Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • پشت پرده کشتار شیعیان در یمن پشت پرده کشتار شیعیان در یمن
    سه‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۲۴

    جنگ ششم با حوثی های یمن، حاصل سیاست فرار به جلو و فرافکنی حکومت یمن است تا بر ناکارآمدی حاکمیت 20 ساله بر دو بخش شمالی و جنوبی یمن سرپوش گذاشته و اعتراضات مردم فقیر و رنج دیده را با ابزار سرکوب نظامی خاموش کند. با اینکه یمن از موقعیت ژئوپلیتیک ویژه ای برخوردار است و منافع زیرزمینی آن در کنار اقتصاد آبراه باب المندب می تواند، به حداقل های معیشتی مردم یمن پاسخ گوید، حکومت علی عبدالله صالح از پاسخ مناسب به مطالبات مردم این کشور ناتوان بوده و در

    جنگ ششم با حوثی های یمن، حاصل سیاست فرار به جلو و فرافکنی حکومت یمن است تا بر ناکارآمدی حاکمیت 20 ساله بر دو بخش شمالی و جنوبی یمن سرپوش گذاشته و اعتراضات مردم فقیر و رنج دیده را با ابزار سرکوب نظامی خاموش کند. با اینکه یمن از موقعیت ژئوپلیتیک ویژه ای برخوردار است و منافع زیرزمینی آن در کنار اقتصاد آبراه باب المندب می تواند، به حداقل های معیشتی مردم یمن پاسخ گوید، حکومت علی عبدالله صالح از پاسخ مناسب به مطالبات مردم این کشور ناتوان بوده و در کنار فقر، سیاست تبعیض را نیز به اجرا گذاشته است. اگر چه مقامات یمن و دولت های اقتدارگرای عرب منطقه در پی پاسخ انحرافی به بحران صعده بوده و آن را بشکل غیرواقعی تصویر می کنند، ولی ایستادگی شیعیان شمال یمن، هر دو را رسوا نموده و این راهبرد منطقه ای را برملا خواهد کرد. جنگ اخیر در صعده که تا به حال سه ماه به طول انجامیده و حکومت یمن از تمامی توان نظامی هوایی و زمینی و دیپلماسی منطقه ای بهره گرفته، حاصلی جز فرسایش و شکست برای حکومت یمن به جای نگذاشته است. ارتش منظم حکومتی و بکارگیری ابزارهای برتر هوایی، زرهی، زمینی، توپخانه و عقبه مطمئن لجستیکی و حمایت های پنهان و آشکار خارجی در مقابل امکانات محدود مردم شمال یمن کارآمدی نشان نداده و بجز تلفات، اسارت نظامیان ، دادن غنائم جنگی و ستمدیدگی و آوارگی و کشتار مردم عادی و بی دفاع در شمال یمن کارنامه دیگری ارائه نکرده است. از همان ابتدای این جنگ، آوارگان و جنگ زدگان به شکل طبیعی از صحنه معرکه فرار کرده و به نقاط امن تر پناه برده و منتظر اقدامات بشردوستانه سازمان های بین المللی در نزدیکی مرزهای یمن با عربستان بوده اند، که با سیاست محدودیت و فشار مقامات عربستان مواجه بودند. حتی سازمان های بین المللی از اینکه نمی توانند از طریق مرزهای عربستان، امدادرسانی خود را به اجرا بگذارند، زبان انتقاد گشوده اند و این جنگ نابرابر را مقدمه یک فاجعه انسانی ارزیابی کردند. اگر از نگاه سعودی ها، رویدادهای صعده و نزاع مردم شمالی یمن و حکومت آن کشور، پدیده ای داخلی قلمداد می شد، نباید شاهد اقدامات غیرانسانی و سپس حمله گسترده نظامیان عربستان و بکارگیری سلاح های ممنوعه مانند بمب های فسفری علیه شیعیان شمالی یمن باشیم. مقامات عربستان که سال ها است از طریق رونق مدارس سلفی و وهابی در سراسر یمن و بویژه جنوب این کشور و حمایت های مالی از برخی سران عشایر و قبایل و شخصیت های یمنی، بدنبال نفوذ و سلطه بر یمن می باشند و حتی برخی مناطق مرزی در شمال یمن را به استان های مجاور خود ضمیمه نموده اند، باید برای سیاست های خود محمل و توجیهی داشته باشند. شهروندان جنوب عربستان و بویژه مناطق هم جوار با شمال یمن، اقلیت های زیدی و اسماعیلی زندگی می کنند که مانند بقیه مناطق عربستان، با سیاست سرکوب، تبعیض اجتماعی و اقتصادی و سلطه وهابیون و خفقان مذهبی روبه رو هستند. در طول تاریخ این جمعیت های سعودی، پیوند طبیعی با شیعیان زیدی شمال داشته اند، که در شرایط مشابه در یمن زندگی می کنند. در واقع، حکومت عربستان که به علت سیاست سرکوب مذهبی و تبعیض، با سرافکندگی در محیط منطقه ای و بین المللی روبه رو است، حاصل ایستادگی و مقاومت مردم صعده و حوثی ها را برای خود نگران کننده می داند. با اینکه اقلیت های زیدی، اسماعیلی و شیعه در عربستان همواره با سرکوب و زندان و محدودیت های گوناگون زندگی می کنند، با این حال برای کسب حقوق اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خود کوتاهی نکرده اند. راهبرد ملک عبدالله ، پادشاه عربستان برای اصلاحات داخلی و کاهش فشار به اقلیت ها و راه اندازی برخی نمادهای تدریجی اجتماعی، با هدف جلوگیری از انفجار سیاسی - اجتماعی است. حکومت یمن و حامیان سعودی آن برای توجیه رفتار و اقدامات غیرانسانی و جنگ افروزی علیه شیعیان یمن، تلاش می کنند با شبیه معرفی کردن شعارهای مردم صعده با شعارهای مردم ایران، این جریان مردمی و مقاومت تحسین برانگیز را وابسته به ایران معرفی کنند، تا هم بر مطالبات معمولی مردم شمال یمن سرپوش بگذارند و هم برای اقدامات غیرانسانی در کشتار مردم شمال یمن توجیه سازی کنند. تمامی مقامات یمنی به خوبی واقف هستند و بارها در گزارش های رسمی نیز اعتراف نموده اند که سواحل شمالی یمن در دریای مدیترانه، محل مناسبات مردم یمن با مردم اریتره بوده و نیازهای خود را از آن طریق به اشکال مختلف پاسخ گفته اند. ناکامی حکومت یمن برای سرکوب حوثی ها در حالی مطرح است که مقامات یمنی از حمایت مالی، رسانه ای، دیپلماتیک و لجستیکی عربستان بطور کامل بهره مند شده اند و حتی اخیرا یکی از مقامات اطلاعاتی عربستان برای متوقف کردن حمایت یک کشور عربی دیگر از مردم شمال یمن به این کشور سفر کرده و یک معامله امنیتی : سیاسی به اجرا گذاشته اند. این مقام سعودی در مقابل توقف کمک های این کشور عربی، جریان القاعده در آن کشور را از موضع ترور و براندازی این رهبر عربی به موضع مداحانه تبدیل کرده است. جالب است با علنی تر شدن مداخله سعودی ها در جنگ صعده و علیه شیعیان یمن، محمد راشد از رهبران القاعده در جزیره العرب!! نیز خواستار جنگ علیه شیعیان در سراسر منطقه شده است و فراموش نمی کنیم که همزمان با انفجار مزدوران جریان ریگی در استان سیستان و بلوچستان، روزنامه الوطن سعودی، خواستار به آتش کشیدن هزار نقطه دیگر در ایران شد. با اینکه سال ها تلاش شده تا «دست آموز» بودن القاعده توسط سعودی ها و دستگاه های اطلاعاتی آمریکا و برخی کشورهای منطقه، پنهان بماند ولی گاهی کنترل از دست این مقامات خارج شده و «دم خروس» پیدا می شود. جنگ صعده امروز با وارد شدن علنی عربستان به جنگ با مردم این منطقه، ماهیت جدیدی بخود گرفته، بویژه اینکه، هزاران نفر از روستاهای همجوار با صعده از شهروندان زیدی و اسماعیلی از این محورها تخلیه شده و مقامات نظامی عربستان به دنبال یک کمربند امنیتی تخلیه شده در داخل یمن و منطقه صعده نیز می باشند و گلوله باران و بمباران ممتد در طی تقریبا دو هفته گذشته، حکایت از این اهمیت ویژه دارد. خصوصاً اینکه دیپلماسی منطقه ای عربستان در کنار یک جنگ رسانه ای تمام عیار علیه حوثی ها و شیعیان و ایران در سطح منطقه، به دنبال جلب حمایت های لازم برای مداخله گری در یمن است که عملاً حاکمیت و استقلال یمن را تحقیر و نقض نموده است. در بخش دیگری نیز مقامات آمریکایی از اقدامات عربستان، تحت عنوان «تدابیر دفاعی» و «حق مشروع عربستان، تأیید به عمل آورده اند و پادشاه اردن که فتنه سازی را از اجداد انگلیسی آموخته با اعزام دو یگان کماندویی برای همراهی با ارتش عربستان در سرکوب شیعیان حوثی یمن، به این «جنگ هویت کاملا منطقه ای» داده است. مواضع وزیر خارجه مصر