیصل، رئیس سازمان اطلاعات عربستان (1997-2001)، مبنی بر تحت کنترل نگه داشتن بن لادن بود. بی میلی طالبان نسبت به میزبانی رهبر القاعده به این معناست که نمی توان پیش بینی کرد این گروه به همان سازمانی که حفاظت از آن باعث سرنگونی اش شد، مجددا پناه خواهد داد. این نویسنده آمریکایی با بیان اینکه با شدت گرفتن جنگ در افغانستان، اوباما باید نسبت به این توصیه‌ها که شکست القاعده به افزایش گسترده حضور نظامی بستگی دارد، تردید داشته باشد، تاکید می کند که آمریکا در سراسر جهان توانایی القاعده را برای انجام یک یازده سپتامبر دیگر با توسل به عملیاتهایی که بیشتر شبیه کارهای پلیسی هستند، کاهش داده و علاوه بر این اکثر موفقیت های بدست آمده علیه القاعده، از جمله عملیات های ربودم خالد شیخ محمد و رمزی بن الشیب، به تعداد زیاد نیروهای آمریکایی متکی نبوده اند. اشتراک اطلاعات و همکاری نزدیک با دستگاه های انتظامی و اطلاعاتی خارجی بیش از نیروی نظامی در جمع آوری تروریست های مظنون مفید بوده است. افسانه شماره 2: ما باید برای حفاظت از پاکستان در منطقه بمانیم این روزنامه آمریکایی با هشدارآمیز خواندن ایده "فرو پاشی پاکستان " در بهار سال گذشته، وقوع چنین اتفاقی را بعید ارزیابی می کند: نکته اول اینکه خطر افتادن سلاح های اتمی پاکستان به دست مبارزان فوق العاده غیرمحتمل است. پاکستان یک سیستم فرماندهی و کنترل دقیق دارد که با استانداردهای سختگیرانه غربی مطابقت دارد، و کلاهک ها، چاشنی ها و موشک های این کشور همگی در یک محل انبار نشده اند، بلکه جدا از هم در سراسر کشور پراکنده شده اند. دلیل دوم هافینگتون پست این است که مبارزان هیچ ابزاری برای بدست گیری کنترل یک کشور 172 میلیون نفری ندارند: نیروی سیاسی مسلط در پاکستان اسلام بنیادگرای افراطی نیست، بلکه مشتاق به یک اقتصاد سالم و امنیت اساسی است. در واقع، اگر قرار بود کشور بدست طرفداران القاعده بیفتد، احتمالا به این خاطر می بود که سیاست های آمریکا در پاکستان و افغانستان از سوی مبارزان مورد بهره برداری قرار می گیرند تا حمایت مردمی از حکومت اسلام آباد را تضعیف کنند. این مقاله با اشاره به رقابت و خصومت موجود میان هند و پاکستان به دلیل دیگری اشاره می کند که معتقد است سیاستگذاران آن را دست کم گرفته اند و آن ترس رهبران اسلام آباد از روی کار آمدن یک حکومت طرفدار هند در کابل است: هندوستان حسی از نا امنی شدید در پاکستان را القا می کند. به رغم همه صحبت های واشنگتن در مورد مرز افپاک، 80 درصد ارتش پاکستان هنوز در مرز هندوستان مستقر است، نه افغانستان. ترس پاکستان از هندوستان برای ده ها سال وجود داشته است، و رهبران نظامی پاکستان به تامین "عمق استراتژیک " در افغانستان، حیات خلوت خود در منطقه، متعهد هستند و این کار را برای جلوگیری از نفوذ هند در آن کشور و محاصره پاکستان انجام می دهند. اما به اعتقاد نویسنده مهمترین دلیلی که ممکن است امنیت پاکستان را به خطر بیندازد سیاست های خود آمریکاست که باعث ایجاد مناقشه در آن سوی مرز و بی ثباتی این کشور هسته ای می شوند: حملات هواپیماهای بدون سرنشین به مجاهدان اجازه می دهد از نارضایتی عمومی ناشی از کشتار غیر نظامیان بیگناه بهره برداری کرده و قدرت پیدا کنند. در 12 آگوست، ریچارد هالبروک، نماینده ویژه آمریکا در منطقه، به حاضران در مرکز پیشرفت آمریکا گفت که مرز قابل نفوذ و مناطق اطراف آن