-
متن کامل گزارش موسسه صلح آمریکا درباره عراق/مشکل عراق برای آمریکا به قوت خود باقی است
سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۷ ساعت ۱۶:۱۸
فرمانده نظامیان آمریکا و سفیر این کشور در عراق در حالی امروز در کنگره درباره پیشرفت اوضاع سیاسی و امنیتی عراق گزارش میدهند که بررسی یکی از مراکز مطالعاتی حاکی است مشکل عراق برای آمریکا به قوت خود باقی است. موسسه صلح آمریکا همزمان با شرکت ژنرال "دیوید پترائوس" فرمانده نظامیان آمریکایی و "رایان کراکر" سفیر این کشور در بغداد در جلسه استماع کنگره آمریکا که قرار است امروز و فردا برگزار شود و گزارش آنها درباره پیشرفت اوضاع سیاسی و امنیتی عراق، در گز
فرمانده نظامیان آمریکا و سفیر این کشور در عراق در حالی امروز در کنگره درباره پیشرفت اوضاع سیاسی و امنیتی عراق گزارش میدهند که بررسی یکی از مراکز مطالعاتی حاکی است مشکل عراق برای آمریکا به قوت خود باقی است. موسسه صلح آمریکا همزمان با شرکت ژنرال "دیوید پترائوس" فرمانده نظامیان آمریکایی و "رایان کراکر" سفیر این کشور در بغداد در جلسه استماع کنگره آمریکا که قرار است امروز و فردا برگزار شود و گزارش آنها درباره پیشرفت اوضاع سیاسی و امنیتی عراق، در گزارشی تحقیقی توسط کارشناسانی که پیش از این در سال 2006 در تدوین گزارش گروه مطالعات عراق نقش داشتند به بررسی شرایط کنونی در عراق اشغالی پرداخت. عراق بعد از طرح افزایش نیروها: گزینهها و پرسشها تدوین: دانیل سرور Daniel Serwer و سم پارکر Sam Parker مشکل عراق هنوز برای آمریکا به حال خود باقی است. شرایط امنیتی بطور کلی به سطح امنیتی سال 2005 بهبود یافته و پیشرفتهای سیاسی در سطح آزمایشی حاصل گشته است؛ اما در آیندهای نزدیک پایانی به تعهدات آمریکا در این کشور متصور نیست که به منظور ممانعت از خارج شدن عراق از کنترل و تهدید جنگ گسترده در منطقه ارایه شده است. دولت بوش و کنگره با گزینههای دشواری مواجه هستند: این که چگونه میتوان موفقیت حاصل شده در طول دوره طرح افزایش نیروهای نظامی آمریکا در عراق را تحکیم بخشید و طولانی کرد؟ آیا طرح کاهش نیروها باید ادامه یابد؟ نیروهای امنیتی عراق برای برعهده گرفتن امنیت این کشور چه زمانی آماده خواهند بود؟ برای تسهیل پیشرفت سیاسی در این کشور باید چه کار کرد؟ در ماه سپتامبر گذشته، کارشناسان امور عراق در موسسه صلح آمریکا گردهم آمدند تا پنج محور مهم از منافع آمریکا را که سیاست آمریکا در عراق باید در جهت حفظ آن تدوین شود، شناسایی کنند. این منافع عبارتند از: * جلوگیری از تبدیل عراق به پناهگاه و سکویی برای تروریستهای بینالمللی * احیای اعتبار، شکوه و قابلیت آمریکا برای اقدام در سراسر دنیا * بهبود ثبات منطقهای * محدود کردن و تغییر دادن مسیر نفوذ ایران * حفظ استقلال عراق به عنوان یک کشور واحد همان گروه بار دیگر در ماههای اخیر گردهم آمدند تا گزینههای لازم سیاستگذاری برای تحولات سیاسی در عراق را بر اساس این پنج محور تدوین کنند. اختلافات عمیقی میان کارشناسان بروز کرد؛ این اختلافات بطور عمده بخاطر اختلاف نظر در اولویتبندی هر یک از محورهای فوقالذکر بود. آن دسته از کارشناسانی که به مسایل عراق علاقهمند بودند به عوض بحث درباره حضور و یا خروج آمریکا از عراق، تمرکز خود را بر آن دسته از محورهای منافع ملی گذاشتند که بیشتر به آن اهمیت میدادند و این که چگونه سیاستهایی پیشنهادی و مورد حمایت آنها میتواند به تحقق این منافع کمک کند. در پیش گرفتن این امر به حصول اتفاقنظر منجر نمیشد اما امکان این امر را فراهم آورد تا مشخص گردد خطر کار در کجا است و مباحث مناسبی در این باره صورت گیرد. مقاله حاضر به تشریح سیاستهای جاری بعلاوه گزینههای جایگزین پرداخته و دو گزینه جایگزین ارایه میکند که میتواند از تعهدات واشنگتن در عراق بکاهد. در تصمیمگیری درباره گزینهها، سوالات مهمی وجود دارند که باید به آنها پاسخ داده شود. قرار است ژنرال پترائوس و رایان کراکر، سفیر آمریکا در بغداد در ماه جاری میلادی (آوریل) در کنگره حاضر شوند و موسسه صلح آمریکا در انتهای این بررسی و مطالعه خود سوالاتی را مطرح کرده که این دو مقام باید به منظور روشن کردن سیاست آمریکا و گزینههای سیاستگذاری به آنها پاسخ گویند. - اوضاع بهبود یافته اما شکننده است واقعیت سیاسیای که در عراق در حال ظهور است، وجود یک دولت مرکزی ضعیف و متفرق است که دارای ظرفیت محدودی برای اداره کشور است. بیاعتمادی در میان سران بغداد همچنان زیاد است. ماهها است که پستهای مهم و کلیدی در این کشور خالی مانده است. قوانین مهم درباره موضوعاتی مانند بعثزدایی، عفو عمومی، اختیارات استانها و بودجه تصویب شده اما این قوانین به صورت پراکنده و یکی در میان اجرا میشوند. نیروهای امنیتی عراق تقویت شدهاند اما از این توانایی که بتوانند به خود متکی باشند و خودشان با شورشیان و شبهنظامیان مبارزه کنند بسیار دور هستند. وفاداری مختلط اعضای نیروهای امنیتی عراق (ISF) به گروهها همچنان تهدیداتی به همراه دارد. یکی از مهمترین دستاوردهای دولت مرکزی عراق حل مسئله جمعآوری و توزیع درآمدهای نفتی بوده است. هزینهها بهتر شده است. در سال 2007 بیش از 60 درصد از بودجه تخصیص یافته برای ایجاد تاسیسات جدید در کشور هزینه شده این در حالی است که مصرف این بودجه در سال گذشته تنها 20 درصد بوده است. آمریکا از طریق همکاری با تیمهای بازسازی استانی نقش مهمی در هزینه پولهای در اختیار دولت مرکزی داشته است. مقامات اداره استانها در حال سرمایهگذاری در مناطق خود هستند. منطقه کردستان در حقیقت مستقل باقی مانده است. عوامل مختلفی موجب کاهش بیثباتی در عراق شده است. جنبش بومی از قبایل عراق موسوم به "شورای بیداری" [صحوه] که بطور عمده و نه تماماً از سنیها تشکیل شده برای مبارزه با القاعده به پا خواسته است و در برخی موارد در روند سیاسی کشور نیز مشارکت میکند. آمریکا با برخی از این گروههای مسلح ائتلاف تشکیل داده است. نیروهای آمریکایی با تعداد بیشتری در کنار نیروهای امنیتی عراق در محلههای مختلف حاضر میشوند. نتیجه کار جالب توجه بوده است. استان انبار اخیراً بسیاری از بخشهای بغداد امن شده است. اگر چه استان نینوا و دیاله هنوز شاهد خشونتهای قابل توجهی است. اوضاع در جنوب عراق اخیراً به هم ریخته و با حمله نیروهای دولتی در بصره برای ریشهکردن کردن عوامل ارتش المهدی تحت رهبری مقتدا صدر، اخیراً خشونتها شدت گرفته است. ارتش المهدی (JAM) طی هفت ماه گذشته کم و بیش آتشبس را رعایت کرده اما در طول این مدت خلع سلاح نشده و نیروهایش متفرق نگشته است. باید منتظر ماند و اثرات بلند مدت عملیات دولت عراق را بر ثبات این کشور مشاهده کرد. اگر با موفقیت همراه باشد، اثرات آن نیز تا حدود فراوانی مثبت خواهد بود چرا که به تضعیف ارتشالمهدی منجر میشود. اگر شکست بخورد، ممکن است برداشتها به این سمت سوق داده شود که دولت عراق ضعیف است و ارتش المهدی تقویت شود. کاهش میزان خشونتها در عراق هنوز بسیار کمتر از حدی است که مورد نیاز عراقیها و آمریکاییها است. این امر اوضاع را شکننده باقی میگذارد و وابستگی به حضور نظامیان آمریکا را به همراه دارد. حتی با این حضور نیز ممکن است ثبات نسبی از بین برود. بدون پیشرفت سیاسی، این خطر وجود دارد که آمریکا در عراق برای مدتهای زیاد زمینگیر شود و این امر پیامدهای جدی برای منافع آن در دیگر نقاط جهان به همراه دارد. - سیاست جاری دامنه تعهدات کنونی آمریکا در عراق کامل و بدون هیچگونه شرط و شروطی است. این تعهد از این جهت "کامل" است که آمریکا حضور نظامی، تعهدات مالی و سیاسی عمدهای در عراق دارد. این مسئلهای است که منابع آمریکا را محدود میسازد. از این جهت این تعهد "بدون قید و شروط" است که واشنگتن صرفاً به حمایت از عملکرد دولت عراق نمیپردازد. دولتی که عملکرد آن پرنقص بوده است. سیاست آمریکا در عراق دوگانه است و از شیوه "کل به جزء" و "جزء به کل" استفاده شده است. - شیوه جزء به کل تاکتیک جزء به کل در بغداد و مناطق مرکزی و غرب عراق منجر به افزایش امنیت، فعال کردن استانداریها و دولتهای محلی شده و خدمات دولتی و برخی توسعههای اقتصادی را به همراه داشته است. این روش به منظور ایجاد چرخه مناسب از توسعه آرامش و اقتصادی در سطح مناطق و تسهیل در ایجاد شرایطی تدوین شده که در آن منافع مشترک ظهور کرده و بنیاد و اساس لازم برای راهکارهای سیاسی بادوامتر فراهم آید. هدف از این شیوه، قدرت دادن به سران مناطق و محلات است که در حفظ صلح و شکوفایی کشور با خطرات محسوسی مواجه هستند. آمریکا در مورد مناطق جنوبی عراق رویکرد اجتناب از مداخله را در پیش گرفته است. آمریکا به عوض توجه به سران حاضر در مناطق محلی جنوب این کشور به همپیمان شیعه خود یعنی "مجلس اعلای اسلامی عراق" (ISCI) کمک کرده و نیروهای امنیتی این مناطق که بیشتر آنها تحت تسلط مجلس اعلای اسلامی عراق هستند تلاش خود را عمدتاً بر محدود کردن نفوذ طرفداران صدر متمرکز کردهاند. این شیوه در حمایت هوایی آمریکا در حملات اخیر به نیروهای ارتش المهدی در بصره خلاصه شد. مجلس اعلای اسلامی عراق و جریان صدر از حمایت شدید ایران برخوردار هستند. از نقطهنظر برخی از کارشناسان، شیوه اتخاذ شده از سوی آمریکا باب نفوذ سیاسی ایران را بازگذاشته است ضمن این که مقابله با حمایت ایران از نظامیگری در عراق را به همراه داشته است. آمریکا در مناطق سنینشین و در عین حال شیعهنشین عراق اقدام به تقویت ظرفیت اداره استانی و منطقهای کرده است. آمریکا به حمایت از خودمختاری منطقه کردستان ادامه میدهد اما در حمایتهای خود از احزاب کرد و دولتهای منطقهای کردستان جانب احتیاط بیشتری در پیش گرفته است. مهمترین تحول در این راستا، تاکتیک آمریکا در حمایت از حمله ترکیه به عراق در ماه فوریه و مارس بود. واشنگتن همچنین در قبال درخواستها کردها برای برگزاری همهپرسی که در قانون اساسی عراق نیز آمده، خونسرد بوده است. مهلت تعیین شده برای تعیین این امر که استان کرکوک تحت کنترل کردها درآید تا پایان سال 2007 تعیین شده بود. - شیوه کل به جزء در شیوه کل به جزء واقعیت غیرمتمرکز بودن سیاسی عراق مورد پذیرش قرار گرفته و در آن تلاش میشود با آن دسته از کسانی که میتوانند مناطق تحت سلطه خود را کنترل کنند و منافع آنها جدای از مناقع آمریکا نیست، همکاری شود. این سیاست در کاهش خشونتها موفق بوده و فضایی را به وجود آورده که برای توسعه سیاسی و اقتصادی در سطح مناطق مساعد بوده است. به هر حال، این امر چنددستگی در عراق را تقویت کرده که میتواند بر خلاف تلاشها برای ایجاد یک چارچوب سیاسی ملی بوده و این امر را دستکم در کوتاه مدت محقق نسازد. - بالا به پایین آمریکا همچنین به تلاشهایش برای ایجاد آشتی ملی در دولت مرکزی ادامه داده است. این تلاشها بر دستیابی به معیارهای تعیین شده از سوی قانونگذاران متمرکز بوده و به اموری مانند توزیع اساسی قدرت و شاکله نهایی کشور عراق مانند قوانین مربوط به نفت، اصلاحات قانون اساسی، قانون مربوط به قدرتهای استانی، عفو عمومی و بعثزدایی میپردازند. آمریکا همچنین برای ایجاد ظرفیت لازم در دولت عراق تلاش کرده و در درجه اول بر آموزش و تجهیز نیروهای امنیتی این کشور تمرکز کرده است. دلیل این امر تا حدودی به این خاطر بوده که واشنگتن هیچ شرطی برای حمایت خود از دولت عراق تدوین نکرده و اهرمهای اندکی برای اعمال فشار بر تصمیمات دولت در اختیار دارد. مجلس عراق به برخی از این معیارها که از سوی دولت آمریکا برای آن تعیین شده بود، دست یافته و به همه این معیارها را محقق نکرده است. قوانینی که این مجلس تصویب کرده است مانند قانون بعثزدایی و اختیارات استانی مبهم هستند و بیشتر به نحوه اجرا وابسته هستند. سران عراقی بر معیارهای تعیین شده متمرکز هستند تا عملکرد خود را به واشنگتن ثابت کنند. اما اولویتهای آنها بر مسایل دیگر مانند ارایه خدمات اولیه، مدیریت زندانیان عراق و در درجات کمتر بر رسیدگی به آوارگان عراقی متمرکز بوده است. هدف از تدوین معیارها این بود که از آن به عنوان نشانهای برای ایجاد آشتی ملی گسترده استفاده شود. آشتی ملی یعنی تعهد اکثریت فراکسیونها و جناحهای رقیب به مبانی اصولی کشور عراق. معیارهای تدوین شده در این زمینه با موفقیت همراه نبوده است. پیشرفتهای حاصله بیشتر ناشی از بازارگرمیها بوده که البته تا حدودی مثبت بوده است ولی به کاهش عوامل بیثباتی در عراق منجر نشده و یا به ایجاد شیوه درست حکومتداری ملی ختم نشده است. - گزینهها برای ترتیبات سیاسی آتی آمریکا در سیاست جاری خود میتواند دو گزینه جایگزین را مدنظر قرار دهد. - پذیرش شیوه کل به جزء: با توجه به محدودیتهای دولت کنونی در بغداد و ارتباط نداشتن آن با مردم عراق و اداره آن توسط جناحهای سیاسیای که به دنبال منافع خود هستند، بهتر است آمریکا بیش از حد کنونی تلاشهای خود را به سمت مناطق محلی سوق دهد. آمریکا میتواند به عوض حل مسایل جنجالبرانگیز و بلند مدت سیاسی مربوط به ماهیت کشور عراق، اجازه دهد به این مسایل دیرتر پاسخ داده شود و در عوض بر ظرفیت حکومتداری در سطوح استانی و یا مناطق محلی تمرکز کرده و به دنبال رهبران جدید محلی باشد. بعد از آن، زمانی که احزاب جدید منطقهای تشکیل شدند و در انتخابات شرکت کردند، صحنه برای آشتی واقعی سیاسی در سطح ملی آماده خواهد شد. - اجرای طرح ویژه سیاسی در بغداد: یکی از گزینههای جایگزین دست زدن به "معامله بزرگ" است. معنی آن به رسمیت شناختن این امر است که معیارهای تعیین شده از سوی قوه مقننه به درد هدفهای تعیین شده برای آنها نمیخورد و در تحقق آن به منظور راضی نگهداشتن واشنگتن تعجیل شده است. رویکرد رسیدن به معامله بزرگ همه جناحهای عراقی را برای گفتوگوی گسترده و فراگیر برای حل و فصل مسایل عمده و بنیادی در مورد کشور عراق، گردهم جمع میکند. مسایل عمدهای مانند فدرالیسم و توزیع قدرت در این کشور. کانال اصلی برای این معامله بزرگ بازنگری در قانون اساسی است که به طور متناسبی به نمایندگی از طیف گسترده جناحهای سیاسی عراق باشد. این معامله به محض این که سر بگیرد، لازم است با ایجاد یک نظام معتبر دولتی و توانا که بتواند امنیت، ثبات را فراهم آورده و افکار عمومی را با نظام سیاسی جدید همراه سازد، تقویت گردد. - دیگر گزینهها چیستند؟ سیاست کنونی سه نقص دارد که عبارتند از: * ممکن است دستاوردها اندک باشند. موفقیت سیاست جاری تا حدود زیادی بستگی به عواملی دارد که خارج از کنترل آمریکا هستند و بطور مداوم در حال تغییرند. این عوامل شامل آتشبس اعلام شده از سوی ارتش المهدی، ادامه تمایل شورای بیداری برای همکاری با آمریکا است. قدرت دادن به شورای بیداری که بیشتر آنها را شورشیان پیشین و سرانی تشکیل میدهند که مخالف دولت بغداد هستند، خطر بزرگ عقبگرد را به همراه دارد. * نبود راهکار سیاسی. پیشرفت سیاسی در عراق چنان کند، پرمانع و ظاهری است و چنددستگی سیاسی و اجتماعی چنان عمیق است که آمریکا به نسبت سال گذشته به امکان ترک این کشور نزدیک نشده است. توسعه پایدار سیاسی پنج تا 10 سال تعهد دائم آمریکا را در این کشور طلب میکند. * هزینهها گزاف است. تعهد آمریکا در عراق هزینههای سنگین انسانی و مالی به همراه دارد و آمریکا علاوه بر منافع جهانی، خود را نیز بخاطر تعهداتش در عراق فدا میکند. اگر حتی پیشرفت در عراق ادامه یابد، نتیجه کار ممکن است ارزش این همه هزینه را نداشته باشد. اگر آمریکا قادر نباشد و یا تمایل نداشته باشد به تعهد کامل و بدون قید و شرط خود در عراق ادامه دهد، نیاز است که به دنبال سیاستهای جایگزین برای کاهش تعهدات خود بوده ولی دستکم برخی از منافع حمایت خود را حفظ کند. دو گزینه پیش روی آمریکا است: اول کاهش تعهدات و تعیین شروط برای این تعهدات است و دوم کاهش بیقید و شرط و تقریباً کامل تعهدات نظامی است. در ادامه این مقاله به تشریح هر دوی این گزینهها پرداخته شده است. - کاهش تعهدات و تعیین شروط خلاصه: حمایت آمریکا از دولت عراق به دستیابی به برخی از اهداف سیاسی مشروط شود. نتیجه آن نظام غیرمتمرکزی است که دولت مرکزی آن ضعیف بوده و آمریکا با حضور اندکی از آن حمایت میکند. اصل: آرایش ارتش آمریکا برای حمایت از دستاوردهای امنیتی در عراق بعد است بیش از سال 2008 ادامه داشته باشد.کاهش سطح نیروها در عراق احتمالاً به برخی ناآرامیها و خشونتها در این کشور منجر میشود. متغیرهای سیاسی غیرمتمرکز و چنددسته در عراق نمیتواند تغییر کند. ایجاد یک دولت مرکزی در بغداد که بتواند نقش امنیتی را از آمریکا تحویل بگیرد با تعیین جدول زمانی مشخص، امکانپذیر نخواهد بود. حداقل نتیجه قابل قبولی که بتواند ادامه حمایت آمریکا را از توجیه کند، ایجاد عراقی غیرمتمرکز است که دولت مرکزی در آن تنها بر دو موضوع تقسیم درآمدها و تامین امنیت در سطح ملی متمرکز باشد. برای دستیابی به هر یک از این نتایج نیاز است عراق شرایط زیر را داشته باشد: * مکانیزمی برای تقسیم درآمد نفتی * انتخابات استانی برای کمک به تشکیل ساختار قدرت غیرمتمرکز * داشتن ارتشی حرفهای، غیرحزبی و بیطرف که بتواند در برابر خشونتهای جناحی از کشور حمایت کرده و نگهبانی از آن را برعهده گیرد. حتی اتخاذ این گامها اندک نیز تلاش فراوانی طلب میکند اما آمریکا برای نیل به آنها باید برای دولت عراق روشن سازد که اگر پیشرفت مناسبی در راستای این اهداف تا پایان سال 2008 نداشته باشند، آنگاه آمریکا طبق برنامه خود از عراق خارج خواهد شد. اگر دولت عراقی به این فشارها پاسخ دهد آنگاه آمریکا میتواند به حفظ تعداد کمتری از نیروهای خود در این کشور برای حمایت، آموزش و تجهیز نیروهای امنیتی عراق و کمک به پلیس عراق برای مواجهه با جناحهای رقیب، ادامه دهد. مذاکرات کنونی دو جانبه آمریکا و عراق در این رابطه توانسته مجمعی را ایجاد کند که در آن مفاد این معامله بزرگ تدوین شود. این امر باید شامل این تضمین نیز باشد که آمریکا به دنبال ایجاد پایگاههای دائمی در عراق نیست. این سیاست به آمریکا امکان میدهد تعهدات آن از حداقلها فراتر نرود و از این رو تلاشهای دیپلماتیک و سیاسی آمریکا محدود شود. ادامه سرمایهگذاری عمده و انتظارات در عراق به منظور تقویت دولت مرکزی این کشور غیرعاقلانه است. اگر عراقیها در عمل ناتوان باشند، آمریکا باید از از میزان ضررهای خود بکاهد. - کاهش بیقید و شرط و تقریباً کامل تعهدات نظامی خلاصه: خروج غیرمشروط همه نیروهای آمریکایی مستقر در عراق، در کنار تقویت حضور نظامی در منطقه به همراه تلاشهای دیپلماتیک و ادامه حمایت سیاسی از دولت عراق باید باشد. اصل: حضور مداوم آمریکا در عراق نمیتواند نتیجهای به همراه داشته باشد که ارزش هزینهها در زمینه نیروی انسانی و منابع را داشته باشد. گذشته از این، منافع گسترده آمریکا که آمریکا در این راه حضور نظامی در عراق هزینه میکند بسیار سنگینتر از دستاوردهایی است که میتواند در این کشور به دست آید. گزینههای پیش روی آمریکا شامل موارد زیر هستند: * تعیین جدول زمانی مشخص و غیرقابل تمدید برای خروج همه نیروهای آمریکایی از عراق که رابطهای با شرایط سیاسی عراق نداشته و تغییرپذیر نباشد ( به عنوان مثال آغاز خروج نظامیان از ژانویه 2009 و تکمیل آن تا سال 2011). * تقویت حضور نظامی در خلیج [فارس] و حفظ توانایی آمریکا برای مداخله از خارج از عراق. * احیای ائتلاف منطقهای * در محدودهای که خروج نیروهای مستقر در عراق اجازه میدهد، حضور دیپلماتیک و حضور کمکی در داخل عراق وجود داشته باشد که شامل ایجاد دفتر آموزش و تجهیز تحت مدیریت اداره همکاریهای دفاعی در داخل سفارت آمریکا باشد. - منافع آمریکا، خطرات و مقتضیات هر یک از این سیاستها اولویتهای متفاوتی برای پنج محور مربوط به منافع آمریکا در عراق ایجاد میکنند و خطرات مختلفی به همراه داشته و مقتضیات متفاوتی طلب میکنند. اثرات تعهد کامل و بدون قید و شرط بر هر یک از محورهای مذکور عبارتند از: * تبدیل عراق به سکوی تروریسم: عمدتاً مثبت. تا زمانی که شوراهای بیداری و نیروهای آمریکایی در صحنه حضور داشته باشند فراهم کننده اجتناب راهبردی از سازمان القاعده در عراق خواهد بود. * احیای ظرفیت و اعتبار: عمدتاً منفی. نیروهای آمریکایی از آزادی عمل برای دیگر مناطق برخوردار نخواهند بود. اثرات مثبت این تعهد کامل و بدون قید و شرط این است که ممکن است به تقویت اعتبار آمریکا از طریق حفظ تعهد نسبت به اهداف اعلام شده منجر شود. * ثبات منطقهای: هم مثبت و هم منفی. حضور عمده آمریکا در منطقه مانع از بروز اختلاف منطقهای عمده میشود ولی میتواند همچنین به عنوان توجیهی برای مداخله منطقهای در عراق استفاده شود. * نفوذ ایران: تقریباٍ مثبت. این سیاست بر کنترل و مهار نظامیگری مورد حمایت ایران منجر میشود اما باب نفوذ آشکار سیاسی ایران را میگشاید. به مرور زمان اگر گفتوگوی ملی در عراق با موفقیت انجام شود. ظهور یک مرکزیت عراقی میتواند در راه ایجاد توازن لازم در برابر نفوذ ایران به کار رود. * اثرات تعهد کامل و بی قیدوشرط بر یکپارچگی عراق عمدتاً مثبت خواهد بود. اثرات کاهش تعهدات و تعیین شروط بر محورهای منافع آمریکا در عراق: فرض این ارزیابی این است که معامله بزرگ با موفقت صورت گیرد. اگر این معامله با موفقیت بسته نشود موارد زیر بر محورهای منافع آمریکا در عراق پیش میآید: * تبدیل عراق به سکوی تروریسم: مثبت. سنیها را به شرکت در روند سیاسی ترغیب کرده و از این رو مانع از تبدیل عراق به ماوای تروریستها میشود. نیروهای باقیمانده آمریکا نیز همچنان در این کشور برای مبارزه با القاعده در عراق در مواقع ضروری و تسهیل در جمعآوری اطلاعات جاسوسی باقی میمانند. * احیای اعتبار و قابلیت عراق: مثبت بودن حفظ ظرفیت آمریکا و تاثیرات مختلف آن بر اعتبار و پرستیژ آمریکا تا حدود زیادی به نحوه اجرای امور بستگی خواهد داشت. * ثبات منطقهای: تاحدودی منفی. دولت بسیار غیرمتمرکز در عراق و کاهش حضور نیروها خطر بیثباتی را به همراه دارد اما حضور تهمانده نیروها در این کشور میتواند از شدت این امر بکاهد. * نفوذ ایران: تا حدودی منفی. دولت بسیار غیرمتمرکز در عراق و کاهش نیروها موجبات مداخله بیشتر ایران را فراهم میآورد. این شیوه نیازمند تعهدات کمتر آمریکا در زمینه سیاسی، اقتصادی و نظامی به نسبت آن چه که هماکنون جاری است، خواهد بود. به هر حال، این امر کنترل کمتر آمریکا بر اوضاع را به همراه دارد و به موفقیت آن بر اراده فراکسیونهای مختلف عراقی برای پایبندی به تعهداتشان بستگی خواهد داشت. این رویکرد میتواند به بیثباتی بیشتر منجر شده اما این ظرفیت را برای آمریکا فراهم میسازد تا اگر منافع حیاتی آن مورد تهدید قرار گیرد، امکان مداخله داشته باشد. اثرات کاهش تقریباً کامل و بیقید وشرط تعهدات نظامی بر منافع آمریکا در عراق: * تبدیل عراق به سکوی تروریسم: منفی. آمریکا کمتر قادر خواهد بود علیه تروریستها در عراق وارد عمل شود و دارای نیروی نظامی در این کشور نخواهد بود. این امر تا حدودی با نبود حضور آمریکا کاهش پیدا میکند همزمان با آن تندروی تقویت شده بعلاوه این که حضور خارجی به منظور بازدارندگی تقویت خواهد شد. * احیای اعتبار و ظرفیت آمریکا: منفی و مثبت. هزینههای انسانی و مالی کاهش پیدا کرده و این امر به احیای ظرفیت نظامی آمریکا کمک میکند و منابع دیپلماتیک و دیگر منابع آمریکا را صرف دیگر موضوعات میکند و مخالفتهای جهانی علیه آمریکا را از میان برمیدارد. اثر منفی این امر بر احیای اعتبار آمریکا این است که به احتمال زیاد اینگونه برداشت خواهد شد که واشنگتن در عراق شکست خورده است. * ثبات منطقهای: میتواند مثبت یا منفی باشد. اگر دولت عراق ناکام بماند و درگیریهای گسترده در این کشور درگیرد این سیاست تاثیر بسیار منفی بر ثبات منطقهای برجای خواهد گذاشت. اگر تقابل عمدهای در منطقه پیش نیاید و دولت عراق موفق شود، خروج تقریباً کامل نیروها میتواند به ثبات منطقهای کمک کند چرا که منبع اختلافات رفع شده و هدفی برای تروریستها باقی نمیماند. * نفوذ ایران: منفی. ایران آزادی عمل بیشتری برای عمل در عراق بدون مخالفت آمریکا خواهد داشت. به هر حال این سیاست دست آمریکا را نیز برای حمله به ایران بدون هراس از امکان انتقامجویی ایران علیه نیروهای آمریکایی در عراق باز میگذارد. * کشور واحد: پیشبینی اثرات بر این محور دشوار است. این سیاست تحولات سیاسی در عراق را بطور کلی به دست عراقیها میسپارد. نبود نیروهای آمریکایی ممکن است آشتی عراقیها را تسهیل کرده و ایجاد عراق متعهد را افزایش دهد. یا ممکن است به تجزیه این کشور منجر شود. این سیاست همچنین خطر شکست کامل دولت عراق را به همراه دارد. هرج و مرج گسترده و حتی نسلکشی ممکن است پیش آید. طرفداران این سیاست معتقدند اگر نسل کشی پیش آید، آمریکا باید برای توقف آن اقدام کند. اعتباری که آمریکا میتواند برای خود در جامعه بینالملل با خروج از عراق کسب کند ممکن است احتمال این امر را تقویت کند که دیگران به کمکها در راستای این تلاشها بپیوندند. این