Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • متقاعدسازی در بحران‌ها و اغتشاشات/غلامرضا گودرزی
    سه‌شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱۱:۳۳

    چکیده همواره یکی از دغدغه‌های حکومت‌ها در اقصی نقاط دنیا، توانایی فائق آمدن بر آشوب‌ها و بحران‌های به وجود آمده در درون کشور است. در این روند انواع حکومت‌ها نظیر استبدادی، مردم‌گرایانه و … از انواع و اقسام روش‌ها جهت مهار آشوب‌ها و اغتشاشات استفاده می‌کند. از جمله این روش‌ها، متقاعدسازی است. در متقاعدسازی، اعتماد و جذابیت منبع پیام، از سوی نخبگان به عنوان نیروهای توانا و صاحب‌نظر به دلیل نفوذ کلامی که می‌توانند در عوامل بحران‌ساز داشته باشند، همچ

    چکیده همواره یکی از دغدغه‌های حکومت‌ها در اقصی نقاط دنیا، توانایی فائق آمدن بر آشوب‌ها و بحران‌های به وجود آمده در درون کشور است. در این روند انواع حکومت‌ها نظیر استبدادی، مردم‌گرایانه و … از انواع و اقسام روش‌ها جهت مهار آشوب‌ها و اغتشاشات استفاده می‌کند. از جمله این روش‌ها، متقاعدسازی است. در متقاعدسازی، اعتماد و جذابیت منبع پیام، از سوی نخبگان به عنوان نیروهای توانا و صاحب‌نظر به دلیل نفوذ کلامی که می‌توانند در عوامل بحران‌ساز داشته باشند، همچنین شناخت از مخاطب و ارسال پیام‌های ساده و فاقد پیچیدگی‌ که بحران‌سازان و یا مخاطبان به راحتی و سریع آنها را درک می‌کنند، می‌تواند به تغییر نگرش آنها منتهی شود و در سطحی بالاتر رفتار عوامل آشوبگر را تغییر دهد. این تغییر رفتار همان موضوع و دغدغه فکری فرستنده پیام یا همان حکومت‌ها است. واژگان کلیدی: متقاعدسازی، اقناع، رابطه‌ی متقابل، بحران، آشوب، ارتباط و اطلاع. مقدمه حکومت‌ها و دولت‌ها همواره از دو ناحیه در معرض تنش، بحران و یا اغتشاش هستند: 1. خارج از مرزها و قلمرو حکومتی؛ به وسیله‌ دشمنان و همسایگان یا کشورهایی که در اندیشه کشورگشایی و یا به دست آوردن منافع بیشتراند. 2. از درون قلمرو حکومتی و از ناحیه مخالفان داخلی.. آنچه می‌تواند حکومتی را در مقابل بحران اول حفظ کند، وجود هماهنگی و اتحاد بین نیروهای نظامی و مردمی، مدیریت کارآمد، به دست آوردن اطلاعات کامل از دشمن و داشتن فناوری و جنگ‌افزارهای نظامی روز است. اما عواملی که از درون قلمرو حکومتی، دولت‌ها را دچار بحران و آشوب می‌کند، می‌تواند دلایل گوناگونی داشته باشد که از آن جمله عبارتند از: الف. ناراضی بودن از وضعیت کنونی جامعه؛ ب. تضاد منافع میان فرقه‌ها و مذاهب درون یک نظام؛ ج. تضاد منافع میان احزاب؛ د. سلطه‌جویی و قدرت‌طلبی برخی افراد؛ و و. عدم مدیریت توانا از ناحیه دولت‌مردان. هر کدام از عوامل یاد شده، می‌تواند به وجود‌آورنده نوعی از بحران و اغتشاش در ساختار حکومتی دولت‌ها باشد. بحران‌ها می‌توانند ریشه امنیتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … داشته باشند. اما در مهار کردن بحران‌ها یا آشوب‌ها نیز راه‌کارهای بسیاری می‌توان ارائه کرد. یکی از این راه‌کارها که در مهار بحران می‌تواند تأثیر داشته باشد متقاعدسازی یا اقناع مخاطب است. سؤال اصلی این مقاله این است که متقاعدسازی چگونه و از چه راه‌هایی می‌تواند بر روی مخاطب (عوامل بحران‌ساز) تأثیرگذار باشد تا نگرش و رفتار او در جهت اهداف فرستنده پیام که عامل مهار بحران می‌باشد قرار گیرد؟ آیا متقاعدسازی از طریق گفتگو و رابطه‌ متقابل می‌تواند در این امر کارایی داشته باشد؟ ادبیات موضوع آنچه که به صورت مدون در مورد تاریخچه متقاعدسازی و اقناع وجود دارد مربوط به دوران سقراط و بحث‌های جذاب او با سوفیست‌ها می‌باشد. سوفیست‌ها برای متقاعد کردن مخاطبین خود از فن سخنوری و جدل استفاده می‌کردند. از مهم‌ترین راه‌کارهای اقناعی سوفیست‌ها، به کار بردن گفتارهای بلند بود که به کمک شعر و داستان برای تأثیرگذاری بر احساسات مخاطبین تدوین می‌شد. همچنین سوفیست‌ها، مخاطبین خود را با کمک استدلال و سخنوری قانع می‌کردند. سقراط در مقابل سوفیست‌ها به جای گفتار، از دیالوگ یعنی گفتگو استفاده ‌کرد و به شکل انتقادی سعی داشت نادرستی باورها و تعاریف مفاهیم را، به آنها نشان دهد. سقراط هرگز سعی نکرد که عقیده‌ای را بر مخاطبین تحمیل کند. او از معنا و گفتگو برای رسیدن به حقیقت سود می‌جست. طی جنگ جهانی دوم، به سبب نیازهای جدید دولت‌های متخاصم، تمام شکل‌های ارتباطی، مورد توجه خاص قرار گرفتند. نشانه‌ها و رمزها اهمیت نظامی کسب کردند و رشته‌ ارتباطات در مجموع، برای تبلیغات سیاسی و جنگ روانی، جنبه‌ حیاتی یافت، به همین دلیل ارتباط به عنوان اقناع به صورت مفهوم حاکم در آمد. به طور کلی آنچه مسلم است متقاعدسازی در طول تاریخ جهت تأثیر گذاشتن بر مخاطب، همواره وجود داشته است. متقاعدسازی در علوم کنونی نیز جای خود را باز کرده است و در علوم ارتباطات و روان‌شناسی اجتماعی وارد شده و اندیشمندانی پیرامون این موضوع به نظریه‌پردازی و گفتمان پرداخته‌اند. متقاعدسازی در لغت‌نامه دهخدا در مقابل کلمه متقاعد آمده است: «متقاعدگشتن؛ متقاعدشدن. پذیرفتن. قبول کردن سخنی. قبول و باور کردن آنچه را که در اول نمی‌پذیرفت.» در تعریف متقاعدسازی می‌توان به دو دیدگاه اشاره کرد: یکی از دیدگاه‌ها تغییر نگرش و دیگری، دیدگاه تغییر رفتار می‌باشد. در ارتباط با این دو دیدگاه رشته‌هایی نظیر روان‌شناسی اجتماعی، ارتباطات، و مدیریت به تفصیل به بحث پرداخته‌اند و از الگوهایی مانند یادگیری شناختی و روان‌کاوی و نظریه‌هایی همانند برجسته‌سازی، تعادل، نظریه دو مرحله‌ای کاتس و … در جهت تغییر نگرش و رفتار بهره گرفته شده است. در این مقاله فقط به یک تعریف که در آن سعی شده تا از هر دو دیدگاه فوق استفاده شود، بسنده می‌شود: «تلاش در جهت تغییر رفتار عوامل بحران از طریق پیام‌هایی که در حوزه معنایی آن‌ها فرستاده شود و عوامل بحران بعد از توجه به پیام، آن را درک و با توجه به نقش تقویت‌کننده‌ها به پذیرش آن اقدام کند.» مؤلفه‌های اساسی پیام در متقاعدسازی عناصری که در متقاعدکردن مخاطبان دخالت دارند، عبارتند از: 1. منبع پیام عواملی چند در تأثیر منبع پیام بر مخاطبان دخیل می‌باشند، که از آن جمله می‌توان موارد زیر را بیان کرد: الف. قابل اعتماد بودن منبع پیام: این عنصر در تأثیرگذاری و نزدیک کردن جریان آرام‌سازی با عوامل بحران، تأثیر به سزایی خواهد داشت. چنانچه بتوانیم رهبران منطقه‌ای، محلی یا گروهی (حزبی) عوامل بحران و یا کسانی را شناسایی کنیم که شورشیان نسبت به آنها اعتماد دارند، می‌توانیم از آنها به عنوان منبع پیام استفاده نماییم، به عبارت دیگر ابتدا پیام برای این رهبران فرستاده می‌شود در صورتی که رهبران متقاعد شوند، آنها پیام را در بین هواداران خود بیان می‌نمایند زیرا هواداران آنها را معتمد خود می‌دانند و به اعمال و گفته‌های آنها اعتماد دارند (پتی و کاچیوپو، 1981م.) آنتونیوگرامشی معتقد بود که: «اندیشه‌ها در جامعه، بیشتر از طریق نخبگان ارائه می‌شوند و توده‌ها با توجه به ایمان خود به آنها عمل می‌کنند.» کاتس نیز بیان می‌نماید که «رسانه‌ها تأثیر چندانی در تغییر رأی و نظر مردم ندارند، بلکه جوّ سیاسی منطقه به وسیله‌ رهبران فکری هر منطقه تعیین می‌شود و این عامل، تعیین‌کننده‌ نظر و رأی مردم خواهد بود.» لازم به ذکر است چنانچه پیام فرستاده شده نتواند رهبران فکری یک منطقه، محله یا گروه را تحت تأثیر قرار دهد، آن پیام و حتی پیام‌های بعدی فرصتی برای متقاعدکردن عوامل بحران یا آشوبگران نخواهد داشت. ب. جذابیت: «جذابیت‌های کلامی منبع پیام قادر است مخاطبان را تحت تأثیر قرار داده و به همان نسبت پیام را تأثیرگذار سازد.» (کریمی، 1381؛ ارونسون، 1991م.) دکتر فرامرز رفیع‌پور می‌گوید: «چنانچه منبع پیام مورد علاقه‌ مخاطب باشد، پیام او با استقبال بیشتری روبه‌رو خواهد شد.» ج. شباهت به پیام‌گیران: اگر مخاطبان احساس کنند که رساننده پیام از حیث زبان، فرهنگ، حساسیت‌ها و منافع شبیه آنان است، تمایل بیشتری برای تأثیرپذیری از پیام خواهند داشت. (ارونسون، 1999؛ پتی و کاچیوپو، 1981م.) شباهت پیام‌رسان به مخاطب در وی این تصور را ایجاد خواهد کرد که پیام‌رسان در پی فریب او نیست. رساننده پیام اگر با زمینه‌های ذهنی، چارچوب‌‌های فکری و رسم‌ها و عادت‌های گیرندگان و مخاطبان آشنا باشد پیامش از توانایی نفوذ بیشتری در بین مخاطبان برخوردار خواهد بود. د. عدم وجود منافع شخصی پیام‌رسان در فرستادن پیام: با توجه به عنصر معتمدبودن فرد پیام‌رسان، مخاطبان باید درک نمایند که او هیچ‌گونه منافع شخصی در رساندن پیام ندارد. و حتی اگر بتواند علیه منافع خود سخن گوید، تأثیر پیامش بیشتر می‌شود و عوامل بحران خیلی زودتر پیام را درک می‌کنند و متقاعد می‌شوند. عوامل بحران در این زمینه به سوابق تحصیلاتی، علمی، حزبی، مدیریتی و … پیام‌رسان رجوع می‌نمایند، مخاطبان با توجه به این عناصر در مورد پیام‌رسان قضاوت می‌کنند. هرچند برخی از محققان این فرایند را بر حسب نظریه اسناد و از ناحیه مخاطب مورد بحث قرار داده‌اند و معتقدند که در اینجا ممکن است دو نوع سوگیری به وجود آید: 1. سوگیری دانشی : مخاطب تصور می‌کند که اطلاعات منبع پیام، نادرست یا مغرضانه است. 2. سوگیری گزارشی : مخاطب تصور می‌کند، پیام‌رسان در واقع مایل نیست حقایقی را که می‌داند بیان کند (کریمی؛ 1381؛ ارونسون، 1978م.). آنچه در هر حال می‌توان بیان کرد این است که، چنانچه پیام‌رسان بتواند این باور را در مخاطب ایجاد کند که وی از رساندن پیام نفع شخصی نخواهد داشت، پیامش در متقاعدنمودن عوامل بحران با مقبولیت بیشتری روبه‌رو خواهد شد. 2. محتوای پیام: سازمان و محتوای پیام نیز در تأثیرگذاری بر مخاطب نقش دارد. پیام‌ها بر دو نوع هستند: الف. پیام یک سویه: پیامی تک‌آوایی است یعنی تنها یک نظر و یک دیدگاه در آن ارائه می‌شود. چنین پیامی از نظر متنی بسته است و از نظم و ترتیب گفتمانی بالایی برخوردار است. پیام‌های یک‌سویه در مورد استحکام بخشیدن به افکار و عقاید افرادی که کاملاً هم‌عقیده در محتوای پیام هستند، موفقیت بسیار بالایی دارد و در تهییج آنها به سمت رأی دادن، تظاهرات کردن و … کارایی نسبتاً بالایی می‌توانند داشته باشند. این گونه پیام‌ها برای نیروهای خودی بر ضد عوامل بحران‌ساز نیز می‌تواند کارایی داشته باشد و نیروهای خودی و همگام با نظام را علیه ضدشورشیان به حرکت درمی‌آورد. البته باید بدانیم که این گونه پیام‌ها در افراد بی‌طرف کارایی ندارد و در مخالفان تنها حس نفرت و انزجار و ناخوشایندی روانی ایجاد می‌کند. هر چه پیام بسته‌تر و تبلیغاتی‌تر (فاقد تبلیغات سیاسی) باشد، قدرت تهییج آن در میان موافقان بیشتر است. اما در میان مخالفان، ناخوشایندی روانی بیشتری به وجود می‌آورد. ب. پیام‌های دوسویه: پیام‌های چندآوایی هستند، یعنی در آنها دو یا چند نظر ارائه شده است. این گونه پیام‌ها خصوصاً در میان افراد بی‌طرف، قدرت اقناعی بسیار بالایی دارند. هاولند(1953) می‌گوید: «تأثیر این گونه پیام‌ها مخصوصاً اگر سعی شود که آنها بی‌طرف به نظر برسند، بر ایجاد سؤال در ذهن مخالفین انکارناپذیر است. سؤالات و یا مجهولات اگر به گونه‌ای طرح شوند که سازمان‌های اجتماعی دربرگیرنده افراد مخالف، جواب قانع‌کننده‌ای برای آن نداشته باشند، در صورت تقویت با سایر پیام‌های همگون می‌توانند به تغییر عقیده منجر شود. در اینجا می‌توان نقش اندیشمندان و نخبگان نظام در مهار و کنترل یک بحران یا اغتشاش را به خوبی مشخص کرد؛ این گونه اشخاص می‌توانند یک سری سؤالات و مجهولات خاص، طرح و در قالب پیام صادر کنند که سازمان‌ها و نخبگان بحران‌ساز یا مخاطبان هدف نتوانند به این گونه مسائل پاسخ متقاعدکننده‌ای برای طرفداران خود ارائه نمایند. در این صورت حکومت یا همان عوامل ضدبحران می‌توانند با فرستادن یک سری تقویت‌کننده برای طرفداران و نیروهای بحران، آنها را به سوی متقاعدشدن سوق دهند و بر بحران پیروز شوند.(شکل 1) 3. زمینه پیام: در مورد زمینه پیام، عوامل تداخل‌کننده مهم می‌باشند زیرا پیامی که همراه عوامل تداخل‌کننده فرستاده می‌شود اثر متقاعدکنندگی پیام را می‌کاهد. در نتیجه در رساندن پیام به مخاطبین باید سعی شود که عوامل تداخل کننده را به حداقل کاهش داد تا پیام تأثیر مطلوب خود را روی عوامل موردنظر داشته باشد (محسنیان‌راد، 1382). 4. گیرندگان پیام: درباره گیرندگان پیام آنچه موردنظر است؛ حالت عدم انفعال مخاطب است که در دیگر مباحث این گفتمان به آن پرداخته خواهد شد. انواع متقاعدسازی در این مقاله چهار نوع از انواع روش‌های متقاعدسازی مورد بررسی قرار گرفته است: 1. روش مرکزی متقاعدسازی در تأیید روش مرکزی، پتی و کاچیوپو بیان می‌کنند: «چنانچه از این روش استفاده شود، بر اثر پاسخ شناختی – پاسخی که فرد بر مبنای اطلاعاتش می‌دهد، انفعال مثبت به پیام و تغییر نگرش صورت می‌گیرد، بر این اساس هر چه استدلال‌های بیشتری در تأیید پیام عرضه شود، امکان تغییر نگرش مخاطبان بیشتر خواهد بود. همچنین پیام‌های حاوی استدلال محکم‌تر، بهتر از پیام‌های حاوی استدلال‌های ضعیف بر مخاطب تأثیر می‌گذارد و نظرها و نگرش‌ آنها را تغییر می‌دهد.»(الیاسی، 1383) باید توجه داشت که، نگرش زمانی با دوام است که شامل یک عنصر شناختی (اطلاعاتی)، یک عنصر احساسی و یک عنصر تمایل به عمل، باشد است (فریدمن، 1970م.؛ روزنبرگ و هاولند، 1952 و1960م.) همچنین «نگرش‌ها دارای بار ارزشی باشند.» (هاولند – 1952) با توجه به ارزش و با دوام بودن نگرش‌ها، در فرایند متقاعد نمودن گیرندگان پیام یا اغتشاشگران، نباید این تصور به وجود آید که آنها (گیرندگان پیام) در حالت تغییر نگرش مثبت و کامل به سر می‌برند بلکه هر لحظه امکان دارد تا از نواحی مختلف، آماج پیام‌های خاص، در جهت مخالف با پیام و در راستای دامن زدن و یا گسترش بحران قرار گیرند. هرچند، بر مبنای نظر گلوله‌ای تصور بر این است که مخاطب بدون هیچ‌گونه مقاومت، آماده است تا پیام‌های ما را بشنود و تحت تأثیر آنها قرار گیرد و نگرش و رفتارش در جهت پیام، سوق پیدا کند(ساروخانی، 1382). سه متغیری که در اثرگذاری بر نگرش فرد مؤثر است عبارتند از: 1. توجه؛ 2. ادراک؛ و 3. پذیرش. این متغیرهای سه‌گانه می‌تواند به دو صورت در مخاطب، بازتاب شوند: 1. وقتی پیام برای مخاطبان ارسال شد، پیام‌گیران ابتدا باید به پیام توجه ، سپس آن را درک کنند و بعد از درک، به پذیرش آن اقدام نمایند. برای نمونه، راننده هنگام رانندگی در جاده به همه‌ تابلوهای تبلیغاتی توجه ندارد و تنها بعضی از تابلوها را که شاید از جنبه‌ای برایش جالب‌تر باشد، مورد توجه قرار می‌دهد. توجه کردن به چیزی، سبب تأثیر آن چیز در فرد نمی‌شود بلکه باید مرحله‌ دوم به وقوع بپیوندد یعنی مخاطب بتواند پیام را درک کند که اگر پیام ساده باشد مخاطب به احتمال قوی پیام را درک کند اما اگر پیام پیچیده باشد ممکن است بعضی از جنبه‌های آن درک شود و یا اصلاً درک نگردد. مرحله سوم پذیرش پیام است که فرد آزاد است تا تصمیم بگیرد پیام را بپذیرد یا اینکه آن را طرد نماید. در صورت تأثیر پیام، تغییر نگرش به وجود می‌آید(کریمی، 1381). اما نکته اصلی در اینجاست که آیا تغییر نگرش، توانایی تضمین تغییر رفتار را دارد؟ و چه بسا در فرد ایجاد نوعی عدم تعادل و توازن نماید یا به عبارت دیگر فرد را به طرف ناهماهنگی شناختی سوق دهد. (شکل 2) ناهماهنگی شناختی عبارت است از: عدم تعادل و توازن میان ارزش‌ها، دیدگاه‌ها و باورها از یک طرف و اعمال و رفتار از طرف دیگر. (لیون فستینگر – 1957م.) 2. در این حالت، پیام برای مخاطبان ارسال می‌شود و پیام‌گیران آن را درک و به پذیرش آن اقدام می‌کنند و پس از آن تغییر نگرش صورت می‌گیرد. در این مرحله با وارد شدن عوامل تقویت‌کننده و محرک ضمانت تغییر رفتار از حالت اول بیشتر می‌شود زیرا تقویت‌کننده خود به عنوان نوعی عامل محرک در فرد عمل کرده و او را به طرف رفتار دلخواه پیام‌رسان سوق می‌دهد.(شکل3) استدلال و مدلل ساختن امور از تقویت‌کننده‌های مهم متقاعدسازی به شمار می‌آید. هر چه استدلال محکم‌تر باشد و بیشتر ارائه شود احتمال پذیرش از طرف مخاطب بیشتر است. از دیگر تقویت‌کننده‌های مؤثر، پاداش یا تجربه مثبت است. اگر فرد با پذیرش این پیام پاداش دریافت کند از آن به بعد و با توجه به این تجربه مثبت امکان دارد هر زمان که در مسیر چنین پیامی یا پیام‌های مشابهی قرار گیرد، رفتاری مطابق میل پیام‌رسان از خود نشان دهد. 2. متقاعدسازی پیرامونی : دومین روش، متقاعدسازی پیرامونی است. در این روش کیفیت تأثیر پیام در تغییر نگرش کمتر است، زیرا بسط پیام به حداقل می‌رسد. در روش پیرامونی از روش غیرتحلیلی استفاده می‌شود و استدلال‌های کمتری به کار می‌رود و بیشتر به حواشی و پیرامون مسئله توجه می‌شود. نقش آن در فرستادن اطلاعات، با توجه به هسته‌ اصلی پیام و جان کلام ضعیف است. در این روش، تأکید فراوانی بر نقش هیجان در تغییر نگرش افراد می‌شود. به عبارت دیگر با استفاده از ایجاد هیجان، نگرش مخاطب و در سطحی بالاتر رفتارش، با توجه به پیام تحت تأثیر قرار می‌گیرد. از دیدگاه نورمن، پیام‌هایی که دارای بار هیجانی هستند و نظام هیجانی خود را فعال می‌کنند ماندگارترند، چرا که یک بار از طریق نظام هیجانی فرد و بار دیگر از طریق نظام شناختی فرد مورد پردازش قرار می‌گیرند.(نورمن، 19) البته وی مشخص نکرده است که اگر افراد خود در حالت هیجان باشند آیا باز هم فرستادن پیام‌های هیجانی تأثیری بر روی نگرش و رفتار آنها دارد یا خیر؟ برای مثال در مورد مخاطبانی که خود در حالت هیجان هستند و در یک بحران یا اغتشاش وارد شده‌اند، فرستادن پیام‌های هیجانی تأثیری بر روی رفتار و نگرش آنها خواهد داشت. آنچه مسلم است وقتی انسان‌ در حالت هیجانی همانند یک بحران اجتماعی - سیاسی قرار می‌گیرد، پیام‌هایی که دریافت می‌کند از دو ناحیه خارج نیست: این پیام‌ها می‌تواند از ناحیه حکومت و نظام حاکم در جهت کنترل بحران صادر شود و یا پیام‌ها از ناحیه آشوب‌گران، در جهت رسیدن به منافع، اهداف و دامن زدن به بحران باشد. این گونه پیام‌ها در حالت‌ها و عملکرد بعدی افراد تأثیر به سزایی خواهد داشت. 3. متقاعدسازی فریبکارانه در مباحث عملیات روانی، اصطلاح مشابهی را تحت عنوان عملیات ‌روانی سیاه به کار می‌برند که منظور، شیوه‌ تسلط بر اذهان و روان‌هاست که در آن صداقتی نیست و تمامی گفته‌ها و اسناد و مدارک، تابعی از دروغ و فریب است. در روش متقاعدسازی فریبکارانه نیز سعی بر این است تا از شیوه‌های فریب برای متقاعدکردن مخاطبان و همراه نمودن آنها با پیام‌رسان استفاده شود. این شیوه معمولاً در کشورهای توتالیتر که ماهیت استبدادی دارند به کار می‌رود. کشورهایی که سعی دارند حقی از اطلاع و ارتباط برای دیگران در نظر نداشته باشند (معتمدنژاد، 1382). این حکومت‌ها در جهت متقاعدنمودن مردم و یا شورشیان به بهره‌برداری از انواع و اقسام روش‌هایی همچون زور، اجبار، دروغ، رشوه‌دادن، ایجاد رعب و وحشت و کشتار اقدام می‌کنند. هرچند ممکن است این شیوه‌ها برای متقاعدنمودن مردم در یک نظام و در ابتدای امر، کارایی داشته باشد اما دیری نخواهد انجامید که هسته‌های زیرزمینی جنبش‌ها شکل خواهند گرفت. نکته‌ دیگر اینکه در این روش متقاعدسازی، به خاطر ماهیت استبدادی نظام، نگرش و رفتار افراد در تضاد هم قرار می‌گیرند. به عبارت دیگر جامعه دچار ریاکاری می‌شود. یعنی رفتارها مطابق خواست نظام حکومتی است ولی نگرش‌ها و اندیشه‌ها در جهت دیگری میل می‌کند برای نمونه، در جریان واقعه‌ عاشورا، حاکم کوفه یعنی ابن‌زیاد به خاطر ماهیت حکومتش که صرفاً استبدادی بود در جهت متقاعدنمودن کوفیان، رعب و وحشت را در میان کوفیان ایجاد کرد و به بزرگان اقوام، رشوه‌های کلان داد تا به یاری امام‌حسین(ع) برنخیزند. پیکی که به سوی امام (ع) رهنمون شده بود در جواب امام(ع) گفته بود که؛ «دل‌های مردمان کوفه به سوی تو، اما شمشیرهایشان علیه تو است». امروزه کشور ایالات متحده امریکا – با وجود اینکه خود را مهد تمدن و نظام دمکراسی می‌داند – در جهت متقاعد نمودن اذهان عمومی به شیوه‌های فریب روی آورده است. در زیر به چند مورد از فریبکاری‌های این کشور در جهت متقاعد نمودن افکار عمومی جهان اشاره می‌شود.: - امریکا برای متقاعدنمودن افکارعمومی و جلوگیری از بحران‌های سیاسی در درون کشور خود و برای متقاعد کردن اذهان جهانیان، حادثه‌ یازدهم سپتامبر را طراحی کرد. با این روش فریبکارانه توانست تا حدودی افکارعمومی را قانع و متقاعد نماید که برای جلوگیری از چنین پیشامدهایی در آینده، باید با تروریسم مبارزه کرد. در روند همین سیاست بود که توانست مجوز حمله به عراق را در بیستم مارس 2003م. از افکارعمومی کشور خود دریافت نماید. امروزه نیز به وضوح، امریکا در قالبی نو در این جهت گام برمی‌دارد و سعی دارد که جامعه‌ بین‌الملل را متقاعد نماید که ایران به دنبال سلاح‌های کشتارجمعی و از آن جمله بمب‌اتمی است. و این روش را در پی گرفته، تا شاید بتواند تغییری در سیاست‌های دولت جمهوری اسلامی ایران به وجود آورد. - مثال دیگر اینکه در اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌های امریکایی (از فیلم‌های سینمایی هالیوود تا فیلم‌های کارتونی) سعی می‌شود تا از چهره‌ افراد سیاه‌پوست در کنار افراد سفیدپوست استفاده گردد. این نیز دقیقاً ادامه سیاست فریبکارانه این دولت است. آنها می‌خواهند جهانیان را متقاعد سازند که سیاستمداران آنها سعی دارند حقوق‌بشر را محترم شمارند و سیاه‌پوست و سفیدپوست را در نزد خود یکی می‌‌دانند ولی در عمل در این کشور چنین چیزی حاکم نیست و عموماً اخباری شنیده می‌شود که حاکی از محرومیت سیاه‌پوستان از حقوق مدنی خود محروم است. 4. متقاعدسازی صادقانه یا سفید این شیوه را می‌توان در کشورهایی با نظام مردم‌سالار و تابع دمکراسی جستجو کرد، حکومت‌هایی که در نظام خود حقی برای اطلاع و ارتباط مردمان در نظر گرفته‌اند. حکومتی که به قول روژه کلوس ، استاد علوم ارتباطات، حق همگان برای آگاهی از رویدادها در کنار روند منطقی آزادی عقیده و بیان آزادی مطبوعات و اطلاعات مغتنم شمرده می‌شود. و وی آن را تحت عنوان حق اطلاع نام‌گذاری کرده است (معتمدنژاد، 1383). آنچه در این نوع می‌تواند بیشترین تأثیر را در عملیاتی‌سازی پیام داشته باشد، تفاهم مشترک و ارتباط متقابل میان انسان‌هاست. چیزی که ژان دارسی در مقاله‌ای در مجله اتحادیه اروپایی رادیو و تلویزیون آن را حق ارتباط نام نهاد. به عبارت دیگر این ارتباط دوسویه و متقابل که در آن پیام‌ها به شیوه‌هایی قابل درک برای هر دو طرف ارتباط ارسال می‌شود همان گفتگو یا گفت‌وشنود است. (ساروخانی، 1382؛ معتمدنژاد، 1382). در این شیوه‌ متقاعدسازی، دو طرف باید منظومه شناختی و یا حوزه معنایی هم را شناسایی کنند (میرفخرایی، 1382). اگر بتوان خواسته‌های مخاطب (بحران‌سازان) را دریافت یعنی بتوان به حوزه ارتباط معنایی آنها گام نهاد، در این صورت و با کشف این حوزه ارتباط معنایی مخاطب، زمینه‌های گفتگو شکل گرفته است. مخاطب با توجه به پیام و درک کامل آن در مقابل پیامی ارسال خواهد کرد که این پیام نیز برای فرستنده اولیه پیام، با توجه به اینکه در حوزه ارتباط معنایی اوست قابل درک است. این شیوه ارتباطی ادامه پیدا می‌کند تا در نهایت یکی از دو طرف متقاعد شوند و یا اینکه هر دو به توافق دست یابند. تایار دوشان متفکر دینی فرانسوی می‌گوید: «در شکوفایی درخت تمدن بشری، هر برگ، هر شاخک و هر شاخه، تنه‌ درخت را تغذیه کرده است و در برابر آن با استفاده از ریشه‌ها و جریان زندگی موجود آن رشد نموده است….» گفت و شنود، الزامات بسیاری را برای افراد به وجود می‌آورد و تأثیر قابل توجهی روی رفتار آنها می‌تواند داشته باشد به ویژه این تأثیر روی فرایند تصمیم‌گیری آنها بیشتر به چشم می‌خورد. همچنین کورت یونس به هنگام جنگ جهانی دوم براساس پژوهش‌های گوناگون، درباره‌ گروه‌های مختلف نشان داد که از طریق ایجاد بحث و گفتگو آسان‌تر می‌توان افراد را متقاعد کرد. شریف موسکوویسی می‌گوید: «تأثیر گفت و شنود، ریشه در اختلاف و تلاش برای رسیدن به توافق دارد.» این شیوه متقاعدسازی همان‌طور که ذکر شد در کشورهایی مشاهده می‌شود که حکومت دمکراتیک و مردم‌سالاری دارند. کشورهایی که به‌زعم خود در اندیشه رشد و ترقی هستند. و در مسیر رسیدن به آرمان‌های جامعه گام برمی‌دارند. این آرمان‌ها را که در عقبه‌ تاریخ شکل گرفته و سرمنشأ واحدی داشته‌اند و سپس در گذر زمان با تفسیرهای گوناگون راه‌های جدا‌گانه‌ای در پیش گرفته‌اند را از طریق گفت و شنود و گفتگو می‌توان دوباره در مسیر یکی شدن قرار دارد. این ارتباط متقابل باعث خواهد شد که بتوانیم نقطه آغازین اشتراک و شروع اختلاف را کشف کنیم. و این ممکن نیست مگر از طریق گفتگو، گفتگویی که دو طرف بتوانند به حوزه ارتباط معنایی هم وارد شوند و آن را کاملاً درک نمایند حق اطلاع و ارتباط را پاس بدارند تا بتوانند به هدف خود نائل شوند. نتیجه‌گیری هنگامی که حکومتی درگیر بحران و یا آشوبی می‌شود، سعی دارد به هر نحو ممکن بر بحران به وجود آمده فائق آید در این روند هر حکومتی بسته به ماهیت خود در مهار بحران به شیوه‌ای خاص عمل می‌کند. در روش متقاعدسازی و اقناع، عناصر ارتباط همچون منبع پیام، محتوای پیام، زمینه پیام و گیرندگان پیام جایگاه بسیار مهمی دارند. اگر منبع پیام قابلیت اعتماد و جذابیت در میان عناصر بحران‌ساز داشته باشد نفوذ پیامش برای متقاعدنمودن آنها بیشتر خواهد بود. به کاربردن پیام‌های ساده و چندسویه بودن آن به درک زودتر از ناحیه بحران‌سازان می‌انجامد و آنها این‌گونه پیام‌ها را زودتر مورد توجه و ادراک قرار خواهند داد. چنانچه حکومت‌ها بتوانند در مواقعی که وارد این گونه مسائل می‌شوند، از فرصت‌ها استفاده کنند و با به‌کارگیری نیروهای توانا و صاحب‌نظر همانند نخبگان جامعه حداکثر سود را ببرند، قطعاً با کمترین درگیری‌ فیزیکی و متوسل شدن به شیوه‌های فریب افکارعمومی می‌توانند به کنترل بحران‌سازان بپردازند. آنچه مسلم است، جهان کنونی رو به سویی دارد که در آن از نفی خشونت صحبت می‌شود، بیشتر اندیشمندان از جهانی صحبت می‌کنند که در آن انسان‌ها بتوانند از طریق ارتباط متقابل و گفتگو به نتیجه قابل‌قبول دست یابند. در روند تثبیت حکومت‌ها نیز جایی برای اجبار، زور و خشونت گنجانده نشده است. به یقین، آنچه موجب تثبیت موقعیت حکومت‌ها می‌شود، به وجود آوردن یک نظام ارتباطی متقابل است، نظامی که پیام می‌دهد و بازخورد می‌گیرد، و ضمن نفی خشونت گفتگو را جایگزین آن می‌نماید. نظامی که در جهت متقاعدنمودن، آن هم از راه صادقانه، قدم برمی‌دارد. در این ساختار پیامی که برای گیرنده فرستاده می‌شود رابطه مستقیم با شناخت فرستنده از نیازهای روحی، سلیقه‌ای، و زیبایی‌شناسانه گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و یا همان عوامل بحران دارد. در این صورت تنها پیامی، توانایی اقناع مخاطب را خواهد داشت که شناختی نسبی از تمامیت آن گروه یا افراد موردنظر ارائه کند منابع: 1. آرونسون، الیور؛ روان‌شناسی اجتماعی. کریمی، یوسف، تهران: نشر ارسباران، 1381. 2. میرفخرایی، تژا. اقناع؛ نشر اداره کل تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380. 3. بازتاب اندیشه در مطبوعات روز ایران؛ ش، 1و 3، مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، تیر 1380. 4. فصلنامه علمی پژوهشی عمیات روانی؛ ش 1 و 3، معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه. 5. بولتون، رابرت، روان‌شناسی روابط انسانی؛ ترجمه حمیدرضا سهرابی. رشد، 1383. 6. معتمدنژاد، کاظم. مقاله از آزادی اطلاعات تا حق اطلاع و ارتباط برگرفته از سایت همیشه استاد. www.eternalteacher 7. معتمدنژاد، کاظم. نظام‌های حقوقی ارتباطات؛ سخنرانی در تاریخ 27/7/1383 دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی. 8. سورین ورنر، تانکارد، جیمز. نظریه‌های ارتباطات، ترجمه علی‌رضا دهقان، نشر دانشگاه تهران، 1381. 9. محسنیان راد، مهدی. ارتباطات‌شناسی، نشر سروش، 1382. 10. ساروخانی، باقر، جامعه‌شناسی ارتباطات. نشر اطلاعات، 1382. 11. میلیتن برگر، ریموند، شیوه‌های تغییر رفتار؛ ترجمه علی فتحی آشتیانی و هادی عظیمی، انتشارات سمت، 1381. 12. نشریه تحلیلی - خبری بسیج دانشجویی، تیرماه 1378، ص 80. 13. کیا، علی‌اصغر و سعیدی، رحمان. مبانی ارتباط، تبلیغ و اقناع. انتشارات روزنامه ایران، 1383.



    مقالات مجله
    نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
    شماره مطلب: 10687
    دفعات دیده شده: ۲۳۱۶ | آخرین مشاهده: ۱ روز پیش