محلی مناسب برای جذب نیروهای القاعده است. یک مقام نظامی آمریکا، که نخواست نامش فاش شود، گفت حملات هوایی پرنده های بدون سرنشین آمریکا "از نظر جذب نیرو یک نعمت بادآورده برای طالبان پاکستان محسوب می شوند. " این مقاله می‌افزاید: شهروندانی که خارج از مناطق قبایلی زندگی می کنند نیز از پرنده های بدون سرنشین متنفر هستند. یک نظرسنجی اخیر از سوی گالوپ پاکستان برای الجزیره مشخص کرد که 59 درصد معتقدند آمریکا بزرگترین تهدید برای پاکستان است.اگر منفعت آمریکا در این است که از انتشار ویروس افراط گرایی ضد آمریکایی در بقیه منطقه جلوگیری کند، اولین کار باید توقف سیاست هایی باشد که بر رادیکالیسم مذهبی دامن می زنند. افسانه شماره 3: تروریست ها در قسمت های فاقد حکومت جهان ساکن هستند این نویسنده آمریکایی این استدلال دولت اوباما را که برای در هم گسیختن، تجزیه و شکست القاعده باید یک دولت ملی در افغانستان تاسیس شود، زیر سوال برده و می نویسد: دکترین ما به ما می گوید از آنجا که تندروها در بخش های فاقد حکومت دنیا ظهور و به آمریکا حمله خواهند کرد، آمریکا باید افغانستان را به زور با ثبات، آزاد و دموکراتیک سازد.این اندیشه به چند دلیل ایراد دارد. اولین دلیل وی به این نکته اشاره دارد که استدلال فوق این موضوع را نادیده می گیرد که تروریست ها می توانند به مکان های دارای حاکمیت بروند: دشمنان به جای نشستن در کشورهای ضعیف و بدون حکومت می توانند در کشورهای قوی شکوفا شوند زیرا این کشورها حکومت های به رسمیت شناخته شده و مستقلی دارند که مداخله بیگانگان در امور داخلی خود را رد می کنند. به همین دلیل است که تروریست ها در آن سوی مرز در پاکستان محل های امنی برای خود پیدا می کنند. ( تذکر: حملات یازده سپتامبر در کشورهای دیگری از جمله آلمان برنامه ریزی شده بود.) دلیل دوم اینوسنت و کریس پریبل و جاستین لوگان، همکارانش موسسه کاتو، تردید در اصل این موضوع است که شکست یک دولت، یا حاکمیت ضعیف به خودی خود تهدید باشد. آخرین دلیل وی هم این است که چنین اشغال نظامی پر هزینه و بی انتهایی به اسامه بن لادن و گروهش دقیقا چیزی را که می خواهند می دهد: نیروی نظامی تماما داوطلب آمریکا مجبور است با دو جنگ نامنظم ممتد مشغول باشد، ما سهوا غیر نظامیان بیگناه را می‌کشیم، و سیاست های ما باعث گرایش مبارزان به آرمان آنها می شوند. افسانه شماره 4: ما می‌توانیم یک ماموریت ملت‌سازی موفقیت‌آمیز در افغانستان داشته باشیم این تحلیلگر غربی در توضیح این افسانه به آئین نامه مقابله با شورش نیروی زمینی و تفنگداران اشاره می کند که در آن "از سربازان و تفنگداران خواسته شده در کنار جنگجویی به کار بازسازی زیرساخت ها و خدمات اساسی پرداخته و ملت ساز باشند. " وی اضافه می کند: استفان بیدل، مشاور غیرنظامی ژنرال استنلی مک کریستال، فرمانده ارشد آمریکا در افغانستان، گفت یکی از مهمترین ملزومات موفقیت در افغانستان این است که حاکمیت را در افغانستان به اندازه ای تقویت کنیم که کشور قادر شود بدون ما به کار خود ادامه دهد. به عقیده اینوسنت افغانستان هنوز قابلیت ادامه کارکرد به عنوان یک دولت ملت مدرن و منسجم – با یا بدون ما – را نشان نداده است، و احتمالا هرگز نشان نخواهد داد. بسیاری از قبایل ساکن در استان های روستایی، دورافتاده، و با جمعیت غیر متراکم علاقه کمی به همکاری با "خارجیها " دارند. واژه "خارجی ها " به