بوش و یا دولت بعد از وی باید بپذیرند که اگر چه مذاکره با ایران می‌توانند دیوانه کننده و اعصاب خرد کن باشد، اما حمله به آن برای همه به یک مصیبت عظیم تبدیل خواهد شد. در گذشته جنگها زمانی آغاز می‌کردند که فصل برداشت محصولات سپری شده باشد. امسال شایعات زیادی مبنی بر حمله آمریکا و اسراییل به ایران در ماههای نوامبر یا دسامبر شنیده می‌شود. این ماهها، زمانی است که انتخابات آمریکا برگزار گردیده، اما دولت بوش همچنان بر مسند اداره امور قرار دارد. با این مقدمه، پایگاه خبری تحلیلی گاردین به بررسی احتمال حمله آمریکا و اسراییل به ایران می‌پردازد. این سایت با یادآوری گزارش سال گذشته میلادی سازمانهای امنیتی آمریکا که در آن صراحتا اعلام شده بود ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای نیست، حمله مستقیم این کشور به ایران را غیرقابل قبول و توجیه‌ناپذیر می‌داند. از این رو، مذاکرات آمریکا و اسراییل در این خصوص افزایش یافته است. شاول مفاز، معاون وزیر دفاع اسراییل، هفته پیش در واشنگتن مذاکرات هسته‌ای با ایران را مبارزه با زمان دانست که در آن مسابقه زمان در حال برنده شدن است. با این حال این گزارش از رویکرد مثبت کارشناسان نسبت به مذاکرات اخیر و حضور نماینده آمریکا سخن به میان می‌آورد؛ اما با توجه به اصرار ایران بر مواضع خود، نگرش منفی‌نگرانه را اینطور ارزیابی می‌کند که حضور ویلیام برنز می‌تواند ابزار آمریکا برای به رخ کشیدن تغییرناپذیری ایران و توجیه اقدام نظامی آتی باشد. نکته جالب در این گزارش آنجاست که عنوان می‌دارد بیشتر اروپائیان به اوباما چشم دوخته‌اند تا وی اسراییل را از حمله به ایران بر حذر دارد؛ زیرا بسیار غیرمحتمل است که اسراییل به رییس جمهور احتمالی آمریکا پاسخ منفی دهد. اما از سوی دیگر هیچ یک از کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا روابطش با اسراییل را تحت ریسک قرار نمی‌دهد. گزارش گاردین همچنین از گزارش ارتش آمریکا به جورج بوش خبر می‌دهد که در آن اذعان شده است با توجه به اینکه بیشتر تجهیزات ایران پایین تر از سطح زمین هستند، تنها با استفاده از بمبهای اتمی زیرزمینی قابل تخریب هستند و بمبهای عادی صدمات چندانی دربر نخواهند داشت. استفاده از چنین سلاحی توسط آمریکا و اسراییل بعید به نظر می‌رسد. اسراییل ممکن است برای نشان دادن عزم خود به حمله احتمالی، حملات محدودی به ایران داشته باشد؛ اما هزینه‌های سیاسی و اقتصادی چنین قدرت‌نمایی‌ای قابل تحمل نخواهد بود. قیمت نفت از وضعیت فعلی هم بیشتر خواهد شد؛ هرگونه امکان مذاکره ایران و غرب برای مدتهای طولانی از بین خواهد رفت؛ و احتمالا ایران عکس‌العمل شدیدی نیز از خود نشان خواهد داد. کلنل سام گاردینر، فرمانده سابق نیروی هوایی آمریکا که اکنون از تحلیلگران برجسته نظامی به شمار می‌آید، معتقد است حمله به ایران احتمالا «نتایج مورد نظر سیاستگذاران آمریکا را در بر نخواهد داشت، بلکه بالعکس، نتایجی که آنها دوست ندارند، به دست خواهد آمد!» گاردین می‌نویسد ایران شاید جسور و حتی متعصب باشد، اما دیوانه نیست! رهبران ایران نیز به این موارد اندیشیده‌اند. آمریکا می‌خواهد نقش یک ابرقدرت را بازی کند، در حالی که در افغانستان و عراق دچار بحران شده است. و دشمنان آمریکا نیز از وضعیت وخیم آن باخبرند. این سایت معتقد است ایران با این امید که آمریکا و اسراییل در آخرین لحظات به خاطر هزینه‌های هنگفت ناشی از جنگ، از حمله به ایران منصرف خواهند شد، در حال قمار است. ضمن اینکه رویکرد چین و روسیه نیز ایران را تقویت می‌نماید. این دو کشور نیز همچون آمریکا نمی‌خواهند ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند، اما اگر این اتفاق بیافتد، آنها از بی‌آیرویی آمریکا و پررنگ شدن نقش خودشان در منطقه استفاده لازم را خواهند برد درحالی که بهای آن را آمریکا پرداخته است. در ادامه این گزارش آمده است همه می‌دانند آمریکا و اسراییل ممکن است به ایران حمله کنند، اما ظاهرا نومحافظه کاران و برخی متعصبان اسراییل هستند که نمی‌دانند چنین حمله‌ای نه تنها به اهداف خود نمی‌رسد، بلکه وضعیت را به شدت وخیم‌تر خواهد نمود. بنیامین نتانیاهو به عنوان یکی از این متعصبین معرفی می‌شود که گفته بود حملات 11 سپتامبر برای اسراییل مفید بود؛ زیرا هم مسلمانان را در آمریکا منزوی کرد و هم اسراییلی‌ها را به عنوان دوست آمریکاییان معرفی کرد. به هر ترتیب، «بوش و یا دولت بعد از وی باید بپذیرند که اگر چه مذاکره با ایران می‌توانند دیوانه کننده و اعصاب خرد کن باشد، اما حمله به آن برای همه به یک مصیبت عظیم تبدیل خواهد شد.»