-
غرب و اسلام میانهرو
دوشنبه ۶ تیر ۱۳۸۴ ساعت ۱۲:۳۴
نویسنده: عمر حمزوی سایت عملیات روانی - توصیه به غرب برای برقراری ارتباط با جنبشهای سیاسی اسلامی مخالف خشونت در جهان عرب و متحد کردن آنها به منظور ارتقای دموکراسی به صورت امری رایج در آمده است. دو عامل مهم در تغییر ادراک آمریکا و اروپا، از منتسب کردن همة اسلامگرایان به عنوان افرادی متعصب و غیرمنطقی در پی حملات 11 سپتامبر، به سمت قائل شدن تمایزاتی عملی میان مسلمانان طرفدار خشونت و مخالفان آن و بین اسلامگرایان تندرو و میانهرو دخیل بوده ا
نویسنده: عمر حمزوی سایت عملیات روانی - توصیه به غرب برای برقراری ارتباط با جنبشهای سیاسی اسلامی مخالف خشونت در جهان عرب و متحد کردن آنها به منظور ارتقای دموکراسی به صورت امری رایج در آمده است. دو عامل مهم در تغییر ادراک آمریکا و اروپا، از منتسب کردن همة اسلامگرایان به عنوان افرادی متعصب و غیرمنطقی در پی حملات 11 سپتامبر، به سمت قائل شدن تمایزاتی عملی میان مسلمانان طرفدار خشونت و مخالفان آن و بین اسلامگرایان تندرو و میانهرو دخیل بوده است : مسیر مشکل دموکراتیک کردن جهان عرب و پراگماتیسم ( عملگرایی) جدید درون گسترة اسلامگرایی. با وجود این، هم ایالات متحده و هم اروپا هنوز راهبردهای سیاسی روشنی برای مقابله با جنبشهای اسلامگرا ندارند. تردیدهای موجود دربارة میزان تعهد این جنبشها به اصلاحات دموکراتیک و نیت واقعی آنها که در پس پراگماتیسم آنها نهفته است، مانع از حرکت به سمت فعال کردن آنها میشود. فقدان جنبشهای اپوزیسیون قابل قبول با تشکیلات پایدار عامهپسند، نشان دهندة تنگنا در تغییر ساختار دموکراتیک جهان عرب است. ایجاد اصلاحات در حکومتهای خودکامه، هرگز از حرکتهای اصیل طبقه حاکمه مستبد سرچشمه نمیگیرد. تلاشهای بینالمللی جهت ارتقای دموکراسی در کشورهایی که در آنها موازنه حاکمیت غیردموکراتیک هنوز برای طبقه حاکمه قابل دوام است، با شکست مواجه خواهد شد. بدون تشکیل اپوزیسیون گسترده، ممکن است حاکمان خودکامه مراکش و بحرین بدون توجه به فشارهای کنونی غرب، بتوانند از طریق ایجاد دموکراسی نمایشی بر پایة اصلاحات ظاهری و یا عدم پذیرش تقاضای آمریکا و اروپا برای دموکراسی به بهانه دخالت خارجی در امور داخلی خود به موجودیت خود ادامه دهند. سیاستهای ارتقای دموکراسی غربی و برنامههای چند سال گذشته، لیبرالهای عرب را به عنوان شرکای استراتژیکی نگریسته که پیشبینی میشود به تدریج بتوانند در برابر حکومتهای خودکامه بایستند و دموکراسی را به پیش ببرند. مطمئناً، بیش از یک دلیل خوب برای حمایت ایالات متحده و اروپا از احزاب لیبرال و NGO های سکولار در منطقه وجود دارد. ازجنبه سیاسی و هنجارهای اجتماعی، لیبرالهای عرب، نظام ارزشی سیاسی غرب را به سه دلیل قبول دارند: تابعیت جهانی، دموکراسی و اجرای قانون. اهداف آنها در راستای تمایلات غرب برای تساهل و کثرتگرایی جوامع عرب قرار میگیرد. آنان به زبانی سخن میگویند که برای جوامع سیاسی و روشنفکر آمریکا و اروپا قابل فهم و معتبر است. با این حال تنگنای پیشروی لیبرالهای عرب، انزوای آنها در داخل کشورهایشان است. به رغم موقعیت پذیرفته شده آنها در غرب، اعراب لیبرال در دنیای عرب هنوز قادر به ایجاد تشکیلات قابل قبول در جوامع خود یا ایجاد اصلاحات سیاسی تأثیرگذار نیستند. با وجودحاکمانی که مایل به حفظ قدرت هستند و نیز اپوزیسیون لیبرال ضعیف، ایالات متحده و اروپا اگر نسبت به ارتقای دموکراسی در منطقه حساس و جدی هستند، راهی به جز همکاری با سایر نیروهای سیاسی عرب ندارند. جنبشهای اسلامگرای مخالف خشونت، از جمله شاخههای مصری و اردنی اخوان المسلمین و حزب اعتدال و توسعه مراکش، ریشههای محکمی در ساختار اجتماعی و فرهنگی کشورهای عرب داشته و در نتیجه دارای امکانات بالقوه فراوانی برای به وجود آوردن متحدان خارجی جهت ایجاد تغییرات سیاسی هستند. از سویی دیگر، تغییرات اخیر در جنبشهای سیاسی اسلامی، همکاری کشورهای غربی با بعضی از آنها را آسان تر کرده است. طی دهة گذشته، جنبشهای اسلامگرا، بر پایة اولویت دادن به اصلاحات دموکراتیک تدریجی به عنوان راهی برای پیشبرد تمامیت سیاسی و تنها استراتژی قابل اعتماد برای رویارویی با خودکامگی درجهان عرب، به سوی عملگرایی بیشتر حرکت کردند. علاوه بر آن، عملگرایی جدید در بین جنبشهای اسلامگرای مخالف خشونت، در فضایی آزاد نسبت به سیاستهای آمریکا و اروپا در جهان عرب و گرایش برای برقراری ارتباط با آنها بدون ملاحظات ایدئولوژیکی، تحققپذیر است. این تغییر به ویژه برای ایالات متحده، بیانگر یافتن موقعیتی برتر برای همکاری با مقبولترین اپوزیسیونها در جهان عرب و گسترش حداقل روابط استراتژیک با آنها است. اما چالشی که اسلامگرایان میانهرو با آن مواجه هستند، ادامة عزم رژیمهای عربی در جهت انزوای آنها از فضای سیاسی، حتّا در زمان شکلگیری روند تدریجی اصلاحات است و سیاست مقامات در مورد آنها بر پایة ترس از محبوبیت اسلامگرایی استوار است. به رغم تداومانزوای اسلامگرایان میانهرو طی چند سال گذشته، آنها درباره گزینه استراتژیک خود یعنی ایجاد تدریجی اصلاحات سیاسی تردید نداشتهاند. حکومتهای عرب برای مدتها با حمایت و یا دست کم تأیید خاموش ایالات متحده و اروپا به سرکوب جنبشهای اسلامگرا از طریق تکرار سندروم معروف الجزایر و یا کابوس به قدرت رسیدن متعصبین ضد غربی طی انتخابات پرداختهاند. با وجود این، با آغاز دهة 90 میلادی، سیاستمداران عرب به نحو چشمگیری تغییرکردند. در حال حاضر، مستثنی کردن اسلامگرایان مخالف خشونت از جو سیاسی حاکم، فرصت ایجاد اصلاحات دموکراتیک در منطقه را بیش از هر چیز دیگر تضعیف میکند. طی چند سال گذشته، لیبرالهای عرب به تدریج با اسلامگرایان میانهرو به توافق رسیده و در مبارزه برای ایجاد اصلاحات با آنها همکاری کردهاند. برای تحقق دموکراسی متحدان ملی مذهبی و سکولار، وسیلهای برای اعتراض به حکومتهای خودکامه و جلب حمایت همگانی نسبت به لزوم ایجاد تغییرات سیاسی هستند. از سویی دیگر، اسلامگرایان فرصت را برای متحد شدن غنیمت شمرده و خود را در مرکز جنبشهای اپوزیسیون روبه رشد در سراسر منطقه قرار دادهاند. در مراکش، لبنان و مصر، اختلاف میان لیبرالها و اسلامگرایان همچنان محسوس اما میزان تلاقی آنها با سیاستهای ملی به صورت سیستماتیک روبه رشد است. قدمهای مثبتی در این زمینه برداشته شده است. با حضور اسلامگرایی، چارچوبهای دموکراتیک اپوزیسیون تأثیر به مراتب بیشتری دارند تا بدون آن. ایالات متحده و اروپا باید همکاری خود را با اسلامگرایان میانهرو هر چه بیشتر کنند وتغییر سیاسی در منطقه با به همکاری فراخواندن جنبشهای اسلامی و تشکیلات مردم پسند آنها، به بهترین نحو امکانپذیر خواهد بود.
مقاله
نام منبع: مؤسسه کارنگی
شماره مطلب: 560
دفعات دیده شده: ۱۶۹۰ | آخرین مشاهده: ۲ ساعت پیش