-
عملیات روانی: درسهای برگرفته از تجارب عملیاتی اخیر امریکا/پریسا کریمینیا
پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ ساعت ۱۱:۵۹
اشاره دنیا در دو دهه اخیر شاهد دگرگونی بزرگ در کشورهای غرب و شرق بوده است. این دگرگونی نه تنها بر اوضاع داخلی کشورهای یاد شده، بلکه بر صحنه سیاست جهانی تأثیر اساسی دارد و از عوامل پدید آورنده محیط بینالمللی تازهای پس از دوران جنگ سرد است، که آن را نظم نوین جهانی خواندهاند. بررسی رویدادهای عملیات روانی در دو دهه اخیر در حوزه عملیات روانی امریکا نه تنها برای رقیبان آن، بلکه برای کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای که سالها در معرض تهدیدهای مستقیم و غ
اشاره دنیا در دو دهه اخیر شاهد دگرگونی بزرگ در کشورهای غرب و شرق بوده است. این دگرگونی نه تنها بر اوضاع داخلی کشورهای یاد شده، بلکه بر صحنه سیاست جهانی تأثیر اساسی دارد و از عوامل پدید آورنده محیط بینالمللی تازهای پس از دوران جنگ سرد است، که آن را نظم نوین جهانی خواندهاند. بررسی رویدادهای عملیات روانی در دو دهه اخیر در حوزه عملیات روانی امریکا نه تنها برای رقیبان آن، بلکه برای کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای که سالها در معرض تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم امریکا قرار داشتهاند ضرورت اساسی دارد. برای سازمانهای عملیات روانی این کشورها ریشهیابی دگرگونیها، راهحلهایی که در برابر آن اندیشیده شده موانع و مشکلاتی که بر سر راه عملیات روانی این کشور وجود دارد، تأثیر این دگرگونیها در مناسبات بین سازمانی، حائز اهمیت بسیار است. این امر با توجه به وجود بسیاری از مسائل جهانی، از جمله بحرانهای منطقهای، میتواند در محاسبات آینده و تعیین خطمشیهای مناسب برای رویارویی با اوضاع که دولتهای جهان سوم در قرن جدید با آن روبهرو خواهند بود، مفید واقع شود. هدف این مقاله بازکاوی سلسله عملیات روانی امریکا در دو دهه اخیر است تا از این طریق با نقاط قوت و ضعف سازمان عملیات روانی این کشور آشنا شویم. واژگان کلیدی: عملیات روانی، امریکا. مقدمه این مقاله تحقیقی است مستقل در خصوص عملکرد نیروهای عملیات روانی در عملیات عراق و همچنین یافتن راههایی برای بهبود احتمالی این عملکرد است و به ویژه به مقایسه نتایج به دست آمده از آن، با توصیههای صورت گرفته توسط دستورالعمل عملیات اطلاعاتی درخصوص اعمال اصلاحات در عملیات روانی میپردازد، هرچند این تحقیق بر نحوه و میزان تأثیرگذاری فناوری جدید بر اجرای عملیات روانی متمرکز شده است، در ابتدا فقط به مرور درسهای برگرفته از عملیات عراق محدود بود، و در ادامه دستور گنجانیده شدن [به اصطلاح] عملیات تداوم آزادسازی نیز صادر شد. زیرا مورد اخیر عملیات متفاوتی بود که میتوان از آن نکات جدیدی در مورد اجرای عملیات روانی آموخت. تمرکز گزارش کوتاه این تحقیق به مقامات مسئول بر درسهای برگرفته از عملیات ایجاد ثبات از جمله عملیات ایجاد ثبات در عراق و عملیات ایجاد ثبات اجرا شده در ده تا بیست سال گذشته بود. چندین دهه بود که ارزیابیهای به عمل آمده بعد از عملیات مختلف بر درسها و نکات تکراری تأکید داشتند. نکاتی مانند: • نبود عناوین و موضوعاتی در سطح ملی؛ • کند بودن روند تأیید فراوردهها و بیمسئولیتیهای موجود در این روند؛ • کیفیت سؤالبرانگیز فراوردهها؛ و • کمبود کلی منابع، از جمله ناکافی بودن ساختار نیرو یا …. به برخی از این نقصها پرداخته نشده است زیرا به دلایل سیاسی اصلاح آنها بسیار دشوار است. برخی دیگر از این مشکلات نیز به دلیل ناآشنایی کافی با ماهیت مشکل یا به دلیل اطمینان کامل نداشتن به کارامدی راهحلهای ارائه شده برای افزایش میزان تأثیرگزاری عملیات روانی حل نشده باقی ماندهاند. نکات مهم درسهای برگرفته و همچنین نتیجه این تحقیق میتواند ما را در ریشهیابی دقیق عوامل محدود کننده عملکرد عملیات روانی و رفع برخی از آنها یاری کند. موضوعات و اصطلاحات مشخص کردن موضوعات مورد بحث و معرفی برخی اصطلاحات میتواند ارائه یافتهها را آسانتر کند: مأموریتها و اهداف: واژههای مأموریت، اهداف، و وظایف گاهی به جای هم به کار برده میشوند. در این مقاله، عملیات روانی مأموریتی است که از امور عمومی جدا است و از دیپلماسی عمومی پشتیبانی میکند. نکته دوم اینکه طیف وسیع اهداف منتسب به عملیات روانی طی دهههای گذشته را میتوان به چهار گروه بزرگ دستهبندی کرد که هم در عملیات رزمی عمده و هم در عملیات ایجاد ثبات، کاربرد دارند. 1. محروم کردن دشمن از پشتیبانی داخلی و بینالمللی؛ 2. کاهش کارایی نیروهای دشمن و؛ 3. ممانعت از گسترش جنگ با ابتکارعمل دشمن؛ و 4. کاهش خسارتهای دوطرفه و فعالیتهای متداخل در عملیات کشور. مخاطبان کلی و جزئی: این مقاله مخاطبان کل و جزء را از هم تفکیک کرده است و هدف آن بیشتر، نشان دادن دامنه مخاطبان است نه دستهبندی آنها. وسیعترین گروه مخاطبان تمامی افراد موجود در صحنه نبرداند و اساسیترین تقسیمبندی تفکیک آنها به دو گروه متخاصم و غیرمتخاصم است. منظور از مخاطب به طور اخص و معین تکتک افراد تصمیمگیرنده است. تغییر مستقیم و غیرمستقیم رفتار: برای دستیابی به هر کدام از چهار هدف یاد شده، عملیات روانی باید عملکرد مخاطبان را به طور مطلوب تغییر دهد تا رفتار خاص مورد نظر از آنها سر بزند یا نزند. برای این منظور، ممکن است عملیات روانی مستقیماً