Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • بحران کاترینا یا بحران سیاسی آمریکا ؟!
    چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۴ ساعت ۱۵:۵۸

    رابرت پاری سایت عملیات روانی –بحران سیاسی کنونی در آمریکا را می توان نوعی تریلر پردلهرة توصیف کرد که در آن با پیش رفتن تهدید به سوی فاجعه‌ای عظیم حقیقت تلخ به آهستگی برای جامعه هویدا می‌گردد. در فیلم‌ها معمولاً جلوی وقوع فاجعه نهایی گرفته می‌شود اما در دنیای واقعیت، گاهی اوقات خطر بسیار دیر شناسایی می‌شود. اهمیت سیاسی خشم عمومی از واکنش دولت بوش به توفان کاترینا در همین نکته نهفته است و نیز در افزایش آگاهی عمومی از این امر که آمریکا سرانجام ب

    رابرت پاری سایت عملیات روانی –بحران سیاسی کنونی در آمریکا را می توان نوعی تریلر پردلهرة توصیف کرد که در آن با پیش رفتن تهدید به سوی فاجعه‌ای عظیم حقیقت تلخ به آهستگی برای جامعه هویدا می‌گردد. در فیلم‌ها معمولاً جلوی وقوع فاجعه نهایی گرفته می‌شود اما در دنیای واقعیت، گاهی اوقات خطر بسیار دیر شناسایی می‌شود. اهمیت سیاسی خشم عمومی از واکنش دولت بوش به توفان کاترینا در همین نکته نهفته است و نیز در افزایش آگاهی عمومی از این امر که آمریکا سرانجام باید با خطر گرم شدن کره زمین، تله مرگ جنگ عراق و کسری بودجه و تراز تجاری عظیم، که آینده ملت را در ابهام و تردید فرو می‌برد، مواجه شود. روز به روز تعداد بیشتری از آمریکاییان نسبت به این حقیقت هشیار می‌شوند که سیاستمداران دولت بوش آنها را به خوابی عمیق فرو برده‌اند. اما اکنون با تبدیل شدن نیواورلئان به یک زباله‌دانی، ملت تکانی خورده و درمی‌یابد که این کابوس بیش از اندازه واقعی است. از این رو پرسش حیاتی این است: آیا آمریکاییان دیر بیدار شده‌اند؟ آیا هنوز فرصت دارند که بوش و متحدانش را از تحکیم تسلط سیاسی‌شان بر دولت متوقف کنند؟ حتا با وجود سردرگمی دولت بوش بین دو بحران کاترینا و عراق، محافظه‌کاران در آستانه دستیابی به هدف بلندمدت خود یعنی تثبیت تسلط جمهوریخواهان بر دولت در آینده قابل پیش‌بینی هستند زیرا به اعتقاد محافظه کاران بوش رییس جمهوری است که اساساً بر یکپارچه سازی نظام حاکم تاکید دارد. محافظه‌کاران که کنترل کاخ سفید و کنگره آمریکا را در دست دارند در پی گسترش سیطره نفوذ خود بر دادگاه‌های فدرال به عنوان آخرین شاخه کلیدی دولت هستند. از این روست که از قدرت نامحدود ریاست جمهوری بوش همچون یک ابزار فشار بهره‌برداری می‌شود. به این منظور بوش بر تأیید سریع جان رابرتز، منتخب خود برای پست ریاست دیوان عالی آمریکا پافشاری می‌کند. مزیت مهم دیگر استراتژی محافظه‌کاران این است که جناح مقابلشان همچنان از اهمیت رسانه‌ها به عنوان نیروی تعیین‌کننده خط‌مشی سیاسی کشور غفلت می‌ورزد. آخرین نمونه از این غفلت، رد درخواست بودجه برای تاسیس رسانه‌های مقابله‌کننده با محافظه‌کاران از سوی لیبرال‌ها در سال جاری بود که می‌توانست به رقابت با سرمایه‌گذاری‌های محافظه‌کاران طی سه دهه گذشته در این زمینه برخیزد. همین برتری رسانه‌های محافظه‌کاران- اعم از روزنامه، مجله، رادیو، تلویزیون، کتاب و اینترنت- مزایای فراوانی برای آنها بخصوص در خلال بحران‌ها دارد. رسانه‌های آنها هنگام روبرو شدن با یک بحران همچون وزنه تعادلی برای کشتی محافظه‌کاران عمل می‌کنند. برای مثال با شدت گرفتن انتقادها از ضعف مدیریت دولت بوش در مورد توفان کاترینا، مجریان رادیویی اردوگاه محافظه‌کاران تقصیر را از دوش سازمان مدیریت وضعیت اضطراری دولت بوش برداشتند و آن را متوجه مقامات محلی و حتا بازماندگان فقیر و سیاهپوست توفان کردند. مثلاً یکی از این مجریان در برنامه رادیویی استدلال می‌کرد که مردم فقیر فاقد وسیله حمل و نقل به راحتی می‌توانستند پای پیاده از نیواورلئان خارج شوند. معنای این سخن آن است که فقرای نیواورلئان اگر تنبل و احمق نبودند، از پاهایشان استفاده می‌کردند و خود را نجات می‌دادند. این نمونه نشان می‌دهد که فعالیت رسانه‌ای مقابله‌کننده تا چه اندازه می‌تواند در آگاه کردن مردم و متقاعد کردن آنها به لزوم اصلاح حاکمیت کشور مؤثر واقع شود. ضعف عملکرد رسانه‌های جناح چپ به معنای این است که برای ملزم کردن سیاستمداران به مسؤولیت‌پذیری بیشتر، کار زیادی نمی‌توان انجام داد. در حالی که در نظام‌های سیاسی متعادل، علیه افرادی همچون بوش- به دلیل رفتارش در مورد عراق و کاترینا- می‌توان پرونده قطوری تهیه کرد اما با تسلط فعلی محافظه‌کاران بر دستگاه‌های دولتی امیدی به خلع قدرت بوش پیش از سال 2009 متصور نیست. طی سه سال آینده باقیمانده از دوران ریاست جمهوری بوش، او همچنان دستی باز در نصب قضات و محدود کردن آزادی‌های مدنی به بهانه مبارزه با تروریسم خواهد داشت مگر این که در انتخابات سال 2006، محافظه‌کاران تسلط بر کنگره را از دست دهند. دو فاجعه عراق و کاترینا می‌توانند هشدارهایی جدی در مورد خطر اولویت دادن یک دولت به ایدئولوژی سیاسی بر عقل و مسئولیت‌پذیری باشند. اما فاجعه بزرگ‌تر تبدیل شدن نظام سیاسی آمریکا به نظامی است که دیکتاتوری را بر ارزش‌های دموکراتیک ترجیح می‌دهد. حتا اگر آمریکاییان زودتر از این به عمق فاجعه پی می‌بردند، باز هم می‌توانست دیر باشد.



    مقاله
    نام منبع: کنسرسیوم نیوز
    شماره مطلب: 931
    دفعات دیده شده: ۱۲۷۴ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش