Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • «حقوق‌بشر، ابزار جنگ نرم امریکا،در قبال کشورهای واگرا با هژمونیک‌گرایی نومحافظه‌کاران»علیرضا محمودی
    پنج‌شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۰۲

    چکیده حقوق‌بشر به مثابه مؤلفه‌ای تأثیرگذار، به گونه رو به افزایشی از پایان جنگ سرد (1991) تا کنون، فضای جامعه بین‌المللی را ترسیم کرده است. در این میان تلاش دست‌اندرکاران سیاست خارجی ایالات متحده امریکا جهت تبیین حقوق‌بشر به صورت ابزار مطلوب برای خود و تلاش برای تغییر هنجارهای بین‌المللی در راستای هماهنگ کردن نظام بین‌الملل با مفهوم هژمونیک‌گرایی خود به جای کثرت‌گرایی و پلورالیسم امنیتی راهبردی، موجب گردیده است تا معضلات اساسی امنیتی در کشورهای

    چکیده حقوق‌بشر به مثابه مؤلفه‌ای تأثیرگذار، به گونه رو به افزایشی از پایان جنگ سرد (1991) تا کنون، فضای جامعه بین‌المللی را ترسیم کرده است. در این میان تلاش دست‌اندرکاران سیاست خارجی ایالات متحده امریکا جهت تبیین حقوق‌بشر به صورت ابزار مطلوب برای خود و تلاش برای تغییر هنجارهای بین‌المللی در راستای هماهنگ کردن نظام بین‌الملل با مفهوم هژمونیک‌گرایی خود به جای کثرت‌گرایی و پلورالیسم امنیتی راهبردی، موجب گردیده است تا معضلات اساسی امنیتی در کشورهای واگرا با فضای مطلوب امریکا و نومحافظه‌کاران حاکم بر آن پدید آید.1 اصولاً سیاست‌گذاران ایالات متحده امریکا از مؤلفه نرم‌افزاری حقوق‌بشر به صورت فعالیت روانی طرح‌ریزی شده برای تأثیرگذاری بر کنش کشورهای واگرا با سیاست‌گذاری‌های مطلوب خود بهره می‌گیرند و از آن در جهت دستیابی به اهداف سیاسی – نظامی خود بهره می‌برند. حقوق‌بشر در دکترین سیاست خارجی امریکا یک مقوله‌ نرم‌افزاری جهت کاهش فضای تأثیرگذار نیروی معارض و بهره‌گیری از ابزارهای فشار آن در قالب یک مدیریت ادراکی و تاکتیک‌های طراحی شده برای ضربه زدن به ذهن و فکر نیروی مقابل، به ویژه در فضای ثبات بین‌المللی است. بر این اساس، نوشتار حاضر می‌کوشد تا ابعاد مقوله حقوق‌بشر را در چارچوب سیاست خارجی امریکا، مورد بررسی و تبیین نظری قرار دهد. واژگان کلیدی: حقوق‌بشر، عملیات روانی، سیاست خارجی امریکا، هژمونی. مقدمه ایالات متحده پس از فروپاشی دیوار برلین و پایان جنگ سرد، به پدیده حقوق‌بشر به عنوان ابزاری در جهت تأمین منافع ملی خود می‌نگرد. دولت امریکا که خود گرفتار در تارهای به هم تنیده مسائل حقوق‌بشر در داخل جامعه امریکاست، نمی‌تواند بسط‌دهنده و تأمین‌کننده آن در فراسوی مرزها باشد. نگرش نومحافظه‌کاران امریکا به نظام بین‌المللی این است که در شرایط کنونی نظام بین‌الملل می‌باید دارای اقتداری مرکزی باشد و این اقتدار مرکزی بالطبع نیرویی است که از ابزارهای پیچیده روانی – ادراکی برای تأثیرگذاری بر کشورهای واگرا با سیاست‌گذاری‌های راهبردی – امنیتی خود برخوردار باشد و در این راستا حقوق‌بشر مؤثرترین مکانیسم برای این مقصود است.3 با ظهور نومحافظه‌کاران امریکا در عرصه سیاست‌گذاری ایالات متحده امریکا و پس از11 سپتامبر 2001، امنیت نرم‌افزاری هژمونیکی به اولویت نخست ایالات متحده امریکا تبدیل گردیده و در این راستا نومحافظه‌کاران از هر ابزاری جهت پیشبرد آن بهره گرفته‌اند و بدین روی حقوق‌بشر به عنوان نماد فشار نرم‌افزاری مورد توجه دست‌اندرکاران سیاست خارجی امریکا قرار گرفته است. نومحافظه‌کاران، حقوق‌بشر را فی‌نفسه به عنوان عامل مخالف منافع ملی در حیطه سیاست خارجی نمی‌یابند، بلکه از آن به عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی استفاده می‌کنند و از همین روست که بسیاری آن را دولت‌گرایی لیبرالیسم تلقی می‌کنند.4 البته آنچه به نظر می‌رسد، منافع امریکا در چارچوب هنجارهای حقوق‌بشر تعریف نمی‌گردد، بلکه مفاهیم و ارزش‌های حقوق‌بشر با توجه به تعریفی که از منافع ملی امریکا وجود دارد، عملیاتی می‌گردد. پس از رویداد 11 سپتامبر، به دلیل تغییر در گفتمان امنیتی – راهبردی نظام بین‌المللی از گفتمان سخت‌افزاری ژئوپلیتیک به گفتمان‌های نرم‌افزاری ژئواکونومیکی و ژئوکالچر، جایگاه حقوق‌بشر ارتقا یافته است. تلاش قدرت‌های بزرگ جهت تبیین نظری مقوله حقوق‌بشر به عنوان یکی از ابزارهای افزایش‌دهنده سطوح تأثیرگذاری خود و پیشبرد سیاست‌گذاری‌های یکجانبه‌گرایانه نمود بیشتری یافته است و امریکا دراین میان اساس سیاست‌گذاری‌های راهبردی – امنیتی خود را بر پایه حقوق‌بشر و سیاست‌گذاری‌های اقناع‌سازی قرار داده است. در واقع قدرت‌های مؤثر در نظام بین‌المللی از جمله ایالات متحده امریکا، تلاش دارند تا با فراتر رفتن از الگوی وستفالیایی تعاملات واحدهای ملی، سطوح تصمیم‌گیری‌های سیاسی آنان را با استفاده از دستاویزی چون حقوق‌بشر مورد چالش امنیتی – راهبردی قرار دهند و بر این اساس مسئله‌ای چون حقوق‌بشر برای انجام عملیات روانی و مؤثرتر نمودن بعد رسانه‌ای اهداف امنیتی – راهبردی امریکا، کارامد باشد. حقوق‌بشر در دکترین راهبردی – امنیتی نومحافظه‌کاران امریکا در چارچوب دیپلماسی فشار و به عنوان وجه تکمیلی اقدامات پیش‌دستی کننده تلقی می‌شود که اگر بازیگر چالشگر با سیاست‌گذاری‌های مدنظر امریکا، اهداف استراتژیک آن قدرت را مورد پذیرش قرا ندهد، با بهره‌گیری ادراکی – روان‌شناختی مطلوب به اهداف خودی از حقوق‌بشر، شکل نوینی از رفتار استراتژیکی توسط امریکا به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.5 در این راستا نومحافظه‌کاران براساس مقوله حقوق‌بشر و مفهوم جنگ نرم علیه کشورهای مستقل از اهداف یکجانبه‌گرایانه امریکا نظیر جمهوری اسلامی ایران، تاکتیک‌های اسب تروا و جنگ روانی در سطحی گسترده‌ را در دستور کار خود قرار داده‌اند. تاکتیک اسب تروا که بسیاری آن را از دستاوردهای وزارت خارجه کاندالیزا رایس از سال 2004 تاکنون در قبال کشورهای واگرا با امریکا، به ویژه ایران، ارزیابی می‌کنند بر تقویت سازمان‌های بین‌المللی طرفدار امریکا در ایران تحت لوای ارتقای حقوق‌بشر و حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دمکراسی امریکایی و نهایتاً زمینه‌سازی انقلاب نارنجی و مخملی در ایران استوار است. تاکتیک جنگ روانی در سه عرصه مختلف شامل دیپلماسی‌مدار دوم یعنی مراودات رسمی مقامات دولت امریکا با اپوزیسیون داخلی طرفدار حقوق‌بشر، گسترش برنامه‌های رادیو و تلویزیونی همچون رادیو فردا و صدای امریکا با محوریت نقض حقوق‌بشر در ایران و سرانجام وادار نمودن نهادهای بین‌المللی نظیر شورای حقوق‌بشر و کمیته حقوق‌بشر به اتخاذ مواضع منفی نسبت به جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. با توجه به تلاش ایالات متحده امریکا جهت مهندسی جدید خاورمیانه از طریق الگوی نرم‌افزاری در کنار سیاست‌گذاری‌های سخت‌افزارانه، بسیاری از نظریه‌پردازان نومحافظه‌کار همچون کنت پولاک ، کاتالیزور تغییرات در خاورمیانه به مثابه یک منطقه بحران‌آفرین برای ثبات هژمونیکی مطلوب امریکا را فشارهای نرم‌افزاری حقوق‌بشری از طریق نهادهای بین‌المللی وابسته به امریکا می‌دانند.6 مقوله دیپلماسی عمومی از طریق ابزارهای فشار حقوق‌بشری و دیدگاه تغییر نرم‌افزاری و فروپاشی درونی کشورهای مستقل از سیاست‌گذاری‌های امریکا، از جمله محورهای سیاست‌گذاری امنیتی - خارجی نومحافظه‌کاران است که با تخصیص بودجه‌های 70 و 80 میلیون دلاری در پنتاگون و وزارت امور خارجه امریکا، بعد عملی آن به منصه ظهور رسیده است. از سوی دیگر براساس درک اشتراوسی نومحافظه‌کاران، عملیاتی نمودن حقوق‌بشر و دمکراسی در بطن قدرت نظامی – امنیتی امریکا نهفته است و بنابراین به جهت نیاز به فضای باز برای سازوکارهای حقوق‌بشری مدنظر ائتلاف غرب، لازم است که کشوری نظیر امریکا، از بالاترین میزان قدرت در رابطه با کشورهای دیگر برخوردار باشد تا با توسل و بهانه ابزارهای حقوق‌بشری مطلوب خود، روند یکجانبه‌گرایی خود را در فضای سیاست بین‌الملل عملیاتی کند. نتیجه‌گیری مقوله حقوق‌بشر در ساختار خاص نظام بین‌الملل در مقطع زمانی پسا جنگ سرد از 1991 تاکنون بنا به جایگزینی تدریجی گفتمان‌های نرم‌افزاری ژئواکونومیکی و ژئوکالچر به جای گفتمان سخت‌افزاری جنگ سردی ژئوپلیتیک از اهمیت ویژه‌ای برخوردار گردیده است. در این راستا و به ویژه پس از رویداد 11 سپتامبر 2001 به مثابه یک نقطه عطف در عرصه تعاملات بین‌المللی، سیاست‌های اعلامی نومحافظه‌کاران امریکا در راستای بازتعریف ثبات هژمونیک مطلوب خود بر محوریت حقوق‌بشر و استفاده از اهرم‌های فشار ناشی از آن برای افزایش قدرت مانور سیاست‌های خارجی – امنیتی ایالات متحده امریکا استوار بوده است. سیاست حقوق‌بشری در سیاست خارجی امریکا به مثابه نرم‌افزار عملیات روانی دستگاه دیپلماسی امریکا از پیچیدگی‌های بیشتری نسبت به اتحادیه اروپا و سایر کشورهای غربی برخوردار بوده و به موازات آن تاکتیک‌های متعددی همچون اسب تروا و جنگ روانی هدفمند عملیاتی می‌گردند. به هر روی شناخت پیچیدگی‌های سیاست‌گذاری‌های امنیتی – راهبردی ایالات متحده امریکا، در گروی بررسی دقیق استفاده نومحافظه‌کاران امریکا ازمدیریت ادراکی – روان‌شناختی و ابزارهای خاص حقوق‌بشری جهت اقناع‌سازی افکارعمومی و مهندسی ذهن مخاطبان هدف بین‌المللی است تا از این طریق فضای مناسب برای ایجاد فرایندهای یکجانبه‌گرایانه راهبردی -امنیتی امریکا در فضای پیچیده و متعامل جامعه جهانی به زیان کشورهای مستقل و واگرا از این سیاست‌گذاری‌های هژمونیک‌گرایانه فراهم آید. منابع 1- آرمین امینی؛ دکترین راهبردی – امنیتی ایالات متحده امریکا پس از 11 سپتامبر؛ فصلنامه علمی – پژوهشی علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی کرج، زمستان 1385، صص 92 – 86. 2- آرمین امینی؛ عملیات روانی امریکا در حمله به عراق؛ فصلنامه مطالعات خاورمیانه، پاییز و زمستان 1383، صص 68 – 56. 3- Office of the President (2002), National Security Strategy of the United States in: http://www.whitehouse.com 4- Wiliam Kristol, Regime Change in Iran, Weekly Standard, http://www.weeklystandara.com/ Monday ,5 August 2002. 5- آرمین امینی؛ دکترین راهبردی – امنیتی ایالات متحده امریکا پس از 11 سپتامبر؛ پیشین، ص 93. 6- جواد وعیدی؛ ماوردی هژمونیک؛ همشهری دیپلماتیک، شماره 43، اسفند 1383، ص 2.



    مقالات مجله
    نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
    شماره مطلب: 10697
    دفعات دیده شده: ۳۳۰۸ | آخرین مشاهده: ۱۳ ساعت پیش