رفتاری را از مخاطبان بخواهد یا این منظور را به طور غیرمستقیم به آنها القا کند. در صورت اجرای حالت دوم، عملیات روانی باید با اطلاعرسانی، آموزش، یا تحلیل اطلاعات برای مخاطبان موردنظر سعی کند تا دانش، باورها، یا نگرشهای آنها را تغییر دهد. اصل بر این است که اگر رفتار موردنظر ما بر نگرشها و باورهای مطلوب مخاطبان مبتنی باشد، آن رفتار صورت خواهد گرفت. سطوح مختلف عملیات روانی: این گزارش سه سطح عملیات روانی را توضیح داده است که در عمل دو مورد از آنها (سطح عملیاتی و سطح تاکتیکی) وجود دارد. • عملیات روانی استراتژیک و حمایت از دیپلماسی عمومی. این سطح از عملیات روانی به اهمیت اقدامات عملیات روانی نمیپردازد بلکه بر حوزه جغرافیایی آن متمرکز است. عملیات روانی استراتژیک اگر جهانی نباشد، دستکم باید فرامنطقهای باشد. اما دستورالعمل عملیات اطلاعاتی تأکید میکند نیروهای نظامی در پی اجرای عملیات روانی استراتژیک نیستند و این گزارش نیز با این نکته موافق است. اگر عامه مردم کشور مبدأ جزء مخاطبان باشند، اطلاعات فراهم شده توسط منابع نظامی باید از دیپلماسی عمومی یا امور عمومی پشتیبانی کند. • عملیات روانی در سطح عملیاتی. عملیات روانی در سطح عملیاتی به نیروها و فعالیتهایی اشاره دارد که تحت کنترل مستقیم فرمانده نبرد قرار دارد. عملیات روانی عملیاتی است که اغلب بر روی مخاطبان کلی اعمال میشود و هدف آن تغییر و اصلاح نگرشهای عموم است تا زمینه تغییر رفتار آنها فراهم شود. این عملیات به ندرت تغییرات رفتاری را از مخاطبان درخواست میکند. رویکرد غالب در عملیات روانی عملیاتی است که برای حصول تأثیرات ماندگارتر باید به استدلالهای معقول توجه شود. اما اگر روند فکری مخاطبان موردنظر بیش از حد برای بروز رفتار مطلوب به خدمت گرفته شود، احتمال شکلگیری استدلالهای مخالف در میان آنها افزایش مییابد. عملیات روانی میتواند پیام عملیات را مطابق درک و تجارب مخاطبان تنظیم کند تا مخاطبان بتوانند بدون سردرگمی پیام موردنظر را درک کنند. اینترنت، تلویزیون، رادیو، روزنامهها و مجلات در انتهای طیف ابزارهای ارسال پیام واقع شدهاند. • عملیات روانی تاکتیکی. عملیات روانی تاکتیکی به نیروها و فعالیتهایی اشاره دارد که تحت کنترل مستقیم فرماندهان مانور قرار دارند. نوعاً عملیات روانی تاکتیکی علیه مخاطبان موردنظر معینی، اجرا میشود و غالباً از آنها میخواهد که رفتار خاصی را انجام بدهند. پیامهای مورد استفاده در عملیات روانی تاکتیکی باید مختصر و مفید باشند و بتوانند مخاطب را به اعمال تغییرات کوتاهمدت در رفتارش متقاعد سازند. این پیامها بیشتر اوقات روی اعلامیهها و یا فراوردههای کاغذی دیگر چاپ میشوند. کارشناسان عملیات روانی از مخاطبان خود انتظار اندیشیدن به پیام ارسالی را ندارند بلکه از آنها میخواهند رفتار مطلوب موردنظر را انجام دهند. بنابراین در این پیامها باید بر احساسات بیشتر از عقلانیت و منطق تأکید شود. بسیاری از فراوردههای تاکتیکی عملیات روانی از قدرت و اعتبار نظامی کشور بهره میبرند و در ضمن، بهنوبه خود نیز موجب افزایش این برتری میشوند. ابزارهای ارسال پیام که برای عملیات روانی تاکتیکی مناسبترند عبارتاند از: ارتباط چهره به چهره، بلندگوها، پوسترها و اعلامیههای دستی، اعلامیههای چاپی، و ایمیلها. این فراوردهها باید بتوانند توجه مخاطب را جلب کنند و نکته اصلی را هر چه زودتر و راحتتر بیان و تفهیم کنند. پیوندهای موجود بین سطح، مخاطب، و روش: وجود پیوند و رابطه بین سطح عملیات روانی و مخاطبان (کلی و جزئی) آن و همچنین بین سطح عملیات روانی و روش مورد استفاده در آن برای تصحیح (مستقیم یا غیرمستقیم) رفتار مخاطبان ضروری نیست. برای مثال نیروهای عملیات روانی در سطح میدان نبرد باید به سازوکاری دسترسی داشته باشند که تصمیمگیرنده معینی (مانند ابزارهای کاربردی یک شبکه کامپیوتری) را مورد هدف قرار دهد و همچنین میتوانند با استفاده از پیامهای مختلف بهطور مستقیم یا غیرمستقیم رفتار مخاطبان موردنظر را تصحیح کنند. یک تیم کوچک عملیات روانی تاکتیکی نیز میتواند بهنوبه خود یک وبسایت را برای استفاده مخاطبان عام خود راهاندازی کند و به طور غیرمستقیم سعی در تغییر اصلاح رفتار آنها داشته باشد. با همه اینها، نیروهای عملیات روانی در عمل به هیچکدام از اینها تمایل و گرایش ندارند و درک علت این موضوع در درک نتایج این تحقیق بسیار مؤثر خواهد بود. • ارتباط بین عملیات روانی در سطح صحنه نبرد / مخاطبان عام / اصلاح غیرمستقیم رفتار مخاطبان: به طور کلی، در چند عملیات اخیر، نیروهای عملیات روانی حاضر در میدان نبرد که تحت کنترل نیروی مشترک ویژه عملیات روانیاند ، فراوردههای میدانی (مانند برنامههای رادیویی و سپس فراوردههای چاپی) را برای مخاطبان عام که از دیپلماسی عمومی حمایت میکنند، فراهم میکنند، تا مشروعیت سیاستها و اهداف کشور را به عموم مردم تلقین و تفهیم کنند. نیروی مشترک ویژه عملیات روانی عملیات تاکتیکی مختلفی را نیز تدارک دید که طی آنها خواستار بروز رفتارهای خاصی (از قبیل تسلیم شدن و ترک خدمت) از سوی نیروهای دشمن شد. در این مقاله بر تمایل عملیات روانی در سطح صحنه نبرد به تمرکز بر مخاطبان عام و اصلاح غیرمستقیم رفتار آنها تأکید شده است. البته نکته مزبور از گرایشهای این نوع عملیات روانی است و از ویژگیهای ضروری آن نیست. • ارتباط بین عملیات روانی تاکتیکی / مخاطبان خاص / اصلاح مستقیم رفتار مخاطبان: در حال حاضر نیروهای عملیات روانی تاکتیکی مایلاند بر این نکته تأکید کنند که واحدهای مانور، به ویژه در عملیات رزمی، اعمال تغییرات مستقیم و سریع در رفتار مخاطبان خاص را خواستارند. نیروهای عملیات تاکتیکی حتی در عملیات ایجاد ثبات نیز در منطقه عملیاتی خود بر اعمال تغییرات سریع و مفید در رفتار مخاطبان تأکید دارند. به علاوه، نیروهای عملیات روانی تاکتیکی عموماً کنترلی بر ابزارهای مربوط به برقراری ارتباط با مخاطبان عام ندارند. بالاخره، فاصله آنها با سیاستگذاران تمایل نداشتن آنها به اصلاحات غیرمستقیم در رفتار مخاطبان را در پی دارد زیرا چنین پیامهایی غالباً محتوای سیاسی دارند که باید بررسی و تأیید شوند. بنابراین در این گزارش بر تمایل عملیات روانی تاکتیکی بر تأثیرگزاری مستقیم بر رفتار مخاطبان خاصی تأکید شده است. البته این ارتباط از ویژگیهای جاری عملیات روانی تاکتیکی است نه ویژگیهای اجباری آن. درسهای برگرفته تنها درسهای رسمی و مشترک برگرفته از عملیات روانی درسهاییاند که ستاد مشترک، فرماندهی نیروهای مشترک ، و یگان چهارم عملیات روانی (هوابرد) آنها را تأیید و منتشر کرده است. در این تحقیق سعی شده است که این درسها به طور ملموس و واضح مرور شوند. ستاد مشترک در درسهای برگرفته خود بر ضرورت موارد زیر تأکید دارد: • همکاریهای بین سازمانی دائمی برای برقراری هماهنگیهای بیشتر بین "سرمایههای ادراکی" ملی. • ایجاد هماهنگی بین عملیات اطلاعاتی و عملیات روانی در سطح عملیاتی با اقدامات ملی. • تأکید بر سیاستهای عملیات اطلاعاتی در وزارت دفاع برای تسهیل همکاری بین این دو. (به این درس به طور ضمنی اشاره شده و به طور مستقیم در درسهای ستاد مشترک بیان نشده است.) • مقابله با عملیات ضداطلاعاتی دشمن در زمینه امور عمومی در خارج و داخل کشور. درسهای موردنظر فرماندهی نیروهای مشترک عبارتاند از: • عملیات روانی در سطح صحنه نبرد باید با اقدامات ملی همسو و هماهنگ باشد. (این نکته مشابه درس موردنظر ستاد مشترک است با این تفاوت که در اینجا بر نقش فرمانده نبرد در به دست آوردن این هدف تأکید بیشتری شده است.) • عملیات روانی باید از توانمندیهای ایجاد امکانات رادیویی و تلویزیونی پاسخگو و رقابتی برخوردار باشد. در درسهای موردنظر فرماندهی نیروهای مشترک نیز به این نکته اشاره شده است که اجرای عملیات روانی ممکن است با فرسایش، مشکلات سرمایهگذاری و فقدان نیروهای زبده و ماهر همراه باشد؛ در حالی که تمامی این موارد برای به دست آوردن اهداف استراتژیک و عملیاتی، بسیار ضروریاند. • معاون وزیردفاع در امور سیاستگذاریهای دفاعی باید دستورالعملها و راهنماییهایی را صادر کند که بر همکاریهای بینسازمانی تأکید داشته باشد و عملیات روانی را در سطح ملی راهنمایی کند. • واحد پشتیبانی عملیات روانی مشترک، واحدی است که طبق دستورالعمل عملیات اطلاعاتی توسط مقاطعهکاران بخش تجاری پشتیبانی میشود. این واحد باید سرعت عمل بیشتری داشته باشد تا همسویی و هماهنگی خود را با پیامها و موضوعات ملی افزایش دهد. • کیفیت و کمیت سکوها و امکانات پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی عملیات روانی باید از سطح استراتژیک تا سطح تاکتیکی بهبود یابد. درسهای موردنظر یگان چهارم عملیات روانی عبارتاند از: • لزوم افزایش تعداد نیروهای عملیات روانی کاملاً احساس میشود و در فرایند به روز کردن نیروها باید به این موضوع پرداخته شود. • نیروهای عملیات روانی باید در زمینه اینترنت و وبسایتها آموزش داده شوند. • همزمان با افزایش تعداد نیروها افزایش تجهیزات و امکانات نیز باید مدنظر باشد. • مبالغی نیز باید به ارتباطات ماهوارهای، عناصر پشتیبانیکننده از عملیات روانی در سفارتخانهها، زبانشناسان و تهیه فراوردههایی که مشمول حق مؤلفین میشوند، اختصاص یابد. درسهای تاریخی: درسهای مورد تأکید ستاد مشترک، فرماندهی نیروهای مشترک، و یگان چهارم عملیات روانی با درسهای برگرفته از عملیات دو دهه قبل مطابقت بسیاری دارند. از دیدگاه تاریخی، درسهای عملیات روانی نکات تأسفبار زیر را یادآور میشوند: • نبود راهنمایی ملی در زمینه موضوعات عملیات، • خدشهدار بودن فرایند تأیید فراوردهها که موجب میشود فراوردههای عملیات روانی در زمان مناسب و با کارآمدی لازم آماده نشوند، • پایین بودن کیفیت بسیاری از فراوردههای عملیات روانی، • محدود بودن منابع لازم برای پرداختن به نیازمندیهای عملیات روانی. • سایر درسهای برگرفته: با توجه به مرور درسهای رسمی آموخته شده و همچنین گفتگوهای غیررسمی با فعالان عملیات روانی در عملیات افغانستان، عراق و عملیات تداوم آزادی ده موضوع مهم برای بررسیهای بیشتر وجود دارد. این موضوعات در سه مقوله بزرگتر تقسیمبندی شدهاند که عبارتاند از: منابع، تصمیمگیریهای پیشرفته، و اعمال اصلاح در عملیات روانی. منابع تخصیص منابع اندک: نکته مشترک در تمامی گزارشهای قبلی، درسهای برگرفته، و گزارشهای بعد از اقدام این است که نیروهای عملیات روانی به دلیل کمبود منابع لازم نتوانستهاند مأموریت تعیین شده خود را تمام و کمال انجام دهند. موضوع مورد اختلاف این است که آیا این کمبود منابع آنقدر جدی است که مانع موفقیت نیروهای عملیات روانی میشود و آنها را از دستیابی به اهداف مهم خود بازمیدارد و اگر چنین است آیا چشمپوشی نیروهای عملیات روانی از برخی از جزئیات مأموریتهای خود میتواند بر کیفیت عملیات و نتایج و دستاوردهای آن تأثیر منفی داشته باشد. به طور خلاصه، موضوع اصلی این است که آیا لازم است به جای بررسی موردی نقایص و معایب فاحش توسط تصمیمگیرندگان، بودجه و منابع عملیات روانی را به طور کلی افزایش دهند؟ از مطالعه دیدگاهها و مباحث مختلف درمییابیم که عملیات روانی در حال حاضر نمیتواند اهداف موردنظر استراتژی دفاعی را تأمین کند، مأموریتهای خود را در محیطها و شرایط مختلف به انجام برساند، و از فناوریهای پیشرفته روز استفاده کند. برای مثال در عملیات روانی یاد شده عملیات روانی نتوانست برنامههای تلویزیونی زندهای را تولید و پخش کند. نتیجه این گزارش این است که باید در طرحریزی و مدیریت منابع عملیات روانی تجدیدنظر شود. اما در عین حال، عملیات روانی بدون افزایش چشمگیر منابع خود نخواهد توانست تواناییهای خود را افزایش دهد و مأموریتهای تعیین شده را به انجام برساند. نقایص اساسی. عملیات روانی در طی مأموریتهای خود در افغانستان و عراق از کمبود منابع رنج برده است. این کمبودها عبارتاند از: نبود ارتباط و اتصال بین واحدهای عملیات روانی تاکتیکی پشتیبانی کننده از فرماندهان فعال در صحنه نبرد و نیروی ویژه عملیات روانی مشترک؛ ناتوانی در تولید و پخش سریع برنامههای رادیویی و تلویزیونی؛ وجود محدودیتهایی برای عملیات روانی تاکتیکی در زمینه پشتیبانی نیرو و تجهیزات تاکتیکی؛ ناتوانی در بهرهبری از امکانات ارتباطاتی غنیمتگرفته شده از نیروهای مقابل؛ نبود منابع کافی در زمینه ترجمه، تحلیل مخاطبان موردنظر، انتشار تاکتیکی فراوردهها و موارد دیگر. به علاوه، تجهیزات عملیات روانی در مناطق صحرایی عراق و افغانستان به دلیل گرمای زیاد و ورود دشمن به داخل آنها با مشکلات بسیاری مواجه شدند. بهترین راهحل برای پرداختن به مشکل منابع عملیات روانی محاسبه یک تحلیل سود – زیان است که در آن هزینه تجهیزات و امکانات عملیات روانی در برابر دامنه کاربرد و عملکرد آنها قرار میگیرد. این امر میتواند هزینه عملی این تجهیزات و امکانات را بسنجد (و خطرات و مضرات احتمالی سرمایهگذاریهای اندک یا عدم سرمایهگذاری را نشان دهد) همچنین اصول صحیحی را برای توزیع و تقسیم امکانات عملیات روانی فراهم آورد. اما منابع مطالعاتی لازم برای چنین تحلیلی بسیار محدوداند. راهحل جایگزینی که برای رفع این مشکل توصیه میشود تهیه گزارش داخلی توسط فرماندهی عملیات ویژه است که در آن به مشکلات و نقایص موجود در زمینه به کارگیری تجهیزات و امکانات عملیات روانی اشاره شده باشد. کیفیت فراوردههای عملیات روانی. نارضایتیهای زیادی درباره کیفیت فراوردههای عملیات روانی وجود دارد. کیفیت کلی نبرد عملیات روانی، فرایندهای استاندارد عملیات روانی، و تکتک فراودهها از استانداردهای صنعتی بسیار فاصله دارند و میتوانند در سایه تلاشها و مدیریتهای داخلی و با تخصیص منابع بیشتر بهبود داده شوند. در این گزارش حوزههایی که مستعد پیشرفتاند ذکر شدهاند که از مهمترین آنها ضرورت ترجمههایی با کیفیت بالا و تحلیلهای دقیقتر مخاطبان موردنظر است. عملیات روانی برای آزمایش گسترده فراوردهها، تمرکز بر گروههای خاص، و تحقیقات علمی در زمینه بازاریابی منابع کافی در اختیار ندارد. در ضمن عملیات روانی برای فعالیت در محیطهای غیرمجاز و یا نیمهمجاز آزادی لازم را ندارد. با همه اینها، عملیات روانی میتواند این محدودیتها را با ارزیابی بهتر منابع موجود، بهرهبری دگرگونه از بخش مطالعات استراتژیک خود، و استفاده نظاممند از گروههای سرخ جبران کند و کیفیت فراوردهها را بهبود بخشد. به این ترتیب کاهش تأثیرات ناخواسته و نامطلوب فراوردهها میتواند موجب کاهش خسارتها و پیامدهای منفی ناشی از آنها شود. انتخاب زمان مناسب برای پخش فراوردهها، تنظیم برگههای کنترل کیفیت فراوردهها، و تهیه فراوردههای کارآمدتر برای استفاده در میدان نبرد نیز میتواند کیفیت فراوردههای عملیات روانی را ارتقاء بخشد. تصمیمگیریهای پیشرفته موضوعات ملی. نبود چارچوبهای هدایت کننده در خصوص موضوعات مهم در سطح ملی موجب کاهش میزان کارایی طرحهای عملیات روانی میشود و فقدان فعالیتهای اطلاعاتی منسجم و هماهنگ در سطح ملی نیز کاهش کارآمدی کلی عملیات اطلاعاتی را به دنبال دارد. چارچوبهای هدایت کننده ملی در موضوعات اطلاعاتی و وضعیت مطلوب نهایی عملیات افغانستان مشاهده میشد اما عملیات عراق و تداوم آزادی وجود نداشت احتمال اجرای یک عملیات روانی گسترده و کارآمد را تقویت میکند. بدون چنین چارچوبهایی، فراوردههای عملیات روانی انتقال داده شده به مخاطبان عام در صحنه نبرد، گونه خاصی از مواضع گسترده دولت در زمینه سیاستهای عمومی این کشور خواهند بود. عملیات روانی هنوز هم ممکن است با عملیات ضداطلاعات دشمن مقابله کند و اطلاعات موردنیاز عملیات و سیاستگذاریهای دولت را فراهم سازد، اما به نظر نمیرسد این اقدامات استدلالهای قدرتمندی را در دفاع از سیاستهای دولت فراهم آورده باشند. در مورد توانایی مقامات پنتاگون برای تأثیرگزاری بر همسویی ارتباطات استراتژیک ملی نمیتوان با قاطعیت اظهارنظر کرد. اما این کار میتواند امکان کسب نتایج مطلوب حاصل از عملیات روانی را، افزایش دهد. فرایند تأیید فراوردهها. کند بودن فرایند تأیید فراوردههای عملیات روانی عامل بازدارندهای برای اجرای یک نبرد عملیات روانی موفق است. قبل از شروع عملیات، تأخیر در تأیید فراوردهها کوتاهتر شدن زمان لازم برای طرحریزی عملیات روانی و تمرین آن را در پی دارد. و در نبردی واقعی، کند بودن این روند موجب میشود که برخی از فراوردههای نظامی و سیاسی در اثر گذر زمان غیرقابل استفاده شوند. اگر فرایند تأیید فراوردهها بازنگری و اصلاح نشود، میزان کارایی عملیات روانی هم در صحنه نبرد و هم در سطح تاکتیکی به شدت کاهش خواهد یافت. معاون وزیردفاع در عملیات ویژه / منازعات کمشدت باید دستورالعملی را برای وزارت دفاع و ستاد مشترک نیز باید دستورالعملی را برای فرماندهان ستاد مشترک تهیه کند که در آنها رویکرد زیر به روند تأیید فراوردههای عملیات روانی آمده باشد. • نخست، اگر مفهوم مدیریت خطر پذیرفته شود، احتمال بروز گاه و بیگاه برخی فراوردههای ضعیف نیز دور از ذهن نخواهد بود در نتیجه این فرصت به عملیات روانی داده خواهد شد که در پی یافتن ابزارها و روشهای لازم برای رفع مشکل و کاهش پیامدهای آن باشد. • دوم، لازم است برای تأیید فراوردههای تاکتیکی طرحی کلی اتخاذ شود که شامل نکات معینی در خصوص انواع فراوردهها و همچنین سطوح مختلف تأیید باشد. • سوم، معاون وزیردفاع در امور سیاسی باید تأیید فراوردهها را به فردی محول کند که پیوسته در جریان سیاستگذاری باشد و نیروی ویژه عملیات روانی مشترک باید فراوردهها را همراه با فرمهای مشروح مربوط به کنترل کیفیت آنها که تاریخ انقضاء فراورده نیز در آن ذکر شده باشد، به پنتاگون ارائه دهد. مقامات سیاستگذار مسئول باید تنها مطابقت فراوردهها را با سیاستهای موردنظر کنترل کند نه کیفیت آن را. اگر پنتاگون موضوعات و پیامهایی را در سطح ملی طراحی و مطرح نکند و یا در فرایندی که در آن فراوردههای عملیات روانی به صورت بینسازمانی تأکید میشود، شرکت نکند، مسئولیت فرایند مزبور بر عهده فرمانده نبرد خواهد بود. (البته با فرض برخورداری از راهنماییها و اصول مربوط به سیاستگذاریها که ثبات و گستردگی کافی داشته باشند.) روند کلی مزبور باید برای فراوردههای تاکتیکی نیز تکرار شود. البته، از آنجا که نیروی مشترک ویژه عملیات روانی بیشتر از تکتک فرماندهان عملیات روانی به منابع لازم دسترسی دارد، باید فراوردهها را هم از لحاظ تطبیق آنها با سیاستهای موردنظر و هم از لحاظ کیفیت کنترل کند. اهمیت رهبری. نظرها و دیدگاههای افسر مربوط (که بعد از فرمانده نبرد قرار دارد،) درباره توان تأثیرگزاری عملیات به صورت مشخص و مدون بیان نمیشود. جای تعجب نیست که در میدان نبرد، بسیاری از فرماندهان در زمینه سلاحهای جنبشی با اعتمادبهنفس بیشتری عمل میکنند زیرا با این سلاحها و تأثیرات آنها آشناترند. اما بسیاری از این فرماندهان معتقدند تأثیرات فراوردههای عملیات روانی که جایگزین این سلاحها میشوند چندان مشهود، و قابل سنجش نیست. گویی که این فراوردهها ایمان و اعتقاد مردم را آماج هدف قرار میدهند. تأثیر اقدامات عملیات روانی بسیار پیچیدهتر از تأثیرات سلاحهای جنبشی است، اما برای ارزیابی نظاممند تأثیرات عملیات روانی باید اقدامات و تدابیر بیشتری اندیشیده شود. برای این منظور میتوان از اطلاعات جمعآوری شده و همچنین از پرسشهای انجام شده از مخاطبان موردنظر، استفاده کرد. اصطلاحات در عملیات روانی آشفتگی مأموریت. بسیاری از درسهای رسمی و غیررسمی برگرفته شده از عملیات روانی بر این پرسش متمرکزند که آیا مأموریتها به ترتیب اولویت به درستی مشخص میشود. برداشت کلی از عملیات روانی بسیار محدود است و تنها به تعبیری که از آن میشود ایجاد تأثیرات منفی است. برای دوری از پراکندگی اقدامات عملیات روانی و تعارض این اقدامات لازم است که عملیات روانی با دیپلماسی عمومی و اقدامات مربوط به امور عمومی همسو و هماهنگ شود. دکترین عملیات روانی و بیانیههای مربوط به مأموریتهای عملیات روانی با دستورات مربوط به دیپلماسی عمومی و امور عمومی در تناقض و تداخلاند و این امر از میزان کارایی این عملیاتها میکاهد. جامعه گستردهتر عملیات ویژه مأموریتهای اصلی خود را به وضوح تعریف میکند ومأموریتهای اصلی و مأموریتهای موازی را از هم تفکیک میکند و توصیه میشود که عملیات روانی نیز روش مشابهی را در پیش بگیرد. همسویی عملیات روانی با عملیات اطلاعاتی. دستورالعمل عملیات اطلاعاتی در بخشی از توصیههای خود پیشنهاد کرده است که عملیات روانی با عملیات اطلاعاتی همسو و هماهنگ شود. اکنون سؤالی که مطرح میشود این است که آیا این همسویی به نفع عملیات روانی خواهد بود یا موجب تضعیف عملکرد آن خواهد شد. مشکل عمدهای که به طور مستند در درسهای برگرفته از عملیات افغانستان، عراق و تداوم آزادی عراق ذکر شده این است که طراحان عملیات اطلاعاتی، عملیات روانی را درست و کامل درک نکردهاند و بنابراین از توانمندیهای این نوع عملیات شناخت کافی ندارند و نمیتوانند از این تواناییها به طور مناسب و مؤثری بهره ببرند. بر پایه شواهد موجود، همگرایی عملیات روانی با عملیات اطلاعاتی موجب افزایش بیسابقه همکاری بین عملیات روانی، جنگ الکترونیکی ، و عملیاتهای شبکههای کامپیوتری شده است. همچنین شواهد دیگری نیز مبنی بر همکاریهای عادی بین عملیات روانی و سایر توانمندیهای اساسی عملیات اطلاعاتی وجود دارد. نمیتوان گفت که از این همکاریها نتایج و تأثیرات شگرفی انتظار میرود اما همین همکاریها میتواند تصویری از عملیاتهای اطلاعاتی آینده را ارائه دهد که از تواناییهای اساسی نظامی محسوب میشوند. در عملیاتهای قبلی بسیاری از افسران عملیات اطلاعاتی، آموزشها و آگاهیهای لازم و کافی ندیده بودند اما این نقایص، تأثیرات منفی و مشکلات نسبتاً کمی برای عملیات روانی به بار آوردهاند. به علاوه، در صورت اجرای کامل توصیههای دستورالعمل عملیات اطلاعاتی، افزایش همسویی و هماهنگی عملیات روانی با عملیات اطلاعاتی منطقیتر خواهد بود. تعداد طراحان عملیات روانی. مشکلی که در عملیات عراق کاملاً مشهود بود ناکافی بودن تعداد افراد طراح و برنامهریز عملیات روانی برای حمایت و پشتیبانی از فرماندهان فعال در عملیات بود. گفته میشد که اندک بودن تعداد طراحان عملیات روانی ناشی از برنامهریزی و اجرای ضعیف مأموریتهای عملیات روانی است. به ویژه، فرمانده نیروی هوایی نیروهای مشترک و فرمانده نیروی دریایی نیروهای مشترک در طرحریزی عملیات روانی نقش اندکی داشتهاند. این کاستیها کند شدن روند همگرایی عملیات روانی با مأموریتهای عملیات اطلاعاتی را در پی داشتهاند. فرماندهان یگانهای حاضر در صحنه نبرد معتقد بودند که فقدان طراحان کارآمد عملیات روانی تأثیرات منفی چشمگیری بر عملیات آنها داشته است. عملیات روانی در برنامهریزیها و اقدامات آینده خود باید این نکته را نیز مدنظر داشته باشد. تا ایجاد ستادهای ثابت فرماندهی نیروهای مشترک و تعیین فرایندهای استانداردی برای توأم ساختن عملیات اطلاعاتی با تمامی عملیات رزمی راه درازی در پیش است. اما لزوم یکپارچگی و همسویی عملیات اطلاعاتی و عملیات روانی با سایر عملیات رزمی به عنوان یک روند عادی بین نیروهای مشترک به شدت احساس میشود. تا آن زمان، یگانهای مختلف باید نیروهایی را برای سپری کردن دورههای آموزشی به واحدهای عملیات روانی بفرستند یا این واحدها، افرادی از نیروهای خود را پیش از عملیات به این یگانها اعزام کند تا پشتیبانیهای لازم اولیه را به عمل آورند. شکاف تاکتیکی – صحنه. بین اقدامات عملیات روانی در سطح تاکتیکی و در سطح صحنه نبرد، شکاف بزرگی وجود دارد که در کل بر کارامدی اقدامات عملیات روانی تأثیر منفی میگذارد. نیروهای عملیات روانی تاکتیکی که در طول خدمت خود به عنوان نیروهای ذخیره محسوب میشوند، نه تنها به خوبی نیروهای فعال در صحنه نبرد آموزش داده نمیشوند بلکه تجهیزات کافی نیز ندارند. زمانی که نیروهای رزمی در حال حرکت در صحنه نبرداند، نیروهای عملیات روانی تاکتیکی نمیتوانند در تمامی لحظات با نیروی مشترک ویژه عملیات روانی که در فعالیتهای اقدامات صورت گرفته در صحنه نبرد مشارکت دارد، در ارتباط باشند. علاوه بر این، عملیات روانی تاکتیکی در خصوص تولید و پخش فراوردههای عملیات روانی به منابع بسیار اندکی دسترسی دارد. این شکاف اطلاعاتی باعث میشود که عملیات روانی تاکتیکی نتواند نیروی مشترک ویژه عملیات روانی را درباره میزان تأثیرگزاری فراوردهها بر مخاطبان موردنظر مطلع سازد. شکاف موجود بین محور مأموریت توانمندیها، و هدف اصلی همکاری موجب کاهش چشمگیر میزان کارایی کلی عملیات روانی میشود. بنابراین لازم است که فرمانده نبرد برای افزایش کارآمدی عملیات روانی در رفع این شکاف بکوشد. استفاده از عملیات روانی تاکتیکی برای پشتیبانی عملیات رزمی عمده مقرون به صرفه است، اما در موفقیت کلی نبرد، نقش کلیدی ایفا نمیکند. برعکس، اجرای عملیات روانی در سطح صحنه نبرد بسیار دشوار و پرهزینه است اما در موفقیت عملیات ایجاد ثبات نقش مهم و حیاتی ایفا میکند. علاوه بر اصلاحات متعددی که برای افزودن میزان کارایی عملیات روانی در سطح صحنه نبرد ضروری است، فرماندهان ارشد باید از عملیات روانی بخواهند که بر عملیات روانی تاکتیکی تمرکز و توجه بیشتری داشته باشد (عملیات روانی تاکتیکی میتواند هم توسط نیروهای تحت کنترل نیروی مشترک ویژه عملیات روانی و هم توسط واحدهای مانور تاکتیکی اجرا شوند.) این امر میتواند از میزان مغایرت مأموریتهای عملیات روانی تاکتیکی و نبردی بکاهد و زمینه را برای همکاریهای بیشتر بین نیروی مشترک ویژه عملیات روانی و نیروهای تاکتیکی فراهم کند. اگر فرماندهان ارشد تشخیص بدهند که عملیات روانی در سطح صحنه نبرد برای هدف قرار دادن مخاطبان عام ارزش صرف هزینههای سیاسی و مالی لازم را دارد، محتوای اقدامات نیروی مشترک ویژه عملیات روانی باید طوری طرحریزی شود که بین عملیات روانی تاکتیکی این نیرو و عملیات روانی آن در صحنه نبرد، موازنه ایجاد شود تا بتواند در نبرد مشارکت، و از آن پشتیبانی کند. عملیات ایجاد ثبات [تداوم اشغال عراق] درسهای آموخته شده از عملیات گذشته برای ایجاد ثبات، عبارتاند از: 1. همکاریهای ائتلافی و هماهنگیهای بینسازمانی (ضروری برای موفقیت): اطلاعات موجود باید بین سازمانهای مختلف و همچنین بین اعضاء ائتلاف به مشارکت گذاشته شود تا عملیات روانی بتواند در نقش بخشی از یک اقدام اطلاعاتی منسجم عمل کند و پیامهای خود را پیوسته از طریق رسانههای مختلف در سراسر صحنه نبرد ارائه دهد. 2. درک (ضرورت) عملیات روانی: میزان شناخت اهمیت عملیات روانی در میان فرماندهان امریکایی متفاوت است. برخی از آنها از این عملیات بارها استفاده میکنند و برخی دیگر هرگز از آن بهره نمیبرند. 3. برنامهریزی (از ابتدا و پیوسته): عملیات روانی باید در همان مراحل آغازین طرحریزی نبرد، مورد توجه قرار گیرد تا میزان کارایی آن به حداکثر برسد. 4. عملیات توأمان (اقدامات توأم و هماهنگ، میزان کارایی را افزایش میدهد): اگر فعالیتهای نیروهای عملیات روانی با نیروهای متعارف توأم و هماهنگ شود، میزان تأثیرگزاری عملیات روانی افزایش مییابد. به همین ترتیب، زمانی که نیروهای متعارف نیز از سوی نیروهای عملیات روانی پشتیبانی میشوند، عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. 5. فراوردهها (ضرورت بهبود کیفیت و انتشار به موقع): موضوع تأیید به موقع فراوردهها یکی از مشکلات همیشگی بوده است. از آنجا که بسیاری از موضوعات و پیامها در تمامی عملیات نظامی ثابت و یکسان است، میتوان از فراوردههایی که قبلاً تأیید و تهیه شدهاند در بسیاری از موارد استفاده کرد. 6. آموزش (برای بهبود و ارتقای توانمندیهای عملیات روانی ضروری است): کم بودن تعداد کارشناسان آموزش دیده عملیات روانی در عملیات برقراری ثبات، کاملاً مشهود بوده است. 7. ساختار نیرو (کم بودن تعداد نیروی یگانهای فعال در صحنه): بالا بودن میزان زمان مورد نیاز نیروهای عملیات روانی در دو دهه گذشته حاکی از کم بودن تعداد افراد مورد نیاز این نیرو برای پوشش دادن به نیازهای عملیاتی است. 8. تجهیزات عملیات روانی (کمبود کمی و کیفی): واحدهای عملیات روانی از دیرباز در زمینه تجهیزات با مشکلات کمی و کیفی مواجه بودند و این امر از کارآمدی و تأثیرگزاری عملیاتهای روانی کاسته است. 9. سایر مسائل مربوط به منابع: عملیات روانی از کمبود تحرک استراتژیک و تاکتیکی رنج برده است. از آنجایی که جابهجایی نیروهای عملیات روانی در اولویت قرار داده نمیشود، این نیروها اغلب دیرتر از موعد مقرر و لازم به صحنه میرسند. به علاوه، منابع کافی برای تهیه امکانات جزئی پشتیبانی مانند یافتن مترجم در اختیار عملیات روانی قرار نمیگیرد. درسهای عملیات برقراری ثبات را میتوان در دیگر عملیات رزمی عمده نیز به کار بست. اما این گزارش بر سه درس اصلی تأکید دارد که برای استفاده در عملیات ایجاد ثبات مناسبتراند و آنها را از درسهای برگرفته از عملیات رزمی جدا میداند: 1. مرکز ثقل عملیات ایجاد ثبات پشتیبانی مردمی است. بنابراین عملیات روانی باید بر عامه مردم تمرکز کند. در ضمن نباید از نیروهای رزمی و رهبران دشمن نیز غافل باشد. 2. عملیات روانی باید از همان ابتدای نبرد با ارگانها و واحدهای دیگر همزمان و همسو عمل کند تا موضوعات و پیامهایی که منتشر میکند با کل نبرد هماهنگ باشد. 3. عملیات روانی چهره به چهره با مردم میزبان بسیار حیاتی است و عملیات روانی باید برای رسیدن به این هدف از نیروهای متعارف کمک بگیرد. علاوه بر این سه درس، نکته مهم این است که نقش عملیات روانی در موفقیت عملیات برقراری ثبات بسیار پررنگتر و برجستهتر از نقش این عملیات در موفقیت عملیات رزمی عمده است. زیرا در عملیات رزمی مبارزه و برخورد نیروهای مسلح تعیینکنندهتر از جلب حمایت عامه مردم طرف مقابل است. جذب سرمایه و فناوری. عملیات روانی در خصوص سرمایهگذاری با کمبود چشمگیر منابع مواجه است. به علاوه، خود عملیات روانی نیز برای تحلیل مشکلات توانایی اندکی دارد و برای بهبود توانمندیهایش از آخرین فناوریهای موجود شناخت کافی ندارد. در حال حاضر، عملیات روانی باید سعی کند با خرید جدیدترین تجهیزات موجود در بازار، نقایص مزبور را تا حدی رفع کند. و با توجه به کمبود فاحش منابع، عملیات روانی همچنان از قافله فناوریهای روز عقب خواهد افتاد. اما روند سرمایهگذاری فرماندهی عملیاتهای ویژه که نشاندهنده جهتگیریها و قانونگذاریهای وزارت دفاع است، بر اشتراک مساعی، تفکر مبتنی بر توانمندی، توجه به برنامههای دیگران با تأکید بر استفاده از صنعت، چرخههای زودبازده، و درگیر کردن هرچه بیشتر نیروهای رزمی تأکید دارد. سازوکارهای این فرایند منطقیاند و زمینه را برای توجه و فعالیت بیشتر رهبران فراهم میکند. بنابراین، برنامهریزیها و سرمایهگذاریهای متعاقب این فرایند منعکس کننده اولویتهای فرماندهی عملیات ویژه در توزیع بودجه برای سرمایهگذاریهای کلی و همچنین در خصوص میزان اتکا بر آخرین پیشرفتهای تکنولوژیکی خواهد بود. بالاخره، فرماندهی نیروهای ویژه در زمینه نمایش فناوری شکل پیشرفته آن بسیار کند عمل میکند و برطرف کردن برخی از نقایص مطرح شده در این مقاله موجب پیشرفت و بهبود عملکرد آن خواهد بود. اگر وزارت دفاع تصمیم بگیرد بودجه عملیات روانی را افزایش دهد و این تصمیم را به اطلاع فرماندهان و رهبران ارشد نظامی برساند، نیازی به بازنگری و تصحیح فرایندهای فرماندهی نیروهای ویژه نخواهد بود. فقدان ارتباطات و تبادلنظرهای لازم بین عملیات روانی و فرماندهی نیروهای ویژه موجب شده است که نیازهای ضروری عملیات روانی کاملاً درک و لمس نشوند. اگر وزارت دفاع در نظر داشته باشد که به عملیات روانی اولویت بیشتری بدهد، باید بودجه کافی را در اختیار فرماندهی نیروهای ویژه قرار دهد تا به عملیات روانی اختصاص داده شود یا اینکه خود مستقیماً بر این موضوع نظارت و رسیدگی کند. در صورت فراهم شدن منابع بیشتر، توزیع منابع باید بهگونهای بهتر انجام گیرد و به افقهای دوردست و برنامههای مداوم آینده نیز توجه بیشتری معطوف شود. با توجه به وضعیت موجود، زمینه کسب پیشرفتهای ذکر شده بسیار میسر است. این پیشرفتها میتواند شامل حمایت از بررسیها و تحلیلهای بیشتر برای درک نحوه پشتیبانی فناوری از نیازمندیها و فعالیتهای بیشتر در زمینه تحقیق و توسعه برای دستیابی به فناوریهای مورد نیاز یا به خدمت گرفتن فناوریهای تجاری موجود در بازار، و تأمین بودجه و سرمایه لازم برای تهیه سفارشهای