-
بذرهای فاشیسم
سهشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۴ ساعت ۱۰:۰۰
رانهاکوهن- سایت عملیات روانی- رسوایی، با دیدن اعتراضات ساکنان شهرکهای یهودی نشین غزه و کرانه غربی به طرح تخلیه این شهرکها، نخستین کلمهای که احساساتم را منعکس میکرد کلمه «رسوایی» بود. به این مردان و زنان، جوانان و میانسالان نگاه کنید که چگونه بدون هیچترسی علیه دولت خود برخاستهاند، جادهها را مسدود کردهاند، شبها روی درهای مدارس زنجیر میبندند و داخل قفل درهای ادارات دولتی چسب میریزند. آنها برنامهکاری نخستوزیر را میدانند و هرجا که
رانهاکوهن- سایت عملیات روانی- رسوایی، با دیدن اعتراضات ساکنان شهرکهای یهودی نشین غزه و کرانه غربی به طرح تخلیه این شهرکها، نخستین کلمهای که احساساتم را منعکس میکرد کلمه «رسوایی» بود. به این مردان و زنان، جوانان و میانسالان نگاه کنید که چگونه بدون هیچترسی علیه دولت خود برخاستهاند، جادهها را مسدود کردهاند، شبها روی درهای مدارس زنجیر میبندند و داخل قفل درهای ادارات دولتی چسب میریزند. آنها برنامهکاری نخستوزیر را میدانند و هرجا که میرود او را هو میکنند. تهدید به کشتن فرمانده ستاد ارتش کردهاند، افسران ارتش را در خانههایشان مورد آزار واذیت قرار میدهند، روی سطح بزرگراهها نفت و میخ میریزند، اتومبیلهای پلیس و ارتش را تخریب میکنند، سربازان را کتک میزنند، از آنها میخواهند از فرامین پیروی نکنند و آنها را «نازی» میخوانند. چنین شورشی هیچگاه در جهان دیده نشده است. اعتراضاتی از این نوع هنگامی که صدها فلسطینی در سال 1982 در لبنان به دست صهیونیستها قصابی میشدند، رخ نداد، یا هنگامی که رابین 400 فلسطینی را در سال 1992 به لبنان اخراج کرد؛ یا هنگامی که یک شهرکنشین صهیونیست دهها فلسطین نمازگزار را در سال 1994 قتل عام کرد؛ یا وقتی یک هواپیمای اسراییلی با انداختن بمبی یک تُنی روی منطقه پرجمعیتی از غزه در سال 2002 ، 9 کودک را به قتل رساند؛ یا وقتی رژیم صهیونیستی قصد داشت کل رهبران حماس را در سال 2002 با شلیک موشک از بین ببرد و یا هنگامی که سرانجام توانست رهبر 65 ساله این جنبش، شیخ یاسین را در صندلی چرخدارش در سال گذشته ترور کند . نیز نه هنگامی که هزاران فلسطینی در انتفاضه دوم خانههایشان تخریب شد و در سرزمین خود آواره شدند و نه هنگامی که کل جمعیت فلسطین محصور در دیوار حایل میشود. در هیچ کدام از این فجایع و بسیاری دیگر از این قبیل، اعتراضاتی از سوی فلسطینیان که مشابه طغیانگری اخیر شهرکنشینان به دلیل تصمیم رژیم صهیونیستی برای جابجایی کمتر از پنج درصد از آنها از نقطهای به نقطهای دیگر در سرزمین موعودشان است، مشاهده نشده و این در حالی است که امتیازات جبرانی بسیار سخاوتمندانهای برای خسارات مالی و غیر مالی آنها برایشان در نظر گرفته شده است. به نظر من میتوان از روی آنچه که جامعهای را به خیابانها میریزد، آن جامعه را شناخت. این حقیقت که تا بحال هیچ فاجعهای نتوانسته جامعه شهرکنشینهای صهیونیست را تا این اندازه ناخرسند سازد، حاکی از فروپاشی اخلاقی کامل جامعه یهود است. وقتی شهرکنشینان اقدام به مسدود کردن سراسر جادههای کشور کردند، نیروهای پلیس شیوه مداراجویانهای در پیش گرفتند اما وقتی پنج سال قبل اعراب چند جاده را طی انتفاضه دوم مسدود کردند، کل جامعه اسراییل متفقالقول آن را اقدامی غیر قابل قبول خواند و از عملکرد پلیس در کشتن اعراب و باز کردن جادهها حمایت کرد. اما هم اکنون پلیس پی برده که راههای دیگری نیز برای باز کردن جادهها وجود دارد یا حتا جان انسانها مهمتر از جادههاست – البته اگر پای جان یهودیان، نه عربها، در میان باشد. نمیدانم چند نفر از رانندگان خشمگینی که با جادههای مسدود روبرو شدند حتا لحظهای به فلسطینیانی فکر کردهاند که در سرزمینهای اشغالی، بدون هیچ بزرگراهی (البته برای فلسطینیان ) به دلیل عدم سرمایهگزاری در زیر ساختها، پای پیاده (اتومبیل اجازه تردد ندارد) و زیر آفتاب سوزان تحت نظر پاسگاههای عبوری صهیونیستها عبور و مرور میکنند. رانندگان اسراییلی در حال حاضر مجهز به باتومهای آهنی هستند تا جادهها را باز کنند، گذشته از این ما حق داریم آزادانه در سرزمینمان تردد کنیم. اما فلسطینیان هیچ حقی برای عبور و مرور آزادانه در سرزمین خودشان ندارند و حتا اگر این کار را انجام دهند، آیا این دلیلی برخشونت است؟ شهرک نشینان چهل سال است که به حمایت کامل رژیم صهیونیستی از ساخت وسازهای غیرقانونی خود عادت کردهاند. «غیرقانونی» نه به این دلیل که شهرکسازی نقض کننده قوانین بینالمللی است، بلکه به این دلیل که پروژه شهرکسازی – 200 شهرک که 250 هزار نفر را در خود جای داده – به روالی غیر قانونی انجام شد؛ طی همکاری مخفیانهای بین شهرکنشینان، ارتش، دستگاههای دولتی و سیاستمداران که همگی هماهنگ با یکدیگر برخلاف قانون، با طفره رفتن از رویههای دموکراتیک، فریب افکار عمومی و رسانهها پروژه ساخت وساز را پیش بردند همانطور که اسحاق شامیر زمانی گفت : «دروغ گفتن برای سرزمین اسراییل کاملاً موجه است.» این همکاری مخفیانه باعث شد شهرکنشینان خود را در جایگاه «خدایان زمین» (عنوانی که در کتابی نوشته آکیوا الدار و آیدیت زرتال در باره تاریخچه شهرکنشینی به آنان داده شده) حس کنند و هر جنایت و تخلفی که میخواهند انجام دهند واز حمایت، یا دست کم بخشودگی، دولت برخوردار شوند. هر سرباز اسراییلی میداند که هرگونه سابقه چیگرایی افراطی از سوی هر فرد یا خانوادهاش منجر به عدم صلاحیت او از پذیرش در ارتش خواهد شد. با وجود این، نیروی هوایی رژیم صهیونیستی اخیراً با افتخار اعلام کرد که پسر باروخ گلداستین – متهم به قتل عام – خلبان شده است.جای تعجب نیست که ارتش هم اکنون اذعان میکند کلیه طرحهای عملیاتی آن، صرفنظر از درجه اهمیت و محرمانه بودن، بلافاصله به اطلاع شهرکنشینان میرسد. شهرکنشینان تا وقتی از دولت اطاعت میکنند که دولت مطیع آنها باشد. همانطور که آلبرت میمای، نویسنده یهودی در مورد استعمارگری فرانسه در تونس مینویسد: «هر کشور مستعمره حامل بذرهای فاشیسم است.» هماکنون این بذرها در اسراییل در حال رشد کردن و بالیدن هستند.
مقاله
نام منبع: Antiwar
شماره مطلب: 608
دفعات دیده شده: ۱۶۴۸ | آخرین مشاهده: ۳ هفته پیش