Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • اعترافات یک دختر جوان
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۳ ساعت ۱۵:۳۲

    روزنامه الاتحاد چاپ امارات- جوانان اسرائیلی چه نظری درباره واقعیت و آینده خود در دولت صهیونیستی دارند؟ نسل جدید اسرائیل چه موضعی در برابر اصول و افکاری دارند که شالوده طرح صهیونیستی محسوب می شود؟ آیا رویاها و خواسته های این جوانان با رویکردها، سیاست ها و اقداماتی که نخبگان حاکم بر رژیم صهیونیستی در پیش گرفته اند، مطابقت دارد؟ تا چه حد این جوانان به سنن و شعائر دینی دولت مذکور که ادعا می کند دولتی یهودی است، پایبندند؟ هر کس که می کوشد درباره پدیده

    روزنامه الاتحاد چاپ امارات- جوانان اسرائیلی چه نظری درباره واقعیت و آینده خود در دولت صهیونیستی دارند؟ نسل جدید اسرائیل چه موضعی در برابر اصول و افکاری دارند که شالوده طرح صهیونیستی محسوب می شود؟ آیا رویاها و خواسته های این جوانان با رویکردها، سیاست ها و اقداماتی که نخبگان حاکم بر رژیم صهیونیستی در پیش گرفته اند، مطابقت دارد؟ تا چه حد این جوانان به سنن و شعائر دینی دولت مذکور که ادعا می کند دولتی یهودی است، پایبندند؟ هر کس که می کوشد درباره پدیده صهیونیسم مطالعات عمیقی داشته باشد و واقعیت فعلی دولت صهیونیستی را بشناسد و به آینده آن آگاهی یابد به ناچار باید به این سئوالات پاسخ دهد. به ویژه که دستگاه های تبلیغاتی رژیم صهیونیستی چهره زیبایی از جامعه ای جوان و متعهد را ترسیم کرده که موفق شده است اعضای خود را از نقاط مختلف جهان با فرهنگ ها و نژادهای مختلف دور هم جمع کند و در آنها شخصیتی نمونه به وجود آورد که بهترین راه حل برای بیماری ها و تنقاضات "شخصیتی یهود در تبعید" محسوب می شود و به آنها هویت جدید عبرانی می دهد. بهتر است که برای پاسخ به این سئوالات و سئوالات دیگر نظری بیفکنیم به مقاله ای به نام "حکایت نسل جوان سرگردان در اسرائیل" که در 9 دسامبر 2001 در روزنامه ساندی تایمز منتشر شد. این مقاله توسط یکی از این نسل جدید به نام دوریت رابینیان نوشته شده است که در در سال 1972متولد شد. این مقاله را می توان تا حد زیادی انعکاس دهنده آرای قشر جوان امروزی"اسرائیل" قلمداد کرد. نویسنده این مقاله نوشته خود را با توصیف وضعیت اسرائیل آغاز می کند و می گوید که آن اوضاع بی نهایت بغرنج و پر تناقض است تا حدی" که می توانم بگویم در عین واحد هم راست است و هم دروغ". در جوی بین جنگ با تروریسم و تسلیم در برابر آن فضای ترسناکی در جامعه "اسرائیلی" به وجود آمده است که هیچ مسئول سیاسی یا مطبوعاتی عاقل این توانایی را ندارد که هیچ گونه پیشنهادی حقیقی را برای پایان دادن به این درگیری ارائه دهد. نویسنده مقاله مذکور درباره ریشه این تناقض می گوید:" تمام آگاهی عمومی در اسرائیل و نظرات قدیمی و بسیار ایده ال پدرانمان دراین خلاصه می شود که سنگ بنای تشکیل دولتی صهیونیستی در پیش از 53 سال پیش بوده است. امری که مهاجرین را از نقاط مختلف دنیا دور هم جمع کرده و موجب تشکیل یک ملت و یک دولت شده است. بنابر این دیدگاه، هر فرد باید منفعت، آزادی و زندگی خود را فدای منافع جمع کند، اما این امر هم اکنون موجب خنده پنهانی جوانان برسر سفره شام در شب های شنبه شده است. اگر وضعیت در شام شب شنبه که در میراث دینی یهود و سنت های اصیل اعضای جماعت های یهودی مقدس قلمداد می شود، این گونه است پس درباره مقدسات دیگر غیر دینی چه باید گفت. اگر کشتار یهودیان به دست آلمان نازی یا هولوکوست از سوی صهیونیست ها به چارچوب اصلی و حقیقت جوهری موسوم به تاریخ یهودی تبدیل می شود پس تاریخ خود یهود به چه بر می گردد؟ دوریت رابینیان می گوید:"اکنون درباره هولوکست فقط جوک تعریف می کنیم و تاریخ ملت یهود تنها ماده ای برای امتحانات دروس دانشگاهی شده است. کار به جایی رسیده است که ما به جای جشن اعیاد دینی خود ترجیح می دهیم به خارج از این سرزمین برویم و یا به فساد جنسی بپردازیم و درباره آن صحبت کنیم. و بگویم: چه کسی اهمیت می دهد؟" این نویسنده اسرائیلی سخن را به دیدگاه جوانان نسبت به پیشگامان استعمار شهرک نشینی صهیونیست می کشاند کسانی که ماشین تبلیغاتی صهیونیست ها از آنها تمجید می کند و آنها را از قهرمانان تاریخی می داند. یکی از این افراد جوزف ترومبلدور بود که در بسیاری ازعملیات های نظامی با نیروهای انگلیسی مشارکت کرد. وی پیشهاد کرد که با ارتشی متشکل از 100 هزار یهودی به فلسطین حمله شود. او در فلسطین ماند و در بسیاری از فعالیت های شهرک سازی شرکت کرد تا اینکه پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی در یکی از درگیری ها به قتل رسید. از آن پس به یک سمبل تبدیل شد که از میان نسل پیشگامان برخاسته بود. گفته شده است آخرین کلمات او پیش از مرگش این عبارت بوده که: بهتراست که برای وطن بمیرم. برای یاد بود او مجسمه ای ساختند که دانش آموزان "اسرائیلی" همه ساله برای دیدن این"سمبل صهیونیستی" می آیند تا ببینند که فرماندهی که زندگی خود را برای آنها فدا می کند یک قهرمان است! دوریت رابینیان در این باره می نویسد:"این دیدار سالیانه خستگی و دل تنگی را برای ما به ارمغان می آورد. هنگامی که به سن 18 سال می رسیم برای خدمت نظامی به سربازی می رویم. ما به این نتیجه رسیده ایم که چقدر بد است انسان به خاطر وطن بمیرد". این تردید نسل های جدید اسرائیل نسبت به بسیاری از اصول سنتی صهیونیسم امری طبیعی است زیرا این نسل ها خود را در کشاکش جنگ های سخت و کمر شکن از جنگ لبنان گرفته تا درگیری پیاپی با فلسطینیان در انتفاضه اول و سپس در انتفاضه الاقصی می بینند بدون اینکه امیدی به زندگی آرام و امن داشته باشند. علاوه بر آن این نسل به عقیده دوریت رابینیان تمایل زیادی به زندگی طبیعی دارند، آنها نمی خواهند که الگو و سمبل یک ملت باشند بلکه می خواهند زنده باشند و بس." یعنی از زندگی عادی و آرام برخوردار باشند نه زندگی آمیخته با جنگ پیاپی که دولت صهیونیستی آن را رهبری می کند. این نویسنده اسرائیلی به زندگی جوانان اسرائیلی پس از خدمت سربازی اشاره می کند و می گوید:"بعد از مدت کوتاهی که استراحت کردیم در دورترین مکانی که می توان به آن رسید خود را پنهان می کنیم، مانند دیرهای حکیمان و فلاسفه هند یا آمریکای جنوبی یا کوه های نیوزیلند. پس از یک یا دو سال به وطن باز می گردیم یا اصلاً باز نمی گردیم یا به جستجوی ریشه دین یهود می پردازیم، یا قرص های نشاط آور(اکستازی) می خوریم، با موسیقی دیسکو که سمبل دینی ماست، سیر می کنیم. می رقصیم و می رقصیم و تل آویو را از شدت رقص به یکی از مراکز شاد در جهان تبدیل می کنیم و صدای این موسیقی بی ارزش مانند طبل در سرهای ما صدا می دهد. نویسنده مذکور معتقد است که تعدادی از جوانانی که خدمت نظامی را به پایان رسانده اند به دنبال پناهگاهی دینی می گردنند، گروهی نیز به سمت قطب های تکنولوژی پیشرفته می روند و شبانه روز کار می کنند به این امید که پول هنگفتی را به دست آورند اما گروه بسیار زیادی نیز به طبقه متوسط می پیوندد و کودکانی را به دنیا می آورند و می گویند: هنگامی که بزرگ شدند نیازی به پیوستن به ارتش پیدا نمی کنند. این همان چیزی است که پدرانمان آرزوی آن را داشتند و کذب بودن آن برای ما ثابت شده است". این نویسنده اسرائیلی در پایان مقاله خود به انفجارهای 11 سپتامبر 2001 در ایالت متحده آمریکا و بازتاب آن بر جوانان اسرائیلی می پردازد و می گوید:"آمریکا همیشه اولین جایی بود که جوانان برای فرار از دست خشونت مستمر در سرزمین موعود به آن می اندیشیدند اما حالا آنجا مکانی است که باید از آن فرار کرد". دوریت رابینیان این گونه مقاله خود را بدبینانه به حال و آینده به پایان می رساند و تصریح می کند که آرمان صهیونیستی به کابوسی وحشتناک تبدیل شده است!



    گزارش
    نام منبع: مجله موعود
    شماره مطلب: 84
    دفعات دیده شده: ۲۳۹۵ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش