Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • صادق خرازی: زمان عرب و عجم گذشته است
    چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۳ ساعت ۱۳:۳۷

    سید محمد صادق خرازی سفیر ایران در فرانسه ابراز امیدواری کرد که روزی این معنا به خوبی درک شود که زمان عرب و عجم گذشته است و بگذاریم که همگان بفهمند که ما ملت‌های دو سوی آب راهه خلیج فارس، دیر زمانی است که از سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، فاصله گرفته‌ایم. به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل سخنرانی محمد صادق خرازی که صبح امروز در همایش بین‌المللی خلیج فارس ایراد شد، یدین شرح است: کنفرانس خلیج فارس تحت عنوان امنیت و همکاری منطقه‌ای و یا عناوین مشابه

    سید محمد صادق خرازی سفیر ایران در فرانسه ابراز امیدواری کرد که روزی این معنا به خوبی درک شود که زمان عرب و عجم گذشته است و بگذاریم که همگان بفهمند که ما ملت‌های دو سوی آب راهه خلیج فارس، دیر زمانی است که از سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، فاصله گرفته‌ایم. به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل سخنرانی محمد صادق خرازی که صبح امروز در همایش بین‌المللی خلیج فارس ایراد شد، یدین شرح است: کنفرانس خلیج فارس تحت عنوان امنیت و همکاری منطقه‌ای و یا عناوین مشابه دیگر بصورت ترجیع بندی، 12 سال است که در همین دفتر برگزار می‌شود، ولی حکایت امنیت و همکاری همچنان باقی است! چرایش را عرض خواهم کرد، اما ابتدا اجازه بفرمایید از برگزارکنندگان این سمینار بین‌المللی و بویژه جناب آقای معیری معاون آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه و همکارانشان در تنظیم برنامه‌ها و برگزاری خوب این کنفرانس، صمیمانه سپاسگزاری نمایم و برایشان آرزوی توفیق نمایم. همانگونه که عرض کردم این کنفرانس تحت نام «خلیج فارس» ظاهرا صحبت از منطقه و محدوده معینی از جغرافیا را در برنامه دارد، ولی هم به باور من و هم بدانگونه که از عنوان کامل سمینار مستفاد می‌شود، مسایل و چالش‌های آن به تمامی جهان مربوط است. لذا امروز، بحث از یک مقوله جهانی است و این امر نه تنها به خاطر نفت و انرژی و پولی که در این محدوده جغرافیایی نهفته است، بلکه نقطه تلاقی و مرکز مسایل و رویارویی‌های مهم امروز جهان از تروریسم و خشونت‌طلبی که جهان را در آستانه جنگ تمدنها قرار داده است، گرفته تا تعارضات فلسفی و ایدئولوژیک و همچنین عرصه و میدان چالش‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی بزرگ جهان قرن بیست و یکم است. بی‌ثباتی در این حوزه، تمامی جهان را دچار تزلزل می‌کند و آرامش و ثبات و رفاه این منطقه نشان‌دهنده آسودگی خاطر جهان صنعتی است. لذا مبالغه نخواهد بود اگر بگوییم الگوهای امنیت منطقه‌ای که ارایه می‌شوند اگر چه به ظاهر منطقه‌ای هستند ولی پایه‌های امنیت جهانی را تشکل می‌دهند و مکانیسم‌های امنیتی موجود در منطقه که دیروز طراحی شده‌اند، آنهایی نیستند که امروزه پاسخگوی مسایل باشند و با ادبیات دوران جنگ سرد نمی‌توان انتظار تحول گسترده داشت. همه می‌دانند شورای همکاری خلیج فارس اگرچه به ظاهر تحت نام همکاری شکل گرفته است ولی هدف اصلی آن تامین امنیت خارجی پاره‌ای از کشورهای آسیب‌پذیر و بعضا متزلزل حوزه خلیج فارس بود. نمی‌توان از همکاری دم زد ولی از امنیت حرف نزد و تردید ندارم اگر اعضای این شورا در سال 2005 می‌خواستند آنرا نامگذاری کنند، به آن حداقل نام «شورای همکاری‌های سیاسی امنیتی» می‌نهادند. همکاری اقتصادی از یک سو و امنیت خارجی از طرف دیگر، دو روی یک سکه‌اند و با همدیگر ملازمه دارند و نمی‌توان رفاه اقتصادی را طالب بود ولی آماده پرداخت هزینه‌های امنیتی نبود. آنچه تا به امروز ظرف 25 سال گذشته صورت گرفته است و به گونه‌ای لرزان، پاسخ‌های مقطعی و محدودی هم داشته است، فقط در همین حد قابل دفاع است. دنیا و کشورهای منطقه باید درک کنند آن معادله و موازنه‌ای که تاکنون لنگ‌لنگان آنان را به سر منزل قرن 21 رسانیده است اینک از پای بست، مشکل اساسی دارد و با شرایط امروز خلیج فارس همخوانی و همنوایی ندارد. جهان غرب و جهان عرب در منطقه خلیج فارس باید درک کنند که ماهیت گفتمان آنها با کشورهای اصلی منطقه نیاز به تحولات اساسی و جدی دارد. تاکنون برای آنان اینگونه تجسم و ترسیم شده است که باید امنیت خود را از طریق دادن امتیازهای اقتصادی کلان به غرب و اتکا به تسلیحات وارداتی انبوه و حضور نظامی ارتش‌های بیگانه تأمین کنند. عمده‌ترین منشأ تهدید نظامی یعنی عراق، از بین رفته است. جهان غرب در دهه 80 با اغتنام از جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران، پایه‌های حضور خود را محکم کرد. پس از پایان جنگ‌های خلیج فارس، با سیاست مهار دوگانه، حداقل برای یک دهه به یمن تحریم های یک جانبه علیه ایران و چندجانبه علیه عراق و زمین گیرکردن صدام حسین با برقراری no fly zone و نیز فشارهایی به بهانه سلاح‌های کشتار جمعی که عاقبت هم پیدا نشد و منتهی به سقوط رژیم عراق گردید، پاسخ داده است. اینک با پایان انتخابات عراق، وارد فاز جدیدی در منطقه شده‌ایم که ضرورت بازنگری در گفتمان امنیتی را در منطقه خلیج فارس بیش از پیش مورد تاکید قرار می‌دهد. در تمامی جلساتی که شورای همکاری خلیج فارس داشته است و یا اخیراً در اجلاس‌های بین‌المنطقه‌ای نظیر اتحادیه اروپا و یا اتحادیه عرب و غیره که دارند، سعی می‌کنند سوءتفاهم با یکی از کشورهای منطقه و بحث سه جزیره ایرانی تنگه هرمز را که حدود سی و چند سال قبل بطور همیشگی حل و فصل شد و به تاریخ پیوست، به شکل مغرضانه‌ای مطرح و بر علیه ایرانیان به گونه‌ای تبلیغ کنند که شایسته روح همزیستی در منطقه خلیج فارس نیست. حال ببینیم در این معادله، سیاست جمهوری اسلامی ایران چگونه بوده است. دولت ایران به پیروی از سیاست تشنج‌زدایی، تمامی این بی‌مهری‌ها را تحمل کرده و همواره سعی نموده است که کدورت جدی که در ایران از زمان حمایت آنان از صدام حسین در جنگ هشت ساله وجود داشت، بزداید و آنها را به صورت کینه در دل نگاه ندارد. جمهوری اسلامی ایران تاکنون تجاهل‌العارف کرده است که آنها با حمایت از متجاوز یعنی صدام حسین در اعمال مجرمانه او بعنوان یک جنایتکار جنگی سهیم‌اند و سعی کرده است که فعلا متعرض این موضوع نشود که آنها بعنوان معاونت صدام حسین در مسئولیت آغازگر جنگ شریکند. جمهوری اسلامی ایران تاکنون تحریف و جعل نام تاریخی و اصیل خلیج همیشه ایرانی فارس را جدی نگرفته است و سعی کرده است که با غمض عین اینگونه وانمود کند که این مثلا دائرةالمعارف نشنال جئوگرافی بوده است که مرتکب اشتباه جزیی و چاپی نسخه اخیر بوده است. آنها باید بدانند ایرانیان ملت صبور و باهوش و اهل مدارا هستند ولی هر کاسه صبری حجم محدودی دارد. البته آنچه که سیاست رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران در این زمینه است از مجاری دیگری بازگو می‌شود. ولی بعنوان سخنران امروز این سمینار، مایلم جای هیچگونه شک و شبهه‌ای برای برادران عرب آن سوی خلیج فارس باقی نگذارده و بگویم که سیاست تشنج‌زدایی نیز سکه‌ای است که دو رو دارد. سیاست تشنج‌زدایی نباید اینگونه تعبیر شود که مسیح‌وار طرف دیگر گونه خود را برای سیلی‌های ناجوانمردانه دیگری آماده سازیم. همه ما مسلمانیم و پیرو قرآن هستیم و به تعالیم قرآنی «ضربا ضربا و دکا دکا» واقفیم. این سوالی است بسیار جدی که هر دو ساحل شمالی و جنوبی خلیج فارس باید نسبت به آن فکر کنند. امنیت و رفاه اقتصادی از هم جدا نیستند. اجازه بدهید اندکی هم به عوامل تشکیل دهنده امنیت خارجی در این منطقه که در پرتو تحولات جدید عراق وهمچنین پاره‌ای رویدادها در منطقه خاورمیانه جلوه تازه‌ای یافته است، بپردازیم. شاید از دهه 60 به بعد که بریتانیا نیروهای خود را از شرق سوئز خارج کرد و جغرافیای سیاسی منطقه با بازیگران نوزادی در خلیج فارس مواجه شد، همواره عراق و ایران برای آنان و هریک به گونه‌ای به عنوان تهدید بالقوه امنیت ترسیم شده‌اند و چنین برداشتی از مسأله در بین اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس چنین القا شده است که باید با فراسوی مرزها پیمان ببندند تا از در امان باشند. ولی اینک دیگر نمی‌توان از این حربه استفاده کرد. در عراق انتخاباتی در جهت برقراری نوعی دموکراسی برگزار شده است. ایران ظرف یک دهه حسن نیت و صداقت خود را در سیاست تشنج‌زدایی به ثبوت رسانیده است. چه در عراق و چه در افغانستان، نشان داده است که چگونه می‌تواند علیرغم تبلیغات سوئی که از طرف محافل غرب و رسانه‌های بین‌المللی درباره مقاصد و نیات سوء او می‌شود روحیه همکاری و سازنده‌ای از خود نشان دهد. در مذاکرات با اروپایی‌ها، در تلاش برای جلب اعتماد در نداشتن اهداف نظامی از فعالیت‌های هسته ای است. ما معتقدیم در راه مبارزه با تروریسم باید بین مبارزه با تروریست‌ها وغلبه بر زمینه‌هایی که تروریسم در آن پرورش می‌یابد قائل به تفکیک شد. ولی در عین حال باید همزمان اقدام کرد و خاستگاه آن را شناخت، همانند منازعه فلسطین و اسراییل که بی‌عدالتی‌های ناشی از آن منشأ بسیاری از ناهنجاری‌ها است. بگذارید که مشترکاً با دوستان عرب خود به این نتیجه برسیم که رابطه ما رابطه گرگ و میش نیست. ما هر دو سرنشینان کشتی خلیج فارس هستیم و در ثبات و امنیت و رفاه و آسایش کشی سهیم هستیم و شورای همکاری خلیج فارس بدون دو بازیگر اصلی آن یعنی عراق و ایران بی‌محتوا بوده و قابل استمرار نیست. شاهزاده سعود الفیصل چندی پیش در کنفرانسی در بحرین، و چه خوب، قریب با این مضمون، گفته بود که همکاری بدون عراق و ایران و یمن برای شورای همکاری خلیج فارس کامل نیست. دست دوستی ایران برای برقراری نظمی جدید و امنیتی دوباره تعریف شده به سوی سرنشینان دیگر کشتی خلیج فارس دراز خواهد بود. حدود 25 سال پیش ترس اغراق‌آمیزی به کشورهای سنتی حاشیه خلیج فارس القا کردند که دو دشمن بزرگ در کمین آنانند: اول کمونیسم بین‌المللی و دوم بعث عراق و ایران. براین اساس، به گونه‌ای شتاب‌زده با ساز وکارهای تصنعی و وارداتی شورای همکاری را به راه انداختند و باقیمانده دلارهای نفتی که برای شیوخ عرب از کمک‌های مالی به صدام حسین و یا جنگ کویت باقی مانده بود، بصورت فروش تسلیحات گران قیمت از چنگشان بدر بردند که در روز واقعه دیده شد که چگونه بی‌استفاده بودند و بصورت یک آلت معطله در آمدند. این ثروت اعضای شورای همکاری چرا باید صرف تسلیحاتی شود که قادر به استفاده از آن نیستند؟ کجای این کار نامش همکاری است؟! از چه می‌ترسند؟! اگر نگران تروریسم هستند که باید گفت: «شکایت از که کنم خانگی است غمازم.» جمهوری اسلامی ایران مدتهاست سیاست تشنج‌زدایی را پیشه خود ساخته و دست دوستی خود را به طرف آنان دراز کرده است و کمونیسم بین‌المللی نیز مدتها است که از دروازه تاریخ گذشته است و می‌رود که به افسانه‌ها بپیوندد و لذا شورای همکاری به آن صادراتی که در ابتدا طراحی شده بود، فلسفه وجودی خود را از دست داده است. به امید آن روز که این معنا به خوبی درک شود که زمان عرب و عجم گذشته است و بگذاریم که همگان بفهمند که ما ملت‌های دو سوی آب‌راهه خلیج فارس، دیر زمانی است که از سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، فاصله گرفته‌ایم.



    خبر
    نام منبع: شریف نیوز
    شماره مطلب: 74
    دفعات دیده شده: ۱۵۵۵ | آخرین مشاهده: ۱ ساعت پیش