سیاست همچنین نیازمند این امر است که کشورهای همسایه افزایش حضور نظامی عراق را پذیرفته و در روند خروج نظامیان آمریکایی مداخله نکنند. - همسایگان عراق همه سه گزینه برای سیاست آمریکا در عراق در صورتی امکان موفقیت دارد که همسایگان عراق با آن همکاری کنند. در ماههای اخیر به نظر میرسد بهبود نسبی در رفتار ایران و سوریه ایجاد شده باشد. به نظر میرسد ارتش آمریکا نیز با این امر موافق است که شورشیان کمتری اجازه مییابند از مرزهای سوریه به عراق رخنه کنند و شمار حملات به نیروهای ائتلاف با استفاده از تسلیحات ساخت ایران نیز ظاهراً دستکم تا زمان عملیات دولت عراق علیه نیروهای ارتش المهدی در بصره و اقدامات ارتش المهدی علیه منطقه الخضراء بغداد، کاهش داشته است. در عین حال، تهاجم عمده نظامی ترکیه به منطقه کردستان عراق و اقدام آن علیه شبهنظامیان کرد که با موافقت آمریکا صورت گرفت کردها را تحریک کرده و نگرانیهای اندکی نیز در میان اعراب عراق ایجاد کرده است. این که واشنگتن با همه همسایگان عراق بخصوص ایران و عربستان سعودی تعامل داشته باشد، بسیار مهم است. تا به امروز به نظر میرسد تلاشها در این رابطه به صورت پراکنده صورت گرفته و همه جانبه نبوده است. آمریکا به تمرکز شدیدتر بر این امر نیاز دارد که از ایران و عربستان چه انتظاراتی دارد و چه اهرمهایی را میتواند برای فشار بر آنها به کار بندد. ساده باید گفت که راهی برای ثبات عراق بجز همکاری حداقلی ایران وجود ندارد که مرزهای گسترده و باز آن با عراق فرصت های فراوانی برای مداخله ایران بوجود میآورد، ضمن این که وابستگی فرهنگی میان ایران و شیعیان عراق وجود دارد. عربستان سعودی روی دوستانهتری به عراق در ماههای اخیر نشان داده اما هنوز برای ایجاد روابط دیپلماتیک اساسی با عراق و رفع مشکل بدهیهای دوجانبه میان دو کشور مردد است. 14 سوال برای ژنرال پترائوس و سفیر رایان کراکر ژنرال پترائوس و رایان کراکر قرار است در کنگره آمریکا شهادت دهند. مردم آمریکا از آنها انتظار دارند که اوضاع در عراق چگونه است و این که گزینهها برای پیشرفت امور چیستند. هیچ کس خواهان نتایج فاجعهبار در عراق نیست اما در عین حال درخواست برای تعهد بیپایان انتظار بیش از اندازهای است. سوالات اعضای کنگره باید به منظور روشن شدن این امر باشد که تا چه وقت به حضور بلند مدت آمریکا در عراق نیاز خواهد بود. چه زمانی کاهش بیش از پیش نیروها امکانپذیر خواهد بود و چگونه ما میتوانیم شاهد ثبات بلندمدت در عراق باشیم. 1- عملیات اخیر دولت عراق علیه ارتش المهدی در بصره فعلاً خاتمه یافته است. این عملیات چه حرفی برای آمریکا درباره تواناییها و میزان وفاداری نیروهای امنیتی عراق، درباره نفوذ ایران و درباره مقاصد و تواناییهای ارتش المهدی دارد؟ 2- با کاهش نیروهای آمریکا و رسیدن سطح این نیروها به تعداد قبل از آغاز عملیات ویژه افزایش نیروها، آیا ارتش المهدی میتواند با نیروهای امنیتی عراق درگیر شود. بهبود رفتاری مقتدا صدر و ارتش المهدی تا چه اندازه به عملیات افزایش نیروها بستگی داشته است؟ آیا میتوان انتظار داشت تلاشی جدی در جهت انحلال ارتش المهدی صورت گیرد؟ چرا مقتدا صدر در جهت حرفهای کردن مبارزان خود گام برداشته اگر وی قصد استفاده از آنها را ندارد؟ 3- دولت مرکزی عراق ضعیف به نظر میرسد و امکان شکست آن در صورت خروج نیروهای آمریکایی از عراق احتمال میرود. گسترش عملی دولت مرکزی عراق از محدوده منطقه الخضراء به سطح مناطق و محلات تا چه اندازه میتواند موثر باشد؟ میتوان انتظار داشت در چه زمانی نیروهای امنیتی عراق بتوانند مسئولیتهای امنیتی را در سراسر این کشور برعهده گیرند؟ آیا تلاش برای تقویت دولت مرکزی کار عاقلانهای است یا باید کار را بر حکومتهای محلی متمرکز کرد؟ 4- پیشرفتهایی در زمینه قانونگذاری در عراق صورت گرفته است اما گاهی اوقات تردیدهایی درباره اجرای قوانین بروز میکند. آیا پیشرفتی که دولت عراق به سوی تحقق معیارهای قانونگذاری داشته نشانه رسیدن به آشتی بادوام است؟ اثرات عملی قانون عفو عمومی و بعثزدایی چه خواهد بود؟ آیا انتخابات استانی در عراق در اول اکتبر امسال برگزار خواهد شد؟ چگونه میتوان از بروز خشونت در روند انتخابات جلوگیری کرد؟ 5- به نظر میرسد اهرمهای آمریکا بر دولت عراق رو به کاهش است. چه اهرمهای فشاری برای آمریکا باقی مانده و چگونه میتوان این اهرمها را افزایش داد؟ اگر آمریکا برنامهای برای خروج تدوین کند آیا این امر بر تفکر عراقیها اثر خواهد داشت؟ آیا کمکهای آمریکا که به شرط تحقق معیارهای تعیین شده صورت میگیرد به این روند کمک خواهد کرد یا مانع آن خواهد بود؟ 6- مشکلات عمدهای در راه پلیس عراق وجود دارد چرا که واحدها در ابتدا به شبهنظامیان خود وفادار هستند. گزارشهای اخیر نشان میدهد که برخی از بخشهای ارتش عراق نیز چنین مشکلی دارند. وفاداری مختلف در ارتش عراق تا چه حد میتواند مایه نگرانی باشد؟ اگر آمریکا شمار نیروهای خود را به سطح قبل از طرح افزایش نیروها برساند و از قابلیت نظارتی نیروها بکاهد آیا این خطر وجود دارد که نقض حقوق بشر از سوی نیروهای امنیتی عراق افزایش یابد؟ 7- شوراهای بیداری شامل عناصر ضددولتی و ضداشغالگری هستند. پتانسیل خطرناک بودن شوراهای بیداری در صورتی که آنها در روند سیاسی و دولتی عراق ادغام نشوند تا چه حد است؟ آیا آنها تهدید ایجاد خشونتهای فرقهای را به همراه دارند، آیا اقدامات لازم برای ادغام آنها به نیروهای امنیتی عراق به اندازه کافی بوده است؟ 8- مسئله پایگاههای آمریکا در عراق موضوع حساسی برای کل منطقه به شمار میرود. آیا طرحهایی برای واگذاری پایگاههای کنونی آمریکا به مقامات عراقی تدوین شده است؟ آیا طرحهایی برای حضور بلند مدت ارتش آمریکا در عراق در دست است؟ 9- طرح افزایش نیروها موفقیتهایی به همراه داشت اما دولت هنوز درباره ادامه حضور در عراق سخن میگوید. اگر نبود پیشرفت به این معنی است که ما باید نیروهای خود را در عراق افزایش دهیم و پیشرفت به معنی ادامه حضور در آنجا است، تحت چه شرایطی ما قادر خواهیم بود اکثر نیروهای رزمی خود را از عراق خارج سازیم؟ با افزایش نیاز به نیرو در افغانستان، کمترین تعداد نیرویی که برای انجام امور در عراق به وجود آنها نیاز است، چقدر است؟ 10- از نشانههایی که اخیراً در جهت پیشرفت حاصل شده استقبال میشود. میتوان انتظار چه نشانههای سیاسی را در پایان سال 2008 داشت؟ در ماههای آینده نشانههای شکست که ممکن است ضرورت بازنگری در راهبرد آمریکا در عراق را به همراه داشته باشد، چه خواهند بود؟ 11- حضور آمریکا در عراق همواره برای مبارزه با القاعده حیاتی است اما به نظر میرسد موفقیت کنونی در انجام این مبارزه بخاطر حضور شوراهای بیداری بوده است. آیا حضور ارتش آمریکا در ساختار کنونی آن برای شکست القاعده ضروری است؟ به دنبال خروج آمریکا از عراق چه فرصتهای پیش خواهد آمد و آیا القاعده در عراق میتواند خود را بازسازی کرده و بیشتر این کشور را تحت کنترل بگیرد؟ آیا شوراهای بیداری قادر خواهند بود که بدون حضور گسترده نظامی آمریکا با القاعده مقابله کنند؟ 12- همواره از حضور نیروهای آمریکایی به عنوان عامل مهم در ایجاد توازن برای نفوذ ایران استناد میشود. به دنبال خروج نیروهای آمریکایی فرصتها چگونه خواهد بود آیا شبهنظامیان تحت حمایت ایران به سرعت رشد خواهند کرد و دولت و مناطق وسیع این کشور را در اختیار خواهند گرفت؟ یا این که خروج نیروهای آمریکایی به درگیری میان شیعیان منجر میشود؟ دیدگاه شما از اوضاع سیاسی و امنیتی بصره بخصوص در ارتباط با نفوذ ایران چیست؟ 13- به نظر میرسد شبهنظامیان اندکی از سوریه به داخل عراق نفوذ میکنند و به نظر میرسد حملات کمتری دستکم تا همین اواخر با استفاده از سلاحهای ایرانی علیه نیروهای آمریکایی صورت میگیرند. آیا ایران و سوریه برای ثبات عراق همکاری بیشتری میکنند؟ اگر اینگونه است، دلیل آن چیست؟ برای ترغیب همکاری آنها باید چه کار کرد و نقش ایران در اوضاع بصره چیست؟ 14- رابطه میان عراق و کشورهای عربی، بخصوص شورای همکاری خلیج فارس آسیب دیده است. آمریکا برای بهبود این روابط چه کار میکند و چگونه میتوانیم حمایت جهان عرب را از عراق جلب کنیم؟
گزارش
نام منبع: خبرگزاری فارس
شماره مطلب: 10964
دفعات دیده شده: ۳۵۷۱ | آخرین مشاهده: ۵ روز پیش