اسکات هارتون سایت عملیات روانی- فیلیپ جرالدی، افسر اطلاعاتی سابق ارتش آمریکا و افسر دایرة مبارزه با تروریسم سازمان سیا در شماره ماه اوت نشریة «امریکن کانزروتیو» مقاله‌ای نوشت که در آن آمده بود دیک چنی، معاون رییس جمهور، به نیروی هوایی دستور داده است برای حملة هوایی به سایت‌های هسته‌ای ایران آماده شوند. جرالدی در این مقاله اظهار داشته است: « در واشینگتن بر کسی پوشیده نیست که همان‌هایی که آمریکا را وارد جنگ عراق کردند، اکنون آمادة جنگ با ایران می‌شوند. پنتاگون که مستقیماً زیر نظر چنی فعالیت می‌کند ازمرکز فرماندهی استراتژیک آمریکا خواسته است طرحی احتیاطی برای پاسخ‌گویی به حمله تروریستی احتمالی از نوع 11 سپتامبر آماده کند. این طرح شامل حمله هوایی به ایران با استفاده از هر دو نوع تسلیحات متعارف و هسته‌ای است. گفته می‌شود که در ایران بیش از 450 هدف استراتژیک وجود دارد. دستیابی به بسیاری از این اهداف بسیار دشوار است و این کار تنها با تسلیحات هسته‌ای امکان‌پذیر می‌نماید. در این مورد نیز مانند عراق، لزومی ندارد که ایران سلاح هسته‌ای در اختیار داشته و یا قصد استفاده از آن را علیه آمریکا داشته باشد. گفته می‌شود افسران ارشد نیروی هوایی برگزیده شده برای اجرای این طرح از آن چه که قرار است اتّفاق بیفتد بسیار بیمناکند، اما هیچ‌یک قصد ندارند با ابراز مخالفت موقعیت خود را به خطر اندازند.» وقتی نومحافظه‌کاران دریافتند که احمد چلبی با قول حمایت از اسراییل آن‌ها را فریب داده است، سخت برآشفتند. به نظر من ایران از صدام نیز به اندازة بوش، شارون و بن‌لادن متنفّر و خواهان براندازی وی بوده است. امّا من می‌خواستم اطلاعات بیشتری کسب کنم و به همین دلیل با وجود این‌که رسانه‌ها سکوت اختیار کرده بودند، تصمیم گرفتم با جرالدی مصاحبه کنم. جرالدی تصدیق کرد که مایکل لدین، مأمور مخفی محافظه‌کاران افراطی و نویسنده‌ای نومحافظه‌کار و دوستان وی در سازمان سیا با جعل اسناد مربوط به خرید اورانیوم از نیجر توسط صدام، مردم آمریکا را فریب داده و جنگ عراق را به راه انداختند. جرالدی در پاسخ به این پرسش که « چه کسی اسناد مربوط به نیجر را جعل کرده است؟» گفت: «تعدادی از عاملان سازمان سیا که با منطقه به خوبی آشنایی داشتند و با نومحافظه‌کاران مشهوری که با ایتالیا در ارتباط بودند، همکاری می‌کردند.» در هر صورت، به نظر می‌رسد فیلیپ جرالدی نگران آن است که دیک چنی و نومحافظه‌کاران هدف بعدی خود را به بهانة ترس از حملة تروریستی، این بار ایران قرار دهند. این‌ها همان کسانی هستند که از حملات یازده سپتامبر به عنوان دستاویزی برای حمله به عرا ق بهره بردند. جرالدی اشاره کرد که همکاری ایران با القاعده کاملاً بعید است زیرا روشن است که آن‌ها با یکدیگر در تضاد کامل هستند. امّا سؤالی که در این‌جا مطرح است این‌که چرا ایران باید به آمریکا حمله کند، در حالی که همواره از جنگ ابراز انزجار و دوری کرده است؟ با وجود این، به نظر می‌رسد دولت آمریکا قصد دارد همان‌گونه که با عراق برخورده کرده است در قبال ایران نیز واکنش مشابهی نشان دهد! متأسفانه، صهیونیست‌های حزب لیکود اسراییل تصور می‌کنند که ایران به حزب‌الله لبنان کمک می‌کند و این وظیفه آمریکاست که در برابر آن‌ها بایستد. نباید فراموش کرد که اسراییل در ایجاد بهانه برای حمله به عراق دخالت داشته است. شارون دفتری ویژه برای کمک به پنتاگون اختصاص داد تا آن‌ها به اصطلاح کارشان را درست انجام دهند. اسکورت ژنرال‌های اسراییلی به دفتر داگلاس فِیت در پنتاگون تأییدی بر این ادعا است. در حال حاضر، لاری فرانکلین کارشناس امور ایران در پنتاگون متهم به فروش اسناد سیاسی مربوط به ایران به اسراییل است. دو تن از همدستان وی به نام‌های استیو راسن و کیت ویسمان نیز در «کمیته امور اجتماعی آمریکا و اسراییل» با این اتهام مواجهند و ممکن است زندانی شوند. اما حقیقت این است که بعضی از دولتمردان آمریکایی خواهان حملة هوایی به صدها سایت در ایران هستند. قطعاً آن‌ها از حملة زمینی اجتناب خواهند کرد زیرا مساحت ایران چهار برابر و جمعیت آن سه برابر عراق است. با این حال نیروهای آمریکایی در عراق به رغم وجود اکثریت شیعه که با آنان نمی‌جنگند، مشکلات فراوانی دارند. بعلاوه، مردم ایران ثابت کرده‌اند که همواره برای دفاع از کشور خود آماده‌اند و در ضمن بسیاری از بخش‌های ایران کوهستانی است. حمله از خاک عراق نیز امکان‌پذیر نیست زیرا ممکن است باعث تحریک شیعیان عراق شود و آمریکا را مجبور کند همزمان در دو جبهه بجنگد. نظر مایکل لدین و دوستان نومحافظه‌کار وی این است که اگر آمریکا ایران را بمباران کند و عدة زیادی از مردم کشته شوند، بقیه با استفاده از ضعف دولت قیام می‌کنند و حکومت را تغییر می‌دهند و رژیمی آمریکایی جایگزین آن می‌کنند. امّا با نگاه منطقی به این مسأله می‌بینیم که چنین فکری کاملاً احمقانه است و دلایل زیادی برای غیرمنطقی بودن حمله به ایران وجود دارد. نخستین دلیل این است که ایران هیچ‌گاه به آمریکا حمله نکرده است. همین یک دلیل کافی به‌نظر می‌رسد، با وجود این می‌توان دلایل بیشتری را نیز ذکر کرد. در هر صورت، تنها گزینه‌ای که در این مورد وجود دارد این است که ایران سلاح هسته‌ای را برای دفاع از خود در برابر تهاجم کشورهایی مانند آمریکا نیاز دارد. مرزهای این کشور از یک طرف به خلیج‌فارس و از طریق آن به منابع نفتی عربستان سعودی و دریای عرب متصل است. این موضوع بعلاوة دوستی دو کشور می‌تواند اقتصاد دنیا را با بحران مواجه کند. اگر آمریکا راکتور بوشهر را بمباران کند نه تنها فضای ایران آلوده می‌شود، بلکه باعث مرگ مردم کشورهای همسایه آن مانند روسیه نیز خواهد شد. در این صورت، اگر روسیه تصمیم به مقابله به مثل بگیرد و راکتورهای آمریکایی را هدف قرار دهد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به گفتة جرالدی، حقیقت این است که نومحافظه‌کاران واقعاً باور دارند با حمله به عراق دروغ‌های آن‌ها دربارة ارزش‌های غربی برای همة کشورهای خاورمیانه روشن شده است. این حمله شیعیان ایران، عراق و سوریه و سنی‌های عراق، اردن و عربستان سعودی را برانگیخته است. رژیم صهیونیستی نیز نقش خود را بازی خواهد کرد همانطور که سیمورهرش در مقاله‌ای با عنوان «طرح B : با نزدیک‌تر شدن به سی‌ام ژوئن، اسراییل به کردها چشم دوخته است» که در ماه ژوئن سال 2004 در نشریة نیویورکر منتشر شد، از قول جرالدی اظهار می‌دارد که اسراییلی‌ها ظاهراً یک ماه پس از این که جورج بوش اعلام کرده بود «عملیات در عراق به اتمام رسیده است»، آن را یک شکست کامل نامیده و به سرعت عوامل اطلاعاتی خود را برای تطمیع کردها اعزام کرده بودند. جرالدی گفت که شنیده است حدود 800 مأمور اسراییلی وارد عراق شده‌اند. طبق اظهارات جرالدی، هدف اصلی آن‌ها ایجاد بی‌ثباتی و اعمال فشار برای اعلام استقلال کردها است و این نیز دلیل دیگری براشتباه بودن جنگ افروزی در میان مسلمانان است. دنیا باید مراقب باشد که دیگر بهانه‌ای به دست بوش و دارودسته وی ندهد. حتّا ضربه‌زدن به آن‌ها نیز ممکن است نتیجة عکس در بر داشته باشد. اگر همه بر این باور باشند که جورج بوش از زمان ریچارد نیکسون و یا حتّا فرانکلین روزولت بدترین رییس جمهور آمریکا بوده و قرار باشد وی سه سال و نیم دیگر همچنان وبال گردن جهانیان باشد، ممکن است تنها راه حفظ اقتدار خود را در ایران جستجو کند.