سایت عملیات روانی- سایت بازتاب گزارشی را به نقل از هفته‌نامه «نیوزویک» آمریکا منتشر کرد حاکی از آن که بررسی‌های گسترده از مناطق مختلف آمریکا و ادیان مختلف، از گسترش شدید تدین در جامعه آمریکا خبر می دهد. نویسنده این گزارش به آیین‌های گوناگون بودایی، یهود، مسیحیت و اسلام و پیروان این ادیان اشاره کرده و می‌نویسد: «آمریکایی‌ها فرای خط‌مشی‌‌های سیاسی، به دنبال تجارب پرشور و شخصی خود از خدا هستند .» در هشتم آوریل سال 1966، مجله «نیوزویک» در مقاله ای پرسشی را از میلیون‌ها نفر از خوانندگان خود مطرح کرد که باعث شد توجه آنان به سمت موضوع هستی شناسی جلب شود. پرسش این بود: آیا خدا مرده است؟ و در آخر این‌گونه نتیجه‌گیری کرده بود که آنچه با روش‌های علمی شناخته نشود، واقعی و جالب‌توجه نیست. البته امروزه امکان ندارد کسی دیگر چنین مقاله‌ای بنویسد؛ یعنی در عصری که گرایش‌های مذهبی فراوان‌تر است. همچنین در آن زمان به مسلمانان، بودایی‌ها و سرخپوستان آمریکایی توجهی نمی‌شد. با توجه به رویکرد و پذیرش واحدی که در جامعه آمریکا و مردم نسبت به روش‌های مختلف برای دست یافتن به تجربه‌ای آشکار از خداوند پدید آمده، «نیوزویک»، دست به ترسیم ساختاری نو از ایمان و عقیده زده است و در این مسیر از کلیساهای متعدد بروکلین، مساجد لوس‌آنجلس، گروه فعالان مسیحی ویرجینیای غربی و کالج کاتولیک های اوهایو دیدن کرده و با آمریکایی‌هایی از تمام مذاهب مصاحبه کرده است. این مصاحبه ها دامنه‌ وسیعی از ایمان و اشتیاق و کنجکاوی در حیطه مذهب را آشکار کرد و حرکات، هیاهو و خلسه رفتن‌ها شکوفایی معنوی را نشان می دهد. «ما در کلیساهای کاتولیک، عبادت‌کنندگانی را می‌دیدیم که ساعاتی از شب را به تنهایی در حال تعمق و تفکر در مراسم عشای ربانی خود بودند و در میان فرقه یهودیان نیز کسانی بودند که خدا را در غرفه‌های عرفانی «کابالا» جستجو می‌کردند. حتی در سایه ظهور دوباره آیین‌های مشرکانه و الحادی، کسانی بودند که با تفکر در شگفتی‌های جهان طبیعت به دنبال خدا می‌گشتند. همچنین بوداییان با عبادت و مدیتیشن به دنبال روشن‌بینی و مسلمانان در تلاش برای رسیدن به اسلامی خدامدارتر بودند. به هر حال تمایل برای ایجاد رابطه ای معنوی با خدا، به قدمت خود بشر است. اما مسلمانان آمریکا مجبورند در مواجهه با آزارها و اذیت‌ها تعریفی از ایمان خود داشته باشند و حتی در سال‌های اخیر که با موج خصومت‌‌ها روبه‌رو بوده‌اند، نیز حرف‌های زیادی دارند. باید گفت که نسل دوم از این گروه نیز به طور روزافزون و خاصی، رویکردی هوشیارانه‌تر داشته‌اند. آنان برخلاف والدین خود، چندین بار در هفته به مسجد می‌روند و پنج نوبت نماز خود را در هر جایی که بتوانند زیرانداز خود را برای نماز پهن‌کنند، به جا می‌آورند. آنان این موضوع را از یاد نبرده‌اند که تنها راه برای تجهیز شدن در جامعه امروز آمریکا، مذهبی بودن است. «یوسف حسین» 22 ساله که در سومالی به دنیا آمده و به کالیفرنیای جنوبی مهاجرت کرده، می‌گوید:«زمانی که والدین ما در دهه‌های 1960 و 1970 به اینجا آمدند، فرهنگ سکولاریسم حاکم بود. برای ما، مسلمان بودن، راهی برای استحکام بخشیدن به هویت خود و پیشرفت و مدرن شدن است.» نویسنده مقاله «نیوزویک» می‌نویسد:«اسلام روی مسئله «یکپارچگی» مؤمنان تأکید می‌کند؛ بنابراین مسلمانان متولد آمریکا، ابعاد فرهنگی کشورهایی را که والدینشان متعلق به آنجا بوده‌اند، کنار نگذاشته اند. آنان خواهان استحکام مذهبی معنوی‌تر و خالص‌تر هستند. «اصادق سفیر» شصت ساله که از مسیحیت به اسلام گرویده است، می‌گوید: «یک مسلمان ساهپوست آمریکایی بودن بهتر از فقط سیاهپوست بودن است.» نویسنده «نیوزویک» می‌گوید مسلمانان بدون دخالت کشیش یا مقام و سلسله‌مراتب مذهبی دعا می‌کنند. صادق سفیر فراتر از قرآن چیزی نمی‌گوید، چراکه سخن مستقیم و بدون واسطه «الله» است. «مگان وایت» از اوهایو آمریکا که سه سال پیش به اسلام گرویده، می‌گوید راه‌های زیادی برای معنویت وجود دارد و برای من، مسلمان شدن، نهایت ارتباط با خدا را ارزانی کرد. نویسنده مقاله «نیوزویک» در پایان می‌‌گوید: بی‌شک ما می‌‌توانیم در پاسخ به پرسش نخست خود بگوییم که خدا در دل کسانی که او را جستجو می‌کنند، زنده و قابل لمس است. ما راه زیادی آمده‌ایم. از آن دوران سیاهی که «مایکل نواک» ، فیلسوف جوان کاتولیک، در مجله «تایم» به این مطلب اشاره کرد که من هیچ خدایی را نه می‌توانم ببینم، نه بشنوم یا احساس کنم، بسیار می‌گذرد. ما به «نواک» که حالا 72 سال دارد و در ردیف برجسته‌ترین اساتید الهیات آمریکاست، این فرصت را برای اصلاح گذشته‌اش می‌دهیم و او پاسخ می‌دهد که خدا از آنچه او تا به حال فکر می‌کرده، بسیار فراتر است.