Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • توصیه های کنت پولاک برای خروج آمریکا از باتلاق عراق
    پنج‌شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۴ ساعت ۱۳:۱۵

    سایت عملیات روانی – عراق افغانستان نیست. مشکل اصلی ما در عراق تروریسم نیست، تمرکز دولت بوش تنها بر مبارزه با تروریسم ممکن است دلیل عدم اتخاذ استراتژی درستی برای مقابله با شورش ها در عراق یا حل کردن سایر مشکلات این کشور را توضیح دهد. با وجود این ، منتقدان رئیس جمهور آمریکا نیز که عراق را مشابه ویتنام توصیف می کنند، در اشتباهند. عراق بسیار مهم تر از ویتنام است به دلیل ذخایر نفت آن، موقعیت ژئوپلتیکی آن در بی ثبات ترین منطقه جهان و اهمیت آن نزد ملت

    سایت عملیات روانی – عراق افغانستان نیست. مشکل اصلی ما در عراق تروریسم نیست، تمرکز دولت بوش تنها بر مبارزه با تروریسم ممکن است دلیل عدم اتخاذ استراتژی درستی برای مقابله با شورش ها در عراق یا حل کردن سایر مشکلات این کشور را توضیح دهد. با وجود این ، منتقدان رئیس جمهور آمریکا نیز که عراق را مشابه ویتنام توصیف می کنند، در اشتباهند. عراق بسیار مهم تر از ویتنام است به دلیل ذخایر نفت آن، موقعیت ژئوپلتیکی آن در بی ثبات ترین منطقه جهان و اهمیت آن نزد ملت های عرب منطقه که از خود می پرسند آیا آنها نیز می توانند به دموکراسی دست یابند. عراق از جهاتی برای منافع آمریکا ارزش دارد که ویتنام هیچگاه نداشته است. اما از یک جنبه عراق شبیه ویتنام است و آن سیاست آمریکا درقبال آن است. به دلایل متعددی در جنگ ویتنام شکست خوردیم. اما مهم ترین دلیل این بود که هیچ ا ستراتژی مشخصی برای مقابله با شورش ها در این کشور نداشتیم. ما توجه خود را بیشتر بر تعقیب و از بین بردن چریک های ویت کنگ متمرکز کردیم تا محافظت از جان مردم ویتنام، که به نوبه خود مانع از رشد اقتصادی ویتنام جنوبی ها و انگیزه اقتصادی مردم برای حمایت از ما در جنگ شد. ما همچنین مجموعه ای از رهبران فاسد و نالایق ویتنام جنوبی را تحمل می کردیم که هیچ تلاشی برای برقراری ارتباط با مردم نمی کردند و وقتشان را صرف چانه زدن بر سر قدرت و رشوه خواری می نمودند. با این حال ، جنگ عراق محکوم به همان سر نوشت می تواند نباشد. به یک دلیل، ابراهیم جعفری نخست وزیر این کشور و دولت وی بسیار محبوبتر و مردمی تر و با حسن نیت تر از نگودین بم، رئیس جمهور ویتنام و همکاران منفعت طلب وی هستند. و به دلیل این که شورشیان عراق از کشتن هموطنان عراقی شان به همان اندازه کشتن آمریکاییان لذت می برند و نزد مردم عراق مقبولیت ویت کنگ ها را ندارند. بنابراین جای تاسف است که ما با تکرار بسیاری از اشتباهاتمان از چهل سال قبل تا کنون و رفتار بیگانه وار با ملت عراق و افزودن بر خطر هرج و مرج و جنگ داخلی، این مزیت ها را ضایع می کنیم. پس چگونه می توانیم بازسازی عراق را پیش ببریم؟ باز هم مبارزات چریکی ویتنام و نیز ایرلند شمالی و سایر مبارزه های چریکی – نکات زیادی به ما می آموزند. دست کم پنج درس را می توان از این مبارزات به عراق نیز تعمیم داد. 1-مهمترین مسأله امنیت است: یکی از نکات مهم عملیات ضد شورش این است که حفظ امنیت مردم و دادن انگیزه های اقتصادی و سیاسی به آنها برای مخالفت با شورش مهم تر از مبارزه با خود شورشیان باشد. شورش ها بدون برخورداری از پشتیبانی مردم مضمحل می شوند. بنابراین نخستین تغییر عمده در سیاست جنگی دولت آمریکا باید از اولویت خارج کردن تعقیب شورشیان در مناطق سنی نشین و به جای آن اهمیت دادن به حفاظت از جان مردم باشد. بسیاری از عراقی ها می گویند بیش از آن که نگران حملات تروریستی باشند از وقوع جرم وجنایات در خیابان ها و گروه های سازمان یافته و رو به رشد جنایتکاران نگران هستند که آنها را مجبور به باقی ماندن در خانه هایشان می کنند و موجب فلج شدن حیات اقتصادی و اجتماعی عراق شده اند. علاوه بر این، اکثر عملیات های نظامی ما علیه شورشیان موجب خصومت سنی های غرب عراق با ما شده است. ما باید به جای این کار، مناطق امنی در شهرها و روستاها ایجاد کنیم و از محل های حمل و نقل عمومی و ارتباطات حفاظت کنیم تا حیات اقتصادی و سیاسی عراق احیا شود. 2-اعزام نیروهای بیشتر: آنچه باعث حمایت ملت عراق از روند بازسازی خواهد شد، امنیت، وجود شغل، تامین آب و برق، بنزین و سایر نیازهای اساسی است. رسیدن به این اهداف مستلزم حضور بیش از 155 هزار نیروی آمریکایی در عراق می باشد و زمان آن فرا رسیده که دولت بوش با اعزام نیروهای بیشتر، فرا خواندن نیروهای احتیاط یا افزایش ثبت نام از طریق افزودن بر حقوق و مزایای سربازان توان نظامی خود را در عراق ارتقا بخشد. 3-آموزش عراقی ها: هنگامی که ژنرال دیوید پترائوس مسوولیت آموزش نیروهای امنیتی عراق را به عهده گرفت، به من گفت این کار به سه تا پنج سال زمان نیاز دارد تا آنها بتوانند مستقل از نیروهای آمریکایی امنیت کشور را تامین کنند. حق با اوست؛ متاسفانه ما نیروهای عراقی را به خط مقدم حفظ امنیت گسیل داشته ایم پیش از آن که آنها آمادگی پر کردن خلا کاهش تعداد نیروهای ما را داشته باشند. این تنها مسأله ای که آنها باید بیاموزند نیست بلکه آنها به زمان نیاز دارند، شاید سال ها طول بکشد تا بتوانند روابط فرماندهی، پیوستگی یگانی و حس تعهد نسبت به جامعه را در خود ایجاد کنند. دلیل دیگر برای استفاده از نیروهای آمریکایی و عراقی به صورت ترکیبی در مناطق مسکونی این است که مناطق امنی ایجاد می شود که نیروهای تازه آموزش دیده عراقی می توانند پیش از مواجهه باشورشی ها، تجربه کسب کنند. تاریخ در اینجا نیز ما را راهنمایی می کند: در حالی که تصور می شد نیروهای ویتنام جنوبی ارزشی برای ما ندارند، بسیاری از آنها هنگام جنگیدن در کنار نیروهای آمریکایی، کاملا موثر عمل کردند. 4-توجه به خارج از پایتخت: بغداد مرکز هر اتفاقی است که در عراق روی می دهد. از لحاظ تاریخی این گفته تا حدودی درست است اما هیچ دلیلی وجود ندارد که آن را ابدی فرض کنیم. دولت موقت عراق متشکل از تعداد زیادی از احزاب سیاسی با تعداد نامشخصی از هواداران است. برای مثال بسیاری از شیعیان به فهرست انتخاباتی ائتلاف عراق متحد رای دادند زیرا آیت الله سیستانی آنها را تشویق به این کار کرد نه به این دلیل که آنها الزاما احزاب تشکیل دهنده ائتلاف را می شناختند یا حامی آن بودند. سایر گروه های سیاسی از حمایت عمومی کمتری برخوردارند اما بسیاری از احزاب در کمال تعجب از جایگاه خود برای سهم گرفتن بخش بزرگ تری از ا قتصاد عراق و اطمینان از حضور بلند مدت خود در دولت های آینده استفاده می کنند. شاید مهم ترین موضوعی که در حال حاضر به آن کم توجهی شده، سرقت منابع نفت این کشور باشد. به لطف قیمت بالای نفت، عراق باید درسال جاری بالغ بر دویست میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشد اما هنوز هیچ بودجه ای از این درآمد به پروژه