اگرچه واشنگتن پس از حملات 11 سپتامبر دستگیری‌ اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده و سایر رهبران ارشد این گروه را در دستور کار قرار داد لیکن به نظر می‌رسد آنان دود شده‌اند و به هوا رفته‌اند. پس از عملیات ارتش آمریکا علیه نیروهای القاعده در کوهستان‌های تورابورا در شرق افغانستان در زمستان سال 2001 دیگر هیچ سرنخی پیرامون محل اختفای بن‌‌لادن و همدستانش به دست نیامد. با وجود آن که گمانه‌زنی‌های پیرامون اختفای بن‌لادن در ایالت سرحدات‌شمالی پاکستان و در جایی نزدیک به مرزهای این کشور با افغانستان وجود دارد با این حال اطلاعات تایید شده‌ای در این زمینه در دست نیست. همین گمانه‌زنی‌ها هم بر شنود مکالمات تلفنی، بررسی پیام‌های الکترونیکی و اطلاعاتی که از خبر چین‌های محلی به دست می‌آید استوار شده است. با در نظر گرفتن ده‌ها میلیارد دلاری که طی 8 سال گذشته صرف جنگ با ترور شده‌ است ناکامی در بازداشت یا به قتل رساندن بن‌لادن به مثابه ناکامی بزرگی به نظر می‌رسد. طولانی شدن روند پیدا کردن بن‌لادن موجب شده اکنون خیلی‌ها از خود بپرسند آیا اصولا یافتن او اهمیت دارد و دستگیری یا قتل او چه تاثیری ‌بر جنگ با القاعده خواهد داشت؟ آمریکایی‌ها تا آنجا که به بن‌لادن مربوط می‌شود با پارادوکسی تمام عیار مواجه هستند. به اعتقاد استراتژیست‌های آمریکایی دستگیری یا قتل بن‌لادن از او قهرمان و شهیدی برای گروه‌های تندرو خواهد ساخت در حالی که آزاد ماندن او به منزله شکستی برای آمریکا و موفقیتی برای القاعده خواهد بود. علاوه بر آن اگر چه بن‌لادن یا ایمن الظواهری، نفر دوم القاعده مسوولیت رهبری روز به روز اقدامات القاعده را برعهده ندارند اما خط کلی فعالیت‌های این گروه توسط این دو تبیین می‌شود. آنان با پیام‌های صوتی و تصویری خود از طریق شبکه‌های تلویزیونی و اینترنتی به میلیون‌ها مخاطب دسترسی دارند و لابه‌لای همین پیام‌ها گاهی دستورات خود را به هواداران‌شان ابلاغ ‌کرده یا به آنان خط می‌دهند. به عنوان مثال بن‌لادن در ماه مارس سال 2008 میلادی طی پیامی ضمن محکومیت و نکوهش کاریکاتورهایی که از پیامبر اسلام در نشریه‌ای دانمارکی چاپ شده، از آن تحت عنوان فاجعه‌ای یاد کرد که بی‌مکافات نخواهد ماند. 3 ماه بعد، یکی از عوامل انتحاری القاعده خود را در برابر سفارت دانمارک در اسلام آباد، پایتخت پاکستان منفجر کرد و 6 نفر را به کام مرگ کشاند. وقتی از بنلادن صحبت می‌شود خیلی‌ها ممکن است از خود بپرسند چه دلیلی بر زنده بودن او وجود دارد. بن‌لادن پس از 11 سپتامبر به مناسبت‌های مختلف اقدام به ارسال پیام‌های صوتی و ویدئویی کرده است. او 14 مارس امسال پس از غیبت و سکوتی 9 ماهه طی پیامی صوتی حمله ارتش اسرائیل به نواز غزه در ژانویه سالجاری میلادی را محکوم کرد. دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا صحت و درستی پیام‌های منتشر شده از سوی بن‌لادن را تایید کرده‌اند. طی 8 سال گذشته گزارش‌های متعددی در مورد بیماری بن‌لادن منتشر شده که اکثرشان توسط ماشین تبلیغاتی القاعده به مراجع خبری می‌رسد و به ظاهر هدف منصرف کردن آمریکایی‌ها از تعقیب و قتل او را دنبال می‌کنند. دستگیری یا قتل بن‌لادن از او قهرمان و شهیدی برای گروه‌های تندرو خواهد ساخت در حالی که آزاد ماندن او ‌شکستی برای ‌آمریکا ‌است پرویز مشرف، رئیس‌جمهور پیشین پاکستان در سال 2002 میلادی از ابتلای بن‌لادن به نارسایی کلیوی، تلاش عوامل القاعده برای تامین دستگاه دیالیزی برای او و احتمال مرگش بر اثر این نارسایی خبر داد. تصاویر بن‌لادن در نوارهای منتشر شده از او موید غیر واقعی بودن این خبر و سالم بودن اوست. آنچه دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا را کلافه کرده این که با وجود جایزه 5 میلیون دلاری تعیین شده برای تحویل زنده یا مرده بن‌لادن یا اطلاعاتی که به دستگیری او منجر شودو قطعی بودن حضور او در مناطق قبایلی‌نشین پاکستان هنوز یافتن او ممکن نشده است. آرتور کلی، از عوامل سازمان اطلاعاتی آمریکا (CIA) ‌که در سال 2006 مسوولیت هدایت یکی از شبکه‌های جاسوسی آمریکا در مناطق قبایلی‌نشین پاکستان را برعهده داشت در مورد مشکلات محلی در این منطقه می‌گوید: این مناطق عملا ‌هیچ ارتباطی با دنیای خارج ندارند. او می‌افزاید: آنان در مناطقی پنهان شده‌اند که مردمش به شکلی نامعمول خارجی‌ستیز هستند. یکی از مولفه‌هایی که به نفع بن‌لادن و الظواهری تمام شده، محبوبیت او در پاکستان است. پس از حملات 11 سپتامبر نتیجه نظرسنجی موسسه افکار سنجی Pew نشان داد بن‌لادن همچنان از حمایت 65 درصد پاکستانی‌ها برخوردار است. رهبران القاعده اگرچه تحت شرایط ‌خاص امنیتی در مناطق قبایلی‌نشین پاکستان اقامت گزیده‌اند لیکن ویدئوهای منتشر شده ‌از آن‌ها نشان می‌دهد چندان هم تحت فشار نیستند و با آزادی عمل در این مناطق سکنا گزیده‌اند.بوش طی سال‌های آخر زمامداری‌اش به دفعات دولت پاکستان را به بی‌رغبتی به مساعدت در جهت دستگیری بن‌لادن متهم کرد و با همین پیش فرض در ژوئیه سال گذشته میلادی با صدور بخشنامه‌ای به ستاد فرماندهی نیروهای ویژه ارتش آمریکا اجازه داد در صورت لزوم بدون کسب مجوز از دولت پاکستان در مناطق قبایلی‌نشین این کشور دست به انجام عملیات بزنند. با این حال ارتش با توجه به خصومت عمیق پاکستانی‌ها نسبت به آمریکا ترجیح داد به هواپیماهای بدون‌سرنشین برای هدف قرار دادن اماکن اختفای عوامل القاعده و طالبان اتکا کند. حدفاصل ژوئیه سال 2008 میلادی تا ژوئیه امسال حملات صورت گرفته با هواپیماهای بدون‌سرنشین آمریکا علاوه بر صدها شبه‌نظامی دون‌پایه حداقل 10 فرمانده میانی و عالی‌رتبه القاعده و طالبان را به کام مرگ کشاند. این استراتژی اگرچه به قتل یا دستگیری بن‌لادن و ایمن‌الظواهری منجر نشده ولی فعالیت‌ کادر رهبری القاعده و طالبان را مختل ‌کرده است. کارشناسان سیا ‌اعتقاد دارند حتی اگر بن‌لادن هم کشته شود بذر خصومتی که کاشته به عنوان میراث او به حیاتش ادامه می‌دهد.