-
فصلنامه عملیات روانی شماره 12
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۶ ساعت ۸:۵۳
پخش تصویری عملیات روانی تاکتیکی در محیطهای کمرسانه آرتور تولک Arthur Tu lak. "Improving Tactical PSYOP video Dissemination in Media -Austere Operating Environments." 25 March 2004. عبدالمجید حیدری محقق و پژوهشگر مسائل نظامی و استراتژیک دانشکده علوم دفاعی و امنیت ملی چکیده اجرای عملیات روانی ویدئویی در محیطهای عملیاتی کمرسانه( ) کار مشکلی است. در موقعیتهایی که میزان دسترسی افراد جامعه به علت پایین بودن سطح سواد آنها محدود است، اجرای عملیات روانی
پخش تصویری عملیات روانی تاکتیکی در محیطهای کمرسانه آرتور تولک Arthur Tu lak. "Improving Tactical PSYOP video Dissemination in Media -Austere Operating Environments." 25 March 2004. عبدالمجید حیدری محقق و پژوهشگر مسائل نظامی و استراتژیک دانشکده علوم دفاعی و امنیت ملی چکیده اجرای عملیات روانی ویدئویی در محیطهای عملیاتی کمرسانه( ) کار مشکلی است. در موقعیتهایی که میزان دسترسی افراد جامعه به علت پایین بودن سطح سواد آنها محدود است، اجرای عملیات روانی ویدئویی بسیار ضروریست؛ کاری که عموماً در گرو وجود یک شبکه تلویزیونی فعال و جمعیت هدف بیننده برنامههای این شبکه است. در محیطهای عملیاتی که شبکه تلویزیونی و جمعیت هدف بیننده به قدر کافی رشد نکردهاند، خلاء موجود میبایست با استفاده از وسایل پخش تاکتیکی پر شود. عملیاتهای اخیر نشان داده است که که جمعیت هدف به علت فقر یا نبود زیرساختهای پشتیبانیکننده به تلویزیون دسترسی ندارد، لزوم محسوس است. در چنین محیطهایی، برنامههای تلویزیونی بومی که برای جذب جمعیت هدف مؤثرند، وجود ندارد. بنابراین، عملیات روانی ویدئویی نیز در گرو وجود یک پایگاه پشتیبانی با برنامههای ویدئویی مناسب فرهنگی است. بر اساس آنچه ذکر شد، طرحهای مدرنیزهسازی عملیات روانی میبایست امکان دسترسی به چنین برنامههای تکمیلی را فراهم آورده و در همان حال، وسایل فنی پخش ویدئویی تاکتیکی را نیز توسعه دهند. در یک محیط عملیاتی کمرسانه باید برنامههای ویدئویی مناسبی تولید شود تا با سربازان عملیات روانی با استفاده از تجهیزات پخش تاکتیکی، آنها را برای جمعیتهای هدف اندک موجود شهرها، پایگاههای نظامی و روستاهای دورافتاده، پخش نمایند. موفقیت عملیات روانی ویدئویی در محیطهای عملیاتی کمرسانه، به وسایل پخش ویدئویی تاکتیکی مدرن و چندمنظورهای بستگی دارد که تاب تحمل شرایط صحرایی و عملیاتهای تاکتیکی مکمل را داشته باشند. مقدمه عملیات روانی که انجام شده در افغانستان چالشهای مهمی را که محیطهای عملیاتی کمرسانه میتوانند بر دسترسی به جمعیت هدف تحمیل کنند، به اثبات رساند. در اینجا منظور از محیط عملیاتی کمرسانه محیطهایی است که تجهیزات تلویزیونی و رادیویی آنها، پس از اجرای عملیاتهای نظامی به شدت آسیب میبیند و یا اصولاً به اندازه کافی توسعه نیافتهاند و جمعیت هدف آنها به تجهیزات دریافت پیامها (رادیو، تلویزیون) دسترسی ندارند. اجرای عملیات روانی ویدئویی موفقیتآمیز در محیطهای عملیاتی کمرسانه، در گرو وجود وسایل پخش تاکتیکی مدرن و چندمنظورهای است که عملیاتهای تاکتیکی را تکمیل میکنند و برای ارسال مستقیم تولیدات ویدئویی به جمعیت هدف، محدودیتهای حفاظت از نیرو را رعایت میکنند. گرچه رسانه ویدئویی قویترین وسیله ارسال پیامهای عملیات روانی محسوب میشود، موفقیت پخش تصاویر این نوع عملیات عموماً مستلزم وجود یک شبکه تلویزیونی فراگیر و مخاطبین مستعد و پیشرفته است. در محیطهای پررسانه، عملیات روانی دیداری نوعاً برای جمعیت هدفی پخش میشود که به برنامههای عادی دسترسی دارند. برنامههای عملیات روانی را با استفاده از پیامهای عادی، پخش برنامه بر روی کانالهایی که در یک محیط غیرمجاز استفاده نمیشوند و یا از طریق خرید و کسب زمان پخش برنامه در یک محیط نیمهمجاز یا مجاز میتوان برای جمعیت هدف ارسال کرد. در محیطهای عملیاتی که چنین شبکه و بینندگان ویدئویی در آنها وجود ندارد، وسایل تاکتیکی میبایست خلاء موجود را پر کند. برای پخش مؤثر برنامههای رادیویی و تلویزیونی عملیات روانی در محیطهای عملیاتی کمرسانه یا باید تاسیسات آسیبدیده پخش بازسازی شوند و یا اینکه از سیستمهای پخش رادیویی و تلویزیونی نظامی نظیر سیستمهای رسانهای عملیاتهای ویژه( ) یا کماندو سولو ایسی - 130( ) استفاده شود. برد دستگاههای فرستنده زمینی، از نظر عوارض زمین و تعداد دستگاههای فرستندهای که میتوان نصب، حفاظت، تجهیز و آماده کرد، با محدودیتهایی روبه رو هستند در حالی که فرستندههای هوایی عمدتاً از نظر برد پخش و زمان پرواز با محدودیت مواجهاند. بنابراین، عملیات پخش ویدئویی، نمیتواند جمعیت هدفی که به تلویزیون دسترسی ندارند را پوشش دهند. در برنامههای عملیات روانی رادیویی، معمولاً میتوان رادیوهای مورد نیاز را بین جمعیت هدف توزیع کرد. برای رفع کمبود تجهیزات رادیویی مورد نیاز، میتوان رادیوهای موج اف.ام قابل حمل، مجهز به باتری را با قیمت بسیار ارزان تهیه کرد که این مسئله مسلماً در مورد تلویزیون صدق نمیکند. حتی اگر امکان توزیع تلویزیونهای ارزان قیمت نیز وجود داشته باشد، باز هم برد پخش امواج تلویزیونی بسیار کمتر از رادیو خواهد بود. از آنجا که برد امواج تلویزیونی کوتاه است، عملیات مؤثر پخش درازمدت برنامههای تلویزیونی مستلزم نصب دستگاههای تقویتکننده یا امکانات پخش اضافی و نیز وجود افرادی است که بتوانند با آنها کار کنند. از هر نوع سیستم پخشی که استفاده شود، باز هم قسمتی از جمعیت هدف پوشش داده نمیشوند؛ زیرا آنها یا خارج از برد سیستم پخش مورد نظر قرار دارند و یا اصولاً به سیستمهای پخش این برنامهها دسترسی ندارند. این بخش از جمعیت هدف، نماینده جمعیت هدف محرومی هستند که نیروهای عملیات روانی برای رساندن تولیدات ویدئویی به آنها، علاوه بر وسایل پخش به توانمندیهای اشاعه این برنامهها هم نیاز دارند. در یک محیط کمرسانه، علاوه بر عدم برنامههای بومی مورد نیاز، برای جذب جمعیت هدف به طرف رسانهها و ایجاد فرصتهایی برای ارسال پیامهای عملیات روانی، زیرساخت مناسبی هم برای پخش وجود ندارد. بنابراین، برنامههای ویدئویی مناسب میبایست با استفاده از تجهیزات پخش تاکتیکی توسط کارکنان عملیات روانی، برای جمعیت هدف اندک موجود در شهرها، پایگاههای نظامی و روستاهای دورافتاده پخش شوند. نبود برنامههای ویدئویی در یک محیط کمرسانه، باعث میشود که نیروهای عملیات روانی به سختی بتوانند نظر جمعیت هدف را به درگیریهای بعدی جلب کنند و این درگیریها را همچنان در کانون توجه آنها نگه دارند. نیروهای عملیات روانی برای انجام این کار به برنامههای ویدئویی حمایتی متناسب با جمعیت هدف نیاز دارند. فرماندهی عملیات مخصوص امریکا( )، برای پخش عملیات روانی ویدئویی در محیطهای عملیاتی کمرسانه، میبایست سیستمهای پخش ویدئویی تاکتیکی تکمنظوره و برنامههای ویدئویی حمایتی و تکمیلی متناسب با فرهنگ جمعیت هدف را به طور همزمان به کار گیرد تا بتواند آنها را جذب کرده و در پوشش پخش برنامههای خود قرار دهد. در حال حاضر، بهرهبرداری از رسانههای ویدئویی در محیطهای عملیاتی کمرسانه که فاقد یک زیرساخت تلویزیونی تکاملیافتهاند، فراتر از توان نیروهای عملیات روانی است. انقلاب مورد انتظار در عملیات روانی در اواخر دهه1990، جامعه عملیات روانی بر دگرگونی عملیات روانی در رسانههای دیداری ـ شنیداری و رسانههای مبتنی بر شبکههای رایانهای استوار بود. دانشکده دفاع ملی پیشبینی کرد که «فضای سایبر ممکن است به فضای نبردی برای جنگجوی اطلاعاتی تبدیل شود» و برخی تجهیزات تکنولوژیکی موجود برای عملیات روانی را که «در اواسط دهه 1980 حتی قابل تصور هم نبود»، به تفصیل معرفی نمود.1 انتظار میرفت که همگرایی فناوری عصر اطلاعات که امکان توسعه و پیچیدگی شبکهها و رشد سریع و دسترسی به رسانههای جمعی را فراهم میآورد، تأثیر مهمی بر کارآمدی عملیات روانی داشته باشد.2 جامعه عملیات روانی امریکا با این چالش دست به گریبان بود که میبایست با دکترینی در محیطهای رسانهای پیچیده وارد عمل شود که بیشتر برای محیطهای رسانهای جهان سوم مناسب بود و عمدتاً به شکل آثار چاپی و برنامههای رادیویی نمود پیدا میکرد. جنبههای فنی این چالش در پایاننامه فوق لیسانس دوره فرماندهی و ستاد سرگرد استفن سی لارسن( ) در سال 1999 تحت عنوان اجرای عملیات روانی در محیطهای رسانهای پیچیده به صورت مستند ارائه شد.3 این کار جدید قرار بود به طور اصولی، در محیطهای عملیاتی پررسانهای رقابت کند که تولید و پیام عملیات روانی تنها یکی از گزینههای متعددی است که در آنها برای جمعیت هدف قابل دسترس است. عملیات روانی ویدئویی زیرکانه و پیچیده، در محیطهای پررسانه و تکاملیافتهای همچون یوگسلاوی سابق، میبایست از طریق تلویزیون برای جمعیت هدف ارسال میشد. تولیدات عملیات روانی در عملیات بوسنی و کوزوو، میبایست هم بر رقابت رسانهای ناشی از برنامهریزیهای رایج فائق میآمد و هم جمعیت هدفی را جذب میکرد که به یک رسانه کاملاً پیشرفته علاقهمند بودند. در اکتبر 1999، دفتر معاون وزیر دفاع در امور خرید، فناوری و لجستیک اقدام به تأسیس گروه کاری هیئت علمی دفاعی( ) کرد تا اشکال مختلف اطلاعات مورد نیاز، برای پشتیبانی عملیاتهای روانی در زمان درگیری نظامی را تولید و اشاعه دهد. یکی از یافتههای گروه کاری مزبور در گزارش ماه می 2000 آن بود که نیروهای عملیات روانی ویدئویی امریکا، طی عملیات آینده «میبایست با سیاهه بلند بالایی از کانالهای تلویزیونی تجاری رقابت کنند»4. این گروه کاری، به این نتیجه رسید که جامعه عملیات روانی در صورت مواجه شدن با چنین رقابتی «برای جلب افکار عمومی جمعیت هدف، با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد بود»5. پیشبینی عمومی در اواخر دهه 1990 آن بود که نیروهای عملیات روانی به علت قوانین درگیری (که ایجاد اختلال در فرایند رقابت را ممنوع میکرد) و یا تداخل پخش رسانهای یک کشور ثالث، نمیتوانند در یک محیط رسانهای، به عنوان «تنها نمایش موجود»، عمل کنند.6 گروه کاری هیئت علمی دفاعی، مشتاقانه بر روی انقلاب مورد انتظار عملیات روانی متمرکز شد؛ انقلابی که از طریق تغییرات عمده فناوری ارتباطات و رسانهها میتوانست صورت پذیرد. در فصل چهارم گزارش گروه کاری مزبور، شیوه جدید ارسال یا انتشار اطلاعات به تفصیل مورد بحث قرار گرفت؛ شیوهای که فراتر از توانمندیهای گذشته و حال یا محدودیتهای سیاسی عملیات روانی بود ولی امکان بهرهبرداری از این شیوه جهت اشاعه پیامهای عملیات روانی برای جمعیت هدف نیز دور از ذهن نبود.. این توانمندیهای جدید عبارت بودند از: اینترنت (یعنی وب سایتها، پست الکترونیک، اتاقهای گفتگو، امواج شنیداری و دیداری واقعی که ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی مجازی بر روی وب ایجاد میکنند و ارسال پیام به صورت بیسیم)؛عرضه تلویزیونهای کابلی؛ پخش برنامههای تلویزیونی پر معنا؛ پخش برنامههای شنیداری دیجیتالی؛ رادیو و تلویزیون ماهوارهای؛ استفاده از امکانات تلفنی نظیر دستگاههای پی جو( ) تلفنهای همراه و رایانههای کوچک قابل حمل و بدون سیم؛ و نیز همگذری موجود بین فناوری رایانه و علوم تلفن (یکپارچگی ارتباطات تلفنی رایانهای که کاربرد پایگاه دادهای رایانهها را با سیستمهای مخابره دیداری یا شنیداری ترکیب میکند.)7 اشکال جدید سیستمهای ارتباطی دقیق، به ویژه اینترنت، به دقت میتوانست هدف قرار داده شود و انتظار میرفت که مفهوم درگیری دقیق( ) جنگ مشترک در عملیات روانی از این طریق بتواند «تأثیرات دقیق در فضای سایبر و نیز عملیات روانی هدایت شده برای رسیدن به بیشترین تأثیر را محقق سازد.8 بهینهسازی امور فرماندهی، کنترل و پشتیبانی نیروهای استقرار یافته عملیات روانی نقش دیگری بود که پیشرفت رایانهها در هموار کردن راه انقلاب عملیات روانی ایفا کردند. گری وایتلی( ) این موضوع را در پروژه تحقیق استراتژی دانشکده جنگ نیروی زمینی امریکا، تحت عنوان عملیات روانی در قرن بیست و یکم بررسی کرد. در این گزارش، آینده عملیات روانی ارزیابی و پیشبینی شد که رشد رسانههای رایانهای، اینترنت را به «رسانهای برای ایجاد یک انقلاب در عملیات روانی»تبدیل میکند.9 ثقل کار بر فرماندهی، کنترل، و اطلاعات و پشتیبانی از روند بهبود تولیدات نیروهای عملیات روانی که در خط مقدم بودند قرار داشت. عامل اصلی که امکان بهینهسازی کارآیی عملیات روانی را فراهم میکرد، مفهوم دسترسی به عقبه( ) بود که نیروهای مقدم از طریق آن بتوانند از شبکه اطلاعات امن استفاده کنند تا پشتیبانی گروه چهارم عملیات روانی فورت براگ در کارولینای شمالی( ) را، در زمینه بهبود تولیدات، تجزیه و تحلیل هدف و ارزیابی کسب نمایند. مفهوم دسترسی به عقبه به «حجم عظیم پهنای باند اتصالات ارتباطی امن» وابسته است که انتظار میرفت انقلاب در رشته رایانه بتواند آن را ایجاد کند.10 در حال حاضر، جنبههای فرماندهی و کنترل و پشتیبانی تولید ناشی از این انقلاب در عملیات روانی تا حد زیادی در سیستم توزیع عملیات روانی( ) و سیستم پخش تصاویر دیجیتالی( ) که توانمندیهای تغییر نقطه به نقطه تولیدات را فراهم میکند، محقق گردیده است.11 انقلاب در عملیات روانی: استقرار صلح در کشورهای بالکان در جنگ داخلی بوسنی، تمامی جناحهای درگیر برای تحقق اهداف تبلیغاتی خود اقدام به کنترل کامل یا استفاده شدید از شبکه تلویزیونی داخلی و بهرهبرداری از رسانههای تلویزیونی غربی کردند.12 همچنین، ایستگاههای ارسال و پخش مجدد برنامههای تلویزیونی، به عنوان اهداف نظامی با اولویت تلقی شدند که به دستآوردن یا از دستدادن آنها به معنای پیروزی یا شکست در جنگهای تبلیغاتی بود.(13) نیروهای عملیات روانی هنگامی که به عنوان بخشی از نیروی اجرایی( ) سازمان ملل، برای اجرای پیمان صلح دیتون( ) وارد این درگیری شدند، با یک روند تولید محصولات ویدئویی در زمینه عملیات روانی مواجه شدند که میتوانست با تولیدات تجاری غیرنظامی رقابت کند. طی عملیاتهای تلاش مشترک( )، حفاظت مشترک( )، و پیشروی مشترک( )، نیروهای ائتلاف در محیط رسانهای رشدیافتهای وارد عمل شدند که تولیدات ویدئویی به راحتی برای پخش بروی شبکه تلویزیونی موجود قرار گرفت و در برنامههایی که محتوی و چاشنی محلی داشت به گرمی پذیرفته میشدند. تا مارس 1997، نیروی اجرایی و نیروی ایجاد ثبات( ) که متعاقباً تشکیل شد، تعداد 51 مورد از تولیدات ویدئویی تلویزیونی، در زمینه عملیات روانی برای پخش از طریق ایستگاههای تلویزیونی محلی در سر تا سر صحنههای عملیات آمادة پخش بودند.14 در عملیات «تلاش مشترک»، لشکر یکم پیاده، برای ارسال پیامهای فرماندهی به جمعیت هدف موردنظر، اقدام به راهاندازی امکانات لازم برای اجرای مصاحبههای زنده تلویزیونی کرد.15 نیروهای عملیات روانی برای رقابت مؤثر با تولیدات ویدئویی که از سوی بخش غیرنظامی و پشتیبانی از جنگ اطلاعاتی ناتو تولید میشد، اقدام به استخدام فیلمسازان غیرنظامی کردند و پیشرفتهترین تجهیزات ویدئویی را به کار گرفتند.16 در جنگ کوزوو و طی عملیات نیروی متحد( )، نیروهای ناتو با نبرد اینترنتی که از سوی صربها راه افتاد غافلگیر شدند. دولت اسلوبودان میلوشویچ( ) رئیس جمهور وقت صربستان، صدها سایت اینترنتی هواهخواه صربها را فعال کرد تا پیامهای تبلیغاتی صربها را به شکل موثری در سطح منطقه و جهان پخش کردند.17 رژیم صربستان در بهرهبرداری از رسانههای جمعی نوین از خود انعطاف نشان داد و این کار را با چنان سرعتی انجام داد که نیروهای ناتو نتوانستند تبلیغات این رژیم را با عملیاتهای ضد تبلیغاتی خود پاسخ دهند؛ در نتیجه صربها در عرصه اطلاعات همچنان ابتکار عمل را حفظ کردند. آنجلا لانگو( ) که در آن زمان در خصوص نقش اینترنت در عملیات روانی قلم میزد، معتقد بود که اینترنت به دشمنان اجازه میدهد تا به شکل نامتقارنی در قلمرو اطلاعات وارد عمل شوند و با کمترین سرمایهگذاری، به نتایج استراتژیکی دست یافته، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده و حالتی از تخاصم منطقهای علیه امریکا ایجاد نمایند.18 رژیم میلوشویچ با بکارگیری اینترنت اقدام به پخش برخی برنامههای تبلیغاتی نمود که در آنها «قربانیان صرب، بمبارانهایی که با قوانین بینالمللی در تناقض بود، و کشورهای عضو ناتو [در نقش] کشورهایی متجاوز» نمایش داده شدند.19 صربها با این کار تقریباً بدون هیچ هزینهای به اهداف استراتژیکی خود در زمینه عملیات روانی دست نائل میشدند. آنها در حالی که سیستم رادیو و تلویزیونشان در نبرد هوایی ناتو از کار افتاده بود، پیامهای خود را همچنان از طریق رسانههای جمعی بینالمللی ارسال میکردند؛ رسانههایی که با گزارش ادعاهای مطرح شده از سوی صربها به پخش تبلیغات اینترنتی آنها کمک میکردند. استفاده صربها از اینترنت، برای رقابت در یک سطح منطقهای و استراتژیکی نشانگر این مسئله است که یک محیط عملیاتی پررسانه برای آنکه عملیات روانی را پوشش دهد به سطح بالایی از انعطافپذیری و تطبیقپذیری در عملیاتهای اطلاعاتی نیروهای خودی نیاز دارد. نیروهای ناتو با به کارگیری عملیات روانی ویدئویی و پخش آن برای صربها و آلبانیاییهای ساکن کوزوو که تحت حاکمیت صربستان بودند، یک برنامه 60 تا90 دقیقهای با عنوان رادیو و تلویزیون صدای متحدین تهیه کردند که ترکیبی از اخبار، موسیقی و موضوعات مرتبط با جنگ کوزوو بود. پخش برنامههای دیداری و شنیداری، که به نوعی مؤکد فجایعی بود که در کوزوو جریان داشت.20 این برنامههای ویدئویی برای دو طرف درگیر پخش میشد: یعنی هم برای غیرنظامیان و نیروهای نظامی صرب و هم برای آلبانیاییهای ساکن کوزوو و مستقر در اردوگاههای پناهندگان. ناتو پس از آنکه تلویزیون صربها را در یک اقدام مقابله تبلیغاتی از کار انداخت، هفتهها پس از پایان نبرد هوایی ژوئن 1999، همچنان به پخش این برنامه ادامه میداد؛ زیرا این کار تنها راه دسترسی به مردمی بود که جمعیتهای هدف ناتو را شکل میدادند. در حالی که محیط عملیاتی جنگ روانی در کشورهای بالکان، جهتی رو به آینده داشت، بسیاری معتقدند که محیط عملیاتی آینده احتمالاً محیطی با فناوری پایین خواهد بود؛ در نتیجه از نظر آنها اجرای عملیات روانی، منوط به وجود مجموعه متفاوتی از وسایل و روشهاست.21 عملیات روانی ویدئویی ویژگیهای عملیات روانی ویدئویی به عبارتی میتوان گفت که واژه ویدئویی( ) همان «فرایند فنی تولید نوارهای مغناطیسی دیداری و شنیداری است»22. در این نوشتار، عبارت عملیات روانی ویدئویی، تولید و پخش تمامی تولیدات عملیات روانی ضبط شده بر روی نوارهای ویدئویی، دیسکهای ویدئویی دیجیتالی (DVD) و یا لوحهای فشرده ویدئویی و به طور کلی نرمافزارهای ویدئویی رایانهای را که بر روی صفحات نمایشگر تلویزیون، رایانه، یا ویدئو پروژکتور قابل پخش است، شامل میشود. همچنین، واژه تلویزیون در ارتباط با عملیات روانی ویدئویی، کلیة تصاویر ویدئویی را شامل میشود که از طریق پخش رادیو تلویزیونی و یا به صورت کپیبرداری از تولیدات عملیات روانی ویدئویی، بر روی دستگاههای تلویزیون نمایش داده میشوند. در سراسر جهان تلویزیون وسیلهای بیچون و چرا برای متقاعدسازی محسوب میشود، بنابراین سرمایهای حیاتی برای اشاعه عملیات روانی است. تلویزیون، سلایق و ذائقههای مختلف را به خود جذب میکند، لذا صمیمانهترین رسانه برای ارتباطات چهره به چهره است.23 آییننامه رزمی 301/05-3 نیروی زمینی امریکا رسانههای ویدئویی «… وسیله متقاعدسازی قویای را برای نیروهای عملیات روانی فراهم میکنند… که میتواند تعداد بسیار زیادی را تحت تأثیر قرار دهد.»24 تولیدات عملیات روانی که به طرز مناسبی در این رسانه ویدئویی [تلویزیون] تهیه و پخش میشوند، واضح و آشکارند و از آنها به عنوان تبلیغات تعبیر نمیشود: تحقیقات نشان داده که جمعیت هدف عمدتاُ احساس میکنند که تولیدات این رسانه، واقعی و دقیقاند.25 عملیات روانی ویدئویی مدرن نخستین بار در جنگ ویتنام، در سطح عملیاتی و از طریق یک شبکه چهار ایستگاهی که تحت کنترل اداره روابط عمومی مشترک امریکا بود، به کار گرفته شد.26 روشهای اجرایی برای نمایش تولیدات ویدئویی عملیات روانی در سطح تاکتیکی، ریشه در شیوههایی دارند که برای نمایش فیلمهای تولید شده در زمینه عملیات روانی مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ شیوههایی که تا قبل از ظهور عملیات روانی ویدئویی در دهه 1970، تنها رسانه مؤثری بود که برای بازتولید رویدادهای متحرک استفاده میشد.27 قابلیت اشاعه تاکتیکی برنامههای عملیات روانی ویدئویی، با ابداع فناوریهای ضبط و پخش ویدئویی تا حد زیادی بهبود یافت و این امکان را فراهم آورد که توزیع دقیق و پخش همزمان برنامهها از فرستندههای رادیویی متعدد انجام شود. جمعیت هدفی که در خارج از محدودههای پخش برنامههای ویدئویی واقع شدهاند، و به تلویزیون دسترسی ندارند و یا در مناطقی ساکناند که هنوز از نیروی برق بیبهرهاند، میتوان به عنوان جمعیت هدف محروم قلمداد کرد. مباحث مربوط به جمعیت مذکور، عمدتاُ به محدودیتهای ناشی از بعد جغرافیایی، تهدیدات دشمن نظیر تجهیزات ضدهوایی و یا دسترسی فیزیکی به جمعیت هدف اشاره دارند.(28) محدودیتهای جمعیت هدف ممکن است از نبود زیرساختها، ضعف توان پخش برنامهها، و یا در اختیار نداشتن دستگاههای گیرنده ناشی شوند. ولی باید توجه داشت که هر یک از این شرایط میتوانند به شکل مؤثری جمعیت هدف را از دریافت پیامهایی که با استفاده از وسایل پخش دقیق ارسال میشوند، محروم نمایند. در چنین شرایطی، دکترین [عملیات روانی] حکم میکند که گروههای عملیات روانی تاکتیکی( ) به حالت تاکتیکی درآیند و از طریق وسایل اشاعه نقطهای، تولیدات تصویری مدنظر را برای جمعیت هدف پخش نمایند. برنامههای انعطافپذیر و مستقیم تلویزیونی میتوانند به صورت زنده و جاری نظیر برنامههای خبری، ورزشی و سرگرمکننده و یا برنامهها و نوارهای ویدئویی ضبط شده پخش شوند. ظهور سیستمهای ضبط ویدئویی و دوربینهای فیلمبرداری شخصی این امکان را فراهم آورده که نمایشهای تلویزیونی، میتوانند را بدون استفاده از تجهیزات تولید بیرونی تهیه و پخش شوند.29 بر اساس دکترین [عملیات روانی] در محیطهای عملیاتی که دستگاههای تلویزیونی کمیاباند یا به صورت نامنظمی توزیع شدهاند و حتی در مناطقی که برق ندارند یا سیستم برقرسانی آنها قابل اعتماد نیست، میتوان با نصب چند دستگاه تلویزیون در مکانهای عمومی، جمعیت هدف ساکن در این مناطق را تحت پوشش قرار داد.30 یک تاکتیک، تکنیک و روش تجربه شده برای آنکه در اختیار جمعیت هدف فاقد تلویزیون قرار گیرد، میبایست از برنامههای تصویری ضبط شدهای استفاده کند که امکان پخش آن در تلویزیونهای مجهز به کنترل از راه دور و بینیاز از تجهیزات خاص، مهیا باشد.31 یکی از مزایای تولیدات ویدئویی عملیات روانی آن است که این تولیدات را میتوان «به صورت شخصی و در قالب گروههای کوچک مطالعه و به صورت محرمانه نگه داشت»؛ این مزیت در جاهایی که خشونت فرقهای حاکم است، اهمیت ویژه دارد.32 در محیطی که معمولاُ به یک شبکه پخش ثابت نیاز دارند، برای آنکه گروههای عملیات روانی تاکتیکی بتوانند به جمعیت هدف دست پیدا کنند باید از ابزاری با فناوری پایین استفاده کنند. چنانکه طی عملیات افغانستان، لشکر 82 هوابرد برای نمایش تولیدات ویدئویی که به صورت نوارهای VHS ضبط شده بودند، از نوعی تلویزیونهای کابلی که با ژنراتور کار میکردند، بهره جست. نمایش قدرت ناشی از اجرای عملیات روانی، با استفاده از سیستمهای با فناوری پایین برای جمعیت هدف محروم، در الگوی ارائه شده از سوی آیتا... خمینی [ره] به وضوح مشاهده شد. وی در زمان تبعید، پیامهای خود را از طریق نوارهای شنیداری و به طرز مؤثری به جمعیتهای هدف میرساند. نوارهای شنیداری [امام] خمینی[ره] با استفاده از جدیدترین فناوری ارتباطی آن زمان، به صورت مخفیانه به ایران وارد میشد و سپس سطح وسیعی تکثیر و از طریق خطوط تلفن پخش میشد.» و نهایتاً مخفیانه نیز توزیع میگردید.33 الگوی مذکور که از یک رویکرد مبتنی بر فناوری پایین برخوردار بود، در برههای که سانسور وجود داشت و امام در تبعید امکان دسترسی مستقیم به جمعیت هدف را نداشتند، مؤثر واقع شد و به یک انقلاب اسلامی تمامعیار انجامید که شاه را سرنگون کرد و [امام] خمینی[ره] را به قدرت رساند. پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر 2001، اسامه بن لادن تلاش کرد تا با استفاده از نوارهای ویدئویی، روشهای مشابهی را به کار گیرد؛ نوارهایی که به صورت مخفیانه توزیع میشد و همچنین به وسیله شبکههای خبری عربزبان موافق او، نظیر الجزیره نیز پخش میشد و به سمع و نظر حدود سی و چهار میلیون مخاطب این شبکه در خاورمیانه میرسید.34 تحلیل حرفهای یکی از نوارهای ویدئویی القاعده در زمینه جذب نیرو مشخص ساخت که بنلادن در صورت «استفاده از هر دو روش و مهارتهای تولید حرفهای صنعت مدرن تلویزیونی میتواند پیام خود را به جمعیت هدفش برساند.»35 پیامهای وی که بر روی نوارهای ویدئویی ضبط شده بود امکان دستیابی وی به جمعیت هدفش را فراهم میکرد و دیگران را نیز برانگیخت تا برنامههای تبلیغاتی مکملی را به صورت نوارهای ویدئویی با عناوینی نظیر جندا...( ) تولید کنند که البته آنها را به روش مشابهی میشد پخش کرد و از طریق وسایل توزیع نقطهای با فناوری پایین برای مخاطبین خود و در پشتیبانی از اهداف القاعده در سر تا سر جهان اشاعه داد.36 استفاده فعال القاعده از تولیدات ویدئویی برای دستیابی به جمعیت هدف مورد نظرش، کارآمدی رسانهها را به اثبات میرساند و بیانگر این نکته بود که حتی در شرایط مبتنی بر فناوری پایین و در نیز در رقابتی تنگاتنگ، درصدد بکارگیری عملیات روانی ویدئویی هستند. کهنگی وسایل پخش ویدئویی عملیات روانی تاکتیکی شوک د کارو( ) خلبان سابق نیروی هوایی، خبرنگار خبرگزاری سی. ان. ان.، و تحلیلگر فعلی عملیاتهای اطلاعاتی، در سال 1998 منتقد «دکترین و فناوریهای قدیمی [عملیات روانی]» بود.وی در رابطه با تهیه و پخش تولیدات عملیات روانی میگفت: «با سیستم قدیمی موجود جنگ روانی تقریباُ هیچ کاری نمیتوان انجام داد.»37 در سال 1999، پانل عملیاتهای اطلاعاتی ارزیابی توانمندیهای جنگاوری و توانایی جامعه عملیات روانی را، برای اجرای ماًموریت پخش برنامههای مربوط ارزیابی کرد. وی دریافت که عملیاتهای مذکور در تولید محصولات ویدئویی عملیات روانی با کیفیت تجارتی و حتی پخش این تولیدات در بین جمعیت هدف ناتواناند.38 یک پروژه مطالعاتی در ژوئن 1999، به سفارش ستاد مشترک اجرا شد که در پی آن نارساییهای مذکور بار دیگر به اثبات رسید. از این رو توصیه شد که فرماندهی عملیاتهای ویژه( ) برای مدرنیزهسازی «سیستمهای تولید عملیات روانی و به ویژه تلویزیون» اقدام کند.39 جالب این که هر دو گزارش یاد شده، عمدتاُ بر پخش تولیدات ویدئویی عملیات روانی نه بر روی سیستمهای اشاعه نقطهای تاکتیکی، بر روی امواج رادیو و تلویزیونی تأکید داشتند ولی نیروهای عملیات روانی به شدت نیازمند آن بودند که مدرنیزه شوند یا سیستمهای موجود را تعویض کنند تا به توانمندی پخش غیر رادیویی نائل شوند. سیستم اصلی که در صورت موجودی کشور برای اشاعه نقطهای تاکتیکی تولیدات ویدئویی با تجهیزات غیررادیویی، سیستم جمعآوری و اشاعه اطلاعات شنیداری - دیداری سیار مدل AN/MSQ-85B است. تعداد کمی از این سیستمها هنوز هم با همان تنظیمات اولیه وجود دارند و بیشتر به عنوان اشیاء عتیقه از فناوری دهه 1970 محسوب میشوند تا تجهیزاتی قابل استفاده. قطعات جداگانه سیستمهای AN/MSQ-85B عبارتند از: پروژکتورهای سینمایی AQ-4A، بلندگوهای مدل AN/UIH-6، دستگاههای پخش اسلاید مدل AP-9، دو دستگاه ضبط صوت استاندارد بینالمللی، پردههای تصویری بزرگ مدل BM-22A و گیرندههای رادیویی مدل R/520A/UUR.40 در حالی که نمونه جدیدی از سیستمهای AN/MSQ-85B، به طور آشکار در تمرین گذار نیروی زمینی( ) در فورت ایروین( ) واقع در ایالت کالیفرنیا، به عنوان بخشی از تجربه چالش هزاره فرمانده نیروهای مشترک در کنار سیستم جمعآوری و اشاعه اطلاعات دیداری و شنیداری سیار مدل AN/MSQ-85B، طی ماههای جولای و اوت به نمایش گذارده شدند، تجهیزات بسیاری از مدلهای قدیمی این سیستمها در صورت موجودی کشور به طور کامل پیاده شده و تغییر کاربری پیدا کردهاند که پناهگاههای فرماندهی و کنترل و توسعه تولید از آن جمله است. در سال مالی 2000 هنگامی که واحدهایی از گروه چهارم عملیات روانی تلاش کردند تا دو سیستم MSQ-85B را تعمیر کنند، به این نکته پی بردند که قطعات یدکی مورد نیاز دیگر در سیستم آماد نیروی زمینی وجود ندارد.41 این بدان معنا بود که برای تکمیل روند تعمیر این سیستمها میبایست قطعات یدکی موردنظر به صورت جداگانه طراحی و تولید میشد. کهنگی سیستمهای MSQ-85B باعث شده تا امریکاییها، برای توزیع دقیق تولیدات ویدئویی جنگ روانی در محیطهای عملیاتی کمرسانه وسایل قابل اعتماد و قابل استفادهای را در اختیار نداشته باشند. نقش عملیات روانی ویدئویی در پیوستار عملیات نظامی عملیات روانی ویدئویی در هر دو سطح عملیاتهای نظامی عملیاتی و تاکتیکی اجرا میشوند. عملیات روانی ویدئویی در سطح عملیاتی، عموماُ از طریق پخش رادیو و تلویزیونی، برای یک جمعیت هدف گسترده صورت میگیرند در حالی که در عملیات روانی در سطح تاکتیکی ممکن است وسایل پخش رادیویی و تلویزیونی و سایر وسایل اشاعه، برای یک جمعیت هدف کوچک به کار گرفته شوند. عملیات روانی ویدئویی در هر دو سطح عملیاتی و تاکتیکی برای پشتیبانی از عملیات رزمی، عملیات پس از جنگ و عملیاتهای نظامی غیر جنگی( ) مورد استفاده قرار میگیرند. کارآیی عملیات روانی ویدئویی تابعی است از قابلیت نیروی خودی در کنترل فرکانسهای پخش، جهت ارسال یک پیام و نیز دسترسی جمعیت هدف به وسایل لازم برای دریافت این پیام یعنی تلویزیون و نیروی برق. طی عملیات جنگی، نیروها در یک محیط غیر مجاز در حال عملیات هستند و با نیروهای دشمن مواجهاند که این خود ممکن است مانع دسترسی به جمعیت هدف شوند. نیروهای عملیات روانی برای آنکه به یک جمعیت هدف که اینگونه محروم است دست پیدا کنند، میتوانند از پیامهای تلویزیونی جاری استفاده کنند، کانالهایی را که جمعیت هدف مربوط مخاطب آنها هستند برگزینند و یا میتوانند برای اجتناب از رقابت، یک فرکانس جدید را انتخاب نمایند. نیروی خودی از طریق عملیات مخرب ممکن است قدرت رزمی خود را برای انهدام یا از کار انداختن موقتی وسایل پخش دشمن اعمال کنند تا تبلیغات دشمن را خنثی نمایند. گستره پیام عملیات روانی ویدئویی که از رسانههای هوایی، گیرندههای زمینی واقع در مناطق جنگی و یا از خاک یک کشور دوست ثالث پخش میشود، به بُرد مؤثر رسانههای پخش زمینی یا هوایی محدود میشود. برد و برد مؤثر پیام رادیو تلویزیونی نیز به نوبه خود با عوارض زمین و قدرت خروجی فرستندهها و نیز با تلاشهای دشمن برای ایجاد تداخل از طریق دریافت با وسایل کنترل عادی یا با عملیات متقابل حفاظتی الکترونیکی محدود میشوند.42 عملیات روانی دیداری جزء مهمی از مرحله پایانی کمکهای انساندوستانه (HA) ، عملیاتهای پشتیبانی صلح( ) و عملیاتهای پس از جنگ است. برخی از عملیاتهای روانی که در این سناریوها اجرا میشوند، در یک محیط نیمه مجاز صورت میگیرند که در آنها نیروهای دولت بومی مخالف یا موافق عملیات ممکن است کنترل خاک و جمعیتی را که یگان مورد نظر در آن وارد عمل میشود در اختیار نداشته باشند. کمکهای انساندوستانه (HA) و عملیات پشتیبانی صلح غالباً در محیطهای غیر مجاز اجرا میشوند. در محیطهای نیمه مجاز اعم از اینکه سربازان عملیات روانی در عملیات پس از جنگ، جمعآوری کمکهای انساندوستانه، یا عملیات پشتیبانی صلح درگیر باشند در هر حال ممکن است بتوانند از ایستگاههای پخش رادیو و تلویزیونی که در اختیار دولت است استفاده کنند و یا برای پخش پیامهای دیداری و شنیداری خود ایستگاههای تجاری را اجاره نمایند. عملیات صلحی که در محیطهای عملیاتی دارای شبکههای تلویزیونی مستقر اجرا میشوند، نوعاً به پخش درازمدت برنامههای عملیات روانی نیاز دارند. در چنین شرایطی، نیروهای عملیات روانی میتوانند یک پیام تلویزیونی را از فرستندههای سازمانی نظیر SOMS-B پخش کنند؛ هر چند که گر چه این سیستمها، سیستمهایی پر تقاضا و کم تعدادند. نوع عمومی عملیات روانی که پس از عملیات جنگی عمده اجرا میشوند به پایان رسیدهاند و یا در عملیات پشتیبانی صلح، تحت عنوان عملیات روانی تحکیم هدف شناخته میشوند. عملیاتهای تحکیم هدف «در مناطق خارجی که مردم غیرنظامی کشور متخاصم یا دشمن را در خود جای داده و در اشغال نیروها هستند و یا در مناطقی که نیروهای ما مستقرند اجرا میشوند.»43 این عملیاتها «سازماندهی مجدد و کنترل مناطق اشغال شده یا آزاد شده و نیز عملیات نظامی ـ غیرنظامی را تسهیل میکنند.»44 عملیات روانی در فرایند کمکهای انساندوستانه و عملیات پشتیبانی صلح مشابه عملیات تحکیم هدف است؛ هر دو با عملیات نظامی ـ غیرنظامی مرتبطند و هر دو برای تسهیل کنترل و انجام مأموریت عملیاتهای صلح یا انساندوستانه نیازمند ارتباط با جمعیت مورد نظر هستند. عملیات روانی ویدئویی وسیله مؤثری است که با استفاده از آن میتوان عملیاتهای نظامی ـ غیرنظامی و نیز مأموریت عملیات روانی را برای جمعیتهای هدف توجیه کرد. محیطهای عملیاتی کمرسانه محیطهای عملیاتی کمرسانه، محیطهایی هستند که در آنها ابزار پخش، عمدتاً تلویزیون و رادیو، پس از عملیات نظامی به شدت خراب شدهاند یا هنوز تکمیل نشدهاند و یا جمعیت هدف به تجهیزات مورد نیاز (تلویزیون و رادیو) برای دریافت پیامهای پخش شده دسترسی ندارند. نیروهای عملیات روانی در دهه گذشته، طی عملیاتهای متعددی با این چالش روبهرو بودهاند. مرور کوتاه سه عملیاتی که در سومالی، هائیتی و افغانستان اجرا شد به عنوان مناطقی فقرزده و کمرسانه که مردم آنها عمدتاً بیسواد بودند، چالش اجرای عملیات روانی در محیط کمرسانه را به نمایش میگذارد. عملیات سومالی عملیات ایجاد امید ( ) که یک مأموریت کمکرسانی ائتلاف سازمان ملل بود در دسامبر 1992 در سومالی و با هدف مقابله با سالها قحطی که این کشور را ویران کرده بود آغاز شد. ترکیبی از یک جامعه بیسواد، خشونت مستمر به شکل یک جنگ داخلی بیرحمانه، قحطی عمومی، نبود رسانههای فعال، عواملی بودند که دست به دست هم داده، سومالی را طی عملیات به یک محیط عملیاتی کمرسانه نمونه برای چنین عملیاتهایی تبدیل کرده بود. پس از سالها هرج و مرج، هنگامی که عملیاتها شروع شد، هیچ ایستگاه رادیو یا تلویزیونی فعالی در این کشور وجود نداشت.45 فروپاشی کامل دولت مرکزی و سالها جنگ داخلی، زیرساختهای ارتباطی و رسانههای ملی و بومی را ویران کرده بود. سیستم ارتباطات همگانی نابود و یا از کار افتاده بود و تعداد بسیار اندکی از سومالیاییها از طریق تلفنهای بیسیم یا ارتباطات کشتی به ساحل( )( ) و یا تلفنهای ماهوارهای با جهان خارج در ارتباط بودند.46 میزان پایین با سوادی در سومالی که تنها بیست و چهار درصد بود، نبود سیستمهای مخابراتی فعال، و رسانههای چاپی و نیز برنامههای رادیو و تلویزیونی ضعیف، همگی باعث میشد که دریافت برنامههای عملیات روانی برای جمعیت هدف سومالیایی که عمدتاً از بزرگسالان تشکیل میشد، بیش از پیش مشکل شود.47 هنگامی که نیروهای عملیات روانی یک روزنامه محلی و یک ایستگاه رادیویی در سومالی دایر کردند و عنوان راجو( ) را که در زبان سومالیایی به معنای حقیقت بود برای هر دو مورد انتخاب کردند، عملیات روانی در سطح وسیعی برای پشتیبانی از عملیات کمکهای انساندوستانه مورد استفاده قرار گرفت.48 از آنجا که بجز پیامهای عملیات روانی که در روزنامه راجو چاپ میشد مطلب دیگری برای پخش از طریق رادیو وجود نداشت، برنامههای رادیویی محدود شد؛ چنانکه دو بار در روز، هر بار تنها بیست و پنج دقیقه پخش میشد.49 موضوعات این روزنامه به شدت به گزارش خبری فایل بیسیم روزانه آژانس اطلاعات امریکا وابسته بود که برای دفتر لایسن امریکا( ) در موگادیشو ارسال میشد.50 بر اساس گزارش انیستیتوی صلح امریکا( )، برنامههای رادیویی و روزنامهای عملیات روانی «نخستین ارتباطات واقعی بود که سومالیاییها پس از دو تا چهار سال شاهد آن بودند.»51 در این عملیات، از تولیدات عملیات روانی ویدئویی استفاده نشد؛ زیرا تداوم برنامههای رادیویی و روزنامهای نیز به علت وجود چالشهای تکنولوژیکی، نبود موضوعات مناسب و عدم دسترسی به تلویزیون بسیار مشکل بود. عملیات هائیتی عملیات حمایت از دموکراسی( ) که یک عملیات [به اصطلاح] صلح بانی بود، در سال 1996 با هدف برگرداندن ژان برتراند آریستد( ) رئیسجمهور تبعید شده این کشور به قدرت، آغاز شد. هائیتی نمونه دیگری از محیط کمرسانه است که در آن، کسانی که قادر به خواندن نیستند و به تلویزیون یا رادیو دسترسی ندارند، ممکن است به عنوان جمعیت هدف محروم محسوب شوند. ترکیب فقر و بیسوادی، جمعیتی را به وجود آورده بود که برای گرفتن اطلاعات شدیداً به برنامههای رادیو وابسته بودند. وزارت امور خارجه به این نتیجه رسید که «پخش برنامههای رادیویی، به ویژه به زبان کریول » در هائیتی با توجه به میزان باسوادی در این کشور که حدود بیست درصد بود، اهمیت خارقالعادهای داشت.52 طی حکومت سه ساله رژیم [نظامی] سدراس( ) در هائیتی که با عملیات خاصی سرنگون شد، آزادیهای رسانهای مورد حمله بودند؛ تعدادی از ایستگاههای رادیویی برای تداوم برنامههایشان با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکردند که قتل عام، تهدید، ضرب و شتم و دستگیری خبرنگاران از آن جمله بود.53 حتی با وجود چنین سانسوری، باز هم ایستگاههای رادیویی به پخش برنامههای خود در هائیتی ادامه میدادند و وسیله اصلی دسترسی به اخبار در میان جامعه هائیتی محسوب میشدند؛ چنانکه با وجود یک شبکه رادیویی فعال، لازم بود تا بیش از ده هزار دستگاه رادیو از طریق هوا در این کشور فرو ریخته شود تا مردم هائیتی بتوانند برنامههای عملیات روانی روزانه رادیو را که از ایستگاه کوماندو سولو ( ) پخش میشد گوش دهند (نام این ایستگاه بعدها به ولنت سولو( ) تغییر یافت.)54 هدایت نبرد اطلاعاتی در سطح عملیاتی ـ استراتژیکی به عهده اداره اطلاعات( ) بود. نیروهای عملیات روانی با آماده کردن مضامین و پیامهایی که از طریق گروههای عملیات روانی تاکتیکی ارسال میشد، از اداره اطلاعات پشتیبانی میکرد. در این اداره، از شبکههای تلویزیونی تجارتی خواست که به سرعت در مورد طرحها و کارهای تکمیل شده گروه مشاوره وزارتی امور غیرنظامیان امریکا تبلیغ کنند.55 در دکترین عملیات صلح نیروی زمینی، نقش مهمی برای عملیات روانی تعیین شده که عبارت است از تسهیل همکاری بین نیروهای عملیات صلح، طرفهای متخاصم و مردم، از طریق استفاده از برنامههای اطلاعرسانی محلی که اخبار رادیویی یا تلویزیونی و نیز توزیع تولیدات چاپی سنتی پشتیبانی میشود.56 در مرحله گذار از نیروی چندملیتی به مأموریتی (برای سازمان ملل در هائیتی)، نیروهای عملیات روانی را برای جلب پشتیبانی عمومی از سازمانملل یک نبرد چندرسانهای بکار گرفتند. این نبرد، علاوه بر برنامههای رادیویی، مقالات روزنامهها، کتابچهها، اعلانات دستی و عملیاتهای گروه اشاعه تاکتیکی از طریق بلندگو، عملیات روانی تلویزیونی را نیز شامل میشد.57 در زمان عملیات شبکه تلویزیونی هائیتی بسیار ضعیف بود، به طوری که پخش تولیدات ویدئویی از این شبکه به سختی انجام میشد. برای جمعیت هدف بزرگسالی که در هائیتی جزء بینندگان تلویزیون هستند، فقر بزرگترین مانع است؛ زیرا اکثر مردم این کشور به علت مشکلات مالی به تلویزیون دسترسی ندارند.58 از آنجا که هائیتی کشور کوچکی است، تلاشهایی که برای پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی از فرستنده هوابرد ایستگاه کوماندو سولو به عمل میآید، میتواند پوشش مناسبی را برای این کشور فراهم نماید. با این وجود، زیرساخت تلویزیونی عقبمانده و فقر شدید بدان معنا بود که ایجاد دسترسی به تلویزیون برای مردم هائیتی و رساندن برنامههای عملیات روانی ویدئویی به آنها مشکل است. لازم به ذکر است که عملیات روانی ویدئویی در سطح عملیاتی پیاده شد، ولی وسعت آن از عملیات روانی رادیویی بسیار کمتر بود. افغانستان در پیوستار محیطهای عملیاتی پررسانه تا کمرسانه، افغانستان در سمت محیطهای کمرسانه و تقریباً در انتهای آن قرار دارد. طبقهبندی متوسط افغانها نشان داده که میزان با سوادی 25 تا30 درصدی مردم این کشور، بیشتر متأثر از تولیدات رادیویی ـ تلویزیونی است تا تولیدات چاپی.59 پخش برنامههای رادیویی در این منطقه، ابتدا با برنامههای جهانی بی.بی.سی در سال 1940، به زبان فارسی آغاز شد. پخش برنامههای خاص افغانستان به زبانهای فارسی و پشتو نیز در سال 1981 و پس از تجاوز شوروی به این کشور رواج پیدا کرد.60 تمامی تجهیزات رادیویی افغانستان در طول دوران جنگ داخلی این کشور و در زمان حکومت طالبان، به شدت دچار آسیب شد. 75 درصد از فرستندههای رادیویی موج متوسط افغانستان منهدم و یا از کار افتادند و هر شش فرستنده رادیویی موج کوتاه این کشور نیز از بین رفت.61 پخش برنامههای تلویزیونی افغانستان، در سال 1978، در شهرهای عمده این کشور به صورت مقدماتی آغاز شد. قبل از سقوط رژیم نجیبا... و قیام نهایی گروه طالبان که از اوضاع آشفته حاکم بر این کشور سر برآورد، افغانستان دستکم ده ایستگاه پخش تلویزیونی در نه استان از سی استان این کشور داشت.62 با به قدرت رسیدن طالبان، تمامی برنامههای تلویزیونی به دستور آنها متوقف شد. تعداد محدودی از تجهیزات تلویزیونی که از دست حکومت طالبان جان سالم به در برده نیز کاملاً کهنه و قدیمی است و عمر اکثر آنها به 25 سال نیز میرسد. قطعات یدکی مورد نیاز برای فناوری لولههای خلاء به کار رفته در این تجهیزات، در بسیاری از موارد دیگر تولید نمیشود یا وجود ندارد.63 در اکتبر 2002، ایستگاههای تلویزیونی باقیمانده در افغانستان، غالباً فاقد دوربین و میکروفن بودند و در برخی موارد حتی خدمات برق و تلفن نیز نداشتند.64 اطلاعیه یونسکو( ) در سال 2002 اعلام نمود که «... پس از ده سال تعطیلی برنامههای تلویزیونی، اکنون مردم افغانستان تشنه دیدن برنامههای [ویدئویی] هستند.»65 در زمان اجرای عملیات [اشغال عراق] تلویزیونهای فعال در افغانستان که تعدادشان بسیار اندک بود، صرفاً در چند شهر این کشور متمرکز شدند. بر اساس تحقیقات بازار رسانهای که اخیراً انجام گردید، 85 درصد از مردم افغانستان در 37 هزار روستا زندگی میکنند و به تلویزیون دسترسی ندارند و در این کشور تنها چهار تا ده درصد از خانهها برق دارند.66 در حال حاضر، تقریباً هیچیک از ایستگاههای تلویزیونی این کشور قادر به پخش برنامه نیستند زیرا نه اطلاعات جاری در اختیار دارند و نه از توانایی تولید اطلاعات جدید بهرهمندند.67 با گذشت یک سال از آغاز عملیات [اشغال] در افغانستان، تنها شش ایستگاه تلویزیونی در شهرهای هرات، قندهار، مزار شریف، فیضآباد، کابل و جلالآباد مجدداً راهاندازی شد.68 گستره پخش برنامههای هر یک از این ایستگاهها، در نهایت به حومه هر یک از این شهرها محدود میشد و بقیه نقاط کشور همچنان از دریافت برنامههای تلویزیونی محروم بودند. مردم روستانشین افغانستان در بسیاری از موارد هنوز دستگاه تلویزیون را به چشم خود ندیده بودند و هیچ وسیله سازمانی برای آنکه جمعیت هدف بتواند با استفاده از آن، تولیدات ویدئویی را تماشا کند نیز وجود نداشت. همچنین، به علت ناپایداری نیروی برق، عدم برنامهریزی و وجود تجهیزات قدیمی که به طور مداوم به تعمیر و نگهداری نیاز داشتند، پخش برنامههای تلویزیونی در افغانستان، به خصوص در زمستان2003 - 2002، حداکثر از چند ساعت در روز تجاوز نمیکرد. در چنین شرایط کمرسانهای بود که نیروهای عملیات روانی در افغانستان مجبور بودند برای رساندن پیامشان به جمعیت هدف، از تولیدات ویدئویی اس
مقالات مجله
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 10497
دفعات دیده شده: ۴۶۵۰ | آخرین مشاهده: ۴ روز پیش