های بازسازی کشور اختصاص نیافته است. یکی از مقامات بلند پایه عراقی اخیرا به من گفت که سرقت درآمدهای نفتی هم اکنون به نحوی است که رژیم صدام حسین در مقایسه با آن بسیار قانع به نظر می آید. علاوه بر این، بسیاری از سیاستمداران عراقی با هدف از میدان به در کردن رقبا، مبارزه خستگی ناپذیری را برای جلوگیری از انتقال قدرت یا توزیع مسقیم درآمدهای نفتی به مقامات محلی و ا ستانی انجام می دهند. این تمایل برای متمرکز نگه داشتن امور با عدم امکان ترک منطقه شدیدا حفاظت شده ای از پایتخت توسط پرسنل سفارت آمریکا تشدید می شود چرا که فعالیت ها محدود به دولت مرکزی است. روند بازسازی در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که از حاشیه به مرکز انجام شود. مسلما رویکرد از مرکز به حاشیه که ما در حال حاضر اتخاذ کرده ایم به ندرت مؤثر بوده است. ما باید شهروندان امریکایی و کارکنان سازمان های امدادگر بین المللی را به نقاط مختلف عراق گسیل داریم تا دریابند مردم چه چیزهایی دارند و به چه چیزهای دیگری نیازمندند. همچنین ما باید منابع را از بغداد خارج کنیم و آنها را مستقیما به دست کسانی که در سطح محلی فعالیت می کنند برسانیم. 5-مشارکت دادن رهبران سنی: تردیدی وجود ندارد که مشارکت دادن جمعیت سنیان بخصوص قبایلی که حامیان اصلی شورشیان هستند- دردولت عراق و ایجاد این حس در آنها که نقشی در نظام سیاسی کشورشان دارند، از لحاظ امنیتی در بلند مدت اهمیتی حیاتی دارد. اما در کوتاه مدت، می توانیم با برقراری ارتباط با رؤسای قبایل سنی و پرداخت پول به آنها، خلایی درارتباط آنها با شورشیان به وجود آوریم. خریدن دشمن ممکن است شیوه ای غیر آمریکایی باشد اما سنتی دیرپا در عراق است. تعداد بسیاری از شورشیان، اعضای قبایل سنی هستند و بسیاری شان اعضای نیروهای امنیتی صدام حسین بوده اند که با بر سر کار آمدن دولت جدید شیعه – کرد از کار برکنار یا به حاشیه رانده شدند. عده ای دیگر نیز به دستور رؤسای قبایل که نظام جدید را تهدیدی برای خود تلقی می کنند و هیچ انگیزه ای برای همکاری با ما به آنها نداده ایم، می جنگند.اما در طول تاریخ معاصر عراق ، هر کس در بغداد بر سر کار بوده اعم از ترک ها، انگلیسی ها، دیکتاتورها و... به این رؤسای قبایل پول می داده است تا به جاده ها و تاسیسات دولتی حمله نکنند و جلوی انجام این خرابکاری ها از سوی گروه های دیگر را نیز بگیرند. برخی از رهبران با نفوذ سنی ها تا بحال تماس هایی با مقامات آمریکایی برقرار کرده اند و تمایل خود را به حفظ آرامش و صلح در صورتی که بهای خوبی برای آن پرداخت شود، اعلام کرده اند. رویکردی که ما تا بحال در عراق در پیش گرفته ایم به خوبی عمل نکرده است و ممکن است کلاً با شکست مواجه شود. تا بحال اکثر تغییراتی که از سوی دو طرف سیاسی صورت گرفته به ندر ت از استراتژی فعلی فراتر رفته است. اما اگر می خواهیم در تثبیت اوضاع عراق و شکست دادن شورشیان موفق باشیم، باید تغییری اساسی در استراتژی ضد شورش سنتی خود ایجاد کنیم حتا اگر این تغییر بسیار دردناک باشد. اهمیتی ندارد که ازاشغال صحبت می شود، این کاملا در جهت منافع ما و نیز جهان عرب است که در عراق موفق شویم. به این منظور باید درس های تلخی را که از تاریخ گرفته ایم به کار بندیم.



    مقاله
    نام منبع: مؤسسه بروکینگز
    شماره مطلب: 887
    دفعات دیده شده: ۱۳۶۹ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش