-
آقای بوش بیش از این خود را فریب ندهید!
شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ ساعت ۴:۳۰
کریستوفرلاین سایت عملیات روانی- موضعگیریهای جورج بوش درباره عراق، باعث افزایش تردیدها درمورد جنگ و قدرت و اعتبار دولت آمریکا شده است. طی ماههای اخیر، احساس ملموس این بوده است که وقوع رویدادها غیر قابل کنترل شده است (هم در عراق که شورش هنوز در آن فروکش نکرده و هم در آمریکا که دولت با افزایش تعداد مخالفان جنگ روبرو است).از زمان آغاز شورشها در عراق، دولت بوش مکرراً اعلام کرده است که با شورشیان مقابله خواهد کرد و عراق به زودی به کشوری مستقل
کریستوفرلاین سایت عملیات روانی- موضعگیریهای جورج بوش درباره عراق، باعث افزایش تردیدها درمورد جنگ و قدرت و اعتبار دولت آمریکا شده است. طی ماههای اخیر، احساس ملموس این بوده است که وقوع رویدادها غیر قابل کنترل شده است (هم در عراق که شورش هنوز در آن فروکش نکرده و هم در آمریکا که دولت با افزایش تعداد مخالفان جنگ روبرو است).از زمان آغاز شورشها در عراق، دولت بوش مکرراً اعلام کرده است که با شورشیان مقابله خواهد کرد و عراق به زودی به کشوری مستقل و دموکرات تبدیل خواهد شد. اما حوادث عراق چیز دیگری میگویند و تأثیر فزاینده آن را میتوان در نظرسنجیهای عمومی اخیر مشاهده کرد. برای نخستین بار از ماه مارس سال 2003، اکثر قریب به اتفاق مردم آمریکا عقیده دارند که حمله به عراق اشتباه محض بوده است و دیگر نه به گفتههای دولت مبنی بر روبه راه بودن اوضاع در عراق و نه ادعای آن دربارة این که جنگ عراق بخشی از جنگ علیه تروریسم است، اعتماد دارند. حتّا در یکی از نظر سنجیها اکثر مردم خواهان تنظیم برنامهای زمانی برای عقبنشینی نیروهای آمریکایی از عراق شدند. بوش برای این که توضیح دهد چرا این جنگ برای امنیت آمریکا دارای اهمیت است، همان ادعای غلط را تکرار میکند که میان حملات 11 سپتامبر و جنگ عراق ارتباط وجود دارد و اظهار میدارد که: «سربازان آمریکایی در جنگی جهانی علیه تروریسم شرکت کردهاند. جنگ در 11 سپتامبر سال 2001 به مرزهای آمریکا رسید و من به دنبال آن حملات به مردم آمریکا گفتم که این ملّت منتظر حملة مجدد نخواهد ماند. ما از آزادیمان دفاع خواهیم کرد و جنگ را به سوی دشمن خواهیم کشاند. عراق آخرین میدان این نبرد است.» اما چنین استدلالی دیگر نتیجه بخش نیست. از لحظه آغاز تهاجم به عراق، دولت با ذکر این نکته که رژیم صدام حسین به نحوی در حملات 11 سپتامبر دست داشته است، در پی جلب حمایت عمومی برآمد. در حقیقت، هرگز مدرک معتبری دالبر دخالت عراق در حملات القاعده به نیویورک و واشینگتن وجود نداشته واین در واقع نتیجهگیری کمیسیون دوحزبی 11 سپتامبر بوده است. اما جای شگفتی نیست که بوش باز هم جنگ عراق را به جنگ علیه تروریسم ارتباط دهد. از اینها گذشته، همانگونه که یک مقام ارشد آمریکایی اخیراً اظهار داشته است، دولت بوش عقیده دارد که در حال حاضر آمریکا یک امپراتوری است و خود حقایق را میسازد. پیش از حمله آمریکا در ماه مارس سال 2003، عراق پناهگاه تروریستها نبود و هیچگونه ارتباطی با القاعده نداشت بلکه جهادگران پس از تهاجم آمریکا وارد عراق شدند. اگر اکنون عراق به «جبهه» جنگ علیه تروریسم تبدیل شده است، دلیل آن سیاستهای دولت آمریکا میباشد. این نکته را میتوان با اطمینان بیان کرد: بیاحتیاطی بوش در حمله به عراق، نه تنها آمریکا را در برابر خطر تروریسم ایمن نکرد، بلکه امنیت آن به نحو چشمگیری کاهش یافت. سازمان سیا در گزارش اخیر خود به این نتیجه رسیده است که در حال حاضر عراق مهمترین عرصة مانور برای اسلامگرایان افراطی شده است و اگر آمریکا به عراق حمله نمیکرد، هرگز چنین اتفاقی روی نمی داد. بوش نه تنها نتوانست دربارة حمله به عراق دلیل تازهای بیاورد، بلکه – شاید حتّا مهمتر از آن –در ترسیم راه مطمئن پیروزی ناکام ماند. در این جا نیز راهبرد دولت دقیقاً همان است: با افزایش نیروهای عراقی آموزش دیده برای مبارزه با شورشیان، تعداد نیروهای آمریکایی کاهش خواهد یافت. با این حال، دلیلی وجود ندارد که باور کنیم استراتژی دولت آمریکا برای جایگزین کردن نیروهای عراقی به جای آمریکاییان، نتیجه بخش خواهد بود. گزارشهای اخیر روشن کردهاند که زمان زیادی لازم است تا نیروهای عراقی بتوانند بدون حمایت ارتش آمریکا، شورشها را سرکوب کنند. نیروهای عراقی غالباً بدون انگیزه، بیانظباط، دارای فرماندهی ضعیف و تجهیزات اندک هستند. اگر آمادگی نیروهای عراقی معیاری است که زمان خروج نیروهای آمریکایی را تعیین میکند، بخش اصلی سربازان این کشور باید برای مدتی طولانی در عراق باقی بمانند. این که ارتش آمریکا آیا میتواند سطح نیروهای خود را برای مدتی طولانی در وضعیت فعلی نگاه دارد، پرسشی است که به ویژه به دنبال کاهش تعداد سربازان جدید و فقدان افسران کارآزموده مطرح میشود. سخنان بوش به عنوان یک نمایش سیاسی، ممکن است موقتاً باعث افزایش حمایت مردم و کنگره از سیاستهای دولت شود، اما نمیتواند حقایق را تغییر دهد. عراق کشوری آشوب زده است و شورش ها نشان دهنده این واقعیت است که جنگ داخلی فرقهای در آن جریان دارد و اشغال این کشور هیچگونه پیامد مثبتی در برنداشته است. مهم نیست آمریکا چه میکند، مهم این است که عراق نباید هیچگاه به کشوری با ثبات و دموکرات تبدیل شود و خاورمیانه نیز همواره باید منطقهای آشوب زده باشد. حقیقت تلخ این است که راهبردی واقعی برای پیروزی در عراق وجود ندارد. با وجود این، بوش آمریکا را وارد باتلاق استراتژیک عراق کرده است. در حقیقت، به گفتة تالی راند، نویسنده فرانسوی اوایل قرن نوزدهم: «این جنگ بیش از یک اشتباه فاحش و یک جنایت بوده است.» فاش شدن بیانیة سری دولت انگلیس نیز نشان داد که بوش عمداً –و فریبکارانه– آمریکا را وارد جنگی غیر ضروری علیه رژیمی کرد که در حقیقت هیچگونه تهدیدی برای امنیّت آن محسوب نمیشد و جنجال مربوط به تسلیحات کشتار جمعی صدام حسین، تنها پیش زمینه تهاجمی بود که به دلیل دیگری انجام شد. این بیانیه همچنین بریافتههای اخیر صحّه میگذاردمبنی بر این که دولت آمریکا تصمیم گرفته بود خود را درگیر جنگ کند، اما در اشغال و بازسازی عراق با شکست کامل مواجه شد. اکنون زمان آن رسیده که به جای جعل حقایق، بدون توجه به این که چقدر تلخ هستند، با آنها روبرو شویم. هدر دادن بیشتر جان سربازان و سرمایههای مادی، باعث تغییر نتیجه در عراق نخواهد شد. تنها راهبرد قابل قبول، خروج از عراق است. این بار باید برنامه زمانی دقیقی برای عقبنشینی هر چه سریعتر تنظیم شود. کریستوفر لاین، یکی از اعضای، «ائتلاف برای سیاست خارجی واقع بینانه» است و کتابی با عنوان توهّم صلح : استراتژی خود پسندانه آمریکا از سال 1940 تا به امروز (نشریة دانشگاه کرنل) رابه رشتة تحریر درآورده است.
مقاله
نام منبع: realisticforeignpolicy
شماره مطلب: 755
دفعات دیده شده: ۱۳۳۴ | آخرین مشاهده: ۳ هفته پیش