در حمایت از عربستان که با «پز» ناسیونالیسم عربی هم چاشنی سازی شده، معتقد است که «کشورهای عربی می توانند با مداخله غیر عربی مقابله کنند.» البته این مواضع شجاعانه!! هیچگاه برای دفاع از فلسطین و مردم غزه در مقابل حمله نظامی و وحشیانه رژیم صهیونیستی اتخاذ نشده و حتی همراه با آن تا امروز در محاصره مردم غزه مشارکت هم نموده اند. این دلاوری حکومت مصر آن زمان نمایان تر می شود که بدانیم جنایت های جنگی رژیم صهیونیستی توسط گلدستون که یک قاضی یهودی است محکوم شد ولی مقامات مصری برای کسب محبت رژیم صهیونیستی و مقامات کاخ سفید، از این خط قرمز عبور نکردند. بهتر است ماهیت این رویداد منطقه ای را بازکاوی کنیم تا ریشه رفتار سعودی- مصری- اردنی که از حمایت آمریا نیز برخوردار است، روشن شود. کارشناسان غربی براساس نظرسنجی ها و برآوردهای دیگر معتقدند عربستان و مصر نفوذ و جایگاه و موقعیت خود در منطقه خاورمیانه را از دست داده اند، که این پدیده با همراهی آنان با سیاست های غربی و صهیونیستی پیوند دارد. این سه کشور عربی آشکارا از گفت وگوی آمریکا با ایران نگران هستند و مانند رژیم صهیونیستی، هرگونه توافق و در هر سطحی را با ایران به زیان خود ارزیابی می کنند. این کشورهای عربی از یکسو، از گسترش چالش و تنش بین ایران و آمریکا که ممکن است به درگیری نظامی منتهی شود، خسارت می بینند و از سوی دیگر نمی توانند بپذیرند که آمریکا برای خروج از بن بست های منطقه ای و یا اعتراف به حقوق هسته ای و یا جایگاه منطقه ای، امتیازی به ایران بدهد. نخبگان سیاسی این سه کشور معتقدند، باید یک «تشنج هدایت شده، منطقه ای» علیه ایران با زمینه مذهبی را فعال کنند تا موقعیت آنان در هر معادله منطقه ای جدید، حفظ شود. این کار به روشنی در فلسطین، لبنان، عراق ، یمن از سوی کشورهای یاد شده در حال اجرا است و «ابزار فتنه مذهبی» را برای کسب موقعیت جدید الزامی می دانند. عربستان، مصر و اردن، این سیاست «منازعه ساز» را در سه محور کارآمد می دانند: 1- چنین فضایی از درگیری نظامی غرب با ایران جلوگیری می کند و آسیبی به کشورهای عربی یاد شده نمی زند. 2- به فعال کردن این تشنج منطقه ای از هر گونه توافق آمریکا با ایران جلوگیری می کند. 3- این راهبرد، امکان ایجاد توازن در تعامل کشورهای منطقه با ایران را فراهم می کند. لذا ماهیت جنگ نابرابر و ظالمانه در صعده و شمال یمن از یکسو با راهبردهای منطقه ای این سه کشور گره خورده و از سوی دیگر، بخشی از سیاست منطقه ای عربستان است که در سه دهه اخیر با جنگ افروزی منطقه ای و تضعیف کشورهای رقیب، موقعیت خود را ارتقا داده است. منازعه داخلی در یمن تنها از طریق یک گفت وگوی ملی و تکیه بر روش های مسالمت آمیز قابل حل است که بازیگران داخلی و یا نهادهای منطقه ای و بین المللی می توانند به عنوان «مساعی جمیله» به اجرا بگذارند. نهادهای بین المللی باید به وظایف قانونی در حمایت از شهروندان شمال یمن و کمک رسانی و جلوگیری از «بکارگیری سلاح های ممنوعه» و یا «بکارگیری نامتناسب قدرت» اقدام کنند. عربستان باید بداند که تشویق مصری و اردنی برای ورود به جنگ صعده ، دامی برای حاکمان ریاض است تا بحران را به داخل عربستان نیز گسترش دهند و از یک رقیب در عرصه منطقه ای، راحت شوند. آمار اسرا، زخمیان و تلفات ارتش سعودی در مقابل مقاومت حوثی ها، قابل تأمل است و ادامه جنگ افروزی و مداخله نظامی در جنگ صعده، عربستان را به «فرسایش مهلک» دچار خواهد کرد و زمینه تغییر در ساخت و ترکیب قدرت پادشاهی سعودی را مهیا می کند.



    خبر
    نام منبع: دفتر پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا
    شماره مطلب: 12313
    دفعات دیده شده: ۸۸۲ | آخرین مشاهده: ۳ هفته پیش