ارتباط محدود بیشتر ساکنان این کشور با حکومت مرکزی خودشان اشاره می‌کند. به نوشته این نویسنده آمریکایی استدلال هایی که در حمایت از یک تعهد چندین دهه ای در قبال "ملت سازی مسلحانه " – سخنان آنتونی کوردزمن، یکی دیگر از مشاوران غیر نظامی – عنوان می شوند این موضوع را نادیده می گیرند که آیا چنین پروژه جاه طلبانه ای در چارچوب هزینه های قابل قبول برای مردم آمریکا قابل اجرا است، یا نه. در شرایطی که کشور خود ما با خطرات اقتصادی مواجه است، تلاش ما برای تغییر یک جامعه قبیله ای دچار تفرقه عمیق و فقر شدید کاملا مضحک است، زیرا حتی هدف محدود ایجاد یک دموکراسی خودکفا، غیر فاسد و پایدار مستلزم یک تعهد چندین دهه ای است – و حتی آن موقع نیز تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. افسانه شماره 5: کمک به افغانها نشانگر نوع‌دوستی است اگر چه به نظر نویسنده نگاهی به فیلمهای ویدئویی موجود در سایت "بازنگری در افغانستان " این افسانه را به خصوص در مورد حقوق زنان، به کل رد می کند، اما این نکته را نیز اضافه می کند که اگر تاکید رئیس جمهور و رهبران منتخب دیگر بر مصیبت و عذاب دیگران بپذیریم، آنگاه این سوال مطرح می شودکه چرا افغانستان؟ چرا هائیتی نه؟ یا کنگو؟ یا چندین کشور فقیر دیگری که در سراسر دنیا وجود دارند، و در آن نقطه آیا آمریکا ملت سازی را متوقف می کند؟ در ادامه این مقاله به نقل از اندرو باسویچ، استاد دانشگاه بوستون آمده است: برای همه آنهایی که هنوز آرزوی ملت سازی دارند، چرا باید با افغانستان شروع کرد؟ چرا نباید در ابتدا مثلا مکزیک را اصلاح کرد؟ از لحاظ اهمیت برای آمریکا، همسایه جنوبی ما به مراتب در رتبه بالاتری نسبت به افغانستان قرار دارد. اما هر سیاستمداری که خواهان اعزام شصت هزار نیروی آمریکایی جهت تامین آن منافع یا ادای آن تعهدات اخلاقی شود، با تحقیر و استهزا از واشنگتن بیرون انداخته می شود – و به درستی نیز اینگونه است. اگر کارشناسی پیشنهاد کند که آمریکا باید مسئولیت نابودی فساد همه گیر رایج در سیاست مکزیک و ایجاد مکانیزم های حکومتی موثر در مکزیکو سیتی را بر عهده بگیرد، در واقع پروانه خودش را باطل ساخته است. " این روزنامه آمریکایی با بیان اینکه در طی سال گذشته، ماموریت در افغانستان از هدف محدود حذف القاعده به یک رویکرد گسترده تر مقابله با شورش تغییر یافته است، آورده است: اکنون به آمریکایی ها گفته می شود که نیروهایشان باید از روستاهای افغانستان محافظت نمایند. برنامه ریزی هرگز انتظارات ما را برآورده نمی سازد، زیرا ما نمی توانیم رویدادهای آینده را با قطعیت پیش بینی کنیم. به طوریکه کمیته روابط خارجی سنا در گزارش آگوست 2009 خود عنوان کرد، "بر خلاف عراق، افغانستان یک پروژه بازسازی نیست، بلکه یک پروژه ساختن از ابتدا در کشوری است که بدون توجه به موفقیت آمریکا و جامعه جهانی در سال های آتی، احتمالا به شدت فقیر باقی خواهد ماند. " مالو اینوسنت در پایان تاکید می کند: واشنگتن برای اینکه تروریست هایی را که به دنبال حمله به آمریکا هستند از یک مامن محروم کند، نیازی به آرام سازی کل کشور یا ادامه یک حضور نظامی طولانی مدت و گسترده ندارد. افغانستان نباید ویتنام اوباما باشد، اما این موضوع کاملا به تصمیم خود او بستگی دارد.



    مقاله
    نام منبع: خبرگزاری فارس
    شماره مطلب: 12400
    دفعات دیده شده: ۱۹۲۸ | آخرین مشاهده: ۱ روز پیش