خرید باشد. توصیههای دستورالعمل عملیات اطلاعاتی: در کل، یافتهها و نتایج این تحقیق با یافتههای دستورالعمل عملیات اطلاعاتی منطبق و همساناند. برای مثال، موارد مورد تأکید این تحقیق همان نکات موردنظر دستورالعمل است که عبارتاند از: آموزش نیروها، داشتن نیروهای حرفهای، حمایتهای تحلیلی، ابزارهای استاندارد برای طرحریزی عملیات اطلاعاتی، و تهیه یک برنامه عمده برای تمامی اجزای عملیات روانی. اما، علیرغم وجود تمامی موارد مشترک، این تحقیق معتقد است که دستورالعمل عملیات اطلاعاتی در توصیههای خود چندان به عمق مطلب و نکات ریز نپرداخته است. این تحقیق: 1. سعی میکند فناوری پیشرفته جهانی عملیات روانی را که به اعمال عملیات روانی در نقاط دور از دسترس توجه زیادی دارد تسریع بخشد. به علاوه، این تحقیق از تأکید مداوم فناوری پیشرفته بر اجرای عملیات روانی تاکتیکی و همچنین از گسترش سیستم پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی عملیات روانی حمایت میکند زیرا این دو مورد میتواند توانمندیهای عملیات روانی را در صحنه نبرد بیش از پیش افزایش دهد. 2. یادآور میشود که توصیههای دستورالعمل عملیات روانی در خصوص نیروها و عناصر پشتیبانی عملیات روانی مشترک، چندان جدی و کارآمد نیست و نمیتواند نقش چندانی در تأثیرگزاری بر مخاطبان عام داشته باشد و اینکه دستورالعمل مزبور به ضرورت تأمین فراوردههای مناسب و کارآمد برای حمایت از واحدهای عملیات روانی تاکتیکی نپرداخته است. 3. معتقد است که توصیههای دستورالعمل در زمینه روند تأیید فراوردهها و اصلاح مجدد آنها ناکافی است و پخش به موقع آنها برای تأثیرگزاری بیشتر را تضمین نمیکند. مقامات تأییدکننده فراوردهها باید از نیروی ویژه عملیات روانی مشترک نیز انتخاب شوند و برای هر کدام از فراوردهها کارشناسان جداگانهای تعیین شود. 4. دستورالعمل عملیات روانی به تأمین اطلاعات مختلف در سطح تاکتیکی و یا در سطح ملی برای پشتیبانی از عملیات روانی توجه چندانی نداشته است. این دستورالعمل همچنین در خصوص اعمال اصلاحات در دکترین عملیات روانی، سربازگیری، آموزش، ساختار نیرو، و نحوه دستیابی به هدف، به خوبی عمل نکرده است. هر چند منابعی را در اختیار عملیات روانی قرار داده است تا کمبودهای بارز و برجسته را رفع کند، اما درسهای برگرفته از عملیات روانی متعدد از وجود کاستیهای مختلف خبر میدهند و ضرورت یافتن راهحلهای درازمدت را یادآور میشوند. نتیجهگیریهای کلان با بررسی درسهای آموخته شده از عملیات افغانستان، عراق و تداوم آزادی در عراق و همچنین عملیات برقراری ثبات در دو دهه گذشته میتوان شش نکته اساسی را نتیجهگیری کرد. مأموریتهای عملیات روانی کنونی بیش از حد گستردهاند. نیاز روز افزون به عملیات روانی و همچنین کمبود منابع اختصاص داده شده به آن موجب شده است مأموریتهای عملیات روانی بیش از حد گسترده شوند. عملیات روانی نمیتواند در سراسر صحنه نبرد، برای هدف قرار دادن مخاطبان عام و یا تأمین درخواست فرماندهان مبنی بر تهیه فراوردههای مناسب عملیات روانی تاکتیکی و پخش به موقع آنها اقدامات مختلفی را انجام دهد. بهبود عملیات روانی در سطح تاکتیکی و صحنه نبرد مزایا و هزینههای مختلفی خواهد داشت. بررسی کاربرد عملیات روانی در عملیات رزمی عمده در مقایسه با استفاده از آن در عملیات ایجاد ثبات، نشان میدهد که عملیات روانی تاکتیکی در عملیات رزمی عمده بسیار مقرون بهصرفهاند و نسبت به هزینههای صرف شده بیشترین بازخورد را دارند. البته، استفاده از عملیات روانی تاکتیکی در عملیات ایجاد ثبات نیز مقرون به صرفه است، اما اجرای آنها به دلیل لزوم تغییر در مفهوم عملیات و دکترین آن بسیار دشوار است. عملیات روانی در سطح صحنه نبرد هم در عملیات رزمی و هم در عملیات ایجاد ثبات، نیازمند منابع بیشتر است و آثار ملموس و مشهود آن در مقایسه با حجم منابع موردنیاز، بسیار اندک است. برای افزایش میزان تأثیرگزاری عملیات روانی در سطح صحنه نبرد وجود یک استراتژی اطلاعاتی منسجم ضروری است. در نتیجه بهبود جایگاه و عملکرد عملیات روانی در سطح صحنه نبرد نه تنها هزینه بسیار زیادی را متحمل میشود بلکه به دست آوردن آن نیز دشوار است. عملیات روانی در موفقیت عملیات برقراری ثبات نقش کلیدی ایفا میکند. نیروهای عملیات روانی میتوانند دشمن را از پشتیبانیهای داخلی و بینالمللی محروم کنند بنابراین برای حمایت از عملیات برقراری ثبات از این نیروها بیش از پیش، استفاده میشود. نقش عملیات روانی در عملیات برقراری ثبات بیشتر از نقش آنها در عملیاتهای رزمی عمده است. برای دستیابی به موفقیت در عملیات برقراری ثبات ایجاد تغییراتی در دکترین عملیات روانی تاکتیکی مشترک ضروری است. این تغییرات موجب میشود که عملیات روانی بتواند سطح عملکرد سربازان را در تعاملات چهره به چهره آنها با عامه مردم ارتقا بخشد. به علاوه، برای موفقیت این عملیات برخورداری از یک توانایی عظیم برای درگیر کردن مخاطبان عام موردنظر با منابع اطلاعاتی رقیب نیز ضروری است. البته برای دستیابی به این امر وجود مدرنترین امکانات پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی و همچنین امکانات چاپ، الزامی است. عملیات روانی در حال حاضر در زمینه تهیه این برنامهها و پخش آنها با مشکلات
مقالات مجله
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 10695
دفعات دیده شده: ۲۸۷۱ | آخرین مشاهده: ۳ روز پیش