Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • نبرد روانی: عواملی که شکل درگیری‌های مدرن را تعیین می‌کنند/بیژن ایرانپاک
    پنج‌شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۰۱

    چکیده هرچند عملیات روانی یکی از ابزارهای تأمین بهتر و بیشتر منافع ملی کشورها تلقی می‌گردد، ولی پژوهش‌ها نشان می‌دهد استفاده امریکا از این ابزار در جهان و به ویژه خاورمیانه همواره تحت تأثیر عوامل راهبردی – امنیتی برخاسته از محیط بین‌المللی و منطقه‌ای قرار داشته است. نویسنده در این مقاله پس از ارائه مطالبی در خصوص کارکرد عملیات روانی، سیر تحول آن را به ویژه پس از حادثه 11 سپتامبر بررسی و در ادامه به روند عملیات روانی در محیط جدید نظام بین‌الملل می‌

    چکیده هرچند عملیات روانی یکی از ابزارهای تأمین بهتر و بیشتر منافع ملی کشورها تلقی می‌گردد، ولی پژوهش‌ها نشان می‌دهد استفاده امریکا از این ابزار در جهان و به ویژه خاورمیانه همواره تحت تأثیر عوامل راهبردی – امنیتی برخاسته از محیط بین‌المللی و منطقه‌ای قرار داشته است. نویسنده در این مقاله پس از ارائه مطالبی در خصوص کارکرد عملیات روانی، سیر تحول آن را به ویژه پس از حادثه 11 سپتامبر بررسی و در ادامه به روند عملیات روانی در محیط جدید نظام بین‌الملل می‌پردازد. یافته‌های این نوشتار نشان می‌دهد سیاست امریکا در عصر حاضر بیش از آنکه از ویژگی‌های سخت‌افزاری برخوردار باشد دارای خصایص نرم‌افزاری و عملیات روانی است. واژگان کلیدی: عملیات روانی، نبرد اطلاعاتی، نبرد روانی، امریکا. مقدمه امروز توجه تمام جوامع علمی به حوادثی که در عراق رخ می‌دهد جلب شده است. کاملاً آشکار است که عراق از ‌نظر مرکز فرماندهی امریکا عرصه آزمایشی ایده‌آلی برای امتحان روش‌ها و ابزارهای جدید هدایت جنگ به شمار می‌آید. به کار گرفتن مفاهیم تاکتیکی جدید و فناوری‌های نفوذ روانی در دنیای واقعی مهم‌ترین جنبه اهمیت این کشور است. برآورد خوش‌بینانه اهمیت حوادثی که در عراق رخ می‌دهد از نظر سیاسی مشکل است. یعنی به دلیل موفقیت راهکارهای هدایتی انتخاب شده توسط نیروهای اشغالگر، نه تنها کشور عراق تحت کنترل درآمده است بلکه رویکردی نیز اتخاذ شد که کشورهای رقیب امریکا نیز در مسیر سیاست امریکا در عراق قرار گیرند با تجزیه و تحلیل علمی موقعیت موجود، بیشتر پژوهشگران متوجه شده‌اند که رویارویی امریکا و عراق پایه‌ای کاملاً متفاوت با درگیری‌های پیشین دارد. بیشتر فرماندهی امریکا به دور از ابهام ولی در مواقعی غیرمنطقی و ابتدایی به نظر می‌رسد و از نظر نظامی ویژگی‌های محلی را در نظر نمی‌گیرد. برای کسانی که از بیرون به این مسئله می‌نگرند، همچون افرادی که از طریق تلویزیون درگیری‌ها را دنبال می‌کنند، تجاوز عجیب نیروهای ائتلاف در نزدیکی بصره در مانورهای پیچیده ستون‌های زرهی در اطراف شهرهای بندری کوچک و کم اهمیت عراق، این ایده را به ذهن متبادر می‌کند که امریکایی‌ها برای سرکوبی خطوط دفاعی عراق درگیر نبردی بدون برنامه‌ریزی دقیق شده‌اند. یا با مقاومت غیرمنتظره‌ای روبه‌رو شده‌اند که آمادگی آن را نداشتند. توقف فعالیت‌های مؤثر نیروهای ائتلاف، قاعدتاً به مثابه تلاشی از سوی فرماندهی ائتلاف در جلوگیری از تلفات نشان داده می‌شود. با این همه، تلفات افزایش می‌یابد و حتی برخی مواقع که مردم به صفحه تلویزیون خیره می‌نگرند، از مشاهده نیروهای ائتلاف سرخورده می‌شوند. این وضعیت زمانی رخ می‌دهد که این ارتش با وجود در اختیار داشتن نیروهای ضربت قوی، مذبوحانه تلاش می‌کرد تا تک تیراندازهای عراقی را از آلونک‌های سه در چهار خود بیرون براند. بنابراین تلفات نظامی ارتش امریکا در عراق بی‌درنگ بینندگان عظیمی از شهروندان امریکا را پای تلویزیون‌ها جمع و توجه آنها را به اطلاعاتی مستقیمی متمرکز می‌کرد که بعد از گزارش‌های خبری از خطوط مقدم پخش می‌شد. اگر فکر کنیم ارتش امریکا برای هدایت عملیات در عراق آمادگی کافی ندارد، کاملاً دچار اشتباه شده‌ایم، زیرا اگر آن، فتح عراق را بدون برنامه اولیه آغاز می‌کرد، امکان دسترسی به اهداف با کمترین تلفات و در کوتاه‌ترین زمان ناممکن بود. از دیدگاه اقتصادی، عملیات عراق پروژه موفقیت‌آمیزی به شمار می‌رود. بدین معنی که کنترل حکومت سرزمینی بزرگ برای کوتاه‌مدت به دست فرماندهی ائتلاف افتاده است. اکنون اقتصاد کشور مغلوب و ذخایر غنی نفتی آن در اختیار آنان قرار دارد. می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که عملیات فرماندهی امریکا از قبل پیش‌بینی شده بوده و برای کسانی که از بیرون به آن می‌نگرند، اجرای خوبی از یک کارگردانی حرفه‌ای به شمار می‌رود که هدف آن حفظ بینندگان از طریق فشار مداوم و به‌کارگیری احساسات آنان به منظور درک منافع و سیاست‌های کشور اشغالگر است. به مدت چندین ماه میلیون‌ها بیننده در سراسر دنیا محسور تماشای گزارش‌های هدفدار عملیات عراق بودند که از لحاظ محبوبیت حتی از معروف‌ترین سریال‌های تلویزیونی هم پیشی گرفته بود. اما در این فرایند فقط برخی افراد متوجه شدند که اجتماع ناگهانی نیروها به ایفای نقش و ژست‌ گرفتن در برابر دوربین شباهت داشت و آنها تنها زمانی به عملیات نظامی مبادرت می‌کردند که از قبل اطلاعاتی در مورد تأثیر روانی آن داشتند. هیچ حرکت و وضعیتی نبود که از دید دوربین‌های تلویزیونی مخفی بماند. این باور وجود داشت که جنگجویان عراق در حال ایفای نقش و بازیگری در برابر تماشاگرانند و آن مقدار هزینه می‌کنند که برای سریال‌های بعدی هم مطلب داشته باشند. سناریوی عملیات هم به گونه‌ای طراحی شده بود که بتواند تأثیر روانی روی مردم امریکا و جهان بگذارد، یعنی بینندگان، جنگ را با این انگیزه دنبال می‌کردند تا خود را داوطلبانه تسلیم هدف برنامه تلویزیونی کنند. این نوع سناریو، حالت جدیدی از فناوری‌های نفوذ روانی است که در آن با واقعیت‌ها همچون روش تهیه گزارش‌های خبری برخورد می‌شود. در این روش، عملیات واقعی به یکی از صحنه‌های نمایش سناریو تنزل می‌یابد و نقش کلیدی و مستقل خود را از دست می‌دهد. به نظر می‌رسد جهان با مشاهده حوادث عراق، شاهد نوع جدیدی از درگیری بود که جنگ روانی نامیده می‌شود. در این نوع نبرد، عملیات واقعی نقش فرعی ایفا می‌کند و طرح‌ریزی نظامی منطبق بر سناریویی با هدف تأثیر روانی روی شهروندان امریکایی، متحدان سیاسی، رقبا و افکارعمومی جهان تنظیم می‌شود. بنابراین می‌توان با قاطعیت گفت رویارویی‌های مدرن بر پایه پاره‌ای از گزارش‌ها و روش‌های روان‌شناسانه شکل می‌گیرد و گسترش می‌یابد. در نتیجه، تولید اخبار در میدان‌های نبرد (توسط واحدهای رزمی نیروهای مسلح) و درک واقعی (توسط نیروهای عملیاتی) به ابزارهای انتقالی محصولات با فناوری‌ بالا تبدیل می‌شوند تا نظر مردم را تحت تأثیر قرار دهند و رضایت داوطلبانه‌ای را برای هدایت اهداف سیاسی به دست آورند. یکی از محصولات عملیات روانی مدرن گزارش خبری در رسانه‌های گروهی به شکل گزارش‌های روزنامه‌ای یا ژورنالیستی است. امروز شکل جدیدی از جنگ‌ روانی به ابزار کاربردی و مؤثری در سیاست خارجی ‌دولت‌های بزرگ تبدیل شده است: جامعه جهانی نباید با این واقعیت‌ها فریب داده شود که در گزارش‌های رسیده از میدان نبرد، بینندگان قربانیان تجاوز نیستند و این‌گونه متصور شوند که شهروندان عراقی در کشوری دورافتاده که حتی خیلی‌ها موقعیت آن را روی نقشه در نگاه اول نمی‌توانند پیدا کنند هدف حملات‌اند. هدف هر عملیات روانی ایجاد یک رضایت داوطلبانه در جامعه‌ای است که عملیات در آن با کمک روش‌ها و فناوری‌های نفوذ روانی روی ضمیر شهروندان آن اجرا می‌شود. گروه عملیات روانی امریکا که به همراه نیروهای عملیاتی در عراق فعالیت می‌کند، مدرک آشکاری از این واقعیت به شمار می‌رود. بدین معنی که شکل و ماهیت اخبار جمعیت کشورهایی را هدف قرار داده است که رتبه سیاسی برنامه‌های امریکا را کم و بیش به صورتی منفی قبول کرده‌اند، بنابراین در اطلاعات ارائه شده به بینندگان، دستکاری در اطلاعات را به راحتی می‌توان مشاهده کرد. در جنگ روانی انجام شده در عراق نه تنها مردم آن کشور بلکه مردم دنیا نیز تحت پوشش رسانه‌ای امریکا قرار گرفته‌اند. در مورد هم‌ترازی مفاهیم مقابله اطلاعاتی و جنگ روانی باید گفت که خود اصطلاح جنگ روانی از فرهنگ جوامع ارتش امریکا وارد فرهنگ سایر کشورها شده است. ترجمه لغوی این اصطلاح (جنگ روانی) از زبان اصلی آن (انگلیسی) می‌تواند هم به صورت رویارویی اطلاعاتی و هم به صورت جنگ روانی ظاهر شود که این مسئله به متن خاص مدرک نظامی یا انتشارات علمی بستگی دارد. چند معنایی بودن ترجمه این اصطلاح در زبان اصلی بنا به دلایلی باعث شد تا یک بخش از دانشمندان مدرن نظامی به دو جبهه مقابل هم، یعنی گروه طرفدار مقابله اطلاعاتی و حامیان جنگ اطلاعاتی تقسیم شوند، غافل از اینکه در زبان اصلی هر دو اساساً به یک معنی‌‌اند. کاربرد جنگ روانی نشان می‌دهد دانشمندان امریکا دنباله‌روی مکتب واقع‌گرایانه فرهنگ امریکایی‌اند که روی نزدیک‌ترین چشم‌انداز تمرکز می‌کنند و به دنبال نیازهای محتمل‌الوقوع واقعی نیستند. آنها با استفاده از عبارت جنگ اطلاعاتی یک آگاهی را در ذهن مقامات ارشد کشور به صورت خاص و جامعه به صورت عام ایجاد می‌کنند که در آینده این نوع نگرش‌ها به قدری پیشرفته و مؤثر خواهد بود که مقابله‌های نظامی سنتی را از رده خارج خواهد ساخت. آنها می‌گویند: «ما قبلاً روان‌شناسی بشر را مطالعه کرده و یاد گرفته‌ایم اگر آن را به خوبی به کار گیریم برای کنترل بی‌قیدوشرط مردم نیازمند استفاده از نیروی خشن همچون ارتش و پلیس نیستیم.» روش‌های یکسان تسلیم را می‌توان در هر ساختار اجتماعی به کار بست. اگر ساختار اجتماعی نخواهد داوطلبانه تسلیم شود، می‌توان به کمک تجهیزات پیشرفته و فناوری‌های پیچیده تأثیر مخفیانه روانی این کار را انجام داد، و برای سیستم‌های اجتماعی طغیانگر، نتیجه این چنین مقابله‌ای معادل با شکست در جنگ خواهد بود. امریکایی‌ها به جنگ اطلاعاتی که به شکل مدرن درگیری‌ها در نگرش‌های اجتماعی – سیاسی اشاره دارد، زیاد توجه نمی‌کنند، بلکه برای آنان این عبارت به عنوان محلی برای شکل‌گیری سیاست خارجی و برنامه‌ای از نوع انتخاب سیاسی و هدف نهانی از تکامل ابزارهای مدیریت سیاسی حائز اهمیت است. به همین دلیل است که از جنگ بی‌پایان بین دانشمندان نظامی در مورد اینکه آیا می‌توان درگیری‌های مدرن اطلاعاتی را جنگ اطلاعاتی نامید یا اینکه بهتر است از عبارت مقابله اطلاعاتی استفاده کرد، هیچ نتایج آشکار علمی به دست نخواهد آمد. با توصیف مقابله اطلاعاتی به عنوان عمومی‌ترین دسته‌بندی روابط اجتماعی، می‌توانیم دیدگاه زیر را ارائه کنیم: «هر شکلی از رقابت اجتماعی و سیاسی که در آن برای دستیابی به مزیت‌های رقابتی به روش‌ها و ابزارهای تأثیر روانی ارجحیت داده شود می‌تواند مقابله اطلاعاتی نامیده شود.» همان‌گونه که دیده می‌شود مفهوم مقابله اطلاعاتی کل طیف موقعیت‌های درگیری در قلمروی روانی را شامل می‌شود، یعنی درگیری‌های میان فردی تا مخالفت‌های آشکار سیستم‌های اجتماعی در این محدوده قرار می‌گیرند. مطمئناً جنگ روانی یکی از انواع مقابله اطلاعاتی به شمار می‌آید. پس چرا نیاز به معرفی عبارت جدید جنگ روانی ظاهر شده است؟ و چه چیز بقاپذیری بالای آن را ممکن می‌سازد؟ هر کجا که این عبارت ظاهر می‌شود همه متوجه موضوع می‌شوند. این واقعیت دقیقاً یک ارزش علمی را در سیستم دانش علمی به عبارت مذکور می‌دهد. به نظر ما برای این مسئله چندین دلیل اصلی وجود دارد که باعث شده تا این عبارت به صورت ثابت در مقالات علمی استفاده شود. • اول: استفاده از عبارت جنگ روانی در محدوده مقابله‌های نظامی بر نقش فزاینده عملیات روانی در جنگ‌های مدرن و درگیری‌های مسلحانه محلی تأکید می‌کند: جنگ مدرن بیشتر و بیشتر روانی می‌شود که یادآور نوعی رقابت درجه‌بندی شده در روابط اجتماعی است و عملیات واقعی نظامی به تدریج در رده دوم برنامه‌ریزی قرار گرفته و در سناریوهای عمومی درگیری‌های نظامی نقش محدود اما دقیقی به آنها داده می‌شود. • دوم: استفاده از عبارت مزبور تأکید دارد که فناوری‌های مدرن جنگ روانی می‌توانند خسارت‌هایی هم‌تراز حمله نظامی وارد کنند، و سلاح اطلاعاتی که بر پایه فناوری‌های تأثیر روانی بنا شده باشد از توانایی شکست، نفوذ و انهدام بزرگ‌تری به نسبت سیستم‌های مدرن و سلاح‌های دارای دقت بالا برخوردار است. • سوم: استفاده از این عبارت بر نقش فزاینده عملیات روانی در سیاست بین‌الملل تأکید می‌کند. • چهارم: استفاده از این عبارت به دنبال نیاز به تأکید روی خطر بالای اجتماعی برخی از شکل‌های سازمانی مدرن و فناوری‌های عملیات روانی صورت گرفت که در مقاصد سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به نظر می‌رسد، جنگ روانی یک درگیری سیاسی برای تبدیل شدن به قدرت و درک مدیریت سیاسی محسوب می‌شود که در آن جنگ‌های سیاسی به صورت عملیات روانی و با کمک سلاح اطلاعات به وقوع می‌پیوندد. آیا استفاده از واژه جنگ برای توصیف شکل‌های تهاجمی مبارزات روانی قانونی است؟ قطعاً همه اینها عمومی‌ترین استدلال‌هایی‌اند که علت استفاده از عبارت جنگ روانی را به صورتی قوی در یک سری از پدیده‌های زندگی سیاسی مدرن نشان می‌دهند. به نظر ما دلیل واقعی این است که مبارزه‌های تهاجمی روانی مدرن فی‌نفسه آغازگر جنگ‌های محلی و مقابله‌های مسلحانه‌ای‌اند که نشان‌دهنده جنگ روانی، پنجره نمایش آن و شکل اصلی نمایش سیاسی از فرایندهای پنهان زیرساخت آن است. بنابراین در جنگ روانی مدرن، رویارویی مسلحانه فقط نقشی را ایفا می‌کند که به آن اختصاص داده شده است. برای آغاز یا به کارگیری این مسئله یا سازوکار جنگ روانی روی ضمیر (خودآگاه یا ناخودآگاه) لازم است تا برای خارج ساختن ذهنیت مداوم و طبیعی بشر از موازنه موجود، فشار یا تنش لازم وارد شود تا جستجو برای جایگزینی یک سازوکار حمایتی جدید و مناسب برای موقعیت تنش‌زا آغاز شود. برای چنین حمایتی فناوران روانی آمادگی دارند تا با کمال میل سیستم جدیدی از نگرش، مکتب و ارزش‌ها را ارائه کنند که می‌تواند جایگزین سازوکار حمایتی روانی قبلی شود. این مسئله موفقیت اهداف اصلی عملیات روانی مدرن را که تسلیم داوطلبانه فرد است، به دنبال دارد. این چنین تأثیری روی ذهنیت بشر فقط از طریق تهدیدی ناگهانی برای زندگی فرد، همچون بیماری‌های همه‌گیر بلایای طبیعی یا جنگ می‌تواند انجام پذیرد. بنابراین اگر پیش‌بینی پیامدهای دو حادثه اول مشکل باشد، پس جنگ یا درگیری مسلحانه محلی را می‌توان عملاً در هر نقطه از کره خاکی و در هر زمان که لازم باشد و از طریق سناریوی عملیات روانی پیش‌بینی شده، اعمال کرد. به علاوه تهدید جنگ یک دلیل آغازین ایده‌آل برای فشار روانی به شمار می‌آید: تهدید جنگ، همزمان کشورهای بزرگ (حکومت – ملت و ملیت‌ها) و هر فرد را جداگانه نشانه رفته است. بنابراین در مراحل پیشرفته توسعه فناوری‌ سیاسی جنگ روانی همیشه از فعالیت‌های نظامی نشئت نمی‌گیرد و عملیات نظامی به عنوان عامل ملزوم در درگیری‌های عملیات روانی به مثابه بخش آغازگر عکس‌العمل‌های روانی محسوب می‌شود که از طریق سناریوی جنگ روانی توصیه شده است. جنگ روانی آغازگر جنگ محلی است: یک موقعیت آغازگر برای گذر عملیات روانی از مرحله کمون به حالت فعال لازم است پس می‌توان گفت یک درگیری مسلحانه محلی مورد نیاز است. این واقعیت که در طرح‌ریزی جنگ‌های روانی جنگ سنتی نقش محدود و معینی را بازی می‌کند به معنی کم‌خطر بودن جنگ سنتی مزبور یا کم‌اهمیت بودن عواقب آن و یا کنار گذاشتن آن از محدوده روابط سیاسی نیست. در حالی که درگیری‌های نظامی جهانی به تدریج از زندگی سیاسی محو می‌شوند (زیرا از نظر جنگ روانی دیگر نیازی به آنان نیست)، تعداد رویارویی‌های محلی و تعدد وقوع آنها افزایش می‌یابد. نتیجه‌گیری تغییر تدریجی از درگیر‌ی سیاسی به محدوده روانی که امروز مشاهده می‌شود، احتمال وقوع درگیری‌های مسلحانه محلی را افزایش می‌دهد: به دلیل کم‌هزینه بودن نسبی، در دسترس بودن و کارامد بودن، برای خیلی از مردم فناوری‌های جنگ روانی خیلی جذاب به نظر می‌رسد و به همین دلیل شدت به کارگیری آنها در درگیری‌های سیاسی افزایش خواهد یافت. به همین نسبت، تعداد درگیری‌های مسلحانه محلی که در عملیات روانی نقش سازوکار اولیه (یا ماشه و راه‌انداز) را ایفا می‌کنند، افزایش خواهد یافت. این مسئله نهایتاً به گسترش استفاده از خشونت‌های مسلحانه واقعی منجر خواهد شد، بدین معنی که هر جا جنگ روانی آغاز شود، الزاماً درگیری مسلحانه محلی اتفاق خواهد افتاد. بنابراین جنگ روانی، کار (عملیات) نظامی است که هماهنگ با سناریوی عملیات روانی طرح‌ریزی شده و هدف آن موفقیت در تأثیرگذاری عوامل روانی است اما نابودی فیزیکی نیروهای حریف هدف نیست و این در عملیات روانی اصلی بنیادین به شمار می‌آید. دستاورد عملیات روانی مدرن یک گزارش خبری در رسانه‌های جمعی به شکل یک گزارش روزنامه‌ای است. طبیعتاً یک محصول ضدعملیات روانی، گزارش خبری دیگر است که ساختار گزارش خبری دشمن را ناموفق می‌سازد. References 1.. Manoilo A.V., 2003: State information politics under special conditions, monograph. – M.: Publ. MIPHI., 388 p.: fig. 2.. Manoilo A.V., Petrenko A.I., Frolov D.B., 2003: State information politics under the conditions of information – psychological war. – M.: Hot line – Telecom, 541 p.: fig. 3. V. Knysh, Fights without rules. – K.: Camouflage, 2006, №3 (41), p.32-33, (http://www.it2b.ru/it2b2.view3.page262.html) 4. Veprintsev V.B., Manoilo A.V., Petrenko A.I., Frolov D.B., 2005: Operations of information-psychological war. Methods, means, technologies: Short encyclopedic handbook. - M.: Hot line - Telecom - 495 p.: fig. 5. Manoilo A.V., Information confrontation under the conditions of psychological war. – M.: Law and right, 2003, №12, p. 31-34.



    مقالات مجله
    نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
    شماره مطلب: 10696
    دفعات دیده شده: ۲۷۷۹ | آخرین مشاهده: ۱ هفته پیش