-
مردم آمریکا و جنگ علیه تروریسم
سهشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۴ ساعت ۱۶:۱۷
ریچارد ج. نیومن- سایت عملیات روانی- سیوهشت سال پیش درخلال جنگ ویتنام، یک برچسب تبلیغاتی حاوی جملة: «پیروز شوید یا بروید بیرون» در سرتاسر آمریکا اشاعه پیدا کرد. البته، هشت سال طول کشید تا سرانجام آمریکا از ویتنام عقبنشینی کرد و سالها طول کشید تا مردم توانستند خاطره یک دهه جنگ را به فراموشی بسپارند. نظرسنجیهایی که حاکی از اقبال عمومی بسیار کم از جنگ عراق است، نشان دهنده شباهتهای آن با جنگ ویتنام میباشد. اساس این نظرسنجیها ماهیت یا
ریچارد ج. نیومن- سایت عملیات روانی- سیوهشت سال پیش درخلال جنگ ویتنام، یک برچسب تبلیغاتی حاوی جملة: «پیروز شوید یا بروید بیرون» در سرتاسر آمریکا اشاعه پیدا کرد. البته، هشت سال طول کشید تا سرانجام آمریکا از ویتنام عقبنشینی کرد و سالها طول کشید تا مردم توانستند خاطره یک دهه جنگ را به فراموشی بسپارند. نظرسنجیهایی که حاکی از اقبال عمومی بسیار کم از جنگ عراق است، نشان دهنده شباهتهای آن با جنگ ویتنام میباشد. اساس این نظرسنجیها ماهیت یا حوزه شورشی راکه ایالات متحده با آن مبارزه میکند و یا استراتژی جنگ یا میزان تلفات را منعکس نمی کنند، بلکه متضمن هوشیاری و ارتقای درک عمومی است که با تبدیل شدن یک موج کوچک به نیرویی بسیار قوی میتواند بر سیاست دولت غلبه کند. در نیمه دوم سال 1967، زمانی که آمریکاییان به تدریج به مخالفت با جنگ ویتنام پرداختند، خسارات آن در مقایسه با جنگ عراق به مراتب بیشتر بود. در تابستان سال 1967، تعداد تلفات نیروهای آمریکا یی به بیش از 10 هزار نفر رسید که این مقدار بیش از پنج برابر تلفات آنها در جنگ عراق بوده است. همچنین، میزان تلفات غیر نظامیان این جنگ 10 برابر جنگ عراق بوده است. اما تعداد تلفات، عامل آغاز مخالفت آمریکاییان با جنگ نبود. مردم آمریکا در آن زمان مانند امروز حاضر بودند برای هدفی ارزشمند جانفشانی کنند. در پیتقاضای جانسون رییس جمهور وقت آمریکا به منظور اختصاص 10 درصد از مالیات اضافه بردرآمد برای کمک به پرداخت هزینههای بالای جنگ، حمایت مردمی به مخالفت تبدیل شد. در ادامة سال 1967 دیدگاه عمومی منفی گسترش یافت و حتی حملة تِت در سال 1968 نیز نتوانست دیدگاه مردم را تغییر دهد. زمانی که حمله تِت به وقوع پیوست، حمایت از جنگ از میان رفت، جانسون از رقابت ریاست جمهوری کنارهگیری کرد و اهداف جنگی آمریکا از پیروزی قطعی به عقبنشینی آبرومندانه تغییر کرد. اگر چه بدون شک اسامه بن لادن و ابومصعب زرقاوی با حملة تِت آشنایی دارند، اما اندک کارشناسانی فکر میکنند که صدها یا حتی هزاران شورشی در عراق قادر باشند چنین حمله پیچیده و هماهنگی را ترتیب دهند و نظرسنجیها نشان میدهد که لحظة آغاز خروج از عراق مشابه جنگ ویتنام و حتی شاید ناراحت کنندهتر از آن خواهد بود . آخرین نظرسنجی مؤسسه پیو نشان داده است که 35 درصد از مردم آمریکا عقیده دارند جنگ عراق به «ویتنامی دیگر» تبدیل خواهد شد و این در حالی است که در سال 2004 چنین تصوری وجود نداشت. درنظرسنجی اخیر مؤسسة گالوپ تنها 15 درصد از مخالفان جنگ میزان تلفات را دلیل اصلی مخالفت خود با جنگ ذکر کردهاند و دلایل آنان بیشتر شامل اهداف متناقض و مبهم جنگ، عدم پیشروی ظاهری و زمان طولانی آن میباشد. به عبارت دیگر، دولت بوش باید به برچسب تبلیغاتی سال 1967 توجه کند. درسهای جنگ ویتنام، درسهایی نظامی است: باید با اراده برای پیروزی جنگید، سیاست گام به گام در جنگ فاجعه آفرین است، عملیات نظامی باید قوی و تحت حمایت سیاسی محکمی باشد و دخالت دولتمردان واشینگتون در امور نظامی نباید به ورطه افراط بیافتد.. اما در این بین درسهایی نیز از جنگ ویتنام وجود دارند که با شرایط عراق سازگاری ندارند. یکی از آن درسها این است که آمریکاییان اختصار در جنگ را ترجیح میدهند: آن را کوتاه و در یک جمله توجیه کن. و در صورتی که ارزش آن ناگهان از بین برود و یا حادثه غیر منتظرهای نظیر سالهای 1967 و 68 روی دهد، حمایت عمومی سلب خواهد شد. دولت بوش تاکنون در قبال جنگ عراق با چالش داخلی مواجه نشده است، اما اگر عاملی داخلی در برابر جنگ عراق قرار گیرد، مثلاً رکود اقتصادی یا یک حملة تروریستی صورت گیرد، سربازان بدون درنگ به کشورشان باز میگردند. نظر سنجیها میتوانند راهنما باشند و نه راهبر. پیش از آنکه احساسات عمومی در سال 1967 در قبال جنگ ویتنام به مخالفت گرایش پیدا کند، چهرههای مخالف جنگ نسبتاً زیادی از جمله دکتر بنجامین اسپاک و مارتین لوترکینگ وجود داشتند. و زمانیکه مخالفت هاآغاز شد، به درون نیروها و حتی واشینگتون نیز نفوذ کرد. کمتر از دو ماه بعد، نظرسنجیها تغییر کرد و رابرت مکنامارا، وزیر دفاع وقت آمریکا شاهد تظاهرات ضد جنگ از پنجرة دفتر کارخود در پنتاگون بود و این امر باعث شد که خود وی نیز نسبت به جنگ تردید پیدا کند. وی پس از مدت کوتاهی از وزارت دفاع استعفا داد و به بانک جهانی پیوست. امروزه، مخالفت های چشمگیری با جنگ وجود دارد، همة مخالفتها مانند هم هستند. مشکلات ارتش در استخدام سربازان واجد شرایط – به ویژه درگارد ملی و نیروهای ذخیره که بار جنگ علیه تروریسم به عهده آنهاست و تعداد کمی تصور آن را داشتهاند- برابر با برپایی رفراندوم دربارة جنگ است. آنها نظرسنجی های بسیار متمرکزی از کسانی که واقعاً حاضر به پرداخت بهای جنگ هستند - نظامیان مرد و زن احتمالی و نیز والدین آنها انجام میدهند. به نظر میرسد که آنان به صراحت خدمت در ارتش را به خاطر فرصتهای شغلی دیگر رد کنند. با در نظر گرفتن نظر سنجیهای عمومی میتوان گفت که بجز خانوادههایی که به نوعی درگیر جنگ برضد تروریسم هستند، تنها تعداد کمی از مردم مایل به پرداخت بهای ماجراجوییهای آمریکا در خارج از مرزهای کشورشان هستند. هزینههای وزارت دفاع برای جنگ عراق در سال 2005 کمتر از یک سوم میزان آن درجنگ ویتنام سال 1967 است و این در حالی است که این میزان یک دوازدهم هزینه جنگ کره در دهة 50 میلادی است و دولت بوش بجای اینکه از مردم بخواهد که مالیات اضافه بردرآمد یا بودجهای دیگر را به جنگ اختصاص دهند، به قرض کردن پول روی آورده و پرداخت آن را به عهده آیندگان گذاشته است. امروزه، فراوانی نیروی انسانی نیز نسبت به گذشته بسیار کمترشده است. در دهة 60 میلادی، 3/1% از کل جمعیت آمریکا در ارتش خدمت میکردند و با احتساب دوستان و خانوادة سربازان، 10% یا بیشتر از آمریکاییان با ارتش ارتباط مستقیم داشتهاند. اما در حال حاضر، این درصد بسیار کمتر شده است. با وجود اینکه جمعیت آمریکا افزایش یافته، اما تعداد سربازان نسبت به دهة 60 به نصف رسیده است و کمتر از نیم درصد از کل مردم آمریکا را شامل میشود. این امر سبب شده است که برطرف کردن مشکلات استخدامی یا اخلاقی ارتش یا حتی میزان تلفات آن نسبت به گروه های جمعیتی دیگر بسیار آسان شود. اما در نظر گرفتن ملاک ویتنام ، دیر یا زود به مشکلی همگانی تبدیل خواهد شد.
گزارش
نام منبع: USNEWS
شماره مطلب: 585
دفعات دیده شده: ۱۲